بايد نشان داد صداي ديگري هم غير از خشونتطلبي در دنياي اسلام وجود دارد
تهران- خبرگزاري كار ايران
دومين هم انديشي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با موضوع "رويكرد مطلوب؛ فرصتها و تهديدها" با حضور "سيدمحمد خاتمي" رئيس و "احمد مسجد جامعي" مدير عامل مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها و برخي اساتيد دانشگاه، انديشمندان و پژوهشگران ايراني برگزار شد.
به گزارش سرويس ديپلماتيك خبرگزاري كار ايران (ايلنا)، خاتمي با قدرداني از نظرات ارائه شده در اين نشست همانديشي، اين نظرات را در باز كردن افقي در زمينه گفتوگوي فرهنگها و تمدنها مؤثر دانست و اظهار اميدواري كرد كه بتوان از نظرات ارائه شده در برنامهريزيهاي آينده استفاده كرد.
خاتمي با استناد به اظهارات حاضران درباره مشكلات موجود بر سر راه گفتوگوي تمدنها و تأكيد بر اينكه از اين مسائل غفلتي صورت نگرفته است، تصريح كرد: گفتوگوي تمدنها از لحاظ عنوان، حاشيهاي است بر ستيز تمدنها؛ همانطور كه از برخي شاگردان معتبر حضرت آيتالله بروجردي شنيدم ايشان معتقد بودند كه فقه شيعه، حاشيهاي بر فقه اهل تسنن است و بدون فهم اين موضوع درباره فقه شيعه دچار اشكال ميشويم. چون قبل از آن فقه اهل تسنن شكل گرفته و بر اساس آن مباحث، فقه شيعي شكل گرفته است.
خاتمي با اشاره به طرح تئوري " ستيز تمدنها" چند سال قبل از رياستجمهوري وي در دنيا، اظهار داشت: براي استفاده از اين فضا درست اين بود كه گفته شود، در مقابل ستيز تمدنها ميتواند گفتوگوي تمدنها مطرح باشد و اگر از آن فضا استفاده نميشد، شايد به اين صورت از گفتوگوي تمدنها استقبال نميشد، حال نيز بايد توجه داشته باشيم كه اگر مراد از تمدنها، نظير تمدن اسلامي، يوناني، رومي و ... همان باشد كه روزگاري در تاريخ محقق شده است، آنها امروز از ميان رفتهاند ولي از ياد نبريم كه آثار و رگههاي فرهنگ متناسب با آن تمدنها امروز هم در جهان ما وجود دارد.
رئيس مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با اعتقاد بر اينكه انسان چيزي جز پرسش و نياز نيست، اظهار داشت: نميدانم در عالم به اين گستردگي چه موجوداتي با چه خصوصيات و نيازهايي وجود دارند اما به هر حال ما در روي كره زمين زندگي ميكنيم و اجمالاً ميفهيم كه پرسش و نياز فقط براي انسانها وجود دارد نه اينكه موجودات ديگر چون حيوانات نيازي نداشته باشند اما از پيش و با سازوكار نهادينه شده درون آنها اين نيازها رفع شده و انسان است كه به نياز خود آگاهي دارد و با آگاهي و اراده بايد اين نياز را برآورد.
وي ادامه داد: اگر پرسش و نياز، ذات انسان است ـ كه چنين است ـ تمدن پاسخي به اين پرسش و نياز است بنابراين بسته به نوع پرسش و نوع نياز و نوع پاسخي كه به آنها داده ميشود، تمدنهاي مختلفي خواهيم داشت.
طراح ايده گفتوگوي تمدنها اظهار داشت: همچنين نسبت ميان فرهنگ و تمدن را اينگونه تبيين كردم كه شأن سخت پاسخ به اين نيازها و پرسشها، تمدن و شأن نرم آنها، فرهنگ است. مشكل اين است كه بخش سخت تمدنها از بين ميرود و بخش نرم تمدنها كه فرهنگ است ديرپاتر بوده و تا مدتها باقي ميماند.
