پاينده ايران
ای آفريدگار پاک ترا ميپرستم و از تو ياری می جويم
بار ديگر صدای مردم آذربايجان در پهنه ايران طنين انداز شد و همگان آنرا شنيدند اما در ميان ندای حق طلبی مردم آذربايجان، برخی اصوات تفرقه افکنانه وبيگانه پرست و افراط گرا شنيده شد ،اين ناسازواران با آزاديخواهان آذربايجان آنچنان خيال پردازيهايی را ساز کردند که قوای ذهنی دلسوختگان واقعی ايران را به پرسش واداشتند وآنان را به سر حد ترديد رساندند که همان هدف واقعی بيگانگان در برون مرز برای راه اندازی بساط بگير و ببند در داخل می باشد.
حزب ملت ايران پس از بيانيه قبلی خود و به دليل شرايط حاد ملی و منطقه ای و سوء استفاده بيگانگان از اين وقايع و سوق دادن جريانات اصيل به سمت انحراف به بازخوانی مجددی از مسير مبارزات واقعی مردم آذربايجان پرداخته تا در شرايط کنونی که گرد و خاک ها فرو نشسته، مسير واقعی مبارزات مردمی در آذربايجان را مورد تحليل قرار گيرد تا از اشتباهات احتمالی در آينده جلوگيری شود.
پيوند جاودانه آذربايجان با تمامی سرزمينهای ايرانی از کهن ترين روزگار تا زمان حاضر:
آذربايجان(= آتورپادکان،آذرآبادگان،....) نام سرزمينی است در جنوب رود ارس و مشرق آناتولی و آسيای صغير و غرب دريای مازندران و در تاريخ ايران همواره يکی از بخشهای گرانبها و پرشوکت ايران زمين به شمار رفته است. خاندان آترو پات و برگزيده آنان ، سردار بزرگ ايران آريو برزن و اسپهبدان برجسته اثر ساسانيان، همگان برخاسته از اين خطه دلاور پرور ايران بوده اند. آتشکده آذرگشسب ، يکی از سه آتشکده بزرگ ايران باستان ونيز درياچه مقدس چيچست در کنارچشمه های آب جوشان منطقه« تخت سليمان» آذربايجان، به اين سرزمين تقدس آيينی داده است و بر پايه بسياری از داده های تاريخی مورد بحث، خاستگاه زردشت پيام آور ايرانی، در همين ارض اهورايی بوده و در سروده های شاعران ايرانی ، خاصه در عرصه جديد به آن توجه بيشتری شده است.
در دوره اسلامی ، بسياری از مرزبانان آذربايجان به گونه مدافعان آيين جديدو حقوق مردم در سراسر ايران نام بردار شده اندو هريک از شهرهای اين خطه ( تبريز، اروميه، اردبيل،مراغه، خوی.....) در بنای پرشکوه فرهنگ و تمدن ايران اسلامی ، نقش برجسته ای داشته اند و مشاهير و معاريف بسيار در زمينه های علوم دينی و فلسفه و ادبی و طبيعيات و رياضيات نام ايران را در سراسر جهان بلند آوازه کرده اند.
زمانی که خليفگان عباسی و اميران ستمگر عرب ، به دور از آموزشهای راستين اسلام، ستم و اجحافگری نژادگرايانه خود را بر ملتها و قومها ی مسلمان بنياد نهادند، دلاوران آذربايجانی با قيامهای خونين خود عليه ستمگری تازيان قد مردانگی برافرا شتند؛ بابک خرم دين و قيامهای او و ديگرشورشهای مردم آذربايجان در ان برهه تاريخی ، جايگاه والايی پيدا کرده است.
از دوره سلجوقيان و ترکمانان ، به دلايل جغرافيايی اين سرزمين همواره ايرانی ،بيش از ديگر منطقه های ايران زمين در مسير تاخت و تازو قتل و غارتهای ترکان مهاجم قرار گرفت،و اندک اندک زبان مهاجمان بر ساکنان منطقه اثر گذاشت. نخست واژه های ترکی وارد گويش اصيل آذری شدو نام کوهها ،رودها ، چشمه ها و جز اينها به ترکی در آمدند و پس از آن در استمرار حکومت ترکان ، زبان ترکی با واژه های پهلوی ،آذری فارسی و عربی در گويش تاريخی مردم آذربايجان و سرزمينهای شمالی رود ارس که اران ناميده می شدنفوذ پيدا کردو در دوره های موتأخر بيش و کم زبان مردم آذربايجان وآران گرديد. در تمام اين مراحل تاريخی ، هيچگاه پيوندهای ملی و دينی و فرهنگی مردم آذربايجان با ديگر ساکنان ايران زمين قطع نشد. سلسه های پس از ايلغار مغولان و تيموريان، چون ترکمانان قره قويونلو و آق قويونلو ، همواره خواهان حکومت بر سراسر ميهن(ايران زمين ) بودندو سلسله صفويان که برخاسته ازاين خطه بودوحدت ملی و استقلال ايران را پديد آورد، به گونه ای که در تاريخ پس از اسلام، ( با آنکه ايران شرقی آسيبهايی را متحمل شد) بيش از همه سلسه ها و حکومتها درخشندگی يافت.
