آرش بهمني
محمود شمس الواعظين، سردبير نشريات تعطيل شده اي چون کيان، جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان اکنون به دفاع از هم صنفان خويش مشغول است. آن چنان که گويي ديگر فکر آزادي مطبوعات را وا نهاده و در پي تامين – حداقل – امنيت جاني روزنامه نگاراني است که هر بار به دليلي اين دنيا را ترک مي کنند: زماني به دليل اينکه کساني آن ها را مرتد و ناصبي تشخيص مي دهند و زماني ديگر به دليل سانحه هوائی و کشته شدن اين همه خبرنگار. با او از فضاي جديد سخن گفته ايم.
----------------------------
وضع آزادي بيان را در حال حاضر در ايران چگونه ارزيابي مي کنيد؟
به نظر من در حال حاضر، ما به جاي حرکت رو به جلو، پسرفت داريم و اين پسرفت هم با شتاب زيادي در سه حوزه حق آزادي بيان، انتشار آزاد اطلاعات و امنيت جاني و شغلي خبرنگاران، به پيش مي رود و در واقع هر سه اين حقوق ضايع مي شود.
آمدن دولت جديد هيچ گونه تغييري در اين وضع به وجود نياورده؟
بعد از روي کار آمدن دولت جديد اوضاع از قبل بسيار بدتر و وخيم تر شده است. در حال حاضر تمام مجاري توليد اطلاعات بسته و دولت به طور رسمي مشغول سانسور است و اين سانسور تنها مختص به يک بخش خاص نمي شود بلکه در همه زمينه ها وجود دارد. يعني تمام منظومه فرآورده هاي توليد فکري در ايران به چنين وضع اسفباري دچار شده اند. به غير از مطبوعات مي توان از صنعت کتاب نام برد که چاپ تمامي کتاب هايي را که حتي قبلا مجوز دريافت داشته اند، منوط به اخذ مجوز جديد و بازبيني دوباره مميزها کرده اند. اين همان وضعي است که ما در مطبوعات داريم يا مثلا در سينما با قانوني که در مورد عدم ساخت و پخش قيلم هايي با مضامين سکولاريستي و ليبراليستي تصويب شده است. اين علايم، اصلا علايم بهداشتي نيستند.
فکر نمي کنيد اين مشکلات بيشتر از اينکه مولود دولت جديد باشند، شايد ناشي از مکاني ديگر باشند؟ خيلي از اين مشکلات در زمان آقاي خاتمي هم وجود داشت.
در مورد دولت آقاي خاتمي، ارزيابي من هميشه اين بوده است که اين دولت، دولت شبه دموکراتيک بود. دولت شبه دموکراتيک به اين معنا که مي خواست مناسبات دموکراتيک را حفظ، بسط و گسترش دهد، اما همواره در مقابل اين تمايل به گسترش، مقاومت هاي شديدي از سوي بعضي از نهادهاي حاکميتي وجود داشت که تلاش ها را خنثي کرد.
اين فشارها در نهايت مي تواند به نفع آزادي بيان اعمال شود؟
اين مسئله باعث شده که فضاي ديگري به وجود بيايد. فضاي مجازي و اينترنت که اکنون بسياري از روزنامه نگاران ما آن را کشف کرده اند. در حال حاضر بسياري از خبرنگاران ما داراي وبلاگ هستند و تعداد آن ها نيز رو به افزايش است. اين مسئله باعث شده است که منابع توليد معرفت در ايران گسترش بي سابقه اي پيدا کنند.
advertisement@gooya.com |
|
شما وضعيت تاريخي مطبوعات در ايران را چگونه مي بينيد؟
از نظر من آزادي مطبوعات در ايران 4 دوره خاص و درخشان دارد. يکي در دوره مشروطيت است، يکي از شهريور 1320 تا کودتاي 28 مرداد 1332 است، يکي در زماني که انقلاب به طور جدي آغاز شد، مثلا از سال 56 تا حداکثر سال 60 که مبارزه با گروهک ها شروع شد و پيش از آن نيز جنگ شروع شده بود. بعد از آن نيز از دوم خرداد 76 تا ارديبهشت 79 بود که در واقع بهار مطبوعات در ايران بود و طي حمله اي ناگهاني مطبوعات بسته شدند. در ميان تمامي اين دوره هاي تاريخي اگر قرار بر نمره دادن باشد، نمره اي که من به دوره خرداد 76 تا ارديبهشت 79 يا به دوره انقلاب از سال 56 تا حدود سال 60 مي دهم، بسيار بيش تر از نمره اي است که به دوره شهريور 20 تا مرداد 32 مي دهم. اين دوره بسيار طولاني تر از دوره هاي ديگر بوده و عمر بيشتري داشت، ضمن آنکه واقعا آزادي در اين دوره به وجود آمد.
و شما به عنوان انجمن صنفي مطبوعات، چه راه هاي مقابله اي با تحديد آزادي بيان و فشار بر مطبوعات داريد؟
انجمن صنفي در چهارچوب اساسنامه و قانون اساسي، اعتراض هاي خود را بيان کرد و واکنش نشان داد. اما در جامعه ما متاسفانه نهادهاي مدني قدرت لازم را براي تاثير گذاري بر قدرت دولت ندارند.
و چشم انداز آينده را چگونه مي بينيد؟
تيره و تار.