در دوم خرداد 76 هم کسی پیش بینی نمیکرد که آقای خاتمی بیست میلیون رای بیاورد ، ولی ایران مرکز حوادث غیر مترقبه است . حداکثر پنج میلیون رای برای آقای خاتمی پیش بینی میشد ، وگرنه شورای نگهبان صلاحیت اور ا تصویب نمیکرد . ملی کردن نفت هم باشش نفر در مجلس شانزدهم برهبری مصد ق انجام شد ، وگرنه کسی باور نمینمود با آن مجلس کذ ا یی که اکثریت ، انگلوفیل ویا درباری بود ند، قانون ملی شد ن نفت تصویب شود ، بافشار افکار عمومی این امر در درجه نخست انجام شد . انگیزه عام که مصدق واعضای جبهه ملی آنروز ایجاد کرد ند ، عامل اصلی یک جنبش اجتماعی در جامعه بی تفاوت آنروز شد . درست در همین ایام وماهها در سال 75 بود که یکی از بچه های حزب اله که مرا میشناخت وبارها بعنوان لیبرال بمن پرخاش کرده بود ، وقتی مرا در میدان توپخانه برحسب اتفاق د ید ، باروی خوش گفت " امروز آقای خاتمی در دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی دارد " نمیروی ؟ " ، به او گفتم ، چرا خود ت نمیروی ؟ با حسرت جواب داد " من کارگرم وسرکار هستم " اولین سخنرانی آقای خاتمی در دانشگاه صنعتی شریف با جمعیت انبوهی تشکیل شد ، بیاد میاورم که ابتدا با ترد ید در برابر سخنان مهیج ایشان بچه ها کف میزد ند ، هنوز کف زدن مرسوم نبود وهمه از هم میترسید ند ، تنها اقلیتی در گوشه ای تکبیر میگفتند ، ملتی که انقلاب کرده بود ، حالا بچه هاشان وحشت در چشمهاشان موج میزد !! آ نروز بهنگام پرسش وپاسخ د ر اخر جلسه سوالی در دست کارگردان ومسئول میکروفون که از انجمن اسلامی بود، مورد ترد ید واین د ست آ ند ست میشد ، که بخواند یا نه ؟ آقای خاتمی سوال کرد " چرا نمیخوانید ؟ اواظهارداشت " سوال خوبی نیست !! " آقای خاتمی با اعتراض گفت " شماچرا ارزش گذاری میکنید ؟" سوال چنین بود " شما که میدانید کاری نمیتوانید بکنید چرا کاند یدا میشوید ؟ !!ًً " نقل به مضمون ، آقای خاتمی روبه حاضران جواب داد " من باید مایوس باشم شماچرا مایوسید ؟ !، شماد نبال من بیایید ، انشاءاله موفق میشویم و...." انفعال مردم امروز درست مرا بیاد همان زمان میاندازد . همه باگامهای مرد د ونا مطمئن وارد سالن ورزشی دانشگاه شریف میشد ند ، مثل اینکه حضور در اینجور جلسات که بوی سیاست میدا د هنوز هزینه داشت !! چه درسال شصت یک نسل پرداخته بود ند ، وحالا جرات میخواست . واما این روزها در رابطه با ا نتخا با ت نغمه هایی موزون چون " لیبرال د موکراسی " ویا "ا لگوبرداری از مد ل های توسعه سوسیا لیسم یا لیبرال " از سوی جناح ها ی مختلف بگوش میرسد ، که ا گر چه سیاسی و علیه رقیب است ، ولی میتواند نشا نگر ویژگیهایی فرهنگی ود ا رای زمینه های اجتماعی باشد در ررابطه با اعلا میه " یازده ا قتصاد دان که یکی دوماه قبل در روزنامه شرق چا پ شده بود ، سرمقاله ا ین روزنامه یکروز بعد ، این امر را " جنبش لیبرا ل د موکراسی " قلمداد کرده وبفال