در دوره معاصر، از زمان هجوم روسها و جنگهای آنان در دوره ناتوانی حکومت در ايران که قفقاز به صورت منطقه های کوچک خان نشين، ملک نشين و سلطان نشين محلی در آمده بود، يکی پس از ديگری زير سلطه روسيه تزاری قرار گرفت و سرانجام در پی جنگهای نا برابر که دسيسه های استعماری بريتانيای کبير نيز در آنها ديده می شده است. برپايه معاهده های ننگين گلستان و ترکمنچای آذربايجان نيز زيانهای فراوانی را تحمل کردو با تمام قدرت نه تنها زير سلطه تزارها و عثمانی ها در هماهنگی با سياستهای متجاوزانه انگلستان، قرار نگرفت، بلکه پس از تهران بزرگترين و توانمند ترين کانون مبارزه با استعمار و استبداد و خودکامگی حکومت شدو به راستی پرچمدار آزاديخواهی و مردم سالاری ايران به شمار می آمد.
سرداران بزرگ چون ستارخان و باقر خان، روحانيانی حق طلب چون ثقة الاسلام تبريزی و شيخ محمد خيابانی، مجاهدان با اخلاص چون کربلايی علی مسيو، حاجی علی دواچی، حاجی مهدی کوزه کنانی و صدها مبارز باور مندو ميهن دوست ديگر، همه از قهرمنان پر افتخار ايران زمين هستندکه در آسمان تابان آذربايجان طلوع کردند و استقلال ميهن عزيز را صميمانه پاسدار و نگهبان بودند.
آذربايجانی ترک زبان است نه ترک نژاد
زبان وسيله تفاهم و تفهيم، پيوند انسان با انسان، معنا بخشيدن به احساس و انديشه و نياز متکلم است، آموزشی است تقليدی و تابع محيط زيست انسانها
صدها هزار زن ومرد متولد آذربايجان که به تأسی از پدر و مادر و سنن محل، متکلم به اين زبان بوده اند ، آنگاه که به ديگر نقاط کشور رفته وصاحب فرزند و خانواده شده و اولاد آنان بنا به اقتضای محيط زندگی ، فارسی ياد گرفته اند لذا در اين ميان نه آن زن و همسر از نژاد ترک هستند و نه فرزندانشان از تبار ديگر بلکه همه ايرانی می باشند زيرا که زبان ايجاد مليت و نژاد نمی کند اگر سخن گفتن مردم آمريکا به زبان انگليسی برای آنان نژاد آنگولا ساکسون ايجاد می کند سخن گفتن به زبان آذری ( که نشان دهنده آذر به معنای آتش می باشد) موجب ترک شدن اهالی آن منطقه می شود.
فراموش نکنيم زبان مردم مناطق مختلف ايران هر چه باشد ميهن آن ايران است و ايرانی بودن به زبان و نژاد ربطی ندارد اين مطلب در خصوص سادات ، ترکمن ها و عرب زبانان نيز صادق است و به خوبی قابل مشاهده می باشد لذا اصطلاح ترک فقط جنبه زبانی دارد و از هرگونه معنی نژادی عاری است واصولا هر گونه نژاد پرستی در جهان معاصر از هرگونه آن منحط و محکوم به شکست است.
نقش بيگانگان در ضربه زدن به ايران و منافع ملی آن در گذر تاريخ
نقش بيگانگان در تاريخ اين سرزمين و ضربه به منافع کشور سخنی دير آشنا برای مردمان مظلوم اين سرزمين تب دار است اما ذکر مصاديق آن در گذر زمان هرچند دردآور اما عبرت آموز بويژه برای نسل معاصرميباشد.
