پس از تصرف کرسی ریاست جمهوری توسط رادیکال ترین بخش جناح حاکم جایگزینی "حکومت اسلامی" به جای "جمهوری اسلامی"، حذف رای و دخالت هر چند ظاهری مردم در تعیين ارگانهای نظام در دستور کار این نیروها قرار گرفته است. هفته گذشته محسن غروی شاگرد مصباح یزدی در تحلیلی معتقدات "امام" به جمهوریت را متفاوت با "اعتقادات غربی ها" به این مفهوم دانست و تاکید کرد که منظور "امام" تاسیس «حکومت عدل علوی بوده است که در توضیحی به خبر نگاران (در پاریس) این عبارت را به "جمهوری اسلامی" معنا کردند». وی مشروعیت حکومت ناشی از رای مردم را از نظر امام منتفی دانست و گفت که امام در نجف هرگز معتقد به جمهوری نبود.
پس از این گفتار بحث شدیدی میان نیروهای درون نظام بر سر نظریه خمینی در مورد جمهوریت و مشارکت مردم در امور مملکت در گرفت و آنان که منکر اعتقاد خمینی به جمهوریت هستند به تحجر، عدم مشارکت و عدم همراهی با "امام" درانقلاب و حتی داشتن قصد براندازی نظام متهم می گردند. نتیجه دیدارهای غیرمعمول احمدی نژاد و اعضای دولتش با مصباح یزدی و تغذیه ایدئولوژیک آنان از نظریات او و شاگردانش این بوده که امروز سیاست های دولت بر پایه رهنمودها و قرائت مصباح یزدی از اسلام تعیین می شود. توسل بیش از اندازه احمدی نژاد به روشهای پوپوليستی، اصرار مفرط وی به انعكاس وسیع برنامههای تبليغاتیاش و همچنین کوشش در تقدس بخشيدن به خودش و آسمانی جلوه دادن حوادث زمينی از آثار ناميمون این رهنمود هاست. هدف نهائی این تمهیدات ایجاد این تصور است که احمدی نژاد از منابع غیبی تقویت میشود و به این جهت استاد او مصباح یزدی به طریق اولی برترازخامنه ای است که تنها قدرت زمینی دارد.
مصباح یزدی خواهان تشکیل یک حکومت اسلامی است و در بحث پیرامون ولایت فقیه مدعی است که مردم ولایت را " کشف" میکنند نه انتخاب. اعتبار همه مقرراتی که در کشور اسلامی اجرا میشود، منوط به حکم ولايت فقيه و امضای اوست؛ اگر معلوم شود او در جايي از قانونی راضي نيست، آن قانون اعتباری ندارد. مصباح یزدی با تشکیل گردانهای استشهادی به عنوان عاملین اختناق جدید از یک طرف و اعزام شاگردانش به اقصی نقاط کشور قصد دارد که در انتخابات مجلس خبرگان به صورت فعال شرکت کرده، با طرفداران خود عملا رهبری بلا منازع "حکومت اسلامی" مورد نظر خود را در دست گیرد.
advertisement@gooya.com |
|
امروز آقای محمد خاتمی نیز در مورد این گروه احساس خطر نموده و میگوید: "من حتي از نظر وضعيت کنوني ترکيب نيروها برای آينده انقلاب اسلامي و رهبری احساس خطر ميکنم؛ يعني در مجلس خبرگان ممکن است مسير به سمتي برود که کساني که دقيقاً با انقلاب سازگاري نداشتند ابتکار عمل را در دست بگيرند. کساني که مطلقاً سازگاری نداشتند. اين مسأله خطرناکي است که مطمئنم اين طيف نه رهبری را قبول دارند نه قانون اساسي را و نه... اين خطر وجود دارد". ایشان و سایرین که در گذشته صحبت از اصلاح نظام میکردند، بهتر است اعتراف کنند که هیولائی که با انقلاب اسلامی خمینی تحت نام "جمهوری اسلامی" پا به عرصه ی وجود گذاشته است اصلاح بردار نیست.
نظر خمینی هرچه بوده، واقعیت اینست که این نظام تا کنون بزرگ ترین صدمات را به زندگی مردم، امنیت، آزادی، اقتصاد و آینده کشور زده است. به این جهت زنده یاد شاپور بختیار این نظام را فریبی بزرگ و خمینی را منشاء این فریب می دانست و آرزو داشت که از جمهوری اسلامی فقط بصورت پرانتز سیاهی در صفحات تاریخ ایران یاد شود. جمهوری اسلامی یک غده سرطانی است که بر پیکر کشور ما نشسته و تا زمانی که این غده از ریشه حذف نگردد هرروز بخش دیگری از کشور را به تباهی میکشاند. اگر قراراست اثری از ایران بماند نوزاد عجیب الخلقه ی بیست و دوم بهمن، اعم از اینکه انقلاب نامیده شود یا نه، همانگونه که شاپور بختیار پیش بینی کرده بود، باید همچون پرانتز سیاهی بطور کامل و برای همیشه بسته شود و جای خود را به نظامی برخاسته از اراده ی ملت دهد. نظامی که حیات آن نیز مبتنی بر رأی مردم باشد.
ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران
سه شنبه 13 دی 1384 برابر 3 ژانویه 2006