سه شنبه 13 تیر 1385

نقد سخن وزير اطلاعات، مسعود بهنود، روزآنلاين

m.behnoud@roozonline.com

اين که وزيران و مسوولان حکومت از طريق رسانه های جمعی با مردم سخن بگويند خود عملی پسنديده و از ارزش های دنيای مدرن است، چرا که عملا مسوولان را از تک گوئی به زير می کشد و در مقام ديالوگ و پاسخگوئی می نشاند. اما کافی نيست و بايد محتوای اين سخن نيز نو شده باشد و مطابق با همان ارزش ها.

از ميان سخنان مفصل روز يکشنبه وزير اطلاعات، آن بخش بيش تر مورد توجه روزنامه های داخلی و خارجی و خبرگزارش ها قرار گرفت که مربوط به رامين جهانبگلو نويسنده و روشنفکر جوان در بند بود. گرچه گفته های آقای اژه ای در بخش های ديگر هم جای تامل دارد.

اول جای اين اسف باقی است که هنوز بعد از گذر بيست و هشت سال، مسوول اطلاعات کشور در گزارش مسائل مطرح در دستگاه تحت نظر خود، در پيچ هر کلام يک "توطئه خارجی" می گذارد و به ادای اين رسم و سنت يک قرنه، هم از بار مسووليت خود می کاهد و هم از قبل برای کسانی که دستگير شده اند پرونده بزرگ می سازد که افراد را از شکايت و پی گيری کار دستگيرشدگان بازدارد. چه آن آذری ها که درست يا نادرست از چاپ يک کاريکاتور به خشم آمده بودند، چه کسانی که در ميدانی جمع آمدند تا اعتراض خود را به قوانين زن ستيز به گوش ها برسانند، چه مردم جنوب که از گرما و بی برقی ناراحتند و از اين که روی دريای نفت و در کنار همسايه هائی همه خرم و آباد ناگزيرند همچنان در زجر و ضعف باشند. چه بلوچ ها که از ناامنی و تبعيض ها درست يا نادرست به عذابند، همه و همه از ديد آقای اژه ای مشمول همکاری در توطئه خارجی شدند. چنان که در زمستان سال ۵۶ از ديد سخنگوی دولت وقت که تجمع مردم تبريز را کار کسانی خواند که از آن سوی مرزها آمده بودند.

اما چون کار به رامين جهانبگلو رسيد، وزير اطلاعات نکته ای هم مزيد فرمود و آن شرکت وی با طرح آمريکائی انقلاب مخلمين بود. وزارت اطلاعات برای اين که چنين اتهامی را محکمه پسند کند و برای دکتر جهانبگلو پرونده ای بسازد که افکارعمومی ايران و جهان هم باورش کند، راهی دراز در پيش دارد که جز با نگهداشتن طولانی وی در سلول انفرادی و نشان دادن صحنه هائی که جهانبگلو تصورش را هم ندارد که اگر داشت ممکن نبود به ايران بيايد، ميسر نمی شود. چنان که بعد از دو ماه نشده است. تازه در آن صورت پرونده ای ساخته می شود که اگر محکمه های مخصوصی هم آن را باور کنند، باز وجدان مردم ايران و جامعه جهانی آن را نمی پذيرد. اما شدنی است چنان که بنا به همان لطيفه معروف شير را هم می توان واداشت با اعتراف به خرگوشی. اما شرط مروت و عدالت نيست.

در عالم واقع، اين درست است که آمريکا بدش نمی آيد سهل است بسيار هم شايق است که در ايران انقلابی آرام يا ناآرام به راه افتد. اين جای هيچ انکار ندارد. اما مقدماتی دارد. و اولين ملزومه اش نارضايتی اکثر مردم از طرز اداره کشورست. که اگر واقع شد خود به خود شرايط و مقدمات انقلابی فراهم است و ديگر کمتر دستگاه اطلاعاتی و امنيتی را يارای حفظ وضع موجود.

اما اگر چنين وضعيتی حاکم نبود، يعنی نارضايتی اکثر مردم، آمريکا و هيچ قدرت ديگری نخواهد توانست موجدش شود، در خماری خواهد ماند. هيچ يک از انقلاب های به اصطلاح رنگين، با انتخاب فردی توسط آمريکا و ديگران رخ ننموده است. بلکه تجربه نشان می دهد که وقتی نارضايتی عمومی و ملی شد، خود به خود از دل جامعه - و حکومت - کسانی سر بر می آورند که خواست های عمومی را مظهر می شوند و امواج تحول به سيل بدل می شود.