بيگانگا ن می دانسند که ضربه به آذربايجان ومحدود کردن آن کليد تصرف و تجزيه ساير استانها علی الخصوص استانهای جنوبی ايران است و بدون ضربه به آذربايجان هرگز نخواهند توانست به کل ايران ضربه بزنندو به همين دليل بود که دولت انگلستان به خوبی می دانست که تصرف آذربايجان به وسيله روس يا عثمانی کليد تصرف و تصاحب استانهای جنوبی و عملا راه جلوگيری از حمله ايرانيان به دروازه های انگلستان در هند است
لذا دسايس رو س و انگليس در به شکست کشاندن سپاه عباس ميرزا و فرماندهان و سربازان آن که آذربايجانی بودند بر همگان مبرهن است. اين بيگانگان با راه اندازی عمال خود در سراسر ايران به تخطئه فرهنگی آذربايجان در سراسر ايران دست زده و می زنند و از مسائل عادی سياسی وسرزمينی هر ملتی آنچنان غولی ميسازند که باعث بحرانهای کشدار و طولانی در ايران شود.
جنجال ترک و فارس از بزرگترين آنها بودملت ايران هنوز درد قتل امير کبير را در بطن خود دارد و فراموش نکرده استکه پس از به شهادت رساندن وی عمال انگلستان اعلام کرده بودند که کار رجال ترک به پايان رسيده و کار به دست رجال فارس افتاده است و توطئه ها ادامه يافت و هرروزشکلی تازه به خود گرفت و تا به امروز ادامه دارد لذا با قاطعيت بايد گفت که اين مردم ايران نيستند که از آذربايجان نفرت و انزجار دارند بلکه عمال بيگانگان زخم خورده از آذربايجان هستند که اين توطئه ها را ساز می کنند .
در يک برهه تاريخی مردم اين خطه را مردمی زورگو و ظالم خطاب می کردند تا از اختلاف مردم بهره ببرندو امروز مشکلاتی را که در ديگر استانهای کشور بر اثر ضعف مديريتی بوجود آمده است را دو چندان نشان دهند تا توطئه ای جديد ساز کنند
مردم آذربايجان فعاليتهای ميسيونرهای آمريکائی را درآذربايجان به خاطر دارند که چگونه اين ميسيونرها با ترفندهائی که از دولت روسيه و انگلستان نشأت می گرفته مسيحيان آذربايجان را وادار به مهاجرت کردند و در نهايت الحاق کليسای نستوريان ايران را به کليسای ارتودکس روسيه باعث گرديدند .
مردم اروميه را در خاطر دارند که چگونه اين مدارس کارمند برای روسها تربيت می کردو اين خدمتگزاران اجتماعی، تسلط اقتصادی و قبضه بازارهای تجاری منطقه را برای دول بيگانگان به پيش می بردند و روسها با اين ترفندها راههای بازرگانی و ارتباطی بين ايران و عثمانی را نا امن و متروک ساختند و راه ترانزيتی تبريز-ارزن الروم تعطيل گرديد و جای خود را به راه پوتی – تفليس داد و حمل ونقل کالاهای اروپايی به انحصاردولت روسيه درآمد و چه جالب بود واکنش مردم اروميه و انجمن مشروطه خواهان اروميه که خواهان تعطيل و توقف اين مدارس و سپس تجهيز مدارس ملی در برابر اين مدارس و عمال آن بود.
برنامه بيگانگان در جهت تضعيف روحيه ملی و اختلاف افکنی در دوران معاصر
پس از شکست فرقه پيشه وری در آذربايجان که بزرگترين حرکت خيانتکارانه تجزيه طلبانه در نام زيبای خودمختاری بود عملا حرکت ديگری از طرف استعمار گران و وابستگان همسايه متجاوز ما بر عليه اين خطه شکل جدی بخود نگرفت تاآن که شوروی فرو پاشيد و آمريکا پنجه استيلا خود را بر خزر افکند وبا کار چاق کنی دولت ترکيه و جمهوری آران( آذربايجان) قصد شيطنت در ايران را دارد .
فراموش نکنيم دولت همسايه آزار ترکيه در دوران صفويه ادعای نيابت خلافت مسلمين می کردو با تکفير قزلباشها اختلاف شيعه و سنی به راه می انداخت و با همدستی ازبکها ، تاتارها و کاهی با شريک کردن روسها به سرزمينهای ايران لشکر می کشيد و تجاوز ارضی می کرد در دوره قاجار اختلاف مرزی را دستاويز قرار داده و حق کشتيرانی (تالوگ) اروند رود را باسرزمين های نفت خيز چيا سرخ و مندلی از ايران گرفت و در اثر نادانی خويش با سه استان موصل، بصره وبغداد تقديم دولت انگلستان نمود، اين بار دولت ترکيه و مدل نفتی آن آران سودای پان ترکيستی در سر دارند و با راه اندازی غائله ترک و فارس در پی اهداف خويش هستند اين گونه افکار افراطی ضد ميهنی يقينا بصورت غير مستقيم از جانب برادران بزرگتر هماهنگ می شود.
