یکشنبه 7 فروردین 1384

جانم به قربانت ولی حالا چرا؟! اسفندیار منفردزاده

[اين مطلب همچنين پاسخي است به نوشته آقاي محسن کردي تحت عنوان به اسفندیار منفردزاده، شاگرد کوشا و ساعی]

«حفظ تمامیّتِ ارضی»، شعاری که بی هنگام و پیش ازآن که رفراندمی درکار بوده باشد در«فراخوان»ی با امضاء 35000 نفر تبلیغ شده است، «ملّی گرایان» را تحریک نمیکند امّا، تحریک آمیز است! وآزادی خواهان نباید حق رأیِ میلیون ها شهروندِ ایران را نادیده بگیرند و نظر خود را جایگزین آن کنند!
پرسیده ام: آقای دکترحسین باقرزاده!- آیا از همین امروز باید حکومت و دولتِ آینده ایران را برای «حفظِ تمامیّتِ ارضی» متعهّد کرد تا پیشنهاد دهندگان «رفراندوم برای فدرالیسم، خودمختاری یا استقلالِ هر ناکجای ایران» را با نیروهایِ مسلّح و ارتش خود سرکوب کنند؟ فرض بر این که من و شما با استدلالاتی بسیار شفاف و مقبول برای خویش، «حفظِ تمامیّتِ ارضی» را به سود «هر ناکجا» میدانیم، آیا حقِ و اجازه داریم پیشآپیش رأیِ آینده میلیون ها شهروندِ ایران را باطل بدانیم؟ طرح این شعار آیا غیر ضرور و تحریک آمیز نیست؟ - چرا، هست!
قابل توجّه «جمهوری خواهان ...»، «اتحاد جمهوری خواهان» و «منشور 81» و...!
آقای دکترحسین باقرزاده نوشته اند: امضای من پای فراخوان به معنای پذیرش همه متن آن (کذا- آن متن) نیست.

من می گویم: عجب!...شاید میباید با استناد به این «مجمل» از شما «حدیثِ مفصّل»ی را خوانده باشم ؟....ولابُد از «حقوق دموکراتیک» شمایان است تا هر زمان که تشخیص دهند، بسود خود بتوانند مُنکر هر بخشی از آن شوند که پذیرفته بودندش؟! - خیر قربان، شما خود حسّاسیّت این متون را میشناسید که گاه برای نوشتن یک «متنِ» هفته ها وقت صرف شده است. البته گاهی هم ممکن است در اثر «شتاب زدگی و برای عقب نماندن از قافله ی مبارزه» سهواً این خطاها پیش بیآید!

امّا دکتر نوشته اند: این مسئله در امضای پای هر فراخوانی پیش میآید.
میگویم: - که اگر در«هرفراخوانی» پیش میآید، پس وآی به حال ما فراخوانده شدگان! اگر فرمایش شما مقبول همگان افتد و متداول شود، چه باید کرد؟ با این روش، آیا تمامی بیانیهها بدون استثناء فاقدِ ارزش و اعتبار نخواهند شد؟
دکترباقرزاده می نویسند: شما ممكن است با اصل یا نكته اصلی یك متن موافق باشید و آن را امضا كنید.

می گویم: - حمایت از «نکته اصلی» درست است، چنانچه با هیچ «نکته» فرعی دیگری مخالفت نداشته باشید یا دستِ کم بود و نبودشان یکسان باشد. آنطور که در «فراخوان» «حفظِ تمامیّتِ ارضی» را شما نا دیده گرفته و امضاء کرده اید، می توانید آیا «نکته»ای مثل «استقلالِ کویر لُوت درایران» را در«فراخوان»ی کاملاً مشابه، نادیده بگیرید و آن را امضاء کنید؟ -استغفرالله!

دکتراضافه میکند:...و نسبت به برخی از جزئیات آن موضع انتقادی بگیرید.
می گویم:- اعلام رأی بی هنگام در «فراخوان»ی پرسر و صدا و محرّکِ دگراندیشانِ، از سوئی رفع مسؤلیّت از خود در گوشه ای بی صدا، چه سود؟!

