دوشنبه ۲۲ خرداد، تهران – ميدان ۷ تير، ساعت ۵ بعد از ظهر!
جمعيت بسيار زيادی در ميدان ۷ تير به چشم می خورد. تشخيص اينکه چه تعداد برای تجمع آمده اند و چه تعداد رهگذر هستند مشکل بود اما هر چه بود همه با اعتراض همراهی کردند و به شرکت کنندگان پيوستند. زمان و مکان تجمع از چند روز قبل در سايت های مختلف زده شده بود. قرار بود در ۲۲ خرداد تجمعی بر عليه قوانين ضد زن جمهوری اسلامی و برای رفع تبعيض از زنان برگزار شود.
از همان دقايق اول، همچون مراسم ۸ مارس امسال، کار به سرکوب، دستگيری و کتک زدن کشيد. پليس های ضد شورش و نيروهای امنيتی و لباس شخصی ها در همه جا پراکنده بودند. البته بايد خاطر نشان کنم که تعداد پليس های زن يا همان فاطمه کماندوها خيلی زياد بود. همگی شان مجهز به باتوم بودند که البته مشکلی نيز برای آنها محسوب می شد چون نمی دانستند که بايد چادر و مقنعه شان را جمع کنند يا مردم را متفرق کنند و کتک بزنند و يا باتوم به دست بگيرند.
درهمان دقايق اوليه تعدادی از دختران جوان که حامل کاغذها و پلاکارد بودند دستگير شدند، روی پلاکارد ها شعارهائی در مورد رفع تبعيض و آزادی زنان نوشته شده بود. چندين مينی بوس برای دستگيری زنان در محل حاضر بودند. تعداد زيادی از دخترانی که دستگير شدند دانشجو بودند. در همان دقايق اوليه تجمع شديدا به خشونت کشيده شد، اما شرکت کنندگان دست بردار نبودند. هر گوشه از ميدان ۷ تير را که نگاه می کردی مملو از جمعيت بود. نيروها ی سرکوبگر عليرغم سبعيت و خشونتی که به خرج می دادند از پس مردم بر نمی آمدند. وقتی به يک بخش حمله ميشد عده ديگری از زنان و مردان از گوشه ديگری از ميدان اعتراض را به پيش می بردند. در قسمتی از ميدان، وقتی که نيروها از متفرق کردن مردم نا اميد شدند گاز اشک آور زدند. تعدادی حالشان بد شد و در کنار خيابان افتادند و مردم به آنها کمک می کردند. آنقدر زن و دختر را در مينی بوس ريخته بودند که در مينی بوس بسته نميشد. هر گوشه که نگاه می کردی لباس شخصی ايستاده بود .تعداد زيادی عکاس هم حضور داشت که بعضی وابسته به خود رژيم بودند و بعضی مستقل. نيروهای امنيتی به آنها نيز رحم نمی کردند. دوربين يکی از عکاسان را گرفتند و حلقه فيلمش را بيرون کشيدند و دوربينش را به زمين انداختند.