جای تعجب است که بعضی از خيالپردازان و طرف داران پان تورکيزم چون هميشه در اوج مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران از خواب بيدار شده و روياهای ساخته شده را بازگو می کنند و از اتحاد ترکان عالم سخن می گويند و می خواهند زبان و مذهب و عرف و عادت و فرهنگ ياقوت های شرق سيبری (نام قوم) را قاقاووزهای اروپايی(نام قوم) يکی کنند و بدين ترتيب در مبارزات آزاديخواهانه ملت ايران اخلال ايجاد کرده و آنرا به شکست بکشانند .
زهی خيال باطل قرنهاست ملت ما از برکت فرهنگ ملی در کنار هم برادر وار زندگی کرده و استقلال کشورشان را حفظ کرده اند و اين جريانات راهی فقط به سوی تاريکی دارند.
فتوحات خانات ازبک توأم با غارت اموال و به اسارت بردن زنان و مردان مردم خراسان و سواحل دريای خزر يا دوبار چپاول بارگاه امام رضا حماسه وافتخار برای ازبکهاست يا آذربايجانيان ؟ قتل عام ارامنه توسط پيروان همين جريانات در برهه ای خاص و کتمان آن نشان از وافعيتی تلخ دارد در کجای تاريخ اين سرزمين ايرانيان دست به چنين کشتارهايی زده اند؟ مگر هشترودی و صائب و شهريارو پروين اعتصامی ايرانی نبودند؟ کی و کجا ايرانی فقط به فارسی زبانان اطلاق شده اسصت؟ آيا هزاران تن از مردمان اين خطه در سالهای جنگ در دفاع از سرزمينهای مادری خود ايران کشته ، اسير و زخمی نشدند؟ آنان با هر عقيده و مسلکی برای کشور جنگيدند آنان در دفاع از کشورشان به هر چيزی فکر می کردند جز اين موهوماتی که توسط عمال بيگانه رواج داده می شود.
چگونه است که يادی از اين شهيدان آنان نمی شود؟ اگر اينان دليل آنرا کتمان می کنندما آنرا مجددا يادآوری می کنيم اصولا روحيه سلحشوری و آزاديخواهی و باور به خود در تضاد منافع بيگانگان قرار دارد و مردم آذربايجان سرآمد و پيشرو اين خصيصه هستند لذا بايد آنان را در هم کوبيد و در گير مسائل ديگر نمود.
دولت سکنه جنوبی و شرقی ماوراء قفقاز که امروز جمهوری آران( آذربايجان) خوانده می شود صحنه گردان ديگر اين فتنه ها ست چه جالب است که محمد امين رسول زاده پايه گذار اين جمهوری پس از سقوط اين جمهوری توسط بلشويکها و پناهندگی وی به خارج، اشتباه بودن اين انتخاب را پذيرفت و تصديق نمود که آلبانيا (آذربايجان شوروی سابق) ، ازآذربايجان(آذربايجان ايران) متفاوت است. از اين گذشته او در نامه ای به تقی زاده اشتياق خود را برای انجام هر کار ی که از ناخوشنودی بيشتر ايرانيان جلوگيری کند اعلام داشت. اين امر مطلبی است که هرگز توسط اين عمال بيگانه بدان اشاره نمی شود.
نخبگان اين خطه پس از جدايی متوجه شدند که نه تنها استقلال کشوری و خان نشينی نيز ندارند بلکه صرف وجود فيزيکی مردمان ، کل حيات ملی ، مبانی معنوی و سنن ديرينه در خطر نابودی قرار گرفته است . اين خطه در مراحل بعدی نظامهای مختلف سياسی تزارها تا کنون در مثلث حملات مليت زدايی ، اسلام زدايی و جمعيت زايی قرار داشته است و باورهای ديرينه مردم آن به هم ريخته است و همواره در تاريخ معاصر و پس از يافته شدن منابع نفتی در اين خطه مورد توجه دول روس و سپس آمريکا قرارگرفته است و شاخصهای توسعه انسانی در اين سرزمين از پايين ترين شاخصها در دنياست ومويد نظريات ما می باشد.