در انقلاب های کلاسيک هم جز اين نبود و نيست. باز اکثر مردم – يا طبقه متوسط به تنهائی – ناراضی می شوند و به جوش می افتند و انقلاب می شود. تفاوت اين دو نوع انقلاب آن جاست که در انقلاب کلاسيک، حکومت چندان مقاومت و بی خيالی می کند که کار به درگيری مردم با حکومت می کشد . و همه چيز زير و رو می شود. چنان که در انقلاب کبير فرانسه، انقلاب اکتبر در روسيه و آخرين نمونه آن در ايران سال ۵۷ صورت گرفت. تفاوت انقلاب کلاسيک و انقلاب رنگين در آن جاست که در نمونه دوم راهکاری در دل نظام موجود پيدا می شود، و مردم بدون نيازی به خونريزی به مقصود خود می رسند.

حالا با اين يادآوری اين ها می توان پرسيد که آيا از نظر وزير اطلاعات ايران شرايط انقلاب در ايران فراهم هست، يعنی اکثريت مردم در نارضايتی قرار دارند. اگر چنين باشد آن وقت بايد گفت آری آمريکا حتما در صدد خواهد بود که از اين موقعيت، بهره برداری کند. چرا آمريکا چنين می خواهد از بحث ما به دورست و بديهی است که با بيست و هشت سال دشمنی تعجب نبايد کرد از چنين چيزی.

اما همچنان زمينه برای ناباوری عمومی برجاست. اين استاد جوان دانشگاه، اهل فلسفه که عمری را به دنبال پژوهش های فلسفی گذاشته و اکثر طبقه متوسط ايران – که بايد انقلاب کنند – از نام وی بی خبرند، چه نقشی در اين کار می تواند داشت. آيا اهل سياست است که بتواند سرنخ ها را به هم متصل کند و به نارضايتی ها مخرج مشترکی دهد و تبديلشان کند به حرکتی که از آن انقلاب – کلاسيک يا رنگين – بزايد. آيا وی در جائی تمايلی از خود به سياست ورزی نشان داده است. در کدام يک از الگوهائی ها که دستگاه اطلاعاتی بررسی کرده، چنين نمونه ای رخ داده که استاد فلسفه گريزان از سياست و قدرت و تازه از مصاحبه با دالائی لاما بازگشته، پيشقدم شده باشد.

پس ساده تر آن است که باور کنيم چنين نيست. نه دستگاه اطلاعاتی و امنيتی ايران چنين خام است و نه دستگاه اداری آمريکا چنين خام طمع. اما آقای اژه ای به گفتن اين موضوع دارد پيام می دهد که دستگاه اطلاعاتی دريافته ميزان نارضايتی ها بالاست. دارد نشانی می دهد که نه سال پيش اين نارضايتی ها به گونه ای خود را نشان داد در دوم خرداد. و چون به نتيجه نرسيد، در سوم تير پارسال باز هم از دل همين نارضايتی ها ناباوری ديگر ظاهر شد. اما گذشت يک سال ثابت کرد که از اين امامزاده هم معجزی نبايد خواست. پس بايد سخن نو آورد. تدبير تازه کرد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين نکته مضمر در گفته های تازه وزير اطلاعات، اين اشاره غيرمستقيم به آماده بودن شرايط داخلی، درست است و جای انکار ندارد. گرچه هنوز سئوال اصلی بی پاسخ می ماند. رامين جهانبگلو در اين ميانه به کدام گناه ناکرده به بندست.

بر اساس تجربه و سابقه پاسخ اين است که جهانبگلو را گناهی نيست جز يک بداقبالی که به جای همای سعادت که در جوامع راقيه بر شانه روشنفکران جوان و اهل فکر می نشيند در اين جا جغدی بر شانه وی نشست. جغدی که در اين سرزمين تربيت شده است تا بر شانه اهل نظر بنشيند و نشانه اش کند تا به همين نشانه و بر اساس اصل"يکه زنی" يکی دراز شود تا ديگران تکليف خود بدانند، از رفت و آمدها بکاهند، مبادا در سخن ها که از اهل تفکر نقل می کند يکی راز گل سرخ و يا بنفشه را دريابد. و مهم تر اين که رامين به بند می شود تا عبرت سايرينی شود که ممکن است برخلاف وی نامزد مناسبی باشند.

اما می توان پرسيد وقتی که چنين پروژه ای با موفقيت دنبال شد و آن ها بايد دريافتند و ترس به جانشان افتاد، آن گه چه می شود. چه می شود جز آن که دستگاه اداری همچنان دور خود می چرخد، خطا می کند، به توصيه های عملی دلسوزان گوش نمی دهد و نارضايتی می سازد. همچنان آمريکا و ديگران منتظر می مانند.

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نقد سخن وزير اطلاعات، مسعود بهنود، روزآنلاين' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016