با تسليت ايام شهادت حضرت علي عليه السلام، ابتدا قصد داشتم متن عهدنامه ي آن حضرت به مالک اشتر را بند به بند در کنار اين نوشته - که طنزي است تلخ - قرار دهم تا خواننده ي محترم تفاوت دو حاکم را بهتر ببيند اما حيفم آمد از بردن نام مولاي مظلومان در کنار کسي که او هم علي نام دارد ولي مولاي ظالمان است.
***
عهدنامه ي مکتوب حضرت امام علي خامنه اي، براي محمود احمدي نژاد آراداني، زماني که او را براي رياست جمهوري بر رعيت ايران انتخاب نمود:
اين فرماني است که ما، سيد علي خامنه اي، خطاب به تدارکچي مان محمود احمدي نژاد آراداني وقتي که او را براي رياست جمهوري بر رعيت ايران برگزيديم صادر کرديم.
اي محمود،
اکنون که به حول و قوه ي ما و امداد هاي غيبي ِ شوراي نگهبان و اصحاب ِ مکتب ِ حقاني به مقام ارجمند رياست جمهوري ايران نايل آمدي، بر توست آنچه را که در اين فرمان مي خواني کلمه به کلمه اجرا کني تا رضايت خاطر ما که همان رضايت خاطر پروردگار توست فراهم آيد.
اي محمود،
تحت تاثير احساسات رقيقه قرار نگير و بدان که حکومت با احساساتي گري سازگار نيست. سر ِ دشمن را هر کجا که ديدي به سنگ سخت بکوب و امانش نده. مبادا فريب مظلوميت اسير را بخوري و او را رها سازي. بدان و آگاه باش که به محض رهايي از بند به سرنگوني ات قيام خواهد کرد.
اي محمود،
در اسارتگاه ِ لشکرت، بندهاي اختصاصي درست کن و با حروف ابجد آنها را نام بنه و زندانياني را که با ما مخالف اند در آن بندها حبس نما. منافق اسير را هفته ها و ماه ها و اگر لازم بود سال ها تنها نگه دار تا آدم شود. اگر در ِ توبه به روي او باز نشد، او را تعزير کن تا هر طور شده اين در باز شود. وقتي توبه کرد و راه بهشت را ديد، او را بر تخت وعظ بنشان تا براي امت مسلمان سخن بگويد تا بدانند راه رستگاري و بهشت در توبه است و کسي که توبه نکند جايش در قعر ِ جهنم است.
اي محمود،
از فيزيوتراپي اسرا غافل نشو. با فيزيوتراپي، اسير را به صراط مستقيم هدايت کن. اگر بر جسم و جان زنداني به هنگام نرم کردن استخوان هايش آسيبي وارد شد، نهراس. چون نيت ات خير بوده است، از آسيب باکي نيست. اگر بر کتف ِ اسير آسيبي وارد آمد چون در راه ما و اسلام عزيز است گناهي به نام تو نوشته نخواهد شد.
اي محمود،
به مُفتشان ما بگو که از تفتيش لانه ي منافقان هراسي به دل راه ندهند. مبادا گول اين که در خانه، زن و دختري تنهاست بخورند و بازرسي وانهند و به امت اسلام خسارات جبران ناپذير وارد آورند. به مامورانت بگو که مجازند حتي دست زن تنها را با زنجير به تخت ببندند و با فرياد هاي وحشت زا، صداي او را خاموش گردانند تا بتوانند در آرامش به کشف آلات جرم منافقان بپردازند.
اي محمود،
اگر قرار بر تهيه فهرستي از منافقان زنداني براي آزاد کردن باشد، ابدا عجله به خود راه مده. اين منافقان در زندان اسلام اند و زندان اسلام چنان که مي داني دانشگاه است و البته که هيچ عجله اي به خروج از دانشگاه نيست. تهيه ي فهرست چهارده نفر مکتب رو اگر ده سال هم طول کشيد ملالي نيست؛ مي توانند به تحصيلات شان در دانشگاه زندان ادامه دهند.
