آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني در اظهار نظر خود پيرامون سانحه هوائي c130 گفته اند كه بايد ابهامات موجود در ارتباط با سانحه هوائي از بين برود . ظرف چند روز گذشته در پيوند با فاجعه سقوط هواپيماي نظامي كه متاسفانه منجر به هلاكت و مجروح شدن صدها تن از هم وطنان بي گناه و مظلومان گرديد . خاصه كه در ميان انبوه كشته شدگان 68 وبروايتي 90 نفر از خبرنگاران و عكاسان صدا وسيماي اسلامي و اصحاب مطبوعات بودند ، حدس و گمانه زنيهاي گوناگون و متنوعي بيان گرديده كه تا كنون هيچ يك از آنها منطبق بر واقعيت نبوده است . طبيعي است كه در ميان تمامي اين اگر ومگرها و هم چنين فرضيه پردازيهائي كه مطرح شده است ، فرضيه غالب و نزديك به يقين فرضيه توطئه و دسيسه هاي سياسي است كه از ديگر گمانه ها قوي تر و منطقي تر بنظر ميرسد ، چرا كه با توجه به اتفاقات مشابه پيشين كه هيچگاه علت و علل آنها روشن نشد و هيچ تحقيق و تفحصي قابل قبولي بعمل نيامد و اگر هم انجام شد هيچگونه گزارش يا واكنش منطقي كه محاكمه و مواخذه اي در پي داشته باشد صورت نپذيرفت ، شايد اين بار هم نيز چون گذشته هيچ بررسي جدي و كند و كاوي كه بتواند در روشن شدن حقايق موثر افتد متصور نباشد . مگر آنكه خانواده و همكاران مطبوعاتي و رسانه اي مقتولين بگونه اي جدي خواستار رسيدگي به اين قتل عام اعضا خانواده و همكاران خود باشند و تا حصول نتيجه مطلوب و تا رسيدن به واقعيت از پاي ننشينند .
در اينكه شكل و شمايل سانحه و بروز فاجعه يك جنايت عمدي و جمعي بوده جاي شك و ترديد باقي نمي ماند ، چرا كه مكالمه تلفن دو تن از خبرنگاران اين سانحه با همسرشان تا قبل از پرواز مرگ ، و اينكه برج مراقبت پرواز طي دو مرحله به درخواست خلبان جواب منفي ميدهد تا تراژدي عملي گردد ، طبعا هر گونه تريدي را از ميان ميبرد . از طرف ديگر با اينكه برج مراقبت ميتوانسته شرايط فرود اظطراري هواپيما را در مكانهاي ديگري چون فرودگاه جديد ، فرودگاه قلعه مرغي يا حتي در اتوبانهاي مجاور وبيابانهاي قم را براي خلبان فراهم نمايد و از انجام اين مهم خودداري شده، تماما مبين اين حقيقت است كه دستهاي آلوده و كثيفي در كار بوده تا اينكه فاجعه ديگري خلق و سبعيت رژيم را بار ديگر پيش روي مردم ايران وجهانيان قرار دهند .
با اينكه تا كنون هيچ يك از مسئولين بلند پايه و مسئول هيچگونه توضيح يا جواب قانع كننده اي ارائه ننموده اند و اظهار نظرات ارائه شده عمدتا از سوي افراد غير مسئول و نهادهاي غير مرتبط با مقوله پرواز بوده است ، لاكن در اين ميان اظهار نظري بچشم ميخورد كه در خورتوجه مينمايد كه ميتوان از لابه لاي اين جمله كوتاه و چند كلمه اي مفاهيمي را استنباط نمود .
اين اظهار نظر و جمله كوتاه از آن عاليجناب سرخپوش است كه قابل تعمق مي نمايد . ايشان گفته اند كه بايد ابهامات موجود در اين فاجعه زدوده شود . چه در غير اينصورت بايد هزينه هاي زيادي پرداخت شود . شنيدن چنين اظهار نظري آنهم از زبان اكبر هاشمي رفسنجاني كه خود استاد ابهام و پرده پوشي است ويد طولي اي در اينگونه سر به نيست كردنها و سقوط ها و از ميان برداشتن هاي پر ابهام داشته است ، نكته جالب و در خور توجهي است . هاشمي رفسنجاني با طرح اين موضوع در قالبي كلي شايد ميخواهد چنين القا نمايد كه مسئله براي او روشن و جاي هيچ ابهامي ندارد ، اما در عين حال ميخواهد به جناح مقابل بفهماند كه آماده است تا با تمسك به وقوع اين حادثه حريفان خود يعني دار و دسته احمدي نژاد و رهبري را به چالش طلبيده و با قرار دادن آنها در مقابل علامت سئوال گردن آنها را تا لبه گيوتين انتقام به پيش ببرد .
