خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي
امير محبيان معتقد است كه آسيب بزرگ جبههي مشاركت آن بود كه نتوانست ناف خود را از دولت قطع كند.
وي در گفتوگو با خبرگزاري دانشجويان ايران، ايسنا، در سالگرد تاسيس جبهه مشاركت گفت: جبههي مشاركت ايران اسلامي به عنوان يك حزب با اهدافي اصلاحي (آنگونه كه خود ادعا ميكرد) و در تراز يك حزب مدرن و نوين، عملا نتوانست نقش مثتبي را در جهت نيل به اهداف تعيين شده ايفا كند.
وي افزود: اين حزب به ظاهر محصول يك حركت مردمي بود كه سيد محمد خاتمي را پيروز كرد ولي جبههي مشاركت بيش از آن كه محصول يك جنبش اجتماعي باشد، ميراثخوار آن شد.
عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت در ادامه گفت: هر چند بر اين باورم كه تاسيس جبههي مشاركت ميتوانست و ميتواند گامي به پيش در جهت ساماندهي به نظام حزبي در جامعهي ايران شمرده شود ولي آسيب بزرگ جبههي مشاركت آن بود كه نتوانست ناف خود را از دولت قطع نمايد و همچنان حزب دولتي باقي ماند، البته شايد با قطع اجباري ارتباط با دولت پس از سوم تير 1384 اين حزب بتواند نقش دموكراتيك خود را جايگزين رفتارهاي هژمونيك پيشين نمايد.
وي همچنين با بيان اينكه بزرگترين اشكال جبههي مشاركت را بروز «بحران تبيين نقش» در اين حزب ميداند، گفت: جبههي مشاركت هنوز هم نتوانسته است نقش روشن و تعريفشدهاي براي خود در روي محور اپوزيسيون – پوزيسيون از يك سو و حاكميت – مردم از سوي ديگر تعريف كند. اين حزب زاده بخشي از حاكميت (يعني دولت) است و هيچگاه نتوانسته به صورت جدي ريشههاي دموكراتيك خود را بگستراند، از سوي ديگر اين حزب نتوانسته مشخص كند كه در ميان سه گروه مدافعان نظام، معارضان آن و منتقدان (برون از حاكميت) قصد دارد نهايتا در كدام گروه قرار گيرد، مشاركت از يك سو درون حاكميت بود، از سوي ديگر با اپوزيسيون نرد عشق ميباخت و از جانب ديگر، در همه مجامع در كنار نيروهاي منتقد برون از حاكميت قرار ميگرفت.
advertisement@gooya.com |
|
اين تحليلگر سياسي با بيان اين كه مشكل بزرگ ديگر جبههي مشاركت «بحران استراتژي» بوده و هست، اظهار داشت: عليرغم اين كه حزب افراد صاحبنظر كمي ندارد ولي هيچگاه نتوانسته است تحليل واقعگرايانهاي از اوضاع ارايه نمايد و مشكلات را به جاي اينكه حل كند، به عواملي چون «دست غيبي» مخالفان خود و «دشمنان» مردمسالاري يا اصلاحات فرافكني ميكند.
محبيان اظهار داشت: غلبهي ذهنيت بر عينيت و قطع ارتباط با توده مردم و روشنفكرزدگي، حاصل ديگر اين «سكتاريسم ذهني» است كه استراتژيستهاي جبههي مشاركت بر خود تحميل كردهاند. در هر حال اميد است، دوران قطع ارتباط با قدرت و حاكميت به حزب مشاركت فرصت بازسازي دموكراتيك را اعطا نمايد.