نامه مشفقانه آقای محسن سازگارا به علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی، طرح چند نکته را ضروری می نماید. نکاتی که اقدامات بسیاری از فعالان عرصه اجتمایی و حقوقی در ایران، همچون اقدام آقای سازگارا درنگارش نامه به رهبر حکومت اسلامی را ناشی از تحلیل وارونه آنها از حکومت اسلامی می داند.
آن چه که از متن نامه یاد شده فهمیده می شود، این نامه دست کم براساس سه اصل زیر نگاشته شده است.
1- اصل "امر به معروف و نهی از منکر" به حاکمان که از اعتقادات دینی نگارنده نامه ناشی می شود.
2- اصل "صداقت خامنه ای" نسبت به آن چه که از حق ایران و ایرانی در مقابل خارجی ها بر زبان می آورد.
3- اصل "عدم دخالت بیگانگان در تعیین حاکمان کشورهایی نظیرایران" و به رسمیت شناختن استقلال "قدرت" یا "حکومت" حاکمان اسلامی ایران از بیگانگان.
بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی درایران، با مبنا قراردادن سه اصل یاد شده، تحلیل ها و تلاش های زیادی از ناراضیان ایرانی خصوصا جوانان را به شکل مطلوب حکومت اسلامی سمت و سو داده اند و طی سال های متمادی ظرفیت عظیمی از ملت را برای اصلاح جامعه به باد فنا سپرده اند.
براساس آن سه اصل مذکور، آقای سازگارا نامه خود به خامنه ای را در سه محور زیر به رشته تحریر درآورده است:
الف- خامنه ای را نسبت به پشت پا خوردن از گروه جدید قدرت یافته انذار می دهد.
ب - مشکلات ایران را به حضور خامنه ای در راس حکومت نسبت می دهد.
ج - برای ممانعت از بروز و ادامه وضعیت - الف و ب - نصایحی را خدمت خامنه ای مطرح می نماید.
آقای سازگارا در موضوع -الف- سعی دارد پیش بینی کند که حکومت اسلامی با حضور احمدی نژاد یکدست نیست و طیف او در تلاش است که خامنه ای را برکنار کند. ازاین بابت آقای سازگارا درنامه خود لازم دانسته، خطری که مو!قعیت خامنه ای را تهدید می کند، به اطلاع ایشان برساند. متاسفانه دراین میان آقای سازگارا ضمن شرح خاطراتی از گذشته که می بایست با تردید به آنها نگریست، به ارائه اطلاعاتی غلط در فاصله زمانی کمتر از سه ماه، مبنی برحمایت خامنه ای از کاندیدایی دیگر (احتمالا قالیباف)** می پردازد، که به عنوان طرح آدرسی عوضی، بسیار قابل تامل است.
همچنین ادعای کله پا نمودن خامنه ای توسط احمدی نژاد با محور - ب - از نامه ایشان در تضاد است، محوری که خامنه ای با داشتن حق انتخاب فقهای شورای نگهبان و انتخاب فرماندهان نظامی همواره تنها فرد قدرتمند و مطلق العنان حکومت اسلامی، ياد شده است. همچنین با فرض درست بودن ادعای -الف- کل نامه آقای سازگارا به خامنه ای متناقض خواهد بود، مگر این که آقای سازگارا از به قدرت رسیدن فردی بدتر از خامنه ای نگران باشد، یا آن که نسبت به از هم پاشیدگی انسجام حاکمان اسلامی احساس نگرانی داشته باشد!
ایشان در ادامه نامه به حقایق بسیاری از عملکرد نا مطلوب سران حکومت اسلامی خصوصا خامنه ای اشاره کرده اند، که نامه مذکور را از منظر خواننده ناراضی ایرانی بسیار جذاب می نماید. اما آن چه که هدف اینجانب در این نوشته کوتاه می باشد، آن است که نشان دهد:
متاسفانه آقای سازگارا علی رغم بیان زخم ها و دردهای بسیار زیادی که از حاکمان اسلامی در ایران ناشی شده، تلاش کرده است تا اولا طبق تحلیل های مرسوم، همچون تحلیل های مشکوکی که هنگام انتخابات ریاست جمهوری نهم، پیرامون اختلاف رفسنجانی و خامنه ای وجود داشت، کماکان حاکمیت ملایان در ایران را غیر یکدست جلوه دهد. ثانیا حکومت اسلامی را از حیث ادعایی که پیرامون طرفداری از اسلام و ایران دارد، اصیل و واقعی نشان دهد، که در روش دچار خطا شده است. ثالثا اطمینان دهد که در هیچ کجای جهان هیئتی نیست که برای جایی دیگر از جهان تصمیم بگیرد و هر چه در داخل خاک کشورما انجام می گیرد خارج از برنامه ریزی ها و سیاست ورزیهای قدرتمندان جهان است. مهمترین و زیرکانه ترین هدف نامه آقای محسن سازگارا پذیرش و جا انداختن این سه موضوع در کنار مسائل واقعی دیگراست. موضوع هایی که می تواند تحلیلگران و فعالان زیادی از کشورمان را در تحلیل هایشان نسبت به مسائل ایران به اشتباه بیندازد. لازم به یادآوریست که بسیاری از رسانه های دولت های قدرتمند ذینفع در منطقه ایران وخاورمیانه همچون آمریکا و انگلیس چنین تحلیل هایی را نسبت به انتخابات ریاست نهم تبلیغ می کردند.
