یکشنبه 18 تیر 1385

جنبش دانشجويی در اغما، پيام عشقی، همبستگی

دانشجويان پيش از انقلاب در برابر حکومت پادشاهی، مونارشيست‌ها و اليگارشيست‌ها موضع مخالف اتخاذ کردند. آنها خواهان استقلال کشور از بيگانگان و دخالت ملت در اداره امور سياسی وطن بودند. گفتمان دهه پنجاه جنبش دانشجويی که از بی‌سازمانی رنج می‌برد و اهداف کلان را به صورت غيرمنسجم تعقيب می‌کرد به سه گروه قابل تقسيم است. اول ماترياليست ‌ها و مارکسيست‌ها که جامعه ايرانی خاطرات خوشی را از ‌آن‌ها در ذهن ندارد. دوم نيروهايی که بين مذهب و مارکسيسم پل زده بودند و بعدها به گروه‌های التقاطی معروف شدند و بالاخره نيروهای مذهبی مبارز که اهداف مشخص‌تری را تعقيب می‌کردند. جنبش دانشجويی که خواهان تغيير در مناسبات قدرت ‌‌-‌‌ ملت بود تنها به دنبال تحول در برنامه‌های حکومتی نبود بلکه معتقد بود که بايد نظام حاکم بر ايران به نحوی تغيير کند که اکثريت ملت بتوانند در آزادی نفس بکشند، فکر کنند، تحقيق کنند و بياموزند. آنچه که جنبش دانشجويی را در دو بخش اول به حاشيه راند، ناشی از تضاد آشکاری بود که انقلابيون مذهبی که پس از انقلاب جايگاه مناسبی در قدرت کسب کرده بودند با آن ها بر سر ديدگاه ها و جهان‌بينی‌ها داشتند. حوادث سريع پس از انقلاب چون توفانی نسخه دو گروه پيشين را درهم پيچيد. آهسته آهسته آن هابر سر اختلاف با انقلابيون حاکم به نحوی حرکت کردند که سرانجام کارشان به مبارزه مسلحانه با انقلاب و جمهوری اسلامی کشيد. اين نقطه پايانی بر فعاليت‌های رسمی و آشکار دو گروه پيش گفته بود. جنبش دانشجويی پس از اضمحلال دو گروه پيشين حرکت خود را در دو موضوع پی‌گيری آزادی و تقاضای عدالت متمرکز کرد. اين موضوعی بود که انقلابيون حاکم نيز با اعتقاد راسخ به هر دو عنصر ياد شده نه تنها مخالفتی با آن احساس نمی‌کردند بلکه خودنيز مبلغ و متقاضی آزادی و عدالت‌ بودند. اساسی‌ترين عنصرجنبش دانشجويی که پس از انقلاب با تکيه بر آن حرکت‌های نه چندان نيرومندی را موجب شد عنصر آگاهی و انتقال آن به‌ جامعه بود. مخصوصا پس از آن‌که جامعه دانشگاهی کشور از ۳۵۰ هزار نفر يکباره به بيش از يک ميليون و ۷۰۰ هزار نفر رسيد. پتانسيل جنبش دانشجويی در تحرک بخشيدن به جامعه دانشگاهی در وهله اول و سپس به جامعه افزايش يافت. آنچه جنبش دانشجويی را در حرکت‌های سياسی ايران با اهميت جلوه می‌دهد بدون شک استکبار و استعمارستيزی اين جنبش است و پی‌گيری آزادی و عدالت نيز در همين مسير معنا و مفهوم پيدا می‌کند. اکنون اين پرسش مطرح است که آيا جنبش دانشجويی با مرگ زودرس از دايره تحولات سياسی و اجتماعی کشور کنار گذاشته شده است؟ويا در اغمای اجباری به سر می‌برد...؟!‌گزارش همبستگی را در اين باره بخوانيد.

