advertisement@gooya.com |
|
تل آویو – در پایان دیدار کوتاهی که حسین درخشان در ماه ژوئن سال پیش به وطنش داشت، بازگشتش به کانادا برای یک هفته به تاخیر افتاد. چند روز بعد برای هفت ساعت ماموری از وزارت اطلاعات ایران او را مورد استنطاق قرارداده و از او در باره وبلاگ هایش که به فارسی و انگلیسی مینویسد بازجویی کرد. به او گفت که دیگر نمیتواند از آیت الله خامنه ای انتقاد کند و اگر میخواهد ایران را ترک کند باید رسما معذرت خواهی کند. البته آنجا درخشان عذرخواهی کرد ولی بعدا بدون اعتنا به آنچه که گذشت به فعالیت هایش ادامه داد و حالا این هفته دوباره موفق به خشم آوردن مقامات ایرانی شده است: او مصمم است با سفرش به اسرائیل این کشور را از طریق دیدگاه میانه روانهاش به خوانندگان ایرانی خود نشان دهد.
حسین درخشان، پدرخواندهء فرهنگ وبلاگی ایران، فرزند 31 ساله یک خانواده سنتی طرفدار انقلاب است. پنج سال پیش بعد از اینکه حکومت در فضای سانسور شدید نشریه ای را که او در آن مینوشت (عصر آزادگان) تعطیل کرد، حسین تهران را به سوی کانادا ترک کرد و به همراه همسرش در تورنتو سکونت گزید. از آن وقت تا به حال او مشغول نوشتن در وبلاگ سیاسی اش «سردبیر: خودم» (hoder.com) و کمک به جوانان ایرانی در تاسیس وبلاگ هایشان بوده و از این راه خود را، بدون مزاحمت فضای بستهی رسانهای ایران، در اوضاع و احوال فرهنگی ایران فعال و سهیم نگه داشته است.
در مصاحبه ای که هفته گذشته در یک کافه در تل آویو انجام داد، درخشان هدفش را «شکستن دیوار بی تفاوتی جوانان ایرانی» ابراز کرد. عقاید سیاسی او و اصلاح طلبان که درانتخابات مجلسی دوره اخیر شکستی سنگین خورند، بسیار مشابهند. به نظر او فقط از راه انتخابات که آن را به «روزنه ای در سیستم سیاسی» ایران تشبیه کرد، میتوان باعث تغییر وضعیت در آن کشور شد، نه از طریق مداخلهی خارجی.
درخشان می افزاید: «برای درگیر کردن جوانان در روند سیاسی کشورشان، باید از زبان تازهای بهره گرفت، چون در این ساختار است که ذهن آنها ساخته و پرداخته میشود» و ادامه میدهد: «من در وبلاگم با زبانی ساده و اطو نکشیده وحتی بعضی اوقات زمخت و خیابانی، به سبک بعضی از برنامههای طنز سیاسی تلویزیونی در آمریکا (جان استیورات) مینویسم. این تنها راهی است که میتوان با آن معیارها و قواعد تازه ایجاد کرد.»
در کشوری که سانسور رسانه ها یک امر فراگیر و مسلم است، تلاش و مبارزهی درخشان کار پیش پا افتاده ای نیست. در جند سال گذشته چند وبلاگ نویس ایرانی بازداشت شدهاند که تعدادی از آنان هنوز در زندان بسر میبرند. هفتهی پیش حکومت ایران وبسایت بی بی سی فارسی را فیلتر کرد و کاربران اینترنت در ایران حتی نمیتوانند به وبسایت فلیکر (Flickr که مردم در آن عکسهایشان را به تماشا میگذارند) دسترسی داشته باشند. درخشان اذعان دارد که رویه سانسورگری حکومت از زمان انتخابات آخر حتی شدیدتر شده است. او میگوید: «ایران دارد راه چین را میرود. نظارت حکومت بر وبسایت ها مدام دارد زیادتر میشود و هر روز ابزار و تکنولوژیهای پیشرفتهتری برای اعمال سانسور به کار میبرد.»
پس از فیلتر شدن وبلاگ درخشان او مجبور شد راه های دیگری برای نشر عقایدش در بین مردم پیدا کند. از آنجایی که شیوه مسدود کردن سایت ها در ایران هنوز چندان پیشرفته نیست، حدود ۱۳ درصد خوانندگان سایت درخشان از ایران میتوانند از طریق آدرسهای وب مختلف دیگر، که او با کمک مالی خوانندگانش خریداری کرده، به سایت او دسترسی پیدا کنند. اگرچه ۰۰۰ر۱۱ نفر از خوانندگانش ترجیح میدهند که مطالب وبلاگش را از طریق ای-میل دریافت کنند که به نظر درخشان بهترین راه گریز از سانسور است. درخشان میگوید: «بعد از سانسور وبلاگم ، بازجویی و بازداشت وبلاگ نویسان دیگر بود که متوجه شدم چه قدر وبلاگ ها اهمیت دارند. وگرنه حکومت اعتنایی به آنها نداشت.» و همچنین: «وقتی که همهی رسانهها تحت کنترل و فشار حکومت باشند، وبلاگ ها میتوانند اخبار دست اولی از آنچه که در داخل کشور میگذرد فراهم کنند و نیز وسیلهای باشند برای تحول فرهنگی.»