از ديگر مطالب مهم قدرت نفت در جمهوری آذربايجان و اختلاف افکنی د رايران، پول شرکتهای نفتی : CHEVRON-AMOCO-EXXON-MOBIL مستقر در باکو بوده و اينان هستند که با ايجاد شبکه های راديويی ، ماهواره ای و نشر مجلات در اروپا و آمريکا بر اين آتش نفت می پاچيدنداما آذربايجانی ها از سرنوشت افغانهای جدا شده از ايران و حال روزگار قفقازيهای ۱۸۶ سال مهجور از اين کشور آگاهند. پس ای دشمنان اين سرزمين فکر جای ديگر کنيد.
نتيجه گيری و راه حل
حزب ملت ايران بر اين باور است فلسفه ايرانی هويت، انسان را اصل و حقيقت می شمارد، اين فلسفه اين وظيفه را برای انسان ايرانی شناخته است که ريشه شخصيت ملی، قائم به ذات هر فرد از سر چشمه فرهنگ و تمدن وانديشه و باورهای ايرانی سيراب می شودو هر فرد خود را وجود سرافراز و کوشا و برابر می شمارد که وظيفه دارد برای پايداری هويت خويش و هم برای بهتر و شادمانه زيستن خود و ديگران همه گونه تلاش بعمل آوردلذا اعتقاد به اصل اصالت انسان ، باورمندی به فرهنگ ملی و برابری تمامی ايرانيان بايد در تمامی ارکان اين سرزمين جاری و ساری گردد و امکانات زيستس، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی متعلق به تمامی افراد اين سرزمين بوده و بايد به همگان اختصاص يابد.
ايران کشوری است که هويت خود را در چار چوب فرهنگ مشترک، ريشه زبانی مشترک ، نظام اداری مشترک، آداب و سنن مشترک، خاطرات سياسی مشترک و ارتباطات اقتصادی مشترک می جويد.و اين هويت متعلق به تک تک ايرانيان بوده و مختص به گروه يا قومی نمی باشد.
حزب ملت ايران بر اين باور است که سه عنصر تشکيل دهنده کشور ، ملت، سرزمين و حکومت می باشد، اصل جدايی ناپذير ملت ،سرزمين و حکومت ناشی از رابطه ای است که اراده ملت را به حکومت منتقل می سازد برای اداره سرزمين.
و آن چيزی نيست جز مردم سالاری ، راه حل اين سرزمين مردم سالاری است وبس، زيرا از مسير مردم سالاری است که ملت اراده خود را به حکومت برای اداره سرزمين منتقل می سازد، لذا مشکلات پيش آمده در جای جا ی کشور مبنی بر رعايت نکردن اين اصل است.
حزب ملت ايران بر اين باور است مردم آذربايجان با مردانی چون باقر خان و ستارخان و شيخ محمد خيابانی همواره خود را وقف آزادی و شکوه ايران ساخته و معتقد است اگر مباحث و خواسته های مردم اين خطه به افراط کشيده نشوند به صورت قطعی همدردی و پشتيبانی ديگر آزاديخوان ايران را خواهد داشت ويقينا درغالب مطالبات ملی سريعتر می توان به آمال جامه عمل پوشاند امری که تا کنون د رمسير مبارزات اين کشور وجود داشته است.
حزب ملت ايران بر اين باوراست که امروز اين عوامل بيگانه باسر دادن شعارهای موهوم قسمت اعظمی از مبارزان راستين و پرشمار آذربايجان را روانه زندان کرده و در آستانه اتهامات خانمان بر انداز قرار داده اند لذا بخشی از اين ناراحتی ها متوجه اين جريانات است لذا بايد در اين خصوص پاسخگو باشند.
advertisement@gooya.com |
|
حزب ملت ايران بر اين باور است که اعمال حرکات تند و احکام قضائی نا بجا پس از دستگيری مردم بجان آمده در غالب اتهامات گوناگون فقط اوضاع پيچيده مردمان اين سرزمين را پيچيده تر می کند و در صدمين سالگرد خيزش مشروطيت آثار روانی وسياسی بدی برای مردم اين خطه که گوهر تابناک اين خيزش بوده اند بر جای خواهد گذاردو بر سناريوی در هم کوبيدن تاريخی مردم آذربايجان صحه خواهد گذارد.
حزب ملت ايران بر اين باوراست که آزادی دستگير شدگان بايد در دستور کار تمامی نيروهای مترقی وآزاديخواه قرار گيرد لذا اين حزب آزادی سريع اين عزيزان را خواستار است.
پيروز باد ملت
استوار باد همبستگی همه قوم های ايران زمين
درود بر مبارزان راه آزادی و استقلال ايران
دبير خانه حزب ملت ايران
تهران – بيست ودوم خرداد ماه يکهزار و سيصد و هشتاد وپنج خورشيدی