در ايران حق آزادى وجدان، آزادى عقيده و مذهب رعايت نمىشود. اين موضوعى است كه گزارشگران ويژه سازمان ملل متحد بر آن تاكيد كردهاند. بتازگى سازمانهاى حقوق بشر بار ديگر نسبت به وضعيت بهاييان در ايران هشدار مىدهند. فدراسيون بينالمللى جامعههاى حقوق بشر در اطلاعيهاى مطبوعاتى از فشارهاى تازه و سازمانيافته بر اين بزرگترين اقليت مذهبى ايران خبر مىدهد. در اين رابطه كيواندخت قهارى با دكتر عبدالكريم لاهيجى، نايب رييس فدراسيون بينالمللى جامعههاى حقوق بشر، به گفتگو پرداخت.
آقای دکتر عبدالکریم لاهیجی، فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر اظهار نگرانی کرده از اقدامات مخفیانه اخیر جمهوری اسلامی علیه جامعه بهاییان در ایران. چه اقدامات مخفیانهای دارد علیه بهاییان صورت میگیرد؟
عبدالکریم لاهیجی: در آبانماه سال گذشته فرمانده نیروهای مسلح نامهای به وزارت اطلاعات نوشته و خواسته است كه تحقيق بكنند كه آيا در این اواخر کوششها و تلاششهایی از سوی تعدادی از مسلمانان برای گرویدن به بهاییان شده، و خواسته است که تحقیق بکنند که آیا این موضوع واقعیت دارد یا نه. البته میدانید که طی سالهای گذشته همیشه وضعیت بهاییان وضعیتى بسیار سخت و بحرانی بوده و تضيیقات بسیاری از لحاظ حقوقی، اداری، اجتماعی برایشان قائل بودند، در مورد وضعیت فرزندان بهایی در مدارس، بخصوص دوره متوسطه و در دانشگاهها همينطور، که متاسفانه این نامه هم وضعیت را تشدید کرده است.
میتوانید بطور مشخصتر چند مثال بزنید از محدودیتهایی که برای بهاییان در ایران قائل میشوند؟
عبدالکریم لاهیجی: اصولا باید بگویم که یکی از ويژگیهای حکومت مذهبی عدم مدارای مذهبیست. این تجربهایست که ما از دوران حکومت کلیسا در قرون وسطی، از جمهوری اسلامی و طالبان داریم و همچنین در تمام کشورهای اسلامی که مذهب همچنان نفوذ خود را نه تنها در حوزه فرهنگی، که در حوزه سیاسی هم حفظ کرده است. اصولا در این کشورها میبینیم كه نسبت به آنچیزی که ما میگوییم تغییر مذهب حساساند، تغییر مذهب دو نوع است: تغییر مذهب مثبت یا منفی. تغییر مذهب مثبت در شریعت اسلام پذیرفته شده است. یعنی یک غیرمسلمان به مذهب اسلام بگرود. این نه تنها ممنوع نیست، که خیلی هم، بقول خودشان، پسندیده است. ولی کسی که مسلمان زاده شده است نمیتواند تغییر مذهب بدهد. حتا در اصل ۱۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی که سه اقلیت مذهبی شناخته شده وجود دارند، وقتی توجه بکنید، اینها فقط حق انجام مراسم و تشریفات مذهبیشان را دارند. بنابراین، حق تبلیغ مذهبی ندارند، حتا، نسبت به اقلیتهای شناخته شده، یادتان هست که با کشیشان کلیساهای انجیلی تهران و شهرستانها چه كردند. آنها ناپدید شدند و بعد از مدتی هم جنازه آنها را پیدا کردند. بنابراین، حکومت مذهبی و از جمله جمهوری اسلامی نسبت به اینکه یک عدهای از مسلمانان تغییر مذهب بدهند فوقالعاده حساسیت نشان میدهد، بويژه در مورد مذهب بهایی که از ابتدای امر ما دیدیم که اساسا بهایی را، هرچند که بهاییان بزرگترین اقلیت مذهبی ایران هستند، بعنوان اقلیت مذهبی در قانون اساسی نشناختهاند و بعد شاهد دستگیریها و اعدامها بوديم. در همین سال گذشته بیش از ۵۰ نفر از بهاییان دستگیر شدند. در مورد یک بهایی که سالها در زندان بود، آقای ذبیحاله محرمی، گفتند که در زندان فوت کرده است. بنابراین، این تضييقات روز به روز بیشتر شده و میشود، بخصوص در یکی دو سال گذشته. چرا؟ بخاطر اینکه، توجه داشته باشید، مذهب بهایی مذهبیست که مهدویت را زیر علامت سوال میبرد. بخاطر اینکه دیگر مهدی موعودی وجود ندارد و با توجه به اینکه گروهی که الان در ایران دارند حکومت میکنند بیش از گروههای دیگر نسبت به مهدویت حساسیت نشان میدهند، میدانید دیگر نفوذ حجتیه را در این گروه، من فکر میکنم که این تشديد فشارها هم بیشتر در ارتباط است با گروهی که الان بخشی از حاکمیت را در انحصار خودش گرفته است.
