بهار فصل آزادیست. زمان پس راندن زمستان است. و زمستان مگر چیست، به جز ضدیت تمام عیار با جوانه زدن و سبز شدن، خاك را شكافتن و سر برون آوردن، بالیدن و رو به اوج گرفتن، تا درخت شدن و به شكوفه و میوه نشستن.
عقب نشاندن زمستان كار بهار است، وگرنه زمستان به خودی خود پای به عقب نمی گذارد، عزم جزم كرده است تا برای همیشه مانع هرگونه روییدن شود.
بهار به یكباره نمی آید، بهار در متن زمستان به فعل و انفعلات بی وقفه اش ادامه می دهد. دانه ها در زیر خاك خواب نیستند. دانه ها كم و بیش در حال جنبش اند. درختها برگ و باری به ظاهر ندارند، اما نمرده اند و هنوز نمودی از حیات را نمایندگی می كنند.
بهار در متن زمستان حاضر است، فقط به این خاطر چندان به چشم نمی آید كه هنوز زمستان دست بالاتر را در طبیعت دارد. هنگامی كه پای به اسفند می گذاریم، به تدریج رنگ باختن سیطره زمستان خود را عیان می كند. بهار می رود تا همه جاگیر شود. اما زمستان كماكان جان سختی می كند، و كدام ناظر بی غرض است كه نبیند دیگر فصل زمستان رو به پایان است و دوره، دوره بهار است.
این قانون طبیعت است. نبردی بی امان در جریان است تا نوشوندگی بر سردی و انجماد چیره شود. داستان بهار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز اینچنین است.
بهار جامعه نیز به یكباره و ناگاه سر برون نمی آرد. بهار جامعه نیز همچون بهار طبیعت حاملان و پیش برندگان خود را دارد. حاملانی كه در روزگار زمستان، همیشه و بی وقفه به آمدن و آوردن بهار ایمانی خلل ناپذیر داشته اند. كسانی كه در زمانه تیغ كشیدن زمستان در هر كوی و برزن، با گرمی خونهای خود یخهای اجتماعی را به ذوب شدن وادار می كردند. كسانی كه در ارگانیسم اجتماعی، پویایی حیات را جاری می كردند. كسانی كه برای بهاری كردن میهن خویش و زدودن هر ذره زمستان، پیشتر خود را در ایدئولوژی بهار صیقل داده اند.
حاملان بهار باید سر تا پا مزین به ویژگیهای بهار باشند. شاداب و نوشونده، روینده و فزاینده، مقاوم و تكثیرشونده، و همه اینها تنها هنگامی به دست می آید كه بی وقفه و بی پایان و در تمام ابعاد، ضد زمستان باشند. روح و روان و عملكرد جاری خود را از هر آلودگی به زمستان و خمینی گرایی زدوده باشند.
برای بهاری شدن باید از ضدیت حداكثر با واقعی ترین و برجسته ترین سمبل و نمود زمستان آغاز كرد. درست از تعارض با قلب تپنده زمستان، یعنی همان جایی كه سردی و ارتجاع را در رگهای اجتماعی فرو می ریزد. باید این قلب را از هم درید.
advertisement@gooya.com |
|
آغاز كنش اجتماعی صحیح، فرد را از نقطه انفعال و تسلیم، وارد جبهه بهار می كند. پی گیری فرد در امر مبارزه با زمستان، پرده های یخی را از ذهن و جان و عملكرد او فرو می ریزد. با كنار رفتن پرده های فروكاهنده، سطوحی از ایدئولوژی بهار رخ می نماید.
برای رفتن نهایی زمستان، چاره ای جز بهاری شدن نیست. بهاری شدن به دست نمی آید مگر هنگامی كه به مبارزه ای حداكثر با زمستان برخیزم. با عقب راندن زمستان و فرزندان خمینی از میهنمان، بهار در ابعاد وسیع و بی سابقه ای در سراسر میهن ترویج و تكثیر می شود.
فرزندان بهاری ایران زمین عهد كرده اند تا به هر قیمت زمستان را از عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، جارو كنند. بذر بهار را در همه جای ایران بپاشانند. چگونه بهاری شدن را به خلق اسیرشان نشان دهند. و ایمان به آمدن بهار را به واقعیت جاری جامعه شان تبدیل كنند.
موکب بهار در راه است.
اسفندماه 1383
a_tabandeh_1382@yahoo.com