مهم ترين دليل اعتراض گسترده ايرانيان به بنياد نشنال جئوگرافيك چه بود؟ قراردادن نام جعلى «خليج عربى» زير نام تاريخى «خليج پارس».
ذكر «خليج عربى» در پرانتز در آن نقشه به چه معنا بود؟ به اين معنى كه اين نام هم گهگاه مورد كاربرد قرار مى گيرد. اكنون اين نام ساختگى كه در واقع نام باستانى درياى سرخ است در نقشه هاى اينترنتى نشنال جئوگرافيك پاك شده ولى در گوشه اى از نقشه خليج فارس، با حروف قرمز چنين عبارتى نگاشته شده است:
Historically and most commonly known as the Persian Gulf, this body of water is referred to by some as the Arabian Gulf
[ترجمه: اين آبراه از نظر تاريخى و عنوانى كه بيشتر رايج است خليج پارس شناخته شده ولى برخى آن را خليج عربى مى نامند.]
درج اين عبارت در گوشه اى از نقشه با قرار دادن نام «خليج عربى» با حروف ريزتر و زير نام «خليج پارس» چه تفاوتى دارد؟ روشن نيست چرا براى اين تغيير در نقشه هاى اينترنتى نشنال جئوگرافيك در جامعه ايرانى جشن گرفته شده؟! برخى بر اين باورند كه اين توضيح منطبق با واقعيات روز است ولى بايد توجه داشت كه كاربرد نام «خليج عربى» اساساً حركتى غيرعلمى و نژاد پرستانه از سوى اعراب است كه به هيچ عنوان نبايد وارد آثار آكادميك شود.
اينكه ايرانيان مستقل از درون و برون مرز با كوششى تحسين برانگيز موفق شدند نشنال جئو گرافيك را به تغيير «قيس» و «شيخ شعيب» به «كيش» و «لاوان» و حذف عنوان «اشغالگر» براى ايران (نسبت به جزاير سه گانه) وا دارند به خودى خود مثبت تلقى مى شود ولى پيكار با نشنال جئوگرافيك هنوز پايان نيافته است. به ويژه كه اين تغييرات فقط در نقشه هاى موجود روى وب سايت يا تارنماى اين سازمان انجام شده و هزاران نسخه از اطلس ۲۰۰۵ در سراسر جهان پخش شده اند. در همان آغاز بسيارى از ايرانيان، بحق خواستار جمع آورى و تجديد چاپ اطلس شدند ولى روشن نيست چگونه در سر و صدا و گاه شلوغ بازى و زياده روى در پاسدارى از نام خليج پارس چنين مورد مهمى به فراموشى سپرده شد؟
محمدرضا سحاب (از موسسه جغرافيايى و كارتوگرافى سحاب) كه درگير گردآورى و چاپ نقشه هاى تاريخى اين آبراه است چنين مى گويد: «۴۶ سال از آغاز كاربرد نام هاى مجعول براى اين خليج مى گذرد. در طول اين ۴۶ سال اقدامات مقطعى بسيارى انجام شده ولى هيچ يك به اندازه اقدامات اخير در برابر نشنال جئوگرافيك پيگير نبوده كه البته به نتيجه اى نيم بند هم رسيده است. اگر اين اقدامات دنبال شود اميد است تا چند سال آينده پرونده نام هاى ساختگى براى خليج فارس بسته شود، ولى اگر اين اقدام هم مقطعى باشد و ما به تغييراتى كه نشنال جئوگرافيك اعمال كرده دلخوش باشيم راه به جايى نخواهيم برد. هر كس به اندازه توان خود بايد پيگير باشد چه دولتمردان و چه مردم عادى. نكته با اهميت ديگر اين است كه اگر دولت ما با كشور هاى عربى مانند سوريه، لبنان و فلسطين دوست و داراى همكارى متقابل است چرا وزارت امور خارجه از آنها نمى خواهد اين موضوع را در نقشه ها، رسانه ها و كتاب هاى درسى شان تصحيح كنند؟ براى نمونه دولت مصر چندى پيش تجديد رابطه با ايران را به تغيير نام خيابان خالد اسلامبولى منوط ساخت. هنگامى كه نام يك خيابان براى تجديد رابطه بين دو دولت اينچنين مطرح است ما نه تنها مسئله كاربرد نام درست خليج فارس را در مورد دريايى به اين بزرگى مطرح نمى كنيم بلكه اساساً از آن صحبتى هم نمى كنيم!...»