خاتمي با بيان اينكه تمدن غرب امروز تبديل به تمدن غالب شده است، تصريح كرد: ما در دنياي امروز به شدت تحتتأثير تمدن غرب قرار گرفتهايم و بسياري از موارد را در زندگي و در روابط اجتماعيمان و بسياري از معيارهايي كه تمدن غرب براي روابط اجتماعي و حكومت پذيرفته را پذيرفتهايم. براي مثال مسأله NATION - STATE مسألهاي است كه در دنيا فارغ از اينكه در عمل چه چيزي محقق شده، پذيرفته شده است. مشكل ما جدا شدن وضع زندگي عيني ماست كه متأثر از تمدن غرب است و باقيماندههاي ذهني كه متناسب با فرهنگ و تمدن پيشين است و ما غير غربيها بايد اين تضاد را حل كنيم.
رئيس مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با تأكيد بر اينكه بايد مشخص شود ما از كدام اسلام و فرهنگ صحبت ميكنيم، عنوان داشت: اينكه گفته ميشود كه كدام اسلام را نمايندگي ميكنيم، اصلاً به معناي نمايندگي از ملت ـ دولت يا يك قوم نيست بلكه بحث اين است كه آيا صدايي هست كه بتوانيم بگوييم اين صدا را در دنياي اسلام در مقابل صداي ديگري كه وجود دارد، ميشنويم و قبول داريم؟ اينكه چه كساني اين صدا را پذيرفته يا ميپذيرند و يا نحوه پايدار شدن اين صدا در متن جامعه اسلامي چه بايد باشد، حرف ديگري است.
خاتمي با تشيبه فرو رفتن تمامي بحثهاي فلسفي، فقهي، حقوقي و تاريخي در حفره تاريك سياست، به حفرههاي تاريكي كه ميگويند در فضا هست و ستارگان و اجرام سماوي را به خود جذب ميكند، تصريح كرد: در دنياي امروز، هم به خاطر بلند بودن صداي خشونتطلبان و هم طراحي و برنامهريزي محافل قدرت غربي براي بلند نشان دادن اين صدا، بايد نشان داد كه صداي ديگري هم در دنياي اسلام وجود دارد. فضا به گونهاي است كه مسأله " اسلام و فوبيا" و بزرگ و خطرناك جلوه دادن صداي خشونتگرا در دنياي اسلام نياز بخشهايي از قدرت دنياست و غرب براي تأمين نيازهاي مادي و اقتصادي خود اين ترس را ايجاد ميكند.
وي با انتقاد از اينكه موضوع " اسلام و سكولاريسم" و "اسلام و پلوراليسم " مطرح ميشود و با طرح اين سؤال كه چرا نسبت ميان "دين و سكولاريسم" و " دين و پلوراليسم" بررسي نميشود؟ اظهار داشت: گويا همه اديان، مشكل خود را با سكولاريسم و پلوراليسم حل كرده و اسلام نميتواند مشكل خود را حل كند. آيا واقعا مشكل ما همين است كه سكولاريسم و پلوراليسم را بپذيريم؟ آيا اساساً تعميم سكولاريسم و پلوراليسم به همه جهان يك نظر ضد علمي نيست؟ چرا كه سكولاريسم يك پديده اجتماعي، تاريخي متعلق به يك تمدن است. آيا اين غربمحوري و غرب را ملاك حقانيت دانستن، حذف همه دنيا و پذيرفتن معيارهاي تجربه شده در غرب نيست؟ و يا اينكه اين خود يكي از موانع تفاهم ملتها و انسانها نيست؟
وي در ادامه افزود: نادرستي تعميم اين معيارها به دنيا، بدين معنا نيست كه چون مدرنيته و سكولاريسم متعلق به فرهنگ غرب است، پس دنياي اسلام بايد در دوران 800-700 گذشته خود بماند و مسلمانان و شرقيها كه فرهنگي از نوعي متفاوت از فرهنگ متناسب با تمدن امروز دارند، نبايد در درون خود تحول پديد آورند. متأسفانه ما بخشهايي از آن فرهنگ را گرفتهايم و بخشهايي از تمدن امروز را با آن تركيب كردهايم و اين موضوع براي ما آشفتگي فكري، عملي، سياسي، اخلاقي و ارزشي ايجاد كرده است.
