- در همه جای دنیا هم اصولا روسای دانشگاهها را کادر علمی تعیین میکند
انتصاب آيتالله عميد زنجانى يه عنوان يك روحانى كه تحصيل حوزوى دارد به مقام رياست نهاد مدرن دانشگاه تهران پرسشها و اعتراضهايى را به دنبال داشته است. سخن از تلاش براى ادغام دانشگاه در حوزه در ميان است. طرحى كه رهبران جمهورى اسلامى چون آيتالله خمينى سالها در پى اجراى آن بودهاند. در اين رابطه دويچه وله (صداى آلمان) مصاحبهاى با دكتر محمد ملكى، نخستين رييس دانشگاه تهران پس از انقلاب ايران، انجام داد.
مصاحبه گر: کیواندخت قهاری
دویچه وله: آقای دکتر محمد ملکی، آیت اله مکارم شیرازی در روزهای اخیر گفته است که حوزهی علمیه باید کتابهای درسی مدارس را بررسی کند و در آن تغییرات لازم را بدهد. آقای مصباح یزدی گفته است که «ستاد انقلاب فرهنگی» موفق نبوده است، باید حرکت تازهای در جهت اسلامی کردن دانشگاهها انجام بگیرد، و حال انتصاب یک روحانی به ریاست دانشگاه! با نظر به این خبرها، شما چه ارزیابیای دارید؟ برای مدارس و آموزش عالی چه برنامهای به نظر شما تدارک دیده شده است؟
محمد ملکی: ببینید، مسئلهی دانشگاه همیشه مسئلهی روز جامعهی ایران بوده است. از موقعی که دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ تاسیس شد، بعنوان یک دانشگاه مدرن، و بخصوص پس از شهریور ۲۰ که رضاخان از ایران رفت و پسرش جانشیناش شد و دانشگاه کم کم روی غلتک افتاد و دانشجویان و استادان جایگاه خودشان را پیدا کردند، همیشه دانشگاهها، بخصوص دانشگاه تهران که اولین دانشگاه از این قبیل بود با حکومتها مسئله داشتند که جریانهایی اتفاق افتاد، از جمله در همین ماه واقعهی شانزده آذر را بعد از کودتای انگلیسیها در ۲۸ مرداد شاهد بودیم و بعدها و بعدها، تا اینکه انقلاب پیش آمد. وقتی انقلاب پیش آمد دانشگاه تقریبا جایگاه خودش را پیدا کرد. من آنموقع به اصرار آقای طالقانی سرپرستی دانشگاه را با همکارانی که بنام شورای دانشگاه شناخته میشد در دست گرفتم. ما بلافاصله شوراهای هماهنگی را از نمایندگان، استادان و کارمندان دانشگاه تشکیل دادیم و به محض اینکه شورای عالی دانشگاه تشکیل شد ما استعفا دادیم. چون این حق شورای دانشگاه هست که رییس خودش را انتخاب بکند که البته در زمان گذشته هم، در زمان سلطنت پهلوی، اینکار انجام میشد. در همه جای دنیا هم اصولا روسای دانشگاهها را کادر علمی تعیین میکند. بعدازاینکه در سال ۵۴ـ ۵۳ اینها متوجه شدند که دانشگاه زیر بار حکومت نمیرود و دستگاهی ست که در هرحال انتقاد میکند، نقد میکند حاکمیت را و نمیگذارد هرکاری که میخواهند بکنند انجام بدهند، آمدند و آن بساط را درست کردند و به دانشگاه حمله کردند و مطرح کردند که میخواهند دانشگاهها را اسلامی بکنیم و از این صحبتها و از این بازیها، مثل انقلاب فرهنگی و غیره. اینها آمدند و در عرض آن مدت، یعنی از سال ۵۹، هرکاری دلشان میخواست کردند. تعداد زیادی از دانشجوها را روانهی زندان و اعدام کردند. تعداد زیادی از استادها را فراری دادند و زندانی کردند، تعدادی شان را هم اعدام کردند و خلاصه تمام قدرت دانشگاه را در دست گرفتند. بعد از سال ۷۱ کم