پس به نظر شما سرکوب دراویش گنابادی قم و اقدامات اخیر جمهوری اسلامی علیه بهاییان هم از یک خط سیاسی ناشی میشود؟
عبدالکریم لاهیجی: صددرصد به همین گونه است، بخاطر اینکه عرض کردم این یکی از ويژگیهای حکومت مذهبیست و با توجه به اینکه گرایش کنونی شدیدترین گرایش مذهبیست که در ایران به قدرت رسیده بنابراین نسبت به، نه فقط غيرقائلان به ولایت فقیه که در گذشته میدانید خیلی سیاست نسبت به اینها شدید بود، بلکه نسبت به اقلیتهای مذهبی و نسبت به حتا شیعه و سنی که از ایدئولوژی مذهبیـ سیاسی حاکم پیروی نمیکنند حساسيت هست.
آقای لاهیجی، نقش رسانههای ایران را در این میان چگونه میبینید؟
عبدالکریم لاهیجی: رسانههای ایران هم میدانید، رسانههای حکومتیست. بنابراین، مسلم است که در خدمت این حکومت است. اگر مطبوعات نیمهمستقلی وجود داشته باشد، آنها هم متاسفانه در اغلب موارد خودشان را محکوم به سکوت میکنند. یعنی ما کمتر دیدیم یا بندرت صورت گرفته که در همین رسانههای نیمه مستقل هم نسبت به تضییق حقوقی که دربارهی اقلیتهای مذهبی، بويژه بهاییان، که بقول خودشان اقلیت شناختهشده نیستند خبررسانى و انتقادى صورت گرفته باشد. در مورد دراویش هم دیدیم که گزارش مختصری آمد و بعدا اصلا هیچ خبری دربارهی دستگیریها و سرنوشت مسجد یا حسینهای که از آنها خراب کرده بودند، طی روزها و هفتههای بعد دیده نشد.
