"ايشان نه تنها در اعتصاب غذا نبوده؛ بلكه مستمرا از مواد غذايي ويتاميندار، مقوي و مغذي استفاده ميكند و صرفا ادعاي اعتصاب غذا دارد، همچنين، وي نوع جديدي از اعتصاب غذا را ابداع كرده كه با آن ميتوان ضمن سپري كردن دوران محكوميت، تبليغات و فريب افكار عمومي را نيز دنبال كرد"
اين سخنان بخشي از اطلاعيه روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران است كه شباهت آشكاري به ادبيات قاضي دارد كه بنيان قضاوتش بر دروغ است و دستوراتي كه دريافت مي كند.
چاپ تصاويري از اكبر گنجي كه به رغم 33 روز اعتصاب غذا همچنان برق اميد از چشمانش متصاعد است بار ديگر صاحب اين سخنان را رسوا كرد، اگرچه تاريخ 8 سال گذشته محاكمات و بيانيه هاي سياسي مرتضوي در رخدادهاي مختلف كوس رسوايي آن را در جهان طنين انداز كرده بود.
ماجراي بازجويي و ضرب وشتم زهرا كاظمي روزنامه نگار ايراني در دادستاني و ضربه مرگ آور در اين مرحله كه در سخنان محسن آرمين به صراحت به آن اشاره شده بود و نهايتا بار ديگر اعلام اين موضوع كه " زهرا كاظمي دچار سكته مغزي شده است " توسط اين دروغگوي بزرگ ، از ديگر ماجراهاي مرتضوي بود.
حدود 8 سال پيش كه مرتضوي تازه حكم قضايي دريافت كرده بود از سوي يك رسانه رسمي ماموريت يافتم تا با ايشان جلسه اي مشترك براي نحوه اطلاع رساني در مورد پرونده شهرداران داشته باشم .
قاضي جوان در اتاقي بزرگ در مجتمع قضايي ضلع جنوب غربي ميدان ارگ تابلويي بزرگ بر ديوار نصب كرده بود با اين مضمون كه " از در محكمه اي كه سياست وارد شود، عدالت از پنجره آن خواهد گريخت " ، اما با كمال ناباوري اين قاضي تازه كار خواستار تعاملي ويژه بود تا با رعايت تمهيداتي،مطبوعات از ماجراي محاكمه شهرداران پيراهن عثمان درست نكنند.
خواسته مرتضوي هرگز اجابت نشد و همگان ديدند كه محاكمات شهرداران و نحوه بازجويي از آنان چه سان در مطبوعات منعكس شد و در اين ميان چه كسي در محضر ملت و تاريخ رسوا و چه كساني سربلند شدند.
مرتضوي را چند بار ديگر در شعبه 1410 ملاقات كردم اما اينبار نه به عنوان خبرنگاري كه با وي هماهنگي كند بلكه به عنوان متهمي كه اتهامش " جعل اكاذيب ، اقدام عليه امنيت ملي و تشويش اذهان " بود .
اين موقع در ابتداي زندان گنجي بود ، همان زماني بود كه معصومه شفيعي زينب وار پيام او را در مطبوعات فرياد مي زد و مرتضوي قصد داشت به هر طريقي او را خاموش كند.
خبري كه حكايت از شبه قتل گنجي در زندان داشت اينبار مستمسك مرتضوي بود و در چند جلسه بازجويي قاضي مرتضوي دنبال يك اعتراف ساده بود "بگوييد اين خبر را معصومه شفيعي داده است و برويد دنبال كار خود"، اما مكر خدا نيز اينبار بر مكر او غلبه كرد.
امروز عكسهاي گنجي را بر روي سايتهاي اينترنتي ديدم چشماني به گودنشسته، پوستي تيره و هيكلي نحيف داشت اين "پهلوان اكبر" كه روزگاري هر حرفش رعشه بر اندام عاليجنابان مي انداخت و پرومته وار نور بر تاريكخانه هاي اشباح مي تاباند اما همچنان برق ديگانش ، آشوبي است در دستگاه عاليجناباني كه از چراغ و روشني دوري مي كنند.
advertisement@gooya.com |
|
مطمئنم كه نور ديدگان "پهلوان اكبر" هرگز خاموش نخواهد شد و در تاريخ ستمكاري و ستمگري همواره روشن كننده تاريكخانه ها خواهد ماند اما دريغ از نامي خوش در اين تاريخ نگاري براي قاضي جواني كه 8 ساله روي سياهي دادگاههاي قرون وسطا را در كشورصلح و دوستي سفيد كرد.