گزارش از گروه پالتاک اتحاد جمهوریخواهان ایران
روز شنبه دوم اردیبهشت ماه 1385 خورشیدی برابر با 22 آوریل 2006 میلادی یکی دیگر از جلسات پالتاکی اتحاد جمهوریخواهان ایران روی شبکه جهانی اینترنت با شرکت دو میهمان سخنران و علاقمندان به این همایش ها برگزار شد.
آقای مهدی ممکن اولین سخنران همایش بود. وی با خاطرنشان کردن این نکته که بحث درباره موضوعی که انتخاب شده معضل است، سخنان خود را با تعریف و معنای کلمه «اسلام» آغاز کرد و توضیح داد که اسلام در لغت به معنای سلامتی و صلح است. سخنران بعد از توضیحات مختصری درباره معنای کلمه اسلام این نکته را عنوان کرد که تمام ادیان ابراهیمی هویتشان به دو اصل بنیادی بستگی دارد و آن دو اصل «نبوت» و «توحید» است. وی گفت آنگونه که در قرآن آمده همه این ادیان اسلام هستند و نمونه آورد که مثلاً ابراهیم را یهودیان، یهودی و مسیحان مسیحی میدانند درحالیکه قرآن وی را یکتا پرست و مسلمان میداند.
آقای ممکن در ادامه سخنرانی خود گفت که اصل اساسی اسلام «نفی شرک» است و این به معنای آنست که اسلام در قرآن میگوید فقط «پرستش خدای واحد» امر درستی است و «نفی شرک» درواقع پرستش هرکس و چیز دیگری غیر از خدای واحد را ناروا میداند و به زبان دیگر «لاالله الا الله» جوهر اصلی اسلام است. سخنران توضیح داد که علاقه و پرستش پول، مقام، شغل و پرستش «خود»، انسان و کراماتش را ازمیان میبرد. بهمین دلیل هم هست که دیکتاتورها بدنبال کسانی ضعیف النفس هستند که آنها را وادار به پرستش خود کنند. پس اگر قدرتهای حکومتی ویا قدرتهای مالی معبود کسی (یا کسانی) قرار بگیرند این ازنظر قرآن «شرک» است.
آقای ممکن خاطرنشان کرد که قرآن تلاش بسیاری کرده که در میان انسان «شرک» ایجاد نشود. و در این پیوند به محمد، پیامبر اسلام پرداخت که قرآن درباره او گفته که وی فردی عادی است و هیچ امتیازی بردیگر افراد ندارد. خود محمد هم گفته است که من شخصی عادی هستم و ممکن است خطا بکنم و خدا باید از گناهان من بگذرد. سخنران با آوردن این نمونه گفت که در صدر اسلام ما «محمدپرستی» نداشته ایم ولی بعدها گروهی معروف به «علی اللهی» پیدا شدند.
آقای مهدی ممکن گفت که قرآن و اسلام دو پیام اصلی دارد یک پیام موقعی و مقطعی که مخصوص زمان پیامبر بوده و دومی پیامی است فرامکانی و فرازمانی است و پیامهای مقطعی حتی جهت دار هستند و بصورت بخشنامه صادر نشده اند. وی دراین مورد درباره پیامهائی که بوسیله پیامبر آورده شده درباره رفتار عادلانه تر مردم قبایل مختلف با یکدیگر اشاره کرد و گفت بااینکه اسلام برده داری را کاملاً ازمیان نبرد اما یک گام به پیش گذاشت و قصاص ویا برده داری شکلی دیگر گون نسبت به ادوار گذشته پیدا کردند.
سخنران در پایان قسمت اول سخنرانی خود باز به این موضوع برگشت که بطور کلی قرآن محمد را در تلاش برای جلوگیری از شرک به دوگونه معرفی میکند: «محمدبن عبدالله» و «محمد رسول الله» و این موضوع برای مردم عربستان نیز بخوبی روشن بوده است، چنانچه اگر محمد حرفی میزده است از وی میپرسیدند آیا این سخن خداوند است یا سخن خود او؟ اگر سخن خدا بود میپذیرفتند و درمورد دوم ممکن بود به بحث درباره آن بپردازند ویا حتی با آن مخالفت کنند و بطورکلی در این قسمت به این نتیجه رسید که «توحید» برای اعتلای شخصیت انسان بوده است.
پس از قسمت اول سخنرانی میهمان اول، آقای علی شاکری سخنان خود را آغاز کرد.
وی روز زمین (22آوریل) را تبریک گفت و گفت که آرزو میکند که این زمین را که از سوی پدران و اجدادمان به ما رسیده حفط کنیم و آنرا سرسبزتر و سالمتر به نسلهای بعد منتقل کنیم. آقای شاکری گفت من سخنانم بر این پایه خواهد بود که تلاش خواهم کرد نگاهی تاریخی داشته باشم به فرهنگ عدم آشتی در تاریخ اسلام، خاورمیانه و ایران و قصد ندارم دراینجا حکمی صادر کنم. نمیخواهم بگویم واقعیتهای تاریخی که مرور میکنم زشت ویا زیبایند ویا حق و ناحق هستند. من به این دلیل به نگرش و مرور تاریخی میپردازم، برای اینکه میبینم در غرب انسانها با ادیان و تفکرات گوناگون باهم زندگی میکنند اما ما این تعامل و آشتی را درتاریخ خودمان نداریم.
