اهل فرهنگ غرب – که تعدادشان اندک است - ما را به تاريخ باستان و ظروف ِ دوران هخامنشي و ستون هاي تخت جمشيد و ميدان نقش جهان اصفهان و قالي پازيريک و اشعار حماسي فردوسي و عشق گوته و نيچه به حافظ وداستان هاي صادق هدايت و فيلم هاي کيارستمي مي شناسند.
مردم عادي – که تعدادشان زياد است - ما را به ماجراهاي خاندان پهلوي و عکس هاي بانو فرح ديبا و خاطرات ِ پرنس تبعيدي و پرنسس جوانمرگ و ثرياي افسرده و فرش هاي رنگارنگ و گربه هاي زيبا و تروريسم بي رحم و آيت الله خميني خشن و سنگسار زنان و تهديدات اتمي مي شناسند. همين عوام اکثرا ما را عرب مي دانند و گاه کل ايران را با عراق اشتباه مي گيرند و تفاوت زيادي ميان همسايگان خاورميانه اي قائل نمي شوند: همه چشم و ابرو مشکي که از "حکومت ِ ملاها" دل ِ خوشي نداريم و شاه و فرح را دوست داريم و اگر توريست باشيم بدمان نمي آيد که پناهنده شويم و يکي ديگر به نان خورهاي دول غربي اضافه کنيم. اگر هم با کوله پشتي سوار مترو شويم عقل غربي به ترک ِ فوري واگن و ايستگاه قطار حکم مي کند. در فرودگاه هاي هيثرو و دوگل و فرانکفورت و نيويورک هم که همه ي مسافران ِ موبور، متمدنانه و به سادگي، با نشان دادن پاسپورت شان از جلوي اتاقک پليس و گمرک عبور مي کنند، ماها با پاسپورت قهوه اي مان - که آن هم مثل صاحبانش "متفاوت" است و از راست به چپ باز مي شود - بايد در صف هاي طويل بايستيم و نگاه هاي مشکوک و سوال هاي بي ربط ِ ماموران و انگشت نگاري و عکسبرداري از چهره را تحمل کنيم.
از چشم غربي، اين مجموع ِ ايران ماست؛ ايراني که هرچند همه ي ايران نيست ولي بر پيشاني ِ همه ي ايرانيان با خط کج و معوج حک شده و گريزي هم از آن نيست. کتاب خانم علوي اما، ايران را از زاويه اي ديگر نشان مي دهد؛ زاويه اي که هر چند تنگ است و تمام ايران و انديشه ي ايراني نيست، اما هست و تلاش باشکوه ِ انساني براي بقا و پيشرفت را نشان مي دهد.
"ما ايران هستيم" نسرين خانم، نقبي است به مغز ِ جوانان ِ ايراني. شايد براي اولين بار، فکر جوان مدرن ايراني به صورت مستقيم، بر صفحات سفيد کاغذ به زبان انگليسي نقش مي بندد و در اختيار خواننده ي غربي قرار مي گيرد. اين سواي مقالات ِ ايرانيان ِ زبان دان در روزنامه هاي جدي خارجي است. اين مقالات شايد عصاره ي فکر ايراني باشد اما فکر بي واسطه نيست. اينجا سايه ي فکر نويسنده ي مقاله بر انديشه ي صاحبنظر مي افتد و حقيقت ِ آن را به طور کامل عيان نمي سازد.
لازم به توضيح نيست که نمي توان فکر تمام جوانان ايراني را در365 صفحه کتاب جا داد ولي همين که بخش قابل توجهي از مطالب و عکس هاي وب لاگ هاي دگر انديش در قالب کتاب به دست خواننده مي رسد خود مي تواند اين سوال را در ذهن غربي به وجود آورد که به راستي ايراني کيست و به چه مي انديشد؟ اگر ايراني اين است، پس آن تروريست ها و آدم هاي ريشوي بد اخلاق و حق به جانب کيستند؟ اين جوانان از کجا آمده اند و چرا صداي شان به گوش نمي رسد؟
بر کتاب خانم علوي دو نقد توسط آقايان داريوش محمد پور و امير اميراني نوشته شده که بزرگ ترين عيب کتاب را در نام آن مي دانند و اين که نوشته هاي دستچين شده، نمايانگر ِ فکر ِ تمام مردم ايران نيست و اين که بهتر بود نوشته ي مثلا حزب اللهي ها هم در کتاب گنجانده مي شد تا خواننده تصوير جامع تري از انديشه ي ايراني پيدا کند. ايراد ديگر، بر جهت دار بودن فکر خانم علوي و مخالفت ايشان با نظام سياسي ايران و گزينش نوشته ها بر اساس اين طرز تفکر است. اشکالات شکلي بسياري هم بر خود کتاب گرفته شده که به جاي خود قابل بررسي است.