کم دانشگاه مجددا یک تکانی خورد و تقریبا جنبش دانشجویی داشت شکل میگرفت و جایگاه خودش را پیدا میکرد. تا اینکه در ۱۸ تیرماه ۷۸ مجددا به کوی دانشگاه حمله کردند و آن بساطی که خاطرتان هست و آن وضع مسخره را، که ما در زمان شاه هم شاهد چنین خشونت و بیرحمیای نبودیم، بوجود آوردند. از آنزمان باز دانشگاه یک حالت سکوت بخودش گرفت، اما دانشگاهها آهسته آهسته سعی کردند باز آن سنت قدیمی را برقرار بکنند که نظرخواهی بکنند از روسای دانشکدهها و دانشگاهها و بعد آنها را منصوب بکنند. این جریان مورد موافقت شورای عالی فرهنگی هم قرار گرفت، تا روی کار آمدن آقای احمدی نژاد که همه چیز بهم خورد و ما شاهد بودیم گروهی که نه منطق دارد، نه انصاف دارد و نه اهل حرف حساب هستند، آمدند روی که میبینیم صحبتهایی که میکنند، کارهایی که میکنند و اعمالی که انجام میدهند، از جمله جدیدترین کاری هم که انجام دادند همین منصوب کردن آقای شیخ عباس عمید زنجانی به ریاست دانشگاه تهران، بزرگترین دانشگاه این مملکت و قدیمی ترین و باسابقه ترین دانشگاه ایران. و خلاصه، برنامه و نقشهی اینها اینست که این دانشگاههای مدرن را که واقعا نمیتوانند تحمل شان کنند، چون با عمل و سیاست روز سروکار دارند دانشجویان و استادان، میخواهند به نحوی تبدیل شان کنند به حوزه. آقای زاهدی، وزیر علوم که اخیرا منصوب شده است، گفته بوده که نه، من خودم باید تایید بکنم. ایشان از کجا این حرف را میزند! در این مملکت ما شورای ده میآیند کدخدای خودشان را تعیین میکنند، رییس خودشان را تعیین میکنند. این چه توهینی ست به دانشگاه! این چه توهینی ست به استادان! این چه توهینی ست به دانشجویان! که این دانشجو و استاد حق ندارند رییس خودشان را تعیین بکنند.
advertisement@gooya.com |
|
دویچه وله: آقای دکتر ملکی، فکر میکنید الان با چه حد از فشار میتوانند این برنامه را متحقق کنند؟ آیا «انقلاب فرهنگی» دوم قرار است تدارک دیده بشود؟
محمد ملکی: من معتقدم بهیچوجه زمان به عقب برنمیگردد. آن اعمالی که اینها در دههی ۶۰ انجام دادند را نه شرایط داخلی، نه شرایط جهانی اجازه نمیدهد که باز دومرتبه همان بازی را دربیاورند و دانشگاهها را به اسم اسلامی کردن و به اسم انقلابی فرهنگی کردن برگردند و آن بلاها را سر دانشگاه بیاورند که من فکر میکنم تا صدسال دیگر نشود لطمهای را که به دانشگاهها آقایان زدند، جبران کرد.
دویچه وله: الان بهرحال با اقداماتی که در چندماه اخیر در دانشگاهها انجام گرفته است، فکر میکنید همینها چه پیامدهایی در کوتاه مدت خواهد داشت؟
محمد ملکی: من فکر میکنم که این کارهایی ست که اینها میخواهند انجام بدهند، ولی با عکس العملی که روز یکشنبه دانشجویان دانشگاه تهران و همچنین در بعضی از دانشکدهها نسبت به این مسئله نشان دادند، من فکر میکنم اگر استادان و دانشجویان متحد و متفق در مقابل این قبیل اعمال بایستند و مقاومت بکنند، اینها موفق به پیشبرد اعمال خودشان نخواهند شد!
دویچه وله: آقای دکتر محمد ملکی، از اینکه دعوت ما را به مصاحبه پذیرفتید از شما سپاسگزارم.
[برای شنيدن اين مصاحبه به اصل مطلب در سايت صداي آلمان رجوع کنيد]