وی سپس به این موضوع اشاره کرد که همه میدانیم اسلام و شیعه در خاورمیانه در زندگی ما نقشی بزرگ دارند و درباره ادیان ابراهیمی بحثهای زیادی شده است ولی من تلاش میکنم تجلی حرکت تاریخی اسلام و شیعه را در خاورمیانه دنبال کنم. وی سپس دوبیتی نقل کرد از «شیخ احمد صادق صمیمی دزفولی» که کتابی درباره گویشهای دزفول نوشته است و آنرا مصداق شیوه نگرش خود دانست. دوبیتی میگوید: «مرغ بام معرفت دارد دوبال- بال فرهنگ کهن با بال حال- گر یکی زین دو نگشایند زبند- سود در پرواز میگردد محال».
آقای شاکری در ادامه سخن گفت سنی ها و شیعیان وجه اشتراکشان قرآن است و توحید و نبوت و بقول عبدالکریم سروش که قرآن شامل احادیث، رجوع به تاریخ، احکام، مشابهات و هم برخورد به عقاید روز را درخود دارد. کسی «قاسم الجبارین» آنرا برمیدارد و کسی دیگر «الرحمن الرحیم» آنرا...
سخنران سپس به موضوع توجه غرب به تحقیقات مذهبی در سی سال اخیر پرداخت و این را نشانه اهمیت موضوع دانست. وی در این زمینه به کتابی از «ساموئل هانتیگتون» اشاره کرد و گفت این فیلسوف و نویسنده در کتابش «تمدنهای هفتگانه» سخن میگوید و مثلاً همین چین کمونیست را با یک میلیارد و دویست میلیون جمعیت در تمدنهای کمونیست قرار نمیدهد بلکه آنها را در حوزه نفوذ فکری و فلسفی «کنفسیوس» قرار میدهد و ما را هم در تمدن اسلامی میگذارد. او با مطرح کردن این تقسیم بندی گفت که من میخواستم بدانم به عنوان علی شاکری اومانیست در کدام تمدن قرار میگیرم.
وی سپس به ملاقات خود با شخصی به نام مانوئل حساسیان پرداخت و گفت من با این شخص در USC ملاقات کردم و او گفت که من مسیحی هستم، مذهبم کاتولیک است، نژادم عرب است، شهروندی فلسطین را دارم و تمدنم اسلام است و این موضوع مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد و تشویق کرد که پژوهشهایم را دنبال بگیرم. وی گفت پژوهشهایی که من نتایج آنها را مطرح میکنم بدون شرکت و کمک شما هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. سخنران سپس به رابطه بین نهاد دین و دولت پرداخت و گفت که نهاد دین در ایران نباید حق ویژه ای در نهاد دولت داشته باشد. بلکه این دو همانطور که در بسیاری از کشورهای جهان رایج است میتوانند روابطی قراردادی داشته باشند.
در این قسمت وی با بررسی تاریخی امپراتوری عثمانی (1924-1292)، امپراتوری 624 ساله ای که بزرگترین امپراتوری اسلامی تاریخ است و همینطور امپراتوری یا دوره صفویه (1735-1501) که بزرگترین امپراتوری شیعه تاریخ است، پرداخت. وی توضیح داد که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی ده ها کشور بوجود آمد که همه تلاش کردند این امپراتوری را بازسازی کنند. در نهضت هائی مانند پان عربیسم اما این تلاشها بی ثمر بود. طوری که از سال 1948 تا سال 1973 اعراب در پنج جنگ خود با اسرائیل شکست خوردند.
سخنران همچنین به کشمکش بین امپراتوری عثمانی و سلسله صفویه پرداخت و خاطرنشان کرد که این جنگی برسر قدرت حکومتی و اقتصادی بوده است و انتخاب تشیع بوسیله صفویان در واقع انتخابی سیاسی برای مقابله با امپراتوری عثمانی که سنی بودند، بوده است. وی دنباله توضیحات خود را به بخش دوم سخنرانی اش موکول کرد.
در این قسمت آقای مهدی فتاح پور یکی از مسئولان هیئت سیاسی و اجرائی اتحادیه جمهوریخواهان ایران در ارتباط بحران هسته ای و تنشهائی که اخیراً بین غرب، اروپا و آمریکا و جمهوری اسلامی شدت گرفته سخن گفت و نقطه نظرها و توصیه های اتحادیه را مطرح کرد و بطور کلی گفت که شیوه برخورد رهبران جمهوری اسلامی کشور ما را در مخاطره ای کم سابقه قرار داده است و اپوزیسیون باید تلاش کند هرطور که میتواند از این فاجعه بزرگ، فاجعه حمله احتمالی به ایران و نابودی کشورمان جلوگیری کند. یادآوری آنکه اتحادیه جمهوریخواهان ایران بیانیه ویژه ای در این زمینه هفته پیش منتشر کرده است.