نیک گرفت " از طرفی قبلا در همین روزنامه واز همین نویسنده در مقاله ای بعد از انتخابات مجلس هفتم داشتیم " ... پیش بینی میشد که مجلس برخاسته از این انتخابات ، بویژه تحت جاذ به انتخابات ریاست جمهوری بهار 1384، مجلسی مصرف گرا وبا حداکثر فشار سیاسی اقتصادی بر دولت خاتمی خواهد بود، تا ضمن هرچه بی اعتبار کردن این دولت ، راه را برای بهره مندی از آرای بیشتر باز کند، ودر نتیجه ، بیش از آنکه به تیغ نظارت استصوابی نیاز باشد " مبارزه بیولوژیک " همان کار را پراثر تر سامان دهد ، اکنون گرچه این پیش بینی به تمامی تحقق یافته ، اما بسی بیش از از اهداف به پیش تاخته ، واز آن گذ شته ، .واهدافی جد ید را در مواضعی جدید جستجومیکند . از منظر کشور ونظام ، آنچه که اکنون در طرح ها وبرنامه های پیشنهادی وحتی مصوب از سوی جناح راد یکال مجلس نمایان است ، تلا شی برای خود کشی است. " بعد از بیست وپنجسال که از انقلا ب میگذ رد و د و.لتها یی که هرکدام مشخصاتی ا سلا می واصولگرا ، داشته حالا شاهد بحثهای اینچنینی وجدی تری کم کم میشویم که شاید انتخابات را غیر از گذ شته کند . قبلا در یک مقاله تحقیقی خوانده بودم که " دموکراسی حاصل بهم خوردن توازن نیروها ست "1 در حالیکه برای ما همیشه آرمانشهری دست نا یا فتنی بود . امروز بحثهای اید ئو لوژیک مد رن ، اگرچه از سوی مخالفین وبمنزله نفی وسلبی " حتی مبارزه بیولوژیک " انجام میشود ، تا جا ییکه بقولی شا ید " نیازی به تیغ نطارت استصوابی نباشد " که ا لبته شاید خوش بینانه باشد ، چه د ست ا ند ر کاران قدرت نشان داده اند که با " بی اعتمادی " که به مردم دارند در خاتمه کار خود را میکنند ، ا لبته این امر در نظامات بسته ، دوطرفه است ، اگرچه درسکوت وبا انفعال و... مردم در هر مناسبتی واکنش منفی خود را بروز میدهند ، مردمی که ا کنون مید ا نند ، رایشان در د نیای امروز علیرغم تبلیغات منفی مشروعیت بخش است ، اگر تماشاگر هم هستند در ته نگاهشان میتوان " طعن ولعن شان " را به مدعیان ، وبی اخلاقی ها وپیمان شکنی ها شان ، خواند . تجربه " دوم خرداد " نشان داد که افکار عمومی در معادلات قد رت یکی از پارامتر ها ست ، که میتواند مارا چند ین گام به د موکراسی نزد یک کند وکرد . آنها که قبول ندارند به انبوه مقالات که برای روزنامه ها وسایت ها و...ارسال میشود ، عناوین کتابها در داخل وخا رج بیشتر تعمق کنند . در این د وره بخاطر افزایش نیروهای تحصیلکرده ، ورود بحثهای جدید تر وطرح ایده هایی مد رن چون لیبرالیسم وسکولاریسم وسوسیالیسم وحتی لائیسیته و... ، حال وهوای روشنفکری هم به نسبتی ایجاد شده است ، بویژه که دوجریان جدید تر " ژورنالیسم وآکا د میسم " در غیبت احزاب سیاسی کار آنهارا در مجموع انجام میدهند ، بعضی کاند یداها سعی میکنند از این حال وهواهم د لبری کنند !!! زیرا که از این بستر نمیشود به روند انحصار گرانه گذشته ادامه داد ، و چه بسا با حرکتی ریشه ای وکوچک بیکباره شاهد جنبشی چون دوم خرداد با تجارب فزونتر با شیم ( که فشار از پایین را با چانه زدن از بالا معامله نکنیم ) وبرای محافظه کاران هم با تمام ادعاها ، همیشه رای اند ک مرد م راهگشا نیست ، که واکنش آن امروز قانون گریزی است که در شهری چون تهران هیچکس به قوانین حتی راهنمایی رانندگی تن نمیدهد ، تهران از اتومبیل در حال ایستا د ن است ، ودر مورد بقیه قانو ن شکنی ها باید به انبوه پرونده های دادگستری وصفحات حوادث روزنامه ها رجوع کرد . .لازم بذ کرا ست که ایده های مذ کور .بخاطر مبانی فلسفی در کشور ما بارها گرفتار بد فهمی شده ، حتی .روزگاری ابزار فریب در حوزه های اجتماعی، همانند اسلا میزه کرد ن هرا مری بوده اند، ولی امروز که همه بخاطر آموزش اجباری " معارف د ینی " به نسبتی اسلا م شنا س شده اند، سایر ایده هاهم با تلاش وحضور روشنفکری جد ید چه بسا قبل از اینکه بفریبد، عامل جبرهای جدید اجتماعی شده ، که راه گریزی برای کسی نگذارد ونگذ ا شته، تا جاییکه " رفراندوم قانون اساسی " را هم با تمام ا یرادات وخطرات طرح میکند ، . بعد از انقلا ب تمام دولتها ، اصول گرا و بخاطر درآمدهای نفتی با نگرشی د ولتگرا حاکم شده اند که به گسترش رانت خواری منجرشد ه ، تا جاییکه بقول شادروان دکتر عظیمی اقتصاد ما " اقتصا د غارتی معیشتی " شده ا ست و هر د ولتی خواست آنرا بگونه ای دیگر سامان دهد ، غیر خودی ، مغضوب و با چماق لیبرالیسم از صحنه خارج ویا هرنه روز با یک بحران روبروشد ... ، حالا گویا بخشی از چماق داران لیبرال شده اند !! وپایگاه طبقاتی شان عوض شده است ؟ ! .ا کاش دموکرات هم میشد ند ، ا ین ها نشا نگر آ نستکه " زمان " در کشورماودر جهان عوض شده است روزگاری در تقسیم کار جهانی ما جزو تک محصولی ها بود یم ازینرو برای حفظ منابع خام ، نظامات استبدادی مورد حمایت نظام جهانی بود، ولی امروز باکوچک شد ن جهان ، سیل آوارگان وپناهند گان وحاد ثه برج ها ، " ذهنیت جمعی " د یگر گرد ید ه ، نیروهایی جدید وارد صحنه شده ، حقوق بشر اصل مرجح و باگسترش ارتباطات ، مبانی مشروعیت سیاسی واجتماعی تغییر نموده ، در کشور های نفتی توزیع عادلانه ثروت وقد رت بیش از همه مشروعیت بخش تا به نسبتی شکافهای اجماعی ترمیم شود، زیراکه امروز معلوم شده چنانچه " نسیمی در سواحل ژاپن آغاز شود در سواحل نیویورک تبد یل به طوفانی عطیم میگرد د " اگرچه شرکتهای نفتی ودولتهای سلطه طلب در صد د سوء استفاده ازاین امر هستند ومستبد ین بومی از احساسات ملی بهره میگیرند ، در هرصورت جبری است که در ک آن برای بسیاری مشکل است چون زند ا نی گذ شته های تاریخی و بومی هستند ، بهرصورت گریزی از ا ید ئولوژی های علمی وکارشناسی با وجود بحران های متعد د نیست ، که به نسبتی هرکسی میخواهد بیکی از آنها متصف با شد، اگرچه هنوز ما از طناب سیاه وسفید میترسیم، زیرا که این ایده ها قبل از همه مقد ماتی دارد که هنوز خبری نیست بلکه بعکس ، از ابتدای انقلاب هم بحث مکتب وتخصص را داشتیم که ظاهرا بسود مکتب تا بحال خاتمه یافته و...