خاتمي با تأكيد بر اينكه دنياي اسلام بايد نوعي تجدد را بپذيرد و ملاكها و معيارهاي تجدد را بشناسد، گفت: قطعاً مقدار زيادي از اين معيارها و ملاكها، متناسب با آنچه در دنيا تجربه شده است، خواهد بود. سؤال اين است كه اين تجدد اسلامي چيست؟ چه كسي بايد درباره آن بحث كند؟ در كجا بايد مورد بررسي قرار گيرد؟ و آيا صدايي هست كه اينها را بيان كند؟ اگر سكولاريسم را نميپذيريم ـ به دليل اينكه به لحاظ فلسفي و فرهنگي ريشه در تاريخ و تمدن خاص خود، يعني تمدن غربي دارد و اينجا ريشه آن نيست و نميتوان بدون ريشه آن را در جايي پرورش داد ـ آيا اين به معني بازگشت به عقب و نفي هر چيز كه براي انسان مقدر شده از جمله تحول و تغيير است؟ آيا پرسشهاي انسان امروز همان پرسشهاي زمان گذشته است؟ آيا احياي تمدنهاي گذشته امكانپذير و درست است كه ما بگوييم ميخواهيم همان تمدني كه قرن چهارم هجري در دنياي اسلام تحقق پيدا كرده را محقق كنيم و دچار توهم شويم و اسلامي كردن جامعه را به معناي پياده كردن يا پايدار كردن جهان اسلام كه در گذشته و مربوط به زمان ديگر بوده است، معنا كنيم؟ اينها بحثهاي درون اسلامي است كه بايد پرورش داده شود.
طراح گفتوگوي تمدنها با اعتقاد بر اينكه امكان گفتوگو وجود دارد و بايد نحوه آن و اينكه چه طور به هم نزديك شويم، بررسي شود، اظهار داشت: شايد بهترين جايي كه ميتواند اين بحث مطرح شود، همين مؤسسه در ايران و يا مركزي باشد كه در خارج از كشور تشكيل ميشود.
خاتمي با طرح اين سؤال كه آيا براي اهل فكر بدون انگيزه سياسي در دنيا، دغدغه مشتركي براي گفتوگو وجود دارد، تصريح كرد: ميتوان بسياري از امور مشترك را براي گفتوگو شناسايي كرد و از اين طريق به راهحلهاي مناسبي رسيد. از محيطزيست گرفته تا خشونت، جنگ، تروريسم و مسائل ديگر. البته در مسأله حقوق بشر، مطلق كردن حقوقبشر غربي و اينكه بايد تكليف خود را روشن كنيم مطرح است كه به نظر ما دنيا هم بايد تكليفش را با حقوقبشر روشن كند ولي يك سلسله بديهيات در اين دنيا وجود دارد و براي نمونه هيچ كس در دنيا حداقل از لحاظ لفظي نميپذيرد كه گرفتن اقرار با شكنجه مشروع است. اينها نمونههايي از موضوعاتي است كه ميتوان درباره آن كساني كه از درون تمدنها و فرهنگهاي مختلف آمدهاند به توافق برسند اما اينكه اين راهحلهاي توافقشده ضمانت اجرا در عمل هم داشته باشد، مسأله و مرحله بعدي است.
رئيس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها تأكيد كرد: اگر قرار است يك مؤسسه غيردولتي بتواند در اين زمينه منشأ اثر باشد، معتقدم همين مؤسسه بينالمللي گفتوگوي تمدنها از جمله در خارج از كشور است كه با حضور شخصيتهاي برجسته دنيا و امكان نفوذ اجمالي در ارگانها و سازمانهايي است كه بتوانند در دنيا منشأ اثر باشند و الان زمينهاش فراهم است. چون دنيا هم از لحاظ فكري آماده اين مسأله است و هم از لحاظ عملي امكانات بيشتري براي اين كار اختصاص داده خواهد شد. همچنين ميتوان از طريق سازمان مللمتحد، يونسكو و سازمانهاي بينالمللي ديگر به توافقها و سازوكارهايي رسيد كه اين توافقها منشأ عملي و اجرايي پيدا كنند و حتي ميتوان با بسياري از دولتها تعامل داشت كه برنامههايي براي آموزش و گسترش اين مفاهيم داشته باشند. اينكه با گفتوگوي تمدنها دنيا بهشت ميشود خيال باطلي است اما راهي جز اين وجود ندارد و اگر قرار است از لحاظ تئوري و عملي به نتيجهاي برسيم، از طريق همين راه و با تشكيلاتي است كه جنبه بينالمللي خواهد داشت.