«وبلاگها اطلاعاتی را پخش میکنند که در رادیو و تلویزیون پیدا نمیشود. آنها همینطور میتوانند به ارتباط بخشهای گوناگون با همدیگر کمک کنند.»
«وبلاگها تنها جاهایی هستند که در آنها مثلا من و میانه روهای دیگر میتوانیم در جریان اوضاع و احوال آن عده از افراطیون و مذهبیهای بنیادگرایی که وبلاگ دارند باشیم. آنها هم میتوانند عقاید ما را بخوانند و راجع به آنها نظر بدهند. وبلاگ تنها جایی است که زنان ایرانی در آن میةوانند فارغ از دخالت و سانسور مردها آزادانه درباره زندگی شان و دنیای بیرون بنویسند و ابراز نظر کنند.»
سلاح اتمی در دستان لایق
درخشان رویای سفر اسرائیل را سال ها است که در سر پرورانیده است و حالا که جنگ لفظی ایران و اسرائیل بیش از همیشه بالا گرفته است، به نظر او بهترین فرصت برای تحقق آن رویا و تعریف ماجرا برای خوانندههای وبلاگش فرا رسیده است. در طی اقامت یک هفتهایاش در اسرائیذل، درخشان با مهاجرین ایرانی ملاقات کرد، یک سخنرانی در دانشگاه تل آویو دربارهی اینکه اصلاح طلبان جوان ایران چگونه میتوانند در راه رسیدن به اهداف سیاسی خود از اینترنت استفاده کنند انجام داد، و سعی کرد ا جای ممکن با مردم اسراییل دیدار و گفتگو کند. درخشان نیت خود از سفرش به اسرائیل را اینگونه توصیف کرد: «هدفم این بود که به عنوان یک شخص عادی ومستقل و به عنوان یک شهروند روزنامه نگار با آمدنم به اسرائیل به اغاز گفتگوی دو ملت ایران و اسرائیل کمک کرده و شاید کمی باعث کاهش جو بحرانی که در بینشان هست شوم. هر دو حکومت از پروپاگاندای خصمانه بر ضد یکدیگر سود میبرند و هدف ما به عنوان شهروندان عادی آن است که این وضعیت را تغییر دهیم.»
«من سعی دارم به اسرائیلی ها نشان بدهم که بسیاری از شهروندان ایرانی مثل خودم نظرات میانهروانه در رابطه با اسرائیل و دنیا دارند. اکثر ایرانی ها خواهان روابط عادی با اسرائیلی ها هستند و آنها را یهودیان خون آشامی که میخواهند همهی مسلمان ها را بکشند –تصویری که حکومت ایران از اسراییل نشان میدهد– نمیشناسند.»
همان طور که انتظار میرفت، یکی از موضوع های ثابت بحث درخشان و اسرائیلیها ترس از دستیابی ایران به سلاح اتمی بود. در این باره، درخشان اکیدا با هر حملهی نظامی خارجی برای نابود کردن سلاح های اتمی ایران مخالف است.
درخشان توضیح میدهد: «در این مدت که دنیا تمام توجهاش را برمتوقف ساختن تولید سلاح های اتمی ایران متمرکز کرده بود، یک رییسجمهور میانهرو و اصلاح طلب جایش را به یک رئیس جمهور افراطی داد. من ترس از سلاح اتمی را میفهمم، ولی تلاش دنیا باید در اشاعه و ترویج دموکراسی در ایران باشد، نه در مسدود نمودن پیشرفت صنعت هسته ای ایران. اگر بمب (اتمی ایران) در دست حکومتی لایق و مسوول باشد، دیگر خطری از ندارد.» به جای متوقف کردن تولید سلاحهای اتمی، درخشان خواهان پایان اختلاف و جنگ لفظی ایران و اسرائیل است.
درخشان باور دارد که «برای مردم ایران بسیار جالب است که بدانند ایرانیهای اسرائیل زندگی ای کاملا عادی و بدون هیچ ارتباطی با بمب گذاریها و تحریکات دارند.»
دست نشاندهی هیچکس
وبلاگستان فارسی رشد بسیار سریعی در سال های اخیر داشته است. در حال حاضر حدود ۱۰درصد جمعیت ایران، یعنی بیش ازشش و نیم میلیون دسترسی به اینترنت دارند و بیش از ۷۰۰,۰۰۰ نفر وبلاگ دارند. درخشان که خود را مانند یک مبلغ مذهبی برای وبلاگ در ایران میداند، نقش مهمی را در این انقلاب اینترنتی ایفا کرد. او یکی از اولین وبلاگهای فارسی را در سپتامبر ۲۰۰۱ ایجاد کرد و چند ماه بعد از آن اولین دستورالعمل فارسی وبلاگ نویسی را منتشر نمود.