اي محمود،
هر چه باجناق داري بر سر کار بگمار که نيک ترين افراد براي زمام داري، اقوام و خويشان تو هستند. در نيکي ِ چنين انتخابي همين بس که هر گاه جمعه ها با باجناق ها در منزل يکي از آن ها گرد هم مي آييد و مجلس خنده و سرور بر پا مي کنيد مي توانيد از احوال يکديگر با خبر شويد و هماهنگ تر عمل کنيد.
اي محمود،
هر چه صداي مخالف است در همان گلو خفه کن. اگر روزنامه است، ببند. اگر سايت اينترنتي است، توقيف کن. اگر وب لاگ است، فيلتر نما. اگر ماهواره است، پارازيت فرست. مبادا تحت تاثير آه پيران و تمسخر جوانان و نفرين زنان و مردان قرار گيري. اصل، حکومت است و براي حکومت اگر ضرور افتد نماز که ستون دين است را نيز مي توان تعطيل کرد، روزنامه که جاي خود دارد.
advertisement@gooya.com |
|
اي محمود،
به حرف دلسوزان انقلاب گوش فرا ده و آن ها را مو به مو به کار بگير. از نوکران ِ ما مي تواني به حسين شريعتمداري و يارانش اعتماد کني. اگر گفت فرمان بِکَن، بکن. اگر گفت شتر، بي عنان به قلب دشمن بران، بران. اگر گفت غلاف ِ شمشير ِ دشمن خالي است، در خالي بودنش ترديد مکن.
اي محمود،
پيشينيان ما، عقل شان به قدر ما نمي رسيد که براي حفظ اسلام عزيز، بايد ابتدا جان شان را از گزند دشمن مصون بدارند. يکي با آن که مي دانست کشته خواهد شد، و غاز و اردک مانع از رفتنش بودند، به گوشه اي خلوت رفت و ضربت خورد و مرگ را با رغبت پذيرا شد. ديگري جام زهر را با چشم باز سر کشيد و جان به جان آفرين تسليم کرد. آن يکي با هفتاد و دو تن به قلب دشمن تاخت و آگاهانه سر به تيغ دشمن سپرد. اما ما عقل مان بيشتر مي رسد و مبادا اين داستان ها بر تو اثر بگذارد و جان به خطر افکني. به محافظانت بگو اگر خبرنگاري ديدند که بيش از حد قصد نزديک شدن به تو دارد، دو بامبي بر سرش بکوبند و او را در جا ناکار نمايند. اگر مردمي قصد نزديکي و شکايت به تو دارند با لگد از تو دور کنند.
اي محمود،
اقتصاد بر دو بخش است: آن که بر روي کاغذ است، و آن که نتيجه ي عمل است. بر کاغذ تا مي تواني طرح هاي زيبا بکش. نفت را به سر سفره ي مردم ببر. ذخيره ي ارزي را ميان مستضعفان تقسيم کن. ربا را از ميان بردار. در عمل اما اگر بهاي اطعمه و اشربه سال به سال گران شد، اگر اجاره ي مسکن سر به فلک کشيد، اگر هزينه ي اياب و ذهاب فزوني گرفت، اگر شهريه ي مکتب خانه ها ارقام نجومي تشکيل داد، نگراني به خود راه نده. امت اسلام راه خود را خواهد يافت و با مسافرکشي کاستي ها را جبران خواهد کرد.
اي محمود،
اين پند و اندرزها حاصل تجربه ي دو دهه خلافت ماست. اگر تا کنون در راس مانده ايم با همين روش ها بوده است. مبادا گمان بَري که راه هاي ديگر تو را به سر منزل مقصود مي رساند. آن که منتقدان و اصلاح طلبان نشان مي دهند، آب نيست، سراب است؛ فريب سراب مخور. والسلام.