advertisement@gooya.com |
|
در مورد نام کتاب شايد "ما هم ايرانيم" انتخاب بهتري بود، يعني تمام ايران آن چيزي نيست که امروز در غرب تصور مي شود بلکه ما هم با اين طرز تفکر در ابتداي قرن بيست و يکم بر نقطه اي از کره ي خاکي که ايران نام دارد حضور داريم و به شدت بر سرنوشت ايران و ايراني و حتي جهان تاثير مي گذاريم. با چنين نامي، ايراد بر خانم علوي که چرا فقط وب لاگ هاي دگر انديش را دستچين کرده است منتفي مي شد (نام برخي از وب لاگ ها: لولي وش، بيژن صف سري، پيتون، دلتنگستان، شورتکات، سجادي، دنتيست، اوميلا، استامينوفن، بهرام، خانم گل، گلدون، زيتون، مسعود برجيان، وب نوشت محمدعلي ابطحي، فائزه، همنشين دل، رنگين کمان، آتش، شبح، ابراهيم نبوي، دفتر سپيد، بامداد، خجسته، حسين درخشان، سيپريسک، پاريزي، حامد يو، بي بي گل، امير حسابدار، افسون، صبا پاريزي، کوچه، رضا اقبال، وحيد، ما دو تا، دوران، ف.م.سخن، الپر، فضول، ديو، مهدي، حکايت، رعنا، نکته ها، غريبه ايراني، پَر، عاطفه، زنانه، ديگران، آتش، دلتنگ، ندا، باکره، گلکو، نوشي، خاتون، خورشيد خانم، فروغ، من و تاکسيم، عمق، عباس معروفي، خوابگرد، ناطور، حميدرضا، ناصريه، درويش خان، پرده نمايش، زن آزاد، ويران، ارداويراف، ترانه، پدرام معلميان، ايهام، گفتني ها، زهرا اچ.بي، خوشه، صلح ايران، اسطرلاب، گل کاغذي، اميدوار، ايران مهر، روزنگار سينا مطلبي، صبحانه، دکتر معين، ملاحسني در کانادا، نيم پهلوي، مسعود بهنود، سعيد ديگر، ويزور، سانديگو، يونس آ، فرشته، سياه سپيد، آرشين ايراني، فرنگوپوليس، شرقي، رضا نصري)(برخي اسامي که به انگليسي است و يا تلفظ صحيحش بر من معلوم نيست در اينجا آورده نشده است. اسامي، به ترتيب انتشار در کتاب ذکر شده و از برخي نويسندگان چند مطلب در بخش هاي مختلف منتشر شده است).
اما در مورد شکل ظاهري کتاب: متاسفانه طرح روي جلد - کار آرش تنهايي - به تنهايي نمي تواند چشم بيننده را به سمت کتاب جذب کند و اين ايراد ِ کمي نيست. کشش ِ چشم بيشتر به سمت رنگ سبز لب بالاست و اسم کتاب و نام نويسنده و اصولا کل تصوير بر متن ِ سفيد هيچ کدام چشم را به سمت خود جلب نمي کند و مفهومي نه از نظر موضوعي و نه از نظر زيباشناسي به ذهن متبادر نمي سازد. حروف و صفحه بندي داخل کتاب هم بيشتر شبيه به کتاب هاي دانشگاهي است و براي خواننده ي عادي جذاب و پر کشش نيست. عکس ها – که تعدادشان مي توانست بيشتر هم باشد – به سمت دادن فکر خواننده کمک مي کند ولي غير حرفه اي کار شده است. توضيحات نسرين خانم مي توانست مفصل تر باشد - نه به آن اندازه که سايه اي قوي بر نوشته ي وب لاگ نويسان بيفکند ولي در حدي که ذهن خواننده را براي ورود به مطلب آماده تر کند. فقدان مقدمه و به خصوص نمايه ي آخر کتاب، نمايانگر شتاب در کار انتشار است که هر چند با عنايت به تاريخ مطالب وب لاگي – که نبايد کهنه شود – قابل توجيه است اما از يک انتشارات جدي غربي بعيد و دور از انتظار است که اميد است در چاپ هاي بعدي اين ايراد بزرگ مرتفع شود.
کتاب "ما ايران هستيم" خانم علوي که به قيمت 12.99 پوند توسط انتشارات پرتوبلو عرضه شده کتابي است مفيد براي غربي هايي که مايل به شناخت ِ بي واسطه ي تفکر و انديشه ي جوان ايراني شهرنشين هستند.