درست چند روز پس از سیل ویرانگر ایلات لویزانا و شهرهای نیواورلئان و کاترینا، منابع آمریکایی به صراحت از به تعویق افتادن جنگی قریب الوقوع علیه تروریسم خبر می دهند. فرماندار ایالت نیز خواستار باز گرداندن گارد ایالتی از عراق برای کمک به آسیب دیدگان است.
همزمان و قبل از آن سران بلند پایه ایران از رهبر و رئیس جمهور جدید، تا خاتمی و رفسنجانی به بهانه زیارت و غبار روبی! به مشهد عزیمت کردند. این امر علاوه بر اینکه بر جایگاه مشهد و شخص واعظ طبسی در تحولات سیاسی و قدرت درایران، تاکید دارد، نشانگر نگرانی شدید سران ایران نسبت به نتایج عملکرد رهبر فعلی ایران است. خامنه ای یک تنه با مخالفت با رأی همه تأثیر گذارن سنتی قدرت در ایران، از هاشمی گذشت و حتی حاضز نشد ولایتی، لاریجانی و قالیباف نیز سکان دار ظاهری کشور باشند. او با حمایت مستقیم (فرزند و دفترش) و غیر مستقیم (شورای نگهبان، بسیج و سپاه)، احمدی نژاد را بر مسندی نشاند که حتی به نظر دوستان نزدیک حکومت نیز شایستگی چنین جایگاهی را ندارد و به یقین جمهورری اسلامی تاوان بسیاری برای سطحی نگری ها و افراطگریهای او و نظریه پردازان حامی او چون مصباح یزدی خواهد پرداخت.
از طرف دیگر بر همه این مشکلات، معضل هسته ای هم که چند سالی است گریبان نظام و سران را رها نمی کند، افزوده شده است. از چند سال پیش که رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه صحبت از بمب اسلامی کرد و پس از آن رهبر نظام در بازدید از موشک های شهاب، آنرا یاری رسان ملت مظلوم فلسطین خواند، پرونده ایران وارد مرحله جدیدی شد. از آن به بعد پرونده ایران به دقت زیر نطر قرار گرفت. در این میان برخی پنهانکاری های ایران و خریدهای خارج از قراردادهای بین المللی، جای هیچ شکی نگذاشت که ایران مصرانه درصدد تهیه سلاح هسته ای است. طبیعی است که دشمن شماره یک ایران در عرصه بین المللی، یعنی اسرائیل، وارد عمل شود و با توان رایزنی و تبلیغاتی بالایی که داراست، سعی در بسیج جامعه بین المللی علیه ایران کند. اسرائیل به کمک بزرگنمایی به جهانیان خطرافراطی گری ایرانی را در منطقه و جهان گوشزد کرد.
ولی ایران با اطلاع رسانی یک طرفه در داخل و گره زدن پرونده هسته ای با اقتدار و منافع ملی هزینه های زیادی را متحمل می شود. در خارج نیز با تأکید بر صلح آمیز بودن و ضروری بودن انرزی هسته ای برای توسعه کشور، تلاش برای مذاکره و گرفتن امتیاز می کند. ایران سعی می کند با جلب نظر کشورهای مستقل و گرفتن وقت با شیوه های گوناگون هرگونه تصمیم جهانی علیه خود را به تعویق بیاندازد و از گزینه های دیگری همچون دخالت در عراق برای تحت فشار قراردادن آمریکا استفاده کند. ولی امپراتوری جنگ و خشونت ایالات متحده چندی است بیدار شده و ظاهراً تحملش از حکومتی افراطی با سابفه حمایت از گروه های تروریستی لبریز شده است.
advertisement@gooya.com |
|
بهانه حمایت از تروریسم، علاوه بر تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای، بهانه خوبی برای جنگ طلبان کاخ سفید فراهم کرده است تا چشم بر واقعیت ها و گوش بر نصایح سیاستمداران واقعگرای دنیای امروز ببندند و جنگ دیگری را در خاورمیانه به راه اندازند. این بار بلای طبیعی بعنوان یک دشمن بالفعل و بالقوه در ایالات متحده بر تروریسم پیشی گرفت. ولی آیا این اولویت دیر خواهد پایید؟