مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابی چو می افتادم از غم
به تدبیرش امیدساحلی بود
بر این جان پریشان رحمت آريد
که روزی کاردانی کاملی بود
محضر مشايخ و مراجع عظام
لاجرم دروس نخستين ادبيات عرب را از یاد نبرده اند که "ان الامراه دخلت النار فی هره حبستها"[ زنی را به جهنم بردند چون گربه ای را در حبس کرده بود.] و اکنون می بینند که سال هاست آدمی زاده ای را در بند کرده اند و چنان بر او تنگ گرفته اند که برای رهائی چنگ تطاول در رشته حیات خود زده است. اکبر گنجی را می گویم . این نظام ولائی که با ناقدان خویش چنین ترشی و درشتی می کند والله پالايشگرانی مهربان تر از آنان پیدا نخواهد کرد. اینان اگر از دوستانند مستحق مروتند و اگر از دشمنانند مستحق مدارا، و به هيچ حال سزاوار زنجير و زندان نیستند. و عتابی که می کنند اگر با امام جایرست افضل الجهاد ست و اگر با امام عادل است شايسته داد، نه بی داد است.
advertisement@gooya.com |
|
آيا نوبت آن نرسيده است که اکابر قوم با ارشاد خویش جانی را از هلاکت و سلطانی از سوء سیاست برهانند و به جهانی مبهوت و منتظر پیام دهند که روح مسلمانی از این بی رسمی ها وستمگری ها بی زار و بیگانه است. در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. هر چه زودتر نیکو تر و مسعود تر. با کریمان کارها دشوار نیست.
عبدالکریم سروش