چه مکتب و" هر ایده ای امروز معلوم شده در نهایت سیاسی شده ودر خد مت قدرت قرار گرفته "2 وکشور ما هم ازین امر با تجارب سالهای اخیر مستثنی نیست وسود وزیان مکتب را هم باید از مردم ایران پرسید ، .دراین ایام ما ، در کشورمان تنا قضا تی را شاهد بوده ایم که فراتر از این قانونمندی ها بوده ، امری که هنوز ا دا مه دارد ، از قانون اساسی پراز تناقض تا بحثهای پراز تضاد طرفداران رفراند وم ، تا عکس العمل های گروههای مختلف راه یافته به مجلس هفتم علیه بود جه وبرنامه چهارم که از سوی سازمان مد یریت وبرنامه ریزی توسط اقتصاد دانان تقد یم شده ، که همه مدعی کارشناسی هم امرو زهستند ، زیراکه شکافهای اجتماعی وفرهنگی جامعه ایران به موازات ا ختلافات طبقاتی وبی سیا ستی وخود محوری وانحصار طلبی دست اند ر کا را ن و... فرصت کاهش این شکا ف هارا نداده ونمیدهد، ودر ضمن پیامدهای انقلاب غیر آز آن شد که انتظار میرفت ، در هرصورت امروز سروکار ما با د ا نش آموختگا نی است که از موضع آ کاد میک وارد چالش های انتخاباتی شده اند در کشوری که حرف اول را " تخصص " نمیزده حتی اید ئولوژی هم بهمچنین ، بلکه حرف اول را سنت ببهانه "عبور از بحران "3 از مد تها قبل زده است ولی حالا، جابجایی نسل ، واکثریت زیر سی سال ، با هنجارهاشان وتحصیلا تشان ، فضایی متفاوت از گذشته ا یجاد کرده اند که راه حل میطلبد ، وشعار دیگر جوابگونیست ، ا زطرفی پس از سالها تجربه برای مردم ایران ، معلوم شده ، عدا لت بد ون آزادی نقض غرض است و به فساد و تباهی و باندهای محفلی وما فیا یی و...سر باز میکند ، عدالت اقتصادی که از سوی بعضی بخاطر انبوه محرومین در بوقها مید مند امروز همه میدانند که انتخاباتی وسیاسی است . و اما گروهی که به بخش خصوصی نظرشان معطوف بوده ، باید توجه داشته باشند را ه برون رفت کشورما از بحران های مورد نظر، فرا تر از اقتصاد ، وبخش خصوصی بتنها یی ا ست ،( البته ما شبه خصوصی داشته ایم که متعلق بخودی ها بوده است ) د ر ضمن لیبرالیسم تنها در حوزه اقتصاد مورد توجه نبوده بلکه قبل از همه با مبنای فلسفی در حوزه فرهنگ و سیاست و...مورد توجه بوده که فضای باز ، ومقد ماتی چون پلورالیسم و..را .طلب میکند ، امروز سروکار ما با" ا قتصا د سیا سی " ا ست که تمام جوانب بحران را بویژه " اقتصاد تک محصولی" ومشکلا تی چون بیکاری ، کسر بود جه ها ، فضای بسته ، انحصارگری و امر خودی وغیر خودی وبالا تر از همه پاسخگونبود ن د ست ا ند ر کاران .