ميدان ۷ تير مرکز فروش مانتو در تهران است اما در ميان اين شلوغيها همه مغازه ها کرکره هايشان را پايين کشيدند و در جواب به اعتراض يکی از رهگذران که چرا اين کار را کرده ايد جواب دادند که ما را مجبور کرده اند که تعطيل کنيم. در ميان اين هياهو عکس العمل مردم عادی هم قابل توجه بود. هر کس که رد می شد سوال ميکرد که چه اتفاقی افتاده. حتی مردمی که سوار ماشين بودند نيز کنجکاو بودند. رفت و آمد ماشينها مختل شده بود و ترافيک شديدی به وجود آمده بود. يکی از مردان رهگذر فرياد ميزد که حق نداريد زنها را کتک بزنيد و به پليس ها فحش ميداد و خشمگين بود. مرد ديگری در حالی که نظاره گر وضعيت بود گفت : "دفعه قبل مردان انقلاب کردند و نتيجه اش را ديديم اينبار ديگر نوبت زنهاست و حتما موفق خواهد بود چون زنان عاقل ترند و بسيار با انگيزه هستند." پيرمردی رهگذر از يکی از عکاسان وابسته سوال کرد که اين شلوغی برای چيست؟ او نيز گفت: "هيچ، زنها آمده اند ميگويند آزاديمان کم است، آزادی بيشتر می خواهيم". پيرمرد نيز در جواب گفت: "مگه زنها توی اين مملکت آزادی هم دارند که بخواهند کم يا زياد باشه ." مردم رهگذر همه با تجمع کنندگان همراه شده بودند و با آنها هو می کردند، فرياد می زدند، مقاومت می کردند و کمک می کردند. عده ای از مردم می گفتند که اين فاطمه کماندوها که اين چنين به همجنسان خود حمله می کنند و آنها را سرکوب می کنند با اين کار بر ستمی که به خود آنها می شود مهر تاييد می زند و با اين کار خودشان هم به خودشان ستم می کنند و اگر خيلی زرنگ هستند بروند و با پدرها و شوهر هاشان که بر آنها سالاری می کنند اينچنين بر خورد کنند.
اين تجمع نيز مانند بسياری تجمع های ديگر زنان با همه کوتاهی و با وجود اينکه با خشونت و سرکوب شديدی همراه شد اما نکات بسيار زيادی را به همه ياد داد و گوش زد نمود.
نکته برجسته، حضور محسوس دانشجويان دختر و پسر بود. و اين يعنی همراهی و اتحاد جنبش دانشجويی با ديگر جنبش های اجتماعی از جمله جنبش زنان که لازمه يک مبارزه هدف دار و رو به جلو است. نکته ديگر اينکه باز هم زنان برای چندمين بار ثابت کردند که نيرويی بسيار با انگيزه و مستعد و با پتانسيل بالايی هستند، در زير باتوم و کتک هم ساکت نشدند و فرياد خشمشان لرزه به تن دشمن انداخت و اين باعث غرور و افتخار همه بود. زنان بار ديگر نشان دادند که در انقلاب آينده ايران نقشی بسيار موثر و شاخص خواهند داشت.
advertisement@gooya.com |
|
اما نقطه ضعفی که به چشم می خورد عدم انسجام و برنامه ريزی مشخص برای مقابله با سرکوب رژيم بود. شايد سازماندهان انتظار نداشتند که رژيم اين طور وحشيانه عمل کند. هيچ کار خاصی در اين مورد انجام نشده بود که چه کنيم که تعداد کمتری دستگير شوند. چه طور برخورد کنيم و حلقه زنجير و اتحاد را تشکيل دهيم که مانع نفوذ بيشتر نيروی پليس شويم. و يا وقتی يکی را دستگير ميکنند فقط هو نکشيم و فرياد نزنيم بلکه از همان اتحاد و انسجام استفاده کنيم و مانع شويم او را ببرند. بايد دشمن را گيج و سر در گم و مستاصل کرد. عدم برنامه ريزی برای مقابله با حمله باعث می شود جمعيت زودتر از موعد ممکن پراکنده شود و اين دست پليس را برای سرکوب بيشتر و راحت تر باز می گذارد. چگونگی برنامه ريزی و سازمان دادن يک تجمع، نشان می دهد که چقدر در رسيدن به اهداف جدی هستيم و چقدر دوست و دشمن خود را خوب شناخته ايم.
و در انتها، با وجود همه سرکوب ها، دستگيری ها و کتک ها باز هم ما پيروز شديم و باز هم رژيم نقطه ضعف خود را در مقابل مسئله زنان و هراس خود از آگاهی زنان را نشان داد. اين رژيم آگاهانه زنان را سرکوب کرده و حافظ يک سيستم کاملا مرد سالارانه است و بار ديگر چهره کريه و فاشيستی خود را به همه نشان داد. با اميد به حرکتهای منسجم تر و راديکال و اينکه همه اين مبارزات باعث آگاهی توده ها و اتحاد و همبستگی زنان برای برداشتن گامهای بزرگ در آينده باشد.
مژده پويا