طراح ايده گفتوگوي تمدنها با تأكيد بر ضرورت پرهيز از زبان تئولوژيك كه در آن زبان، سلاح است و براي اثبات حقانيت يا دفاع از آن چيزي است كه صاحب تئولوژي دارد، يا زبان مراودات بازرگاني و همچنين زبان مذاكرات و محاورات سياسي براي گفتوگو، عنوان كرد: زبان ديالوگ بايد زبان تعارف باشد.
خاتمي در ادامه اين پرسش را مطرح كرد: آيا ميتوانيم اين زبان را به آينهاي تبديل كنيم كه هم ديگري خود را در درون آن ببيند و هم ما در آينه زبان ديگري و گفتوگوي با ديگري، خود را و نقاط مشترك را بيابيم؟ و بررسي كنيم كه آيا راهحلي براي رسيدن به نقاط اختلاف و راهحلهاي جديدي براي رسيدن به تفاهم وجود دارد؟
advertisement@gooya.com |
|
وي افزود: در ديالوگ نبايد كار را از نقاط اختلافي آغاز كرد؛ به خصوص در آن بخش ديالوگ كه ناظر به عمل است. بلكه ديالوگ بايد از نقاط اشتراك آغاز شود و بعد بكوشيم تا به راهكارهايي برسيم كه ضمانت اجرايي داشته باشد.
خاتمي به عنوان مثال به مسأله محيط زيست، كه مسأله بحراني و مهم دنياي امروز است، اشاره كرد و گفت: ميتوان از ديدگاه فرهنگها و اديان مختلف، به جستجوي راهكار و تفاهم براي يافتن راهحل پرداخت. هرچند دولتها هم اين كارها را دنبال ميكنند ولي در مباحث اختلافي و بر سر منافع اقتصادي و سياسي همه معيارها را كنار ميگذارند، اما فرهنگها با مشكلات كمتري ميتوانند با هم به تفاهم برسند. رئيس مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها با تأكيد بر ضرورت ايجاد زمينه گفتوگو به تجربه بنياد كوربر آلمان اشاره كرد ـ كه سالانه دهها دانشمند، متفكر و شخصيت علمي، فرهنگي و سياسي را براي گفتوگو بدون تعيين موضوع دعوت ميكند و از نتيجه اين صحبتها مطالب خوبي استخراج ميشود ـ و افزود: همين كه عدهاي گفتوگو و تبادلنظر كنند، مفيد است و ميتوان موضوعيابي كرد و از اين منظر به يافتن راهحلهاي مشترك رسيد. معتقدم كه ميتوان در اين زمينه كار كرد و اكنون زمينه به لحاظ جهاني و افكار عمومي مساعد است.
خاتمي با بيان اينكه كارهاي خوبي در هشت سال گذشته در زمينه گفتوگوي تمدنها انجام شده است، تأكيد كرد: كار از صفر شروع نميشود و كارهاي ارزندهاي انجام شده كه درحركتهاي آينده از آنها بهره خواهيم گرفت.
در اين نشست چند تن از صاحبنظران به ارائه ديدگاههاي خود درباره گفتوگوي فرهنگها و تمدنها پرداخته و پيشنهادهاي خود را درباره نحوه رويكرد مطلوب؛ فرصتها و تهديدهاي پيش روي فعاليت مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها ارائه دادند.
صاحبنظران در اين نشست، بر مواردي چون "محوريت ايران در بحث گفتوگوي تمدنها"، "ضرورت بررسي علل رشد و تداوم بنيادگرايي ديني"، "مشخص شدن هويت گفتوگو كنندگان" و "برابري قدرت هويتها در فرآيند گفتوگو"، "استفاده از فضاي مجازي براي پيشبرد گفتوگوي تمدنها"، "ابهامزدايي از ايده گفتوگوي تمدنها"، "توجه بيشتر به گفتوگو در عرصه داخلي"، "تبيين ارتباط گفتوگوي تمدنها و اصلاحات"، "تبيين تفاوت موضوعي و ماهوي گفتوگوي تمدنها و ستيز تمدنها"، "گفتوگو از سكوي اديان و مذاهب و نزديك كردن روشنفكران از همين طريق" تأكيد كردند.
همچنين گزارشي از سفر خاتمي به اسپانيا نيز در اين همانديشي ارائه شد.
نخستين همانديشي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها، آبان ماه در تهران برگزار شد.