نهضت مقاومت ملی ايران
بنيانگذار دکتر شاپور بختيار
National Movement of the Iranian Resistance
NAMIR
founded by Chapour Bachtiar
بارها گفته ايم و از تکرار آن نيز خسته نخواهيم شد که فتنه خمينی و آنچه که تحت نام « جمهوری اسلامی» در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ بر سر کار آمد و در اين ييست و هفت سال بر شئونات کشور ما حکم می راند، پرانتز سياهی است در تاريخ کهن ما که دير يا زود بسته خواهد شد و همه آن گروهها و عناصری که طی اين مدت سعی نموده اند در نهايت فرصت طلبی بادفاع از اين «انقلاب» و «نظام» حضور خود را در داخل اين پرانتزسياه توجيه کنند و اقدامات خودرا قدمی در راه مبارزه با امپرياليسم، مقابله با «ضد انقلاب»، استحاله يا اصلاح نظام از درون آن وانمود سازند، تنها زمان بستن اين پرانتز سياه را به تعويق انداخته اند.
استيصالی که برمردم مستولی شده و ياس و نا اميدی که همه ی شئون جامعه را در بر گرفته ناشی از گسست هائی می باشد که طی اين ۲۷ سال در بدنه جامعه بوجود آمده است. ايجاد تبعيض در بين اديان و اقوام در جامعه، ايجاد گسستگی در بين نسلها ، گسستگی ناشی از نابود سازی هويت و غرورملی ، در هم ريختگی طبقات و اقشار اجتماعی، گسستگی بين روشنفکران و پژوهشگران با بدنه جامعه، گسترش شکاف بين زنان و مردان جامعه از طريق ايجاد تبعيض و بالاخره گسستگی وايجاد شکاف در بين هواداران مدرنيته و سنت همه و همه در اثر سياستهای تخريبی اقليتی است که با حيله گری و دروغ خود را بر امور مسلط ساخت، و از آنجائی که هنوز توانائی اداره کشور را ندارد، کوشش می کند با ايجاد تفرقه و با اتکا به تعصبات دينی مردم سرنوشت کشور را رقم بزند. خواست اين قشر عقب مانده و مرتجع از ابتدا تا کنون همان است که بود: ممانعت از ترقی و تعالی جامعه از طريق ايجاد بحران مستمر، اختناق و منزوی ساختن کشور در جهان، تا قادر شود منافع حقيرانه قشری خود را برای چند صباحی هم که شده تامين نمايد .
اخيرا پس از برسر کار آوردن يکی ازعقب مانده ترين دست آموزان حکومتی شاهد آن هستيم که چگونه بطور روزمره بر فشاری که کاسه صبرو تحمل مردم را لبريز ميکند، افزوده می شود. روزی نيست که ناظر ترفند جديدی از طرف دولت فعلی برای ايجاد تفرقه، استيصال و نا اميدی در ميان مردم نباشيم. از ايجاد بحران در روابط خارجی گرفته که با تهديد صلح جهانی از طريق دست يابی به سلاح اتمی به اوج خود رسيده است تا تبديل کردن دانشگاههای ايران به قبرستان شهدا؛ از تحقير و تهديد زنان به علت بد حجابی گرفته تا تحريک احساسات اقوام و اديان ايرانی از طريق توهين و تهديد و بازداشت، از دستگيری و بازداشت روشنفکران گرفته تا سانسور مطبوعات و رسانه ها همگی يک هدف را دنبال می کنند: حفظ بقا نظام!
اين هدف در دو سطح دنبال ميشود: در سطح جهانی معامله با قدرتهای جهانی برای گرفتن تضمين از آنها برای بقا جمهوری اسلامی و در سطح داخلی تحت فشار گذاشتن مردم برای تمکين در مقابل حکومت. اين دو اقدام مدتی است که به صورت غير قابل انکاری موجوديت و سرنوشت کشور را بخطر انداخته است.
علت نگرانی همه کسانی که قلبشان برای حفظ اين آب و خاک و فرهنگ غنی و اصيل آن می طپد، بود و نبود چنين حکومتی نيست که پشيزی برای آن ارزش قائل نيستند. آنچه که ما را نگران می سازد شکافهای عميقی است که در بدنه جامعه ايجاد شده و متلاشی ساختن اراده، روح و روان و آگاهی جامعه را مورد هدف قرار داده است. نگرانی ما از اين است که با ادامه روال کار اين حکومت بزودی ديگر هيچ اثری از وحدت و اراده ملی بجای نماند. گسترش ياس، دامن زدن به ناآراميها و ايجاد جو خفقان و ترس، جامعه را بسوی انفجاری سوق می دهد که با خواست يک جامعه مدنی برای تغيير حکومت و استقرار دمکراسی و حقوق بشر هيچ سنخيتی ندارد. اين انفجار اتحاد ملی و حاکميت ارضی را بشدت تهديد می کند و پس از ساليان دراز بار ديگر يکپارچگی کشور را با خطر تجزيه روبرو ساخته است. جامعه ای اتميزه و بی ساختار که تعادل روحی و روانی خود را از دست داده باشد، احتمال فروپاشی را در مواقع خطير (حمله نظامی از خارج و يا در گيری جنگ داخلی) به مراتب تشديد خواهد کرد.