ولى آيا واقعاً كشمكش ميان ايرانيان و نشنال جئوگرافيك و بازتاب گسترده اين جريان در رسانه هاى جهان چه پيامد هايى براى ايران و خليج پارس در پى داشته است؟ آيا اين پيامد ها همگى مثبت بوده اند؟ گفته هاى محمد علا، استاد دانشگاه ايالتى كاليفرنيا و بنيانگذار تارنماى www.persiangulfonline.org (براى پاسدارى از نام خليج پارس) در اين باره شنيدنى است: «در دو ماه اخير، ما بيش از پنج هزار اى ميل از كشور هاى مختلف دريافت داشتيم كه بخش قابل توجهى از آنها از سوى افرادى فرستاده شده بود كه اصلاً ايرانى يا ايرانى تبار نبودند. حتى از يك جوان بحرينى اى ميل داشتيم كه نوشته بود پدر و پدربزرگ او هنگام صحبت در خانه از نام خليج فارس استفاده مى كنند و اين مشكلات را دولت ها پديد مى آورند. جنجالى كه در پى اقدام نشنال جئوگرافيك به وجود آمد موجب همبستگى بيشترى ميان هموطنان هم در داخل و هم در خارج شد. هنگامى كه دادنامه اينترنتى ايرانيان عليه اين سازمان را پيگيرى مى كردم باعث افتخارم بود كه گاه در هر ثانيه ۱۵- ۱۰ نام به امضا كنندگان اضافه مى شود. اگر ما متحد باشيم هيچ گروه يا سازمانى به خود اجازه نمى دهد كه اينگونه ميراث ما را به بازى بگيرد و يا كشورى كه صد سال هم از تاسيس آن نمى گذرد چنين ادعا هاى بى پايه اى را نسبت به جزاير ما مطرح كند.»
گذشته از اينها، با توجه به اينكه به دلايل گوناگون (از جمله سياست رسانه ها) بسيارى در غرب، ايران را كشورى عربى مى پندارند، موج اعتراضات ايرانيان و بازتاب آن در رسانه ها، بسيارى از مردم را تا حدى نسبت به هويت ملت ايران و خليج پارس و اينكه دست كم ايرانيان عرب نيستند آگاه ساخت. با اين حال جنبه هاى مثبت اين موضوع نبايد مانع از شناخت و مقابله با زيان هاى نسبى آن از سوى ايرانيان شود. براى مثال تا دو ماه پيش نام «خليج عربى» (Arabian Gulf) با همه تلاش هاى كشور هاى عربى براى بسيارى از غربيان ناآشنا و نامفهوم بود ولى با بازتاب گسترده برخورد هاى ايرانيان با نشنال جئوگرافيك در رسانه هاى غرب نام «خليج عربى» ولو به عنوان نام تقلبى اين خليج و نامى كه ايرانيان شديداً به آن حساسند سر زبان ها افتاده است. تا دو ماه پيش اگر در تارنماى گوگل عبارت Arabian Gulf را جست وجو مى كرديم به حدود سيصد هزار نتيجه دست مى يافتيم ولى اكنون تعداد اين نتايج از يك ميليون و ششصد هزار فراتر رفته است. كيومرث حجتى، مدير پارس تايمز (Parstimes.com) كه مهم ترين مرجع اينترنتى براى فهرست تارنما هاى ايرانى در همه رشته ها است سخنان جالبى دارد: «ما به نوبه خود هيچ يك از اخبار مربوط به درگيرى ايرانى ها با نشنال جئوگرافيك را روى سايت نگذاشتيم. به باور من پديد آ وردن بمب گوگلى و بيشتر مقاله هايى هم كه به زبان هاى اروپايى در اين زمينه منتشر شد به رايج تر كردن نام خليج عربى منجر شده است. فكر نمى كنم اگر عرب ها يك ميليارد دلار هم خرج مى كردند به چنين نتيجه اى دست مى يافتند!...»
يكى از اقداماتى كه در اين باره مى توان انجام داد اين است كه همه وبلاگ نويسان ايرانى و همه افرادى كه صفحه اى در اينترنت دارند نام Arabian Gulf را از نوشته هاى خود درباره اقدام اخير نشنال جئوگرافيك و ديگران حذف و به جاى آن از A.Gulf استفاده كنند.
گفتنى است تارنماى آمازون نيز در هفته گذشته براى چهارمين بار نقدهاى منفى ايرانيان را از صفحه اى كه اطلس نشنال جئوگرافيك به فروش مى رسد، حذف كرد. ايرانيان در دو ماه گذشته بارها و بارها با نوشتن نقدهاى منفى براى اين اطلس، ستاره هاى ارزشگذارى نقشه را از پنج ستاره به يك ستاره رساندند ولى گردانندگان آمازون هر بار نقدهاى آنان را به بهانه «يك سونگرى» و «تنها پرداختن به نام يك منطقه» از تارنماى خود پاك كردند. ظاهراً آمازون اين دلسوزى را تنها براى اطلس هاى ۱۰۳ دلارى نشنال جئوگرافيك روا مى دارد! زيرا براى ديگر محصولاتى كه در اين بزرگترين فروشگاه اينترنتى فروخته مى شود چنين سياستى اعمال نمى شود. ولى اين نكته را هم نبايد ناديده گرفت كه انصافاً در نقدهاى ايرانيان هم چند عبارت غيرمنطقى و گاه خنده دار يافت مى شد، به ويژه جمله عجيبى كه در برخى از ديگر نوشتارها هم به چشم مى خورد: «خليج فارس متعلق به ايران است»!!!
