معرفي دكتر مصطفي معين به عنوان نامزد دو تشكل محوري جبهه اصلاحات از رويكردي فعال و نه انفعالي نسبت به انتخابات آتي رياست جمهوري حكايت ميكند. رويكردي كه توفيق آن منوط به تعميق در ميان اكثريت مردم ايران است كه از سال 1376 به اين سو از هر فرصت انتخاباتي براي اثبات و اعلام دموكراسيخواهي و نفي اقتدارگرايي بهره بردهاند. در اين ميان هر چند نوع مواجهه با انتخابات شوراها قابل تأمل به نظر ميرسد اما كاهش استقبال از انتخابات مجلس هفتم را نيز ميتوان در راستاي همان رويكردي ارزيابي كرد كه چند مرتبه و در قالبهاي ايجابي نمود يافته بود. با اين وصف و البته بدون سادهانگاري و خوشباوري ميتوان از انتخابات نهمين دوره نيز به مثابه يك فرصت ديگر ياد كرد كه امكان اعلام خواست عمومي را با كمترين هزينه مهيا ميسازد. هر چند برخي با طرح پرسشهايي كه به ظاهر حياتي و اساسي نيز به نظر ميرسند ميكوشند اقبال عمومي را نسبت به كانديداي اصلاحطلبان پيشرو در هالهاي از ابهام تصوير كنند.
مهمتر از همه و نخست اينكه «تجربه خاتمي» سقف اصلاحپذيري ساختار سياسي را نشان ميدهد و ميپرسند «معين، بيش از خاتمي چه ميتوان كرد؟» حال آنكه اتفاقاً اين تجربه به مثابه يك سرمايه به كار اصلاحطلبان آمده و براي معين هم كارساز خواهد بود. اگر «تجربه خاتمي» نبود، امروز اصلاحطلبان پيشرو اصراري بر معرفي كانديداي مستقل خود نداشتند و اين تجربه، ضرورت به كارگيري روشهاي تازه را يادآور ميشود. «تجربه خاتمي» از هر حيث مثبت است و حتي در نقاط مورد انتقاد نيز به كار ميآيد زيرا كه اين تجربه آسان به دست نيامده است. تجربه خاتمي، بيش از آنكه از عبث بودن رفتارهاي مسالمتآميز حكايت كند از ضرورت استمرار يك روش براي استقرار آن خبر ميدهد. تجربه خاتمي اميد به قاعده «هزينه-فايده» و اتفاقاً به نسبت هزينه بر اين تجربه، فوايد بسيار مترتب است.
ابهام دوم درباره اجماع اصلاحطلبان است. حال آنكه معرفي دكتر معين و پرهيز از نگاه معطوف به قدرت نه تنها ابهامزا نيست كه ابهامزداست و مهمترين ويژگي انتخابات نهم نيز همين است كه براي نخستين بار در تاريخ انتخابات رياست جمهوري در ايران مردم ميتوانند به يك حزب فراتر از يك شخص ابراز اعتماد كنند. شفاف شدن مرزها از اين واقعيت خبر ميدهد كه اصلاحطلبان با پارهاي رودربايستيهاي فرصتسوز فاصله گرفتهاند و فضاي بينالمللي نيز مجال تكرار برخوردهاي گذشته را نميدهد.
advertisement@gooya.com |
|
سياست، علم مقدورات و فن ممكنات است و معرفي دكتر مصطفي معين مقدورترين و ممكنترين كاري بود كه ميشد انجام داد. رأي به او نيز كمهزينهترين رفتاري است كه ميتوان در راه تحقق دموكراسي در اين سرزمين ابراز كرد. با نگاه واقعبينانه و عقل محاسبهگر، امكاني فراهم است كه از هر شائبهاي نيز دور به نظر ميرسد. بنابراين فضاي نه چندان هيجاني كنوني را ميتوان هرچه عقلانيتر كرد و به اين نكته انديشيد كه هزينه و فايده مشاركت كردن و نكردن چيست و كدام انتخاب، صريحترين پيام را به همراه دارد؟