آموزگاران پیشکسوت، دکترباقرزاده! - من از 35000 امضاء کننده هرگز نپرسیدهام که به «حفظ تمامیّت ارضی» چرا باوردارید یا چرا باور ندارید؟ بنابر این، تبلیغ چرائی ها و شرح چگونگی 35000 باور یا نا باوری شما، پاسخی به پرسش نوشتهی من نبوده است. بهتر است آن را به زمانی موکول کنید که در ایران با آزادی همه ی احزاب، توجّه به آن استدلال ها ضرورت دارد و دگراندیشان نیز امکان ابراز نظراتِ خود را دارند، بی ترس از برچسب های رایجِ در «برنامه های تلویزیونی هویّتِ ج.ا.» و «اُپوزیسیون ج.ا.» تا برآیند «بحث»ها در پاسخ به پرسش رفراندوم برای «حفظ تمامیّت ارضی، آری یا نه؟» تعیین کننده باشد! باید فراموش نکنیم، شما هم اگر « برابرتر» از همه نیستید، زمان اخذ رأی، قرار است مثل دیگران فقط یک رأی داشته باشید و اعلام کنید! توجّه داشته باشید که خروس بی محلّ خود رأیی امروز شما در «فراخوان» عمومی، تحدیدِ رأی و تهدید و تحریکِ دگراندیشانِ شما بوده است!

دکتر حسین باقرزاده می نویسند: «...من خواهان حفظ تمامیت ارضی ایران هستم. ولی این كار جرم نیست.»
من می گویم: - چه کسی از جرم صحبت کرده است که شما توضیح واضحات می دهید؟

دکترمی نویسند: - من خواهان تمامیت ارضی كشورهای همسایه از جمله عراق نیز هستم و... این حق دموكراتیك من است كه خواهان تمامیت ارضی ایران... برابری حقوق زن و مرد گرفته تا لغو اعدام...

و من هم می گویم: چه خوب دکتر باقرزاده!...هرچیز به جای خویش نیکوست!

... و از اینجا به بعد، درمطلبِ شما دیگرهیچ ارتباطی با پرسش خود پیدا نمیکنم. امّا در باره آنچه اضافه فرمودهاید مینویسم؛ شما و البته همه ی دگراندیشان شما ومن هم نیز، همگی خواهان هرچه هستیم، حتا اگر در تضادّ با منافع یکدیگرمان باشد، حق ماست که آن خواسته ها را در جامعه ای آزاد تبلیغ و ترویج کنیم. شرایطی که در ایران، به جز دو سال در پنجاه سال پیش با دکتر مصدّق تجربه نشده است.

دکتر حسین باقرزاده می نویسند: - همان طور كه اگر فردا در ایران برای جمهوری یا سلطنت رایگیری شود به نفع جمهوری تبلیغ خواهم كرد، من می گویم: چرا هنوز که فردا فرانرسیده است و در خارج از ایران نیز رفراندم برای «حفظ تمامیّت ارضی» هم درکار نیست. و با فرض این که نیّتِ شما «شعاردادن» برای تحریکِ «دیگران» هم نیست، پس به نفع چه یا به نفع که وچرا تبلیغ زودرس کرده اید؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دکترحسین باقرزاده می نویسند: - در صورتی كه موضوع تمامیت ارضی ایران نیز (در كل كشور یا درجایی از آن) به رای گیری گذاشته شود حق دارم به نفع...
من می گویم: آری،... در آن زمان، هرکس دیگری چون شما حق دارد یک رأی به نفع «هرچه» دوست دارد به صندوق رأی بیاندازد، نه بیشتر! جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

پیشنهاد میکنم بهتراست ازاین پس برای آن که تنها آنچه را امضاء کرده باشید که باور دارید و اسامی شما و هم فکران شما بی اعتبار نشود، مخالفتِ خود با هر بخش از هر متن را پیش از امضاء و به جای امضاء تان، ارسال کنید! زیرا، تا آنجا که من میدانم، مبارزان با اعتبار و انسانهای مسئول، نام خویش را بدون باور به نوشتهای، ناخوانده سنجاق نمیکنند.

پاسخ شما و پاسخ های دیگری از 35000نفر امضاء کنندگان، برای روشن شدن «فراخوانده شدگانی» چون من و ما، سودمند است.

در انتظار «نو روز»، بدرود!
8 فروردین1384 اسفندیار منفردزاده

["بالاي گود"، سايت اسفنديار منفردزاده]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/19828

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جانم به قربانت ولی حالا چرا؟! اسفندیار منفردزاده' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016