ایران درخواست عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل را دارد. اگر تنها همین مورد بهاییان را از کارنامهی حقوق بشری ایران درنظر بگیریم، شانس ایران تا چه حد است؟
advertisement@gooya.com |
|
عبدالکریم لاهیجی: نخست اشاره میکنم که ۹۶ کشور که اکثریت مطلق مجمع عمومی را در اختیار دارند باید به عضویت یک کشور بعنوان عضو شورای جدید حقوق بشر رای بدهند. بنابراین، من بعید میدانم که جمهوری اسلامی بتواند این رای را بدست بیاورد. اما چرا اگر همین رای را بدست بیاورد، به عقیده ما این عضویت غیرقابل قبول است؟ به لحاظ اینکه، میخواهم اشاره کنم که وقتی ما میگوییم آزادی مذهب، در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنیـ سیاسی، آزادی وجدان، مذهب و اعتقاد اینها همردیف هم آمده است، بنابراین مذهب نه فقط مذاهب سنتی یا مذاهب به اصطلاح توحیدی، بلکه هر نوع اعتقاد و آزادی وجدان. آزادی وجدان یعنی آزادی باور. بنابراین اینها هم در میثاق و هم در اعلامیه جهانی حقوق بشر این آزادیها آمده است. علاوه بر این یک عهدنامه بینالمللی هست. عهدنامه بینالمللی رفع هرگونه تبعیض نژادی که بعد در ملحقاتی که صورت گرفته، تبعیض قومی هم هست و عدم مدارای مذهبی. بخاطر همین هم یک گزارشگر ويژه سازمان ملل هست که گزارشگر درباره هر سه موضوع که خدمتتان عرض کردم، یعنی آزادی مذهب و اعتقاد و عدم هرگونه تبعیض قومی، مذهبی و نژادی. و ایران قبل از رویکارآمدن رژیم جمهوری اسلامی به این عهدنامه پیوسته است، بخاطر همین هم گزارشگرهایی که در ارتباط با اجرای این عهدنامه از طرف کمیساریا و کمیسیون حقوق بشر انجام وظیفه میکنند راجع به وضعیت این آزادیها، چگونگی تبعیض یا عدم تبعیض مذهبی، قومی در ایران خیلی حساسیت نشان میدهند. از قضا، هر دو گزارشگر هم مسلمان بودند، هم عبدالفتاح آمور که از تونس بود و هم خانم اسما جهانگیر که پاکستانیست. در آخرین گزارشی که خانم اسما جهانگیر میدهد نسبت به وضعیت اقلیتهای مذهبی در ایران، بويژه بهاییان، فوقالعاده احساس نگرانی میکند. و باز اشاره میکنم که در گزارشی که جمهوری اسلامی به آخرین اجلاس کمیتهی ناظر بر این عهدنامه که در تابستان ۲۰۰۳، تقریبا سهسال پیش، تشکیل شد و من حضور داشتم در اجلاس آن کمیته، هرچه جمهوری اسلامی کوشش کرد بگوید که بهاییها یک حزب سیاسی هستند و بنابراین نمیتوانند مشمول این عهدنامه بشوند، خوشبختانه این کوششها و تلاشها بجایی نرسید و در قطعنامهای که کمیته صادر کرد یادآوری کرد که جمهوری اسلامی و کشور ایران باید مفاد عهدنامه را مورد رعایت قرار بدهد، تعهدات خودش را انجام بدهد و دست از ایجاد تضییقات، محدودیتها برای اقلیتهای مذهبی، بويژه بهاییان، بکشد. ولی ما میبینیم که پس از نزدیک به ۳ سال نه فقط جمهوری اسلامی تجدیدنظری در سیاست سرکوب و ایجاد محدودیت برای اقلیتهای مذهبی نکرده، که وضعیت بدتر شده است در مورد بهاییها، در مورد اقلیتهای مذهبی، بقول خودشان، شناختهشده و حتا در مورد دراویش گنابادی که نمونه اخیرش را خودتان اشاره کردید. و از اینروست که گزارشگر ويژه هم، خانم جهانگیر، اظهار نگرانی میکند درباره وضعیت اقلیتهای مذهبی در ایران و عدم وجود مدارای مذهبی در جمهوری اسلامی. در چنین اوضاع و احوالی من فوقالعاده بعید میدانم که جمهوری اسلامی، یعنی ایران بتواند به عضویت شورای حقوق بشر دربیاید و اگر هم چنین اقدامی صورت بگیرد، ما تلاش و کوشش مداومی خواهیم کرد که شورا پس از تشکیلاش از جمهوری اسلامی بخواهد یا در سیاست کلی خودش نسبت به اجرای تعهدات بینالمللیاش در ارتباط با حقوق بشر تجدیدنظر بکند و یا اینکه، میدانید که این امکان وجود دارد، ایران را از عضویت در شورا محروم و اخراج بکند.
آقای دکتر لاهیجی، بسیار سپاسگزارم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.