را در نظر گیرد . چه از ابتدا در برابر اید ئولوژی های عدالتخواهانه " سنت " اید ئو لوژیزه شد ، که در فرهنگ وسیاست واقتصاد به گذ شته وفقه معطوف بود که در این سالها " هیچ د ستاوردی از آنهمه دعاوی سترگ که داعیه داشت ، یعنی هرامر فردی واجتماعی را بیاری سنت ومیراث تاریخی آن از نوسا ما ن میدهد ، نداشت 4 تنها کاری که کرد نوگرایان وتخصص گرایا ن رابه حاشیه راند، افزایش بیرویه جمعیت و گسترش شهرها را سبب شد ، بعلاوه تبعیض و سرکوب وتناقض و....در نتیجه " آمروز فرایند سکولار شد ن د ست کم در جامعه ، همپای اقتدار زدا یی از تفسیر سیاسی وکلان نگرانه از د ین با عملکرد سنت گرایان پیش آمده است " 4 چه با قرایت رسمی وحد ا کثری از د ین توسط یک گروه ، به تشکیل حکومت د ین مد ار ودر نها یت بوروکراسی ودولت حجییم و پرهزینه رسید یم ، امری که " با ا نقبا ض عرصه عمومی وانحصار سیاسی وشروع سبک خاصی از زند گی وتقبیح د یگر سبک ها مترادف شد به طرد اغیار و اقلیت ها وامتیاز خواری وتورم آنهایی که بد ان چسبیده بودند " 4 واز طرفی بحران های متعد د اجتماعی ، فرهنگی ،وظهور با ند های ما فیا یی ، اعتیاد وفحشا و...تا جا ییکه اینک در روزنامه ها مرتبا تکرار وهمه کس حتی مسئولین بدان اذعان دارد . با این آزمون تاریخی بالاخره باز هم لیبرالیسم که قبلا چما ق بود حالا علنا از سوی بعضی " جنبش لیبرال دموکراسی وراه حل و.." اگر چه هنوز از نظر تعدادی کفر است و عا مل ارتداد ، ... آ نچه مهم است وضعیت فکری واجتماعی امروز ماست که هنوز هم در انتخا با ت مجلس وریاست جمهوری و...در تبلیغات تحت تاثیر بحث های چپ وراست بوده که تحت الشعاع نگاههای ا ید ئو لوزیک گذ شته خود را نشان میدهد.
advertisement@gooya.com |
|
. اینک با رشد ارتباطات ونیروهای تحصیلکرده نمیشود از زمینه های رشد این ایده ها غافل بود که بسیاری سعی میکنند به طرفداری از آنها متظاهر با شند ، در عین حال که رقبا بهنگام نقد یکد یگر از واژه لیبرالیسم ولیبرال استفاده میکنند، د ر ا ول انقلا ب معروف بود بیشتر تحت الشعاع القائات حزب توده است ، ولی امروزبصورت واکنشی در فضای بسته ، از اقبال عمومی برخوردار است ، د ر ا ین ا یام تعد ا دی از راه یافتگان مجلس هفتم که در رشته اقتصاد گویا تخصص هم دارند ، از موضع چپ ، علیه یکی از کاند ید اها بعنوان طرفدار سیاستهای لیبرالی و لیبرالیسم داد سخن داده ، کاند یدای شناخته شده ای که تا بحال در ساختار قدرت حضور داشته ، چپ وراست میزده و بیش از همه طرفدار بستن فضا بوده و بد وخوب حاصله از انقلاب ، مشخصه کارنا مه ا یشان ومایه افتخار ا ست ، بنابر این اینهم یکی دیگر از تناقضا ت موجود در عرصه سیاست وقدرت در کشورما ست ... ... ، واما گفتیم امروز د ر ا یرا ن یازده اقتصاد دان در روز نامه شرق اعلامیه ای داده وبابرشمرد ن بسیاری مسایل ایران چون فقر ، اعتیاد ، و... " اقتصاد بازار " را راه جل مشکلات کنونی قلمداد کرده و چنانچه ذ کرشد " یکروز بعد هم همان روزنامه در سرمقاله اش ، یکی از کارگزاران ، این امر ر ا بعنوان جنبش لیبراا ل د موکرا سی بفا ل نیک گرفت " مد تی بعد د ر یک سمینا ر در تهران یکی از امضاء