روزنامه لوموند چاپ پاریس نوشت: يك سال پيش مجلس نماينگان آمريكا با اذعان به اینکه راه حل هاي صرفا ديپلماتيك نمي تواند در بلند پروازي هاي ايران تاثير گذار باشد با 376 راي در مقابل سه راي منفي قانوني را به تصويب رساند كه به بوش اجازه مي دهد از هر گونه روشي براي جلوگيري از هسته اي شدن ايران استفاده كند.
همچنين پنتاگون در حال تهيه طرحي به منظور به تعليق در آوردن چندين ساله توسعه هسته اي ايران مي باشد. در اين طرح استفاده از موشک هاي قاره پيما براي کاهش دادن دفاع ضدهوايي، بمب هاي هدايت شونده و بمب افکن هاي ضد راداري عليه تاسيسات هسته اي مورد تاكيد قرار گرفته است. تنها موضوع تامل بر انگيز بررسي هزينه هاي سياسي و همچنبين ضرباتي كه ايران مي توند به 150 هزار نيروي امركايي در عراق وارد كند مي باشد.
پيش از اين شناسايي در فضاي ايران را هواپيماهاي نيروي هوايي آمريکا از طريق افغانستان و عراق انجام داده اند.
يک کارشناس مسائل نظامي می گوید: هدف آمريكا، شناسايي سي تا پنجاه هدف استراتژيك است که بتوان با ضربات دقيق و متعاقب آن حملات نيروهاي ويژه منهدم نمود و به رئيس جمهور امكان صادر كردن دستور حمله را بدهد. اما گذشته از آن، مواضع ضدهوايي هاي ايران نيز بايد رصد و آزمايش شود. شما بايد بتوانيد برآورد دقيقي از ميزان موفقيت حملات اوليه كه بتواند قدرت تدافعي ايران را در هم بشكند داشته باشيد.
اهداف قطعي در اين حمله مي توانند پايه هاي تاسيسات هسته اي از جمله نيروگاه بوشهر، کارخانه توليد پلوتونيوم نطنز، کارخانه توليد آب سنگين اراک و کارخانه غني سازي اورانيوم اصفهان باشند. حملات هوايي بايد با حملاتي که سال 1981، اسرائيل عليه تاسيسات فرانسوي اوسيراک عراق انجام داد متفاوت باشد و بيشتر شبيه به اولين روزهاي تسخير عراق در سال 2003 باشد. در اين حملات بايد از بمب افکن هاي ضد راداري b2 مستقر در ديه گو گارسيا در اقيانوس هند يا امريکا و F117 هاي ضدرادار مستقر در قطر بعنوان ايزار تاثير گزار استفاده كرد.
در اکتبر 2004، معاون مرکز مطالعات استراتژيک جافي اسرائيل يادآوري كرده بود که چنين حمله اي شامل عمليات پيچيده اي است. براي ايجاد خلل در برنامه هاي هسته اي ايران، بايد چندين تاسيسات را همزمان نابود كرد در غير اينصورت تاثير حمله محدود شده و فقط مي تواند به ايجاد تاخيري يكي دو ساله در رسيدن ايران به اهدافش منجر گردد كه انجام ندادن اين چنين حمله اي بمراتب بهتر است. مشکل نظاميان اسرائيل تضمين تاثير بالاي حملات است. اوايل سال جاري ميلادي کنث پولاک، کارشناس پيشين ايران در سازمان سيا گفته بود ما از وسعت دقيق برنامه هسته اي ايران بي اطلاع هستيم. با کشف هايي كه در ماه اوت 2002 باعث شناسايي تاسيسات اراک و نطنز توسط مخالفين شد شگفت زده شديم. اين تاسيسات بصورت پراکنده هستند و احتمالا بسياري از آنها زير آوار ها بتون مخفي است. برخي از آنها در محل هاي پرجمعيت هستند و بمباران آنها منجر به قرباني شدن بسياري از غير نظاميان خواهد گرديد.
در سپتامبر 2004 نيز مرکز مطالعات سياسي عدم اشاعه اسراييل به اين نتيجه رسيده بود كه براي نابودي توان هسته اي ايران، امريکا از کمبود اطلاعات رنج مي برد. ايران زمان طولاني توانسته بخوبي بسياري از فعاليت هاي هسته اي خود را از امريکا و بازرسان آژانس انرژي اتمي مخفي كند و پنتاگون تلاش مي کند اطلاعات خود را با استفاده از منابعي غير از چيزهايي كه توسط ماهواره ها بدست آورده است، افرايش دهد.
سيمون هرش، يک روزنامه نگار امريکايي نيز در اوايل ژوئن در هفته نامه نيويورکر فاش كرده بود که يک تيم کماندويي از امريکا براي جاسوسي وارد ايران شده است. پنتاگون و سيا همچنين از كردهاي شمال و ايراني هاي تبعيدي در جنوب عراق بخصوص سازمان مجاهدين خلق که از نظر وزارت خارجه امريکا بعنوان سازمان تروريستي محسوب مي گردند، استفاده مي کند. پس از تسخير دو سال پيش عراق حدود چهار هزار نفر از اعضاي اين سازمان خلع سلاح شدند. وينس کانيسترارو، مسئول قبلي ضد تروريسم سازمان سيا اعتراف مي کند که برخي از مجاهدين خلق كار هاي حود را دوباره شروع كرده اند.
advertisement@gooya.com |
|