نهضت مقاومت ملی ايران که از همان ابتدای کار پرچم مبارزه با حکومت اسلامی را برافراشت، همچنان بر اين اعتقاد است که تنها با ارتقا سطح آگاهی در بين مردم و متشکل عمل کردن آنهاست که ميتوان به رهائی رسيد. بر اين اساس وظيفه يک اپوزيسيون ملی ومسئول دامن زدن به بحران که خواست حکومتيان است، نبوده، بايد مشترکا سعی کنيم با گسترش اعتماد در ميان مردم، دادن اميد به آنها و ارائه افقی روشن از آينده جلو آن اقذاماتی را که وحدت و يکپارچگی مردم و کشور را بخطر می اندازد، بگيريم. ما ضمن ابراز تفاهم در مورد مشکلات قومی که حل ريشه ای آنها فقط در يک محيط سياسی دمکراتيک ممکن است، وظيفه يک اپوزيسيون ملی و دلسوز را اين نمی دانيم که حرکات خود جوش را بدون در نظر گرفتن محتوای آنها تنها به علت داشتن جنبه ای اعتراضی تقويت نمايد. روزنامه نگاران دلسوز، روشنفکران مسئول و رهبران گروههائی سياسی که خود بارها طعم برخوردهای تنشی و احساسی را چشيده اند، موظفند با اطلاع رسانی درست جلو تحريک احساسات و دامن زدن به بلوا و شورشهای کور را بگيرند. نبايد از هر حرکتی به صرف پرخاشجوئی و مخالفت دفاع کرد. مفسرين سياسی و افراد و عناصری که تنوير افکار عمومی را به عهده گرفته اند نمی توانند و نبايد دنباله رو تحريکات و تحرکات به ظاهر خود جوشی باشند که محتوای آنها از ديدگاه اعلاميه حقوق بشر محکوم است. آتش زدن روزنامه و کتاب، سلب آزادی بيان خبرنگاران و ممنوع ساختن نشر روزنامه از طرف هرکس برای هر هدفی هم که باشد عملی است ضد منشور اعلاميه جهانی حقوق بشر و از اين ديدگاه محکوم.
advertisement@gooya.com |
|
ما همچنين برخورد ناروشن به بحران سياسی کنونی را که در جريان دستيابی حکومت به انرژی هسته ای پديدار شده با عينکی ايدئولژيک و از ديدی خلقی، ناسيوناليستی درست نمی دانيم. در برخورد ما به اين بحران فقط يک بينش وجود دارد و آن نيز در نظر گرفتن حفظ منافع ملی است. به کسانيکه هنوز مردد می باشند، توجه می دهيم که تنها با يک بينش ملی (بينشی که در آن منافع ملی بر منافع گروهی، خلقی، قومی و دينی تفوق کامل دارد) ميتوانيم درستی يا نادرستی مواضع خود را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم. مسئوليت حکم می کند در مقابل خطراتی که جامعه را از بيرون و از درون تهديد می کند از طرفی بی قيدانه به لااباليگری، بی ارادگی و نا اميدی در جامعه دامن نزنيم و از طرف ديگر با بينشی که همچنان از ديدی «ضد امپرياليستی» و «تمام خلقی» به مسائل برخورد می کند، عملا به بازيچه ای در دستان حکومت و معرکه سازان ضد ملی آن تبديل نشويم.
نهضت مقاومت ملی ايران از بدو پيدايش خود تا کنون کوشش نموده است با پافشاری بر سه اصل حاکميت ملی، استقلال و جدائی دين از حکومت ازاصالت نهضت ملی پاسداری و محافظت نمايد. با گزافه گوئی و اغراق در بيان نمی توان توجه مردم را به آتيه ای روشن جلب نمود. چنين آتيه ای بايد در رفتار و کردار يک اپوزيسيون ملی، مسئول و دور انديش منعکس باشد تا قادر به جلب اعتماد مردم شود.
بدون تصوير و تصور چنين آتيه ای بستن پرانتز سياه نظام جمهوری اسلامی مقدور نخواهد شد.
ايران هرگز نخواهد مرد
شورايعالی نهضت مقاومت ملی ايران
۱۳ خرداد ۱۳۸۵ برابر ۳ ژوئن ۲۰۰۶
http://www.namir.info
http://www.melliun.org/nehzatm.htm