دانشجويان از فعاليت سياسی نااميد شده‌اند

علی صالح آبادی مدير مسوول روزنامه همبستگی در خصوص پيشينه جنبش دانشجويی می‌گويد: جنبش دانشجويی مربوط به بعد از انقلاب نمی‌شود اين جنبش پيشينه ۵۰ ساله دارد و به نظر می‌رسد نقش تاثيرگذاری دانشجويان در قبل از انقلاب برای مردم بيشتر نمايان است تا حرکت‌های اين جنبش بعد از انقلاب. عضو شورای مرکزی حزب همبستگی می افزايد: جنبش دانشجويی تا پايان دوره اول رياست جمهوری خاتمی در ايران کماکان پويا و رو به پيش بود اما رفتار خاتمی و دولت و مجلس اصلاحات از يک سو و از سوی ديگر مخالفين اصلاحات شرايطی را به وجود آوردند که دانشجويان به تدريج از فعاليت‌های سياسی نااميد شدند.نقطه آغاز اين نااميدی را می‌توان در واقعه تاسف بار ۱۸ تير ديد اين واقعه که به خاطر بسته شدن روزنامه سلام از کوی دانشگاه تهران آغاز شده حوادث تلخ و تاسف باری را به وجود آورد که آثار و تصاوير و شواهد آن ثبت و ضبط گرديده است.علی صالح آبادی تاکيد می کند : برای کسانی که می‌خواهند در اين زمينه تحقيق و تفحص کنند به اندازه کافی منابع وجود دارد.‌‌ من خود آثار تخريب و ضرب و شتم دانشجويان را در دو نوبت در کوی دانشگاه ديدم جز تاسف خوردن به اين وقايع چيز ديگری نمی‌توانم بگوييم. عضو مجمع نمايندگان ادوار معتقد است: از آنجا که دانشجويان سازندگان آينده کشور هستند تلاش برای به صحنه آوردن اين قشر که موتور حرکت جنبش اصلاحات بودند ضرورتی اجتناب ناپذير است.وی در خصوص تعامل دولت نهم با جنبش دانشجويی می گويد: اصولا دولت نهم توجه چندانی به نقش رسانه‌ها، احزاب و تشکل‌های سياسی ندارد و در همين راستا بيشتر توجه دولت به تشکل‌های خاصی است که در دانشگاه ها به وجود آمده‌اند.بنابراين در چنين شرايطی می‌طلبد که دانشجويان بار ديگر برای دفاع از آزادی وحقوق مردم به صحنه بيايند وبه صحنه آمدن دانشجويان اين فايده را به دنبال دارد که به طبع اقشار ديگری به صحنه سياسی باز می‌گردند. غيبت حضور دانشجويان در عرصه سياسی بی‌ترديد به نفع کسانی است که دوست دارند دانشگاه غيرسياسی و غيرفعال و بدون رفتار مسوولانه نسبت به سرنوشت جامعه باشند. نماينده مردم مشهد در دوره سوم مجلس شورای اسلامی تصريح می کند: به نظر می‌رسد که جنبش دانشجويی متفاوت از گذشته هم قبل و هم بعد از انقلاب به تدريج در دانشگاه‌ها با شرايط جديد وبحران‌هايی که بر لحاظ اجتماعی و خارجی ممکن است به وجود آيد دانشجويان بار ديگر به صحنه خواهند آمد.اشکالی که بر دانشجويان وارد است اين است که اين قشر تاثيرگذار در شرايط فعلی به فکر خويش و گذران زندگی و داشتن آينده بهتر است.علت اين امر برمی‌گردد به دوره‌ای که با فعاليت خودکسانی را به قدرت رساندند و در عمل مشاهده کردند که مطالبات محقق نشد وعلت ديگر اصولا به شرايط جهانی وجود انواع سرگرمی‌ها مثل ماهواره اينترنت و گرايش به زندگی غيرسياسی و اجتماعی بر می گردد .‌وی در خصوص راه حل اين موضوع می گويد: به نظر می‌رسد چاره کار اين است که نسل دومی‌ها که دانشگاه‌ را و تنش دانشجويان را به خوبی می‌شناسند بايد با حوصله با نسل سومی‌ها وارد تعامل شوند وخطراتی که اين نسل را به لحاظ فکری و اخلاقی تهديد می‌کند بر آن‌ها گوشزد کنند.اين نسل با تجربه‌ای که با خود دارد در صورتی که موفق شود آن رابه نسل بعد خود انتقال دهد بی‌شک به آينده کشور خدمت کرده است.در غير اين صورت دانش‌آموختگان ما در آينده نسبت به هويت دينی و ملی خود بيگانه خواهند بود و اين به زيان کشور خواهد بود.