بعد از سخنان کوتاه آقای فتاح پور، آقای مهدی ممکن بوسیله گرداننده همایش آقای نادر زرکاری برای قسمت دوم سخنرانی اشان دعوت شدند. ایشان باتوجه به سخنان آقای فتاح پور گمان کرد که موضوع جلسه بحث درباره مسائل روز است اما آقای زرکاری توضیح دادند که اکنون چند جلسه ای است که یکی از اعضای هیئت اجرائی و سیاسی اتحادیه در جلسات حضور مییابند و درباره مواضع اتحادیه درباره مسائل روز صحبت میکنند و از آقای ممکن خواست دنباله سخنرانی خود را بگیرند.
آقای مهدی ممکن در این قسمت از سخنان خود عمدتاً به ریشه پیدایش تسنن و تشیع در اسلام پرداخت و گفت که محمد در صدر اسلام از سلمان فارسی، ابوذر و بعد از آن از علی و شیعه علی نام برد و این یک جناح در اسلام بوجود آورد در مقابل جناح دیگری که اهل تسنن بودند. سخنران سپس گفت پیامبران عمدتاً مأمور نبوت و رسالت هستند و تنها در دو مورد یکی محمد و دیگری داوود از پیامبران قوم بنی اسرائیل میبینیم که اینها علاوه بر این وظایف به کار اداره امور نیز پرداخته اند.
درمورد امام حسین توضیح دادند که وی قصد خلافت داشت سفیری به کوفه فرستاد که با همراهانش به قتل رسید، عازم کوفه شد اما در میان راه با لشکریان عبیدالله زیاد روبرو شد که به وی گفتند باید با یزید بیعت کنی اما امام حسین زیربار نرفت و با آنکه قصد خود را مبنی به رفتن به مدینه ویا مقاصد دیگر اعلام کرد در نهایت برای اینکه زیر بار ذلت نرود با سپاهیان زیاد که نماینده یزید بودند، درگیر شد و به قتل رسید.
سخنران گفت نه علی و نه امام حسین حکومتشان از سوی خدا (همانند محمد و داوود) مورد تأیید قرار نگرفته بود وگرنه مردم میپذیرفتند. وی ادعای گروهی که میگویند قدرت حکومتی ازطرف آسمان به آنها داده شده را نادرست وغیراسلامی خواند و گفت کسانی که در جوامع اسلامی قدرت را بدست میگیرند باید منتخب مردم باشند.
advertisement@gooya.com |
|
آقای علی شاکری در ادامه سخنرانی خود به مسائل مختلف ازجمله این مسئله پرداخت که «مسیحیت یک انشاء نانوشته است» و آنچه ما از مسیحیان میدانیم همه روایات هستند درحالیکه هم اکنون در سال 1985 خورشیدی ویا 1427 هجری «محمد انشائی نوشته شده است». سخنران سپس به مرور تاریخی اسلام، روحانیت، پادشاهان و قدرت سیاسی در ایران پرداخت و دروه های مختلف را مورد بررسی قرار داد. وی گفت پادشاهی و روحانیت همیشه باهم رابطه داشته اند و براساس موقعیت این دو گروه همیشه باهم بده و بستان کرده اند.
آقای شاکری سپس به سالهای پس از انقلاب مشروطیت سال 1906 پرداخت و زمانی که رضاشاه قصد جمهوری کردن ایران با الهام از «کمال» آتاتورک را داشت و گفت که جلوی مجلس دو گروه در مخالفت با این حرکت تجددطلبانه رضاشاه به تظاهرات دست زدند، گروه کوچکی از روشنفکران و گروه عظیمی به رهبری مدرس، متشکل از بازاریان و مردم عادی.
آقای شاکری سپس به کودتای 28 مرداد پرداخت و پس از آن به انقلاب 1357 (انقلاب اسلامی) رسید. وی گفت در این مقطع سه خشم در مقابل هم قرار گرفتند، خشم اول «خدا، شاه، میهن» که با خشم دومین «خمینی شریعتی مجاهدین» روبرو شد و خشم دوم آنرا سرنگون ساخت و خشم سوم ما بودیم که به رغم و برخلاف دو خشم دیگر بدون پیشینه تاریخی بودیم. در نهایت در پایان سخنرانی، سخنران این پرسش را مطرح کرد که آیا آشتی و تعامل بوجود آمده؟ اصلاح طلبان در این زمینه چه کرده اند؟ و ما که خواستار جامعه ای دموکراتیک و آزاد برای زندگی بهتر هستیم چگونه میتوانیم به آشتی تاریخ در میهنمان کمک کنیم و آنرا متجلی کنیم؟
در پایان چند تن از حاضران به مطرح کردن پرسشها و نظرات خود پرداختند.