آقاي خامنه اي!
شما به آقايان خاتمي و شاهرودي فرموده ايد در مورد گنجي يا هر کس ديگر قانون هر چه مي گويد همان طور بايد عمل شود. البته با کلمه ي طلايي "قانون" مي توان هر دهاني را بست و هر ظلمي را توجيه کرد و هر دست به خون آلوده اي را شُست. شما نيز با خونسردي تمام با استفاده از اين کلمه ي جادويي دهان ها را مي بنديد و ظلم ها را توجيه مي کنيد و هيچ شفاعتي را نمي پذيريد. اين راهي است که پيش از شما پادشاهان و سلاطين و جباران تاريخ طي کردند و سر ِ بي گناهان را به سنگ قانون ِ زمان خود کوبيدند. اگر قرار بر تن دادن به قانون ساخته و پرداخته ي ظالمان بود شما به جاي تکيه زدن بر تخت پرجبروت ولايت، اکنون در سلولي در شهر مشهد جا خوش کرده بوديد و شکنجه گر شاه شما را نوازش مي کرد.
اما شما که امروز سلطان قدرتمند ايران و ولي و قيم هفتاد ميليون ايراني هستيد غير از مقام سلطاني عنواني پرطمطراق نيز يدک مي کشيد و آيت الله خوانده مي شويد. حتما فراموش نکرده ايد زماني که روضه خوان بوديد از مظلوميت پيامبر عظيم الشان اسلام سخن مي گفتيد. از آن پيرزن که بر سر حضرتش خاکستر مي ريخت تا روزي که بيمار شد و حضرت به عيادتش شتافت. اگر شما جاي حضرت بوديد با آن پيرزن چه مي کرديد؟ با آن چه امروز مي بينيم يقين دارم که همان بار اول که خاکستر بر سرتان ريخته مي شد به قاضي مرتضوي دستور مي داديد تا او را از خانه اش بيرون بکشد و چون "قانون" گفته است توهين به رهبري مجازاتش حبس و احيانا اعدام است وي را به زندان افکند. عجيب هم نيست. مگر رئيس "داد"گستري تان گزارش نداد که پيرزن هفتاد و سه ساله را به خاطر چند صد هزار تومان پول، به طور کاملا قانوني به زندان افکنده اند؟ مگر خانم مسن و محترمي چون مريم فيروز را در همين زندان هاي شما به خاطر دگرانديشي حبس و شکنجه نکردند؟ مگر خانم فرخ رو پارسا را به خاطر داشتن پست و مقام در حکومت قبلي به گلوله نبستند؟ پس لابد آن پيرزن هم سرنوشتي چون اينان پيدا مي کرد.
مثال ديگرم عمروبن عبدود است. همان که خود شما به ما ياد داديد که "تمام شرک" بود. همان که در مقابل علي عليه السلام که "تمام ايمان" بود ايستاد. همان که بر ضد اسلام شمشير کشيد؛ بر ضد اسلام رسما و علنا جنگيد. شما که آقاييد و آيت الله ايد و دانشمند اسلاميد بگوييد وقتي در جنگ خندق بر صورت حضرت آب دهان انداخت حضرت با او چه کرد؟ مگر نه آن که حضرت به خاطر غضب شخصي در کشتنش درنگ کرد؟ اگر قرار بر توجيه بود که علي هم مي توانست به مانند شما هزار تفسير و مورد قانوني و وحي الهي را سند قرار دهد و طرف را پيش از آن که اصلا بتواند يا بخواهد دست به شمشير برد به خاک و خون بکشد! آن وقت بفرماييد از اسلام و رافت اسلامي و اخلاق اسلامي چيزي باقي مي ماند که بنده و سرکار بخواهيم امروز از آن سخن بگوييم؟
advertisement@gooya.com |
|
اکنون بفرماييد که آيا اکبر گنجي محارب است؟ عليه شما شمشير کشيده است؟ کافر است؟ خدا و پيغمبر و امامان را نفي کرده است؟ چه کرده است که شما و دستگاه تحت امرتان با او چنين مي کنيد؟ والله از خواندن نامه ي خانم گنجي به آيت الله شاهرودي بايد آب شد و به زمين رفت. والله بايد از روي اين همه عالم و دانشمند و نويسنده و اهل تفکر و دين که از شما خواسته اند دست از سر گنجي برداريد خجالت کشيد. جلادان دستگاه شما کار را به جايي رسانده اند که براي حضور سه نفر از دوستان گنجي که مي توانند او را راضي به وصل کردن سِرُم کنند بايد به خاک افتاد و استغاثه کرد. آقاي خامنه اي! شما گمان کرده ايد ظلم چه شکلي مي شود؟!
حال بعد از گفتن همه ي اينها - که خود بهتر از همه مي دانيد - از شما به عنوان يک نويسنده ي گمنام تقاضا مي کنم بر غضب تان لگام بزنيد و از روي سينه ي اين مرد رنجور در شُرُف ِ مرگ بلند شويد! فراموش نکنيد که او اکبر گنجي است و کافر حربي نيست!