‌‌۱۸ تير جدايی مديران و روشنفکران اصلاحات

محمدهاشمی دبير تشکيلات تحکيم وحدت نيز پيرامون ابعاد حادثه حمله به کوی دانشگاه به همبستگی می‌گويد: من فکر می‌کنم جريان دوم خرداد و جنبش اصلاح طلبی از دو بخش تشکيل شده است که يک بخش آن را روشنفکران و فعالان دانشجويی و بخش ديگر آن را مديران حکومتی اصلاح طلب تشکيل می‌دهند دبير تشکيلات تحکيم وحدت در ادامه تاکيد می‌کند: در حقيقت ۱۸ تير نقطه جدايی و افتراق دو بخش جريان اصلاح طلبی در داخل کشور بوده زيرا از يک سو مديران درصدد حفظ گفتمان اصلاحات در درون حاکميت بودند و از طرف ديگر روشنفکران و جنبش دانشجويی خواستار اصلاحات در بدنه قدرت به طريق دموکراتيک بودند. درنهايت و پس از حمله به کوی دانشگاه که موجب جدايی اين دو بخش اصلاحات از يکديگر شد، جنبش دانشجويی و همچنين مديران اصلاح طلبی با تلقی يکديگر از اصلاح طلبی آشنا شدند که می‌توان اين امر را مهم‌ترين دستاورد ۱۸ تير دانست.

جنبش دانشجويی فاقد استراتژی است

سخنگوی ادوار تحکيم وحدت: حمله به کوی دانشگاه به خاطر فقدان استراتژی جنبش دانشجويی و اصلاح طلبی ايجاد شد عبدا... مومنی سخنگوی ادوار تحکيم وحدت در گفت و گو با خبرنگار همبستگی به مناسبت سالروز حمله به کوی دانشگاه می‌گويد: ۷ سال از فاجعه حمله به کوی دانشگاه تهران می‌گذرد ولی تاکنون مهر اين فاجعه بر پيشانی عوامل پديدآورنده آن و زخم‌هايش بر پيکره جنبش دانشجويی باقی مانده است. مومنی در ادامه ضمن بيان اين مطلب که جنبش دانشجويان از همان ابتدا پی به ماهيت طراحان حمله به کوی دانشگاه برده بود می‌افزايد: متاسفانه حاکميت هيچگاه درصدد برخوردی جدی با عوامل حمله به کوی دانشگاه برنيامده بلکه با دانشجويان خصوصا فعالان دانشگاهی برخوردهايی را صورت داد. سخنگوی ادوار تحکيم وحدت در ادامه تاکيد می‌کند: پروژه ۱۸ تير در راستای بی‌اثر کردن فعاليت‌های جنبش دانشجويی در دانشگاه‌ها و کنار گذاشتن فعالين دانشجويی در دوم خرداد ۷۶ بود که در نهايت به ياس و نااميدی دانشجويان و حذف اصلاح طلبان از عرصه قدرت گرديد. عبدا... مومنی در ادامه با بيان اين مطلب که متاسفانه اصلاح طلبان در پيش‌گيری از تضييع حقوق جنبش دانشجويی در فاجعه ۱۸ تير ماه ناتوان بودند. تصريح می‌کند: نااميدی دانشجويان از پيگيری روند اصلاح و تغيير ساختار قدرت به شکلی دموکراتيک و بی‌تفاوتی دولت خاتمی نسبت به اين سرخوردگی زمينه‌های تضعيف جايگاه و موقعيت دولت اصلاحات و اصلاح طلبان در ميان دانشجويان و مردم را فراهم کرد. اگر چه حادثه کوی دانشگاه فعاليت سياسی نمودن در محيط‌های دانشگاهی و سياسی را با پرداخت هزينه‌های گزافی همراه نمود ليکن دارای دستاوردهايی نيز بود. يکی از مهم‌ترين دستاوردهای حمله به کوی دانشگاه مساله شناخت نقاط ضعف جنبش دانشجويی و اصلاح طلبی در فقدان استراتژی و سازماندهی تشکيلاتی بود. در واقع می‌توان گفت که حادثه ۱۸ تير به دليل عدم استراتژی مشخص و وجود يک رهبری واحد در هر دو جنبش دانشجويی و اصلاح طلبی ايجاد شد. عبدا... مومنی معتقد است تا زمانی که اصلاح طلبان نتوانند به بازيابی اعتماد عمومی نسبت به خود اقدامات موثری را انجام دهند هرگز نخواهند توانست جايی برای خويش در معادلات قدرت پيدا کنند.‌

جنبش دانشجويی نبايد بازوی احزاب باشد!

