advertisement@gooya.com |
|
ضایعه دردناک مرگ سوال برانگیز اکبر محمدی در زندان اوین فصل سیاه دیگری بر کتاب استبداد در ایران افزود. این فاجعه دردناک، برگ دیگری را در پرونده مالامال از ظلم و ستم و نقض حقوق بشر حاکمیت رقم زد. اکبر محمدی پس از تحمل هفت سال حبس ظالمانه و غیر قانونی، شکنجه، اذیت و آزار روانی و محرومیت های گوناگون در اثر بی توجهی مسئولین به خواسته هایش در اعتصاب غذا جان باخت.
بی شک این اتفاق شوم محصول عوارض و پیامدهای شکنجه ها و مرارت هایی بود که در دوران بازجویی و ایام حبس متحمل شده بود.
او قربانی پروژه سرکوب جنبش دانشجویی در ۱٨ تیر ماه بود که آماج کینه توزی اقتدارگرایان و سناریوهای غیر انسانی آنان واقع شد.
اینک مسئولیت مرگ مظلومانه او با مسئولین دستگاه قضایی و امنیتی است که به نظر کارشناسی پزشکان داخل و بیرون زندان مبنی بر ضرورت اعطای مرخصی استعلاجی توجهی نکردند و طی برخوردی خشن و نامتعارف ایشان را به زندان بازگرداندند. سرانجام نیز با سهل انگاری در مراقبت از وی در ایام اعتصاب غذا و بی توجهی به خواسته های به حقش و برخوردهای خشونت آمیز با وی زمینه مرگ او را فراهم کردند.
عاقبت تلخ و دردناک اکبر محمدی آئینه تمام نمای وضعیت نامناسب جنبش دانشجویی است که در زیر فشار برخوردهای سرکوب گرایانه و ناقض حقوق بشر حکومت به سر می برد. در قاموس صاحبان قدرت مطالبه آزادی، عدالت و دموکراسی، دفاع از حقوق ملت و فعالان جامعه مدنی و مبارزه با خودکامگی، بهایی سنگین دارد که حتی از ستاندن جان نیز فروگذار نمی کنند.
اکبر محمدی به عزت ابراهیم نژاد و سایر شهدای جنبش دانشجویی پیوست و زخم کهنه ۱٨ تیر و ۱۶ آذر را عمق و تازگی بخشید.
صادرکنندگان حکم اعدام او نهایتا پس از تاخیری هفت ساله به هدف خود رسیدند. بازداشت، اذیت و آزار و حکم اعدام و حبس همه برای آن بود که شعله آزادی خواهی در دانشگاه فروکش کند و دانشجویان تسلیم امنیت قبرستانی شوند. اسرار پرونده کوی دانشگاه تهران افشا نشود و در مسیری انحرافی وارونه گردد. دادخواهی دانشجویان در قوه قضاییه فرجامی نیابد و بر عکس، آنان در صندلی متهمان بنشینند. گروه های فشار و آمران شان از مجازات بگریزند، سعید عسگرها آزادانه به شکار مخالفین بپردازند و سرانجام سردار نظری ها سرخوش از منع پیگرد قانونی در سر خیال وکالت بپرورند.
اینجانبان ضمن ابراز تسلیت به خانواده درد کشیده محمدی از تمامی نهادهای مدنی، گروه های سیاسی داخل و خارج از کشور و مجامع بین المللی حقوق بشری در خواست می کنیم که برای روشن شدن علت مرگ اکبر محمدی و مجازات مسببان و عاملان این فاجعه از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.
اکثر ما به عنوان کسانی که مدتی را در حبس گذرانده ایم همسو با زندانیان سیاسی بند ٣۵۰ اوین خواستار روشن شدن هر چه زودتر عاملان این جنایت و مجازات آنها هستیم و برای ممانعت از تکرار تجربه زهرا کاظمی اعلام می داریم از آنجا که دستگاه قضایی استقلال خود را از دست داده است لذا ضرورت دارد که گروهی از پزشکان بی طرف باکالبد شکافی بتوانند دلایل این فاجعه را روشن کنند. نقاط ابهام فراوانی در مورد مرگ اکبر محمدی موجود است به خصوص آنکه صحبت از حضور افرادی چون سعید مرتضوی در زندان اوین درهنگام مرگ او هم می رود.
با توجه به وضعیت نا امن زندان ها، مشکلات خاصی که زندانیان سیاسی به واسطه تحمل فشار های بسیار دارند، هر آینه بیم آن می رود که فاجعه دیگری رخ دهد. بدین وسیله ما مراتب عمیق نگرانی خود را ابراز می کنیم. لذا ضروری است، هر چه زودتر آقایان ناصر زرافشان، حشمت الله طبرزدی، منوچهر محمدی، احمد باطبی، مهرداد لهراسبی، عباس دلدار، بهروز جاوید تهرانی، منصور اسانلو ،سید علی اکبر موسوی خوئینی، رامین جهانبگلو ،... و تمامی زندانیان سیاسی از هر نژاد و عقیده و مذهبی و از جمله بازداشت شدگان حوادث کردستان و آذربایجان از زندان آزاد شوند.
همچنین با عنایت به بیماری های متعدد آقایان عباس امیرانتظام و سیامک پورزند و وضعیت نابسامان زندان ها که قطع مرخصی استعلاجی آنان را نگران کننده می سازد، وضعیت آنان به فوریت از مرخصی به آزادی کامل تغییر یابد.
علی افشاری، رضا دلبری، محسن سازگارا، اکبر عطری، مهر انگیز کار، محمد ملکی