يقينا مردم ايران از سوانحي مشابه اين سانحه مطلع هستند و ميبينند كه فاجعه سقوط اين هواپيما چه شباهت نزديكي با حوادث گذشته دارد . حوادثي كه در زمان مسئوليت محمد خاتمي بصور مختلف بوقوع پيوست . ميدانيم كه هر گاه خاتمي به مسافرت خارجي ميرفت ، بلافاصله يك حادثه خلق ميشد . و اين بار بمحض اينكه احمدي نژاد به مسافرت مكه رفت ، سقوط هواپيما صورت پذيرفت . در رژيم جمهوري اسلامي چقدر حوادث و فاكتورهاي آن شبيه بهم هستند؟ در آن زمان چنين بود كه هر اتفاقي را به جناح مخالف خاتمي مربوط ميدانستند ، حالا موضوع برعكس شده و قضايا دارد بگونه ديگري رقم ميخورد . در زمان مسئوليت خاتمي به پدر خواندگي هاشمي رفسنجاني جناح تند رو تلاش مينمود تا بمنظور مخدوش كردن عملكرد چهره اصلاح طلبان حكومتي دست بهر عمل و اقدامي بزند تا فرصت نفس كشيدن را از جناح حاكم بگيرند . حالا چنين بنظر ميرسد كه نوبت به جناح شكست خورده و در راس آنها عاليجناب سرخ پوش رسيده است تا نفس رقيبان قدرتمند و خطرناك خود را بگيرد . آنچه كه جاي تعجب و حيرت ندارد اين است كه در اين ميان هيچ فرقي نميكند كه چه كساني در اين بازيها و جنگ هاي جناحي قرباني ميشوند و به ديار عدم فرستاده ميشوند . همانگونه كه در آن دوران چنين تفاوتي در ميان نبود .
واقع امر اين است كه وقتي در حكومتي اصل و اساس بر ماندگاري بهر قيمت باشد ، تبعا تفاوتي هم در ميان نخواهد بود كه چه افراد يا گروهي قرباني اين ماندگاري و جنگ قدرت بشوند . چون اصل بر تنازع بقاست ، هيچ فرقي ندارد كه قربانيان سرنشينان يك هواپيما باشند يا قتلهاي زنجيره اي ؟! هيچ وجه تمايزي نيست كه قرباني زهرا كاظمي باشد يا سعيدي سير جاني و يا فروهرها و مختاري و پوينده و...! مهم اين است كه همه اين عزيزان قربانيان واقعي اين رژيم و جنگ قدرت دو جناح حاكم در حاكميت اسلامي بوده اند .
بهمين دليل است كه وقتي هاشمي رفسنجاني ميگويد بايد ابهامات برطرف شود ، خود او قبل از هر كسي بخوبي ميداند كه هيچ ابهام پيچيده اي در كار نيست و اگر هم بزعم ايشان ابهامي در ميان باشد ، آن ابهام در كجاست . عاليجناب سرخ پوش بخوبي ميداند كه در اين بازي پوكر فقط ميتواند توپ بزند و لاغير . در عين اينكه ميداند ، نميتواند بيش از آنچه كه بيان نموده روي آن اصرار وپا فشاري نمايد . چرا كه ميداند طرف مقابل او هم چون ايشان آنقدر در آستين دارد كه عاليجناب و يارانش را منكوب ووادار به سكوت بنمايند .
advertisement@gooya.com |
|
آنچه كه در اين ميان بايد مورد توجه قرار بگيرد ، مردم ايران و بازماندگان اين فاجعه تاسف بار است كه بايد روي آن چون كوه بايستند وقدمي به عقب نگذارند . نزديكان و همكاران مقتولين بايستي خواهان رسيدگي به جزئيات وقوع اين سانحه ومعرفي و مجازات عاملين ريز و درشت آن باشند . در چنين صورتي است كه ميتوان اميدوار بود تا بر خلاف ميل باطني هاشمي رفسنجاني و جناح مقابل او و ابهامات بصورتي راستين عيان وبر ملا گردد . تحقق چنين خواستي ميتواند بسياري ديگر از ابهامات گذشته را نيز بر ملا و روشن نمايد كه در اين صورت مشخص خواهد شد كه تمامي فجايعي كه در طي بيست و هفت سال گذشته در هر قالب و شكلي كه بوقوع پيوسته نه كار ((آمريكا بوده نه اقدامات رژيم صهيونيستي ))بلكه سياه كاريها و جناياتي بوده است كه بدست عناصر اين رژيم در طي ربع قرن گذشته بر اين ملك و ملت رفته است .
در چنين وضعيتي است كه مردم ايران چندين سئوال اساسي را با عاليجناب سرخپوش و ديگر سردمداران رژيم حاكم بر ايران در ميان ميگذارند و خواهان پاسخ مناسب در اين راستا هستند و آن اينكه : براستي جزئيات كدامين سانحه هوائي ، ترورهاي داخلي و خارجي ، سر به نيست كردن هاي محفلي ، چپاولگريهاي نفتي ، دزديهاي آنچناني از موزه هاي ايران باستان و رضا عباسي و ديگر مراكز فرهنگي و تاريخي ، آتش سوزي در كتابخانه هاي مجلس شوراي ملي سابق و دانشكده حقوق دانشگاه تهران و... از پرده ابهام بيرون افتاد و نتايج آن به اطلاع ملت ايران رسيد كه حالا جزئيات دردناك سانحه هوائي اخير از پرده ابهام بيرون بيافتد ؟؟؟
گرچه كه پاسخي دريافت نخواهد شد ، اما مردم بجان آمده ايران بر اين حقيقت وقوف كامل دارند كه جنگ قدرت ميان دو جناح حاكم بر كشور چنان بيرحمانه و سهمگين است كه هيچ يك از طرفين نزاع شهامت و شجاعت بر ملا كردن و ابهام زدائي از دزديها و كشتارها را ندارند ، چرا كه ابهام زدائي از جريانات موجود يعني مرگ و اين واقعيت محتومي است كه پيش روي رژيم قرار گرفته و مردم براي تحقق آن ثانيه شماري ميكنند .
ايران - تهران
الف. بيقرار
19/ آذر / 84