تقی رحمانی از فعالان ملی مذهبی در گفت‌وگو با همبستگی با بيان اين که جنبش دانشجويی نبايد بازوی احزاب باشد تصريح می‌کند: در کشورهای جهان سوم به دليل فقدان ساختار مدرن همواره ارتش و دانشگاه‌ها کانون تحولات بوده‌اند.اين فعال سياسی در ادامه می‌افزايد: دانشگاه‌ها برخلاف ارتش که همواره در راستای سرکوب آزادی و حرکت‌های دموکراتيک گام برداشته، در پی احيای دو عنصر مذکور بوده‌اند. رحمانی معتقد است: دانشگاه‌ها در ايران به لحاظ تشکيلاتی چندان موفق نبوده‌اند ولی از نظر ايده‌دهی و نظريه پردازی بستر مناسبی را فراهم کرده اند. هر چند خود دانشجويان هيچ گاه نظريه پرداز نبوده‌اند. اين فعال ملی مذهبی می‌گويد: در کشورهای پيشرفته دنيا که دارای تشکيلات و ساختارهای دموکراتيک می‌باشند جنبش دانشجويی همواره نقش پيشتاز داشته ولی هيچ گاه در نقش رهبری و تصميم گيرنده حرکت‌های سياسی و اجتماعی ظاهر نگرديده‌اند.ما در ايران هيچ گاه يک جنبش دانشجويی به معنای واقعی نداشته‌ايم و آنچه که تاکنون در ايران رخ داده بيشتر حرکت‌های دانشجويی است زيرا اصولا هر جنبش اجتماعی زمانی می‌تواند به عنوان يک جنبش مطرح شود که دارای برنامه‌ای مشخص و سيستماتيک باشد. رحمانی می‌گويد: متاسفانه جنبش دانشجويی در کشور يک زمان نقش رهبری حرکات سياسی را برعهده داشته و زمان ديگر مورد سوءاستفاده گروه‌های سياسی قرار می‌گيرد.وی تاکيد کرد: جنبش دانشجويی نبايد در نقش بازوی احزاب در جامعه ظاهر شوند. زيرا در چنين حالتی مورد سوءاستفاده احزاب سياسی قرار خواهند گرفت. چنان که در سال ۵۸ مخالفان دولت موقت به دليل برخی از اشتباهات اين دولت از احزاب دانشجويی در راستای برآوردن خواسته‌های راديکالی خويش سوءاستفاده کردند.

‌نبايد ۱۸ تير ۱۶ آذر می‌شد!

عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت تصريح می‌کند: اثرات حمله به کوی دانشگاه همچنان ادامه دارد.مهدی امينی زاده عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت در ادامه اين گفت‌وگو به خبرنگار همبستگی می‌گويد: تاکنون در مورد واقعه ۱۸ تير سخنان زيادی گفته شده و در طی اين ۷ سال بارها و بارها مورد بررسی قرار گرفته است.در اين ميان آنچه مسلم است اين مساله است که جنبش دانشجويی در فاجعه کوی دانشگاه در واقع تاوان حق طلبی و حقيقت گرايی خود را پرداخت نمود.پس از حمله به کوی دانشگاه ، حاکميت هيچ گاه در معرفی عوامل به وجود آورنده حادثه به جامعه و محاکمه آنان از سوی دستگاه قضايی نبوده بلکه تنها در اين حادثه دو نفر از مهاجمان يکی به جرم سرقت دستگاه ريش تراش و ديگری به دليل تمرد از دستور محاکمه شدند. عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت تصريح می‌کند: از سوی ديگر دانشجويان و فعالان جنبش دانشجويی از سوی حاکميت سرکوب شده تا آنجايی که هنوز برخی از دانشجويان دوران محکوميت آن زمان را می‌گذرانند.مهدی امينی زاده اظهار می‌دارد: بنده در همان زمان از مسوولان خواستم که با عوامل به وجود آورنده اين فاجعه برخورد قاطع نموده و همه ابعاد آن را بررسی نمايند و نگذارند که ۱۸ تير ۷۸ به ۱۶ آذر ۳۲ برای حاکميت تبديل شود.ولی هيچ گاه اين امر تحقق نيافت و همان چيزی را که ما پيش بينی می‌کرديم به وقوع پيوست و ۱۸ تير هم همانند ۱۶ آذر در اذهان دانشجويان ماندگار شد.‌