البته طرح چنین مسائلی می تواند در دو صورت باشد، یکی اینکه جزئی از هدف یک برنامه عقلانی برای تاثیرگذاری و انحراف افکارعمومی ایرانیان باشد، یا این که از عدم عقلانیت در تحلیل مسائل ناش!ی شده باشد.
آقای سازگارا که خود یکی از پیشنهاد دهندگان قضیه رفراندوم محسوب می شوند، چگونه به جای آنکه حاکمان اسلامی را دعوت به اثبات خود، مبنی بر"عدم دست نشاندگیشان به بیگانگان" کند. پیشاپیش از جانب بیگانگان مبنی برعدم دخالت ها وحضورشان درکشوری نظیرایران قسم یاد می کند. عمل به رفراندوم(مراجعه به آراء عمومی) تنها راه نشان دادن "عدم وابستگی" به قدرت خارجی است. امروز، ضرورت وجود "دولت"ها قبل از آ نکه اهمیت داخلی برای کشورها داشته باشد از اهمیت خارجی فوق العاده ای برخوردار است. به همین دلیل حاکمان با تن دادن به رفراندوم می بایست ثابت کنند که عامل بیگانه نیستند. نه آن که پیش دستی کنند و منتقدین خود را عامل بیگانه معرفی کنند. منتقدین نیز (همچون اصلاح طلبان حکومتی) دم برنیاورند، مگر آن که بخواهند تلاش کنند تا خلاف این اتهام را ثابت کنند. در موضوعی که وظیفه حکومت است که می بایست سلامت خود را ثابت کند این مسئله را بطور وارونه از منتقدین طلب می کند. متاسفانه بسیاری از منتقدین نیز تاکنون به این موضوع تن داده اند بدون آن که خود چنین موضوعی (تست عدم عامل بیگانه) را طلب کنند.
رفراندوم به عنوان تنها تست "عامل بیگانه" نبودن فقط زمانی مورد اقبال عمومی قرار می گیرد که از منظر یک مطالبه گر شکاک داخلی مطرح گردد نه از دید یک مداخله گر مشکوک خارجی! متاسفانه برخی از فعالان این عرصه همچون سازگارا به چنین امر حساسی توجه ای نمی کنند.
اگر حاکمان تیرانی ایران شیوه دموکراسی غربی را که محک مردمی بودن حکومت است نمی پسندند اشکالی ندارد، اما باید به یک تست عقلانی و جمعی ایرانی مبنی بر عامل بیگانه نبودن تن دردهند. نه آنکه بخواهند متقلبانه تبلیغ کنند که حکومت ودیعه ای الهی نزد آنان است. قطعا این سخن نزد عاقلان پشیزی نمی ارزد مگر آن که آمریکا یا انگلیس یا قدرتی دیگر نام خود را به خدا تعقیر داده باشد.
در پایان به آقای محمد محسن سازگارا که خود یکی ازیاوران و پاسداران سابق این حکومت تیرانی بوده، یادآورمی شوم:
advertisement@gooya.com |
|
هموطن! برخلاف نظر شما که در نامه خود به خامنه ای دشمنی او را با دنیا جدی گرفته اید و "ایران را بخش کوچکی ازاشتغالات دولت های خارجی دانسته اید" برعکس، دشمنی خامنه ای با دنیا بسیارشوخی است، اما اشتغالات دولت های خارجی در ایران بسیارجدی است. آری! باید بگویم در جهان، جایی هست که نشسته باشند و بخواهند خامنه ای و امثال او را راه ببرند، تا ازاین طریق به منافع خود برسند. اما بلافاصله باید بگویم اگر جایی هست که چنان می کنند، نقشه برای خامنه ای نمی کشند، بلکه نقشه برای منابع ایران می کشند، کار زشتی هم نمی کنند، این حق همه آدمیان است که با توسل به نقشه و برنامه به منابع یکدیگردسترسی پیدا کنند. این ما هستیم که باید تلاش کنیم حاکم تقلبی را آشکار کنیم و از او تست "عدم عامل بیگانه" بگیریم، تا منابع کشور را بدون کسب منابع جایگزین به بیگانه نسپاریم، نه آن که همه چیز حاکم تقلبی را جدی بگیریم و بر همان اساس اقدام به موعظه و نصیحت کنیم. اما آقای سازگارا! حکومت تیرانی (تقلبی) جمهوری اسلامی که افلاطون آن را مرحله گذار حکومت اشرافی به دموکراسی می داند با توصیه های اخلاقی شما به مدار حقیقت بازنمی گردد، بلکه باید در مقابل حاکمان اسلامی ایران این درخواست را برجسته نمود که یا(ازطریق رفراندوم) ثابت کنند که حکومت تقلبی نیستند؟ یا که اگر نمی توانند چنین امری را به اثبات برسانند، قطعا زاییده تقلب بیگانگان در سرزمین مادری ما هستند.
الف. ع. خ
پی نوشت
---------------------------------------------------
* حکومت تیرانی (تقلبی) حکومت جباری است، که افلاطون آن را در مسیر گذار حکومت اشرافی به دموکراسی پیش بینی می کند، طبق نظر افلاطون شکل گیری چنین حکومتی، از طریق سوار شدن عده ای فرصت طلب برموج اعتراضات مردمی است که با تقلب حکومت را دردست می گیرند.
** نزدیک ترین فرد به روحیات خامنه ای در میان کاندیداهای ریاست نهم محمود احمدی نژاد بود که کروبی درنامه اعتراضی خود به خامنه ای نقش حمایت پسر خامنه ای از احمدی نژاد را برملا ساخت.