کنندگا ن اعلا میه " یازده اقتصاد دان " دکتر غنی نژاد در برابر انتقادهای اینجانب که مقابل اودر میز گردی از سوی اقتصاد د ا نان ، حضور داشتم اعلام کرد منظورشان از " ا قتصا د با زار " لیبرا ل دموکرا سی نبوده است ، زیرا که این امر امروز بیشتر سیاسی شده است تا اقتصادی " نقل به مضمون " ولی در آن سمینار اکثریت قریب به اتفاق نظرشان در رابطه با مشکلات ایران " بیشتر به سوسیال دموکراسی " معطوف شد ، حاصل این بحثها ، با مقاله ای به روزنامه مدافع " جنبش لیبرال دموکراسی " ارسال شد که منتشر نشد، امروز عده ای از راه یافتگان به مجلس هفتم ببهانه د ید گاههای چپ و حمایت از مستضعفین وانقلاب " تلویحا د ولتگرایی " را که ا مر و ز با سقوط کمونیسم در روسیه وچین مورد بازبینی وحتی طرد ونفی قرار گرفته ، بهمراه روزنامه های محافظه کاران تبلیغ میکنند ، در صوزتیکه هدف انقلا ب ایران اگر ( لیبرالیسم نبود دولتگرایی هم نبود ) و همچنین راه حل مسایل امروز ما هیچکدام این دونیست . حداقل چه نیکوست آنها که مدعی تحصیلا ت دا نشگاهی هستند ، این ایده هارا پلیتیزه نکرده وبا درک شرایط بحرانی منطقه با توجه به مبانی آن وشرایط کنونی ما وجهان ارائه طریق کنند ، مبانی ی که اصولا در جامعه ای مثل ما نیاز مند بحث وفحص فراوان در محیطی آزاد است، بویژه که این ایده هاهرکدام دارای بارفلسفی بوده و نیاز مند مقد ما تی است که مهمتر از همه تامین آزادی های سیا سی چون تشکیل اجتماعات ، احزا ب وگروههای مخالف دولت وحکومت ا ست ، قانون اساسی این امر را بعنوان حق شهر وندی برسمیت شناخته است ( البته کسی از آ کا د میسین ها توقع کار روشنفکری ندارد 5 و لی طرح اید ئو لوژی ها ومدعیا تی ببهانه علمی وآکاد میک ملزومات اولیه خود را که اخلاق علمی است طلب میکند ). با ا نقلا ب 22 بهمن مد تی از این واژه ها علیه رقبا استفاده شد وامروز مجددا این امر در حال تکرار است . این بار با رشد ارتبا طات ونسل جد ید ، گروهها ی نوکیسه وطبقه متوسط تازه پا که همه بارشد تورم بد ین مراحل رسیده اند ، سرو کار ما با اید ئولوژی ها قرار گرفته و چتر اید ئولوژی ها بخصوص " لیبرالیسم " سایه خودرا با تمام تنا قضا ت بر مبارزا ت انداخته است اگرچه باز هم ممکن است " مجریان درعمل غیراز آن کنند " ؟؟ ولی ما با توجه به ضرورت ها و مدعیان که اینک بیشتر آکاد میسین و یا ژور نالیست بوده ، روی سخن را با آنان قرار دا د ه ، مخصوصا که بخاطر نبود احزاب دارای ایدئولوژی این امر میتواند بیانگر ( ورود نوعی راه حل های مد رن در شرایط کنونی با حضور نسل تحصیلکرده باشد که مبارک است ) در عین حال که این ایده ها بیشتر دارای متد و لو ژی وبرنامه عمل ا ست که مااز شعار گذشته ایم ، آنچه ما کم داشته ایم دولت پاسخگو ومتعهد بوده است نه برنامه ، . چنانکه ذ کرشد بیانیه ای از موضع راست مد رن که به " تفکرات اقتدار گرایانه " هشدار میدهد وغلبه