در دو ماه اخير طى فعاليت هاى ناچيزم براى پاسدارى از نام خليج پارس برخورد با مسائل تلخ و گاه بس تاسف بار نيز كم نبود:
۲۵ آبان يكى از دوستان مقيم ويرجينيا در اى ميلى كوتاه مرا از اقدامات نشنال جئوگرافيك با خبر مى سازد. هنوز هيچ كس در روزنامه هاى تهران چيزى در اين باره ننوشته است. بى درنگ با مدير اداره خليج فارس در وزارت امور خارجه تماس مى گيرم و او با نهايت خونسردى از من مى خواهد تا ۸-۷ روز ديگر پس از عيد فطر با او تماس بگيرم! (به تازگى سخنان كوتاه او را در روزنامه ايران خواندم كه ابراز «اميدوارى» كرده بود تا نشنال جئوگرافيك اشتباه خود را تصحيح كند!). كمى بعد درصدد برمى آيم تا در اينترنت اطلاعاتى درباره تاريخچه چند جزيره ايرانى در خليج پارس (از جمله جزاير مورد ادعاى بيجاى امارات) بيابم ولى تلاش هايم بى ثمر مى ماند. حتى يك صفحه دربر گيرنده اطلاعات تاريخى دقيق و وجه تسميه نام جزايرى كه همه ما سنگ ايرانى بودنشان را به سينه مى زنيم در شبكه جهانى وجود ندارد! در اين گير و دار، دست كم سفارش ترجمه اطلاعات و طراحى سايتى در اين زمينه مهمتر است يا سفارش ساخت سمفونى و تغيير نام بزرگراهى كه صدها كيلومتر از آن خليج فاصله دارد؟!... براى مثال هيچ گاه از خودمان پرسيده ايم چگونه جزيره اى كه از هزاران سال پيش جزيى از خاك ايران بوده نام عربى «ابوموسى» را بر خود دارد؟... خب ملتى كه هيچ از فرهنگ و گذشته خود نداند چنين بلايايى هم به سرش مى آيد. يك روز از بى بى سى، يك روز از نشنال جئوگرافيك، يك روز از كمپانى شل (كه در تهران هم داراى دفترى است) و يك روز هم از موزه لوور كه مديرش دست دوستى به سوى ما دراز مى كند و ما هم كلى برايش ذوق مى كنيم! خدا را شكر كه از سفارت جمهورى اسلامى در پاريس هم هيچ صدايى بلند نمى شود! قضيه «خليج» خواندن خليج پارس در يكى از نشريات هواپيمايى كشورمان در سال گذشته و اعتراض دانشگاهيان هم كه نياز به يادآورى ندارد.
advertisement@gooya.com |
|
ديگر تمركزى براى نوشتن مقاله نمى ماند كه ناگاه از خود مى پرسم: «چه كشورى براى عرب كردن جزاير سه گانه و تغييرنام خليج پارس به خليج عربى بيشترين تلاش را مى كند؟» پاسخ روشن است: «امارات متحده عربى». به دنبال آن پرسش ديگرى: «ايرانيان به كدام كشور از همه بيشتر سفر مى كنند و از اين رهگذر ثروت سرشارى را نصيب دولت و ملت آن مى كنند؟» باز هم پاسخ روشن است: «امارات متحده عربى»!... كتاب هاى درس زبان انگليسى مدارس (چاپ وزارت آموزش و پرورش كشورمان) را ورق مى زنم. كارى ندارم كه دانش آموزان پس از دريافت ديپلم و پنج سال زبان خواندن، يك كلمه هم نمى توانند انگليسى صحبت كنند ولى در ميان واژه هاى بى شمارى كه از هر رشته با ربط و بى ربط به دانش آموزان ياد داده مى شود آيا يك بار و تنها يك بار از عنوان Persian Gulf در اين كتاب ها نام برده شده است؟!
از نسلى كه حتى نام بين المللى خليج پارس به او آموزش داده نمى شود انتظار احترام به ارزش هاى ملى و پاسداشت آنها مى رود.
اين نكته هم از قلم نيفتد كه در پى استفاده از نام جعلى «خليج عربى» از سوى بسيارى از مقام هاى سياسى كانادا و همچنين رسانه هاى اين كشور همچون روزنامه «ونكوور سان» به كوشش پرويز برجيس (از ايرانيان مقيم اين كشور) يك دادنامه اينترنتى براى مقابله با اين حركت دولتمردان كانادايى تنظيم شده كه از همه هموطنانى كه به اينترنت دسترسى دارند دعوت مى شود آن را امضا كنند:
http://www.petitiononline.com/98ab76cd/petition.html
اين هم نشانى اى ميل و نشانى پستى سازمان نشنال جئوگرافيك براى كسانى كه مايل به ادامه اعتراض نسبت به اقدام آنها هستند:
National Geographic Society. 1145 17TH Street N.W
Washington, D.C.2003 6-4688
USA
E-Mail: askngs@nationalgeographic.com