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ناگفته ها را می گويم‌

موسوی لاری می‌گويد:نظام درحادثه ۱۸ تير کوی دانشگاه در همه سطوح خود، سعه صدر بالايی از خود به نمايش گذاشت و اين شرح صدر و ظرفيت بالا، مساله را خاتمه بخشيد.‌اگر تدبير و حوصله و متانت مجموعه تدبير کنندگان نظام نبود، اين حادثه دامنه وسيع‌تری پيدا می‌کرد. حال آن که حوصله و سماجت مديريت امنيتی و سياسی کشور بود که اجازه نداد اين حادثه به انفجاری خطرناک تبديل شود.‌نظام درحادثه ۱۸ تير ۷۸، سعه صدر بالای خود را به نمايش گذاشت که من در فرصت مناسب نا گفته‌های کوی دانشگاه را منتشر خواهم کرد.وزير کشور دولت اصلاحات در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ايرانيوز با اشاره به ضرورت شکافته شدن موضوع کوی دانشگاه سال ۷۸، گفت: در آن زمان فرمانده نيروی انتظامی‌وقت از وزير کشور تبعيت نمی‌کرد و همان زمان ديديم که بالاخره نيروی انتظامی‌وقت، خودش اعتراف کرد که برخی از ندانم کاری‌ها موجب بروز اين حادثه شده و خود نيروی انتظامی‌هم برخی از فرماندهان خود را به عنوان مقصرين حادثه معرفی کرد و پيشنهاد عزل آنها را ارايه کرد.عبدالواحد موسوی لاری تاکيد می‌کند: در يک جمع بندی کلی می‌توان گفت که مديريت آن زمان نيروی انتظامی‌درانجام وظايف خود ناموفق بود.وی در خصوص عوامل اصلی شکل دهنده حادثه کوی دانشگاه معتقد است: آنچه مسلم است اين است که حرکتی ناشايست و اشتباه به همراه سوءتدبير از ناحيه عوامل نيروی انتظامی‌در کنار بهانه جويی عده‌ای فرصت طلب که در لباس دانشجو قصد داشتند از آب گل آلود ماهی بگيرند، حادثه‌ای را به وجود آورد که همه ديدند.از سوی ديگر حضور برخی افراد تحت عنوان لباس شخصی‌ها هم فضا را بحرانی‌تر کرد و در شکل گيری حادثه موثر بود. وزير کشور دولت خاتمی تصريح می‌کند: اما آنچه که من به عنوان نقطه اوج کار به آن نگاه می‌کنم، تحمل بالای حکومت بود.نظام از بالاترين مرجع تصميم گيری تا پايين ترين مراجع، در مقابل اين بحران با متانت برخورد کرد و سعه صدر بسيار بالايی نشان داد. به‌رغم اين که حادثه کوی دانشگاه، توطئه و فتنه‌ای بود که مشکلات زيادی را می‌توانست برای نظام درست کند و ديديم که دردسرهايی هم درست کرد.‌اگر تدبير و حوصله و متانت مجموعه تدبير‌کنندگان نظام نبود، اين حادثه دامنه وسيع‌تری پيدا می‌کرد. حال آن که حوصله و سماجت مديريت امنيتی و سياسی کشور بود که اجازه نداد اين حادثه به انفجاری خطرناک تبديل شود.وی درخصوص برخی ديدگاه‌ها که از حضور بخشی از دولت اصلاحات در پشت پرده حادثه کوی دانشگاه سخن می‌گويند، گفت: بايد از خودکسانی که‌اين سخنان را طرح می‌کنند، پرسيد که منظور آنها چه کسانی بوده و مقصدشان از پشت پرده چيست؟!موسوی لاری می‌گويد: بی شک حادثه‌ای مثل کوی دانشگاه، ناگفته‌های بسياری دارد که طرح آنها نيازمند فرصت مناسبی است.وی درپايان اظهار داشت: مسايلی که جنبه امنيتی دارند بايد در زمان مناسب از آنها سخن گفت و هر وقت که زمان مناسبی فرا برسد، ناگفته‌های حادثه کوی دانشگاه را در يک مجموعه گرد آوری شده منتشر و بازگو خواهم کرد.‌

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'جنبش دانشجويی در اغما، پيام عشقی، همبستگی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016