سیاست زد گی را بر اقتصاد کشور بنقد میکشد منتشر شد ، انگیزه نگارش اعلامیه " را نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وحساسیت مسائل اقتصادی کشور در شرایط کنونی معرفی کرده امری که بر همگان روشن بوده بویژه که طبقات آسیب پذیر را بیشتر بقول آنان در معرض آسیب می بینیم ، کسر بودجه ، تورم ، ضعف کیفیت وکمیت ارائه خد مات دولتی ،وبی ثباتی در بهره مندی مردم از امکانات اولیه ، وابستگی از در آمدهای حاصله از نفت خام ، فساد اداری ،ومالی وبیکاری ، عقب افتادگی تکنولوژیک ، رقابت نا پذ یری محصولات داخلی ، در مقایسه با محصولات مشابه خارجی ،فقر گروههای آسیب پذ یر ، مصرف بیرویه وتصییع شد ید محصولات استراتزیک ، مانند انرژی ، گسترش آسیب های اجتماعی ونابسامانیهای اخلاقی و..." که در نظر نویسندگان منشائ بخش بزرگی از از این مشکلات را میتوان در نوع نگرش به حوزه وظایف دولت واعمال سیاستهای اقتصادی یافت بعلاوه معضل ، دولتگرایی وفقدان بخش خصوصی وحتی محدود کردن بیشتر آن است چه از نظر آ نا ن " اگر سیاست را عرصه کسب قدرت واقتصاد را حوزه تولید ومبادله وسایل معیشت ( ثروت ) بدانیم، بطور طبیعی سیاست باید در خدمت اقتصا د باشد " ولی بعدا اضافه میکنند که " نقش حکومت در درجه نخست فراهم آورد ن خد مات عمومی، مانند نظم وامنیت داخلی وخارجی ، آموزش وبهداشت عمومی ، زیربناهای فیزیکی ،جلوگیری از کژمنشی وایجاد یک نظام قضایی اطمینان بخش وموافق بهروزی مرد م ودر وهله بعد تامین کالاهایی است که بخش خصوصی نوعا قادر ویا مایل بتولید آن نیست و..." ملاحظه میکنیم که اینجا اقتصاد د ا نان که اعلامیه را امضا کرده بودند با تنا قض آشکار وخلط مبحث که شاید هم عمدی نبوده ، بخاطر فقدان نظر مخالف ویا آنکه بعضی از آقایان " از د ست اندر کاران برنامه های اقتصادی تابحال بوده اند " از اقتصاد بازار دفاع کرده ، در حالیکه مشکلا تی که برشمرده اند، راه حلی جز د خالت دولت (در بخش هایی ) بخاطر اقتصاد نفتی بر آن متصور نیست ، البته دولت قانونمدار نه دوگا نه که یکی ملی و تدارک چی است و یکی خصوصی و حاکم " و یا " اقتصاد بازار " که آقا یان از آن د فاع میکنند د ر رابطه با موضع یکی از کاند یداها که زیاد هم مورد اعتماد نیست چون ( آزموده را آزمودن خطاست ) نبوده ؟ وبخاطر کسب رای نیست ؟ ثانیا ، آیا چراغ سبزی به " بازار " که تا بحال ببهانه دولت واقتصاد دولتی با رابطه ها که داشته آزادانه در همه رشته ها مخصوصا واردات فعال مایشا ء بوده ومطابق نسخه آقایان تعین کننده بسیاری نسخه های سیاسی بوده ، نیست ؟ اگر چنین نیست ( که دکتر غنی نژاد چنین ادعا ها یی را رد کرد ) اقتصاد بازار باشرایطی چون ایران که تورم لگام گسیخته امان همه را بریده آیا راه حل است ؟ بویژه که قاچاق وباندهای مافیایی از مکانیسم های بازار ومخصوصا رابطه ها که دارند بیش از همه بهره میبرند ؟!!! . مشکل اساسی امروزما بعد از بیست وپنجسال که از انقلاب میگذرد، بی قانونی ، بی مسئولیتی وبی توجهی به حقوق بشر است ، که در انتخابات ها براحتی عده ای را از صافی شورای نگهبان میگذرانند ورد میکنند ، در اعلامیه بیانیه نویسان" اقتصاد دان " بد رستی اقتصاد امروز روی دیگر سکه سیاست معرفی شده ، ولی امروز سیاست واقتصاد هردو باید تحت الشعاع نگرش حقوق بشری باشد ، تا هرکس در ساختار قدرت سیاسی "از طریق شوراها ونهادها وشهرداری ها " بعنوان یک میکروسوسیال ودر قدرت اقتصادی از " طریق شرکتها ومو سسه ها وبنگاهها " بعنوان کار آفرین حضور داشته ونقش دولت اینجا تامین وتسهیل این حضور است ، کسانی که دارای چنین توانی نیستند برای تعا د ل اجتماعی تحت حمایت دولت قرار میگیرند وگرنه با " اقتصاد با زا ر " مخصوصا با تولیدات جهانی که ما توان رقابت با آنها نداریم، بجای حقوق بشر هدف تامین " حقوق مصرف کننده " 6 وبعد هم وابستگی اقتصادی قرار خواهد گرفت که امروز در تمام د نیا ومنجمله ما قرار گرفته است . خوشبختانه ارائه دهندگان این اعلامیه به مواردی توجه کرده اند چون " فقدان یک نظام تامین اجتماعی هد فمند ، هد ر رفتن یا رانه ها ، نظام مالیاتی کار آمد و..." که اینها نیاز بیک دولت برنامه دا ر ومجرب وقبل از همه حزبی در شرایط دموکراتیک که ما هنوز هم فاقد آنیم دارد یعنی هنوز راه حل مشکلات ما سیاسی است ، علیرغم سرمقاله روزنامه شرق که ما نیاز بیک " جنبش لیبرال دموکراسی داریم " نیاز بیک جنبش " سوسیال دموکراسی " همانند اواخر قرن نوزده اروپا در برابر محافظه کاران داشته که از این بستر طبقه متوسط ، تکنوکراسی ، روشنفکری غالبا متخصص ومتعهد ، حقوق بشر ، رشد وتوسعه و..حاصل شد بعلاوه ی تبدیل احزاب محافظه کار به احزاب دموکرات مسیحی ، چه " موتور توسعه وپیشرفت حقوق بشراست " 7 جنبشی که تنها راه حل در برابر بحران فرار مغزها ، بحران بی اعتمادی و بسیاری بحران های دیگربوده و میتواند شاید به انتخابات ( انتخاباتی فارغ از دخالت های غیر قانونی ) شور وشوقی دوباره بخشد و گرنه انفعال اجتماعی و بی تفاوتی وتبعات آن که قانون شکنی وقانون ستیزی وفساد وارتشاء و...از اهم آن است ادامه خواهد یافت .
. پاورقی ها ... 1 از مجله Mouvment شماره مخصوص دموکراسی 18 نقل از پایان نامه ای در دانشگاه سوربن ،پاریس 2002 - 2 ا ز آلن تورن جامعه شناس فرانسوی در مرکز مطالعات عالی علوم انسانی پاریس 3 - بیش از این میتوانید به کتاب " عبور از بحران " اکبر هاشمی رفسنجانی رجوع کنید 4 نقل از مقاله " نقدی بر سنت د ینی از حسام سلامت " روزنامه شرق " 7دی 1383 تهران . 5 - از چامسکی ، زبان شناس در مصاحبه با نیویورک تایمز سال 2003 ، 6 -ازکتاب qu est que la democrati از آلن تورن ،پاریس ، 7 - از مارسل گوشه فیلسوف سیا سی ونویسنده کتاب " ایدئو لوژی حقوق بشر " ومدیر مجله " Débat " پاریس، Email _ m_nekourooh@yahoo.com