خانم شفيعي!
شايد آن چه مي نويسم بيشتر شبيه به شعر و شعار باشد، و شايد شنيدن چنين حرف هايي از طرف کسي که با نام مستعار مي نويسد چندان قابل اعتنا نباشد اما به هر حال يک حقيقت وجود دارد و آن اين که نويسنده ي اين سطور يک انسان است و معني درد و رنج و عذاب انساني را مي فهمد. همين کافي است تا به خود اجازه دهم اين چند سطر را خطاب به شما و آقاي گنجي بنويسم.
خانم شفيعي!
من از زمان آغاز اعتصاب غذاي گنجي تا همين دوره ي بي خبري اخير، ساعتي از شبانه روز نبوده که به ايشان و خانواده ي شما فکر نکرده باشم. درست است که فکر کردن ِ صِرف تا زماني که نمود بيروني پيدا نکند و احساسات طرفين به طور مسقتيم به يکديگر منتقل نشود، تنها امري مجرد و شخصي است اما به عنوان يک شخص جز اين چه مي توان کرد؟ در جايي که تمام نشريات داخلي در مورد گنجي سکوت کرده اند و هيچ صاحب روزنامه اي حاضر به خطر انداختن موجوديت جريده اش به خاطر "دو خط خبر" نيست، کجا مي توان اين احساسات و تفکرات را بيان کرد. اگر نبودند سايت هاي خبري و وب لاگ ها، به همين اندازه نيز از من و امثال من خبري نبود.
خانم شفيعي!
اگر اين چند وقت سکوت کرديم، به خاطر سکوت شما بود. فکر کرديم مصلحتي در اين سکوت هست و چه بسا اسباب آزادي گنجي در سکوت راحت تر فراهم شود. ما در مملکتي زندگي مي کنيم که اگر به زندان بيفتيم و وکيل نگيريم زودتر آزاد مي شويم. در مملکتي زندگي مي کنيم که اگر زندان بيفتيم و به انواع و اقسام جاسوسي ها اعتراف کنيم به جاي طولاني شدن مجازات هاي مان زودتر به خانه بر مي گرديم. در مملکتي زندگي مي کنيم که اگر زن و بچه مان در بيرون از زندان با جرايد و رسانه ها مصاحبه نکنند "جرم هاي مان" بخشيده مي شود. در مملکتي زندگي مي کنيم که سکوت، درمان تمام دردهاست. و شما مدتي سکوت کرديد، و گنجي اعتصاب غذايش را شکست و عده اي وعده ي آزادي دادند و همه ي اينها يعني که فضا را آرام نگه داريد شايد اين مرد رنج ديده بعد از پنج سال و خرده اي از چنگال استبداد آزاد شود.
advertisement@gooya.com |
|
خانم شفيعي!
از اعتصاب و تحصن گفتيد. از جلوي مجلس تا دم در زندان اوين و بيمارستان ميلاد و منزل شما شاهد چند تحصن – هر چند کم جمعيت - بوديم. اگر اين تحصن ها ادامه پيدا نکرد نه که فقط به دليل بي اعتنايي مردم عادي و بسياري از دوستان و همکاران سابق گنجي بود بلکه به خاطر عدم قاطعيت دعوت کنندگان و تغيير دائمي ميان "تجمع کنيد" و "تجمع نکنيد" بود. اين ربطي به اين که مردم از اکبر وقتي اعتصاب کرده بود حمايت مي کردند و وقتي اعتصابش را شکست حمايت شان را قطع کردند ندارد.
خانم شفيعي!
همان طور که به پشتيباني دوستان سابق اکبر گنجي نبايد دل بست، تغيير اراده ي مرتضوي و رهبر را نيز نبايد جدي گرفت. گنجي کاري کرده است که اگر رهايش کنند حمل به تسليم در مقابل مبارزه و مقاومت او خواهد شد و هيچ نظامي تن به چنين تسليمي نخواهد داد. از نظامي که غرور و تکبر سرتاسر وجودش را گرفته و ابر قدرت ها را هم به قول خودش به چالش مي کشد نبايد انتظار داشت که اعتراف کند در مقابل اعتصاب غذاي حماسي يک زنداني سياسي شکست خورده است.
خانم شفيعي!
گروهي از بچه هاي خبرنگار و وب لاگ نويس با جان و دل به حمايت از گنجي برخاستند و درحد مقدورات شان اعتراض خود را به گوش مسئولان داخلي و خارجي رساندند. اکثر اين بچه ها به خاطر سکوت شما سکوت کرده اند. شايد گفتن و نوشتن ما اثر داخلي نداشته باشد، وشايد دولت هاي خارجي در دوران گراني نفت، قراردادهاي ارزان نفتي را به آزادي يک زنداني ناراضي ترجيح دهند اما تاريخ نشان داده است که اين اعتراض ها – هر چند اندک و ضعيف – در نهايت به ثمر مي رسد. شما مطمئن باشيد که همه ي ما در کنار شما هستيم. اکبر چه در حال اعتصاب و چه غير آن، با مقاومت مردانه اش پهلوان همه ي ماست. بچه هاي شما مطمئن باشند که صدها خواهر و برادر دارند که هر لحظه به آن ها و پدرشان فکر مي کنند. اکبر در انفرادي صدها نفر را در کنار خود دارد. اين واقعيتي است که در تاريخ فرداي ايران زمين با افتخار نوشته خواهد شد.