درخشان میگوید که در چند ماه اول تمام وقتش را صرف ترویج و تبلیغ ایده وبلاگ نویسی کرد و برای فراگیر کردن این رسانه تعدادی از نویسندهها و روزنامهنگاران مشهور ایرانی را متقاعد به ساختن وبلاگ کرد و کمک های لازمه فنی را در اختیارشان گذاشت. همینطور فهرستی از تمام وبلاگ های فارسی ایجاد کرد.
در آغاز، مخالفت بارزی از طرف حکومت با وبلاگ مشاهده نشد و مانعی برای تاسیس هفت شرکت فراهم کننده وبلاگ ایجاد نشد.
به قول درخشان «اگر محتویات یک وبلاگ برای مقامات جنبه حساسی داشته باشد آن را سانسور خواهند کرد. ولی این روز ها خیلی از سیاستمداران ایرانی، از جمله بنیادگرایان، از این ابزار (وبلاگ) بهره میبرند. وبلاگ دیگر کاملا در ایران جا افتاده و عادی شده است. اگر مواظب باشی چه میگویی، مشکلی نخواهی داشت.»
ولی بر خلاف سخنان خوشبینانه اش سفر درخشان به اسرائیل و نوشتههای انتقادیاش علیه نهادهای جمهوری اسلامی برایش بسیار گران تمام خواهد شد و به او هشدار داده شده که اگر به وطنش بازگردد میتواند بازداشت و محاکمه شود. [توضیح حسین درخشان: این اشتباه نویسنده است. هیچ هشداری از طرف حکومت به من داده نشده.] درخشان اذعان دارد که او چیزی جز محصول پرورش یافته در سیستم جمهور اسلامی نیست و تعجب میکند که مقامات چه انتظاری از او دارند.
درخشان میگوید او به همان درجه که ضد بوش و سرمایه داری آمریکایی است، مخالف خامنه ای هم هست. «من فرآورده این رژیم هستم، نتیجهء آنچه که رژیم در طی بیست و اندی سال بعد از انقلاب کرده است. من یک پیشینه بسیار مذهبی دارم و تحصیلاتم را در یک مدرسه خصوصی که برای آموزش و پرورش رهبران آینده مذهبی تاسیس شده بود (نیکان) به انجام رساندم. غیرممکن است که من دچار مغزشویی (غرب) باشم چرا که تمام عقایدم توسط نظام اسلامی در ذهنم کاشته شده اند. شاید من فرزند ناخلف خانواده ام باشم، ولی دست نشانده هیچکسی نیستم.»
در تدارک برای انتخابات شوراهای شهر و روستا که در پیش است درخشان سعی بر این دارد که وبلاگ نویسان را متقاعد به جلب حمایت از یک نامزد مستقل کند. او توضیح میدهد: «اگر تنها هزار وبلاگنویس بتوانند هرکدامشان حمایت شصت، هفتاد نفر را برای آن نامزد جلب کنند، ما خواهیم توانست بدون نیاز به کمک از هیچ حزب و گروهی، یک نماینده به شورای شهر تهران بفرستیم.»
فکر بهره برداری از وبلاگ برای تولید هرچه بیشتر آراء در صندوق های انتخاباتی از مبارزات انتخاباتی اینترنتی هوارد دین و جان کری (نامزد های ریاست جمهوری حزب دموکرات آمریکا) الهام گرفته شده است. طرحی که درخشان در نظر دارد این است که با استفاده از ابزار ویکی (Wiki) پیام و برنامهی انتخاباتیای مورد توافق اکثریت تهیه شود و به کمک وبلاگ این پیام، برنامه و در نهایت نام یک نامزد مورد توافق اکثریت پخش شود. درخشان میگوید: «اگر بتوانیم کارایی این شیوه را ثابت کنیم، این چشمگیرترین نمونه از توانایی وبلاگها در تاثیر گذاشتن بر روندهای سیاسی ر ایران خواهد بود و از آن در انتخابات آینده مجلس نیز بهره برداری خواهیم کرد.»
اما درخشان چگونه میتواند به ایرانیان موعظه و تشویق انتقاد از حکومت را بکند در حالیکه خود در کانادا ساکن است و آنها درایران و تحت تهدید بازداشت؟
او میگوید: «نمیتوانم. البته انتقاد از حکومت برایم در کانادا آسانتر است و من برای هر کس که در ایران زندگی میکند و رفتار و گفتارش را طبق اقتضای شرایط تنظیم میکند احترام قائلم. بهجز ترس شدید از برخورد حکومت، در ایران همه از جهتهای دیگری هم مثل محیط، خانواده، دوستان، و بقیه تحت فشار است و همینها خودبخود او را محافظه کارتر میکنند. خود من هم که آنجا بودم احساس میکردم که باید دست از این گونه نوشتن بردارم و تا وقتی از ایران خارج نشدم نتوانستم به حالت عادی برگردم."