سه شنبه 4 مرداد 1384

بازى با اروپا را به هم نمى زنيم، سياست خارجى دولت آينده در گفت و گوی "شرق" با على لاريجانى

خلاصه گفتگو
۱- غربى ها مى خواهند دولت آينده را منفعل كنند.
۲-حضور من در دولت آينده هنوز قطعى نيست.
۳- پيشنهاد ما به اروپا اين است كه در يك بازى «برد - برد» وارد عمل شود.
۴-ما اصرارى نداريم ،اما عقل حكم مى كند اروپايى ها در خاورميانه فعال شوند.
۵-اكنون پس از انتخابات سايش در سيستم تصميم گيرى كشور كمتر شده است.
-------------------------------------------------


گروه سياسى، فريد مدرسى: با مشخص شدن مرد شماره يك دولت آتى ايران، برخى كشورهاى خارجى به ويژه اروپائيان و آمريكائيان با بيان برخى اظهارنظرها و اتهامات به رئيس جمهور منتخب ناخشنودى خود را اعلام كردند. با وجود اين آنان همچنان در انتظار مشخص شدن رويكرد آتى ايران در عرصه روابط ديپلماتيك هستند تا شيوه ارتباطات و تعاملات خويش را با توجه به آن سياست ها طراحى كنند. از آغاز گمانه زنى ها براى چيدن تركيب كابينه دولت آتى، نام «على لاريجانى» به عنوان يكى از مهره هاى اين كابينه از زبان برخى هواداران و نزديكان سياسى احمدى نژاد شنيده شد.از تغيير دبير شوراى امنيت و استعفاى حسن روحانى و جانشينى على لاريجانى به جاى اين ديپلمات نزديك به هاشمى رفسنجانى خبر دادند و گاهى هم از او به عنوان وزير آتى دولت احمدى نژاد سخن گفتند. به هر حال اظهارنظرهاى اين مدير ارشد فرهنگى دولت هاشمى، در عرصه سياست خارجى و راهكارهايى در جهت حل موانع پرونده هسته اى ايران، او را به يك ديپلمات ارشد دولت احمدى نژاد مبدل كرده است. اگرچه على لاريجانى درگفت وگو با شرق از سمت آتى خود خبر نمى دهد، ولى نوع معادلات و گفت وگوهايش در عرصه سياست خارجى جاى شك و شبهه اى براى تاثيرگذارى اش در اين عرصه نمى گذارد. لاريجانى از كنار سئوالات انتخاباتى و چگونگى ريزش آراى خود در انتخابات رياست جمهورى به سرعت مى گذرد ولى پرسش هاى مربوط به «سياست خارجى دولت آتى» را با حوصله و دقت خاصى پاسخ مى گويد. لاريجانى در دفتر نمايندگى رهبرى در شوراى عالى امنيت ملى اتهامات مطرح شده از سوى برخى دولت هاى اروپايى عليه احمدى نژاد را بى اهميت مى داند تا شايد در آينده در محلى ديگر به دفاع از سياست هاى خارجى دولت آتى بپردازد و يا از شيوه عملكرد خود بگويد.
•••
•شما همكارى رسمى خودتان را با احمدى نژاد با شركت در ديدار نخست وزير عراق با رئيس جمهورى منتخب آغاز كرديد. اين همكارى در چه سطح و به عنوان چه سمتى در دولت آتى خواهد بود؟
با آقاى احمدى نژاد از سال هاى پيش دوست هستم و هيچ وقت همكارى ام با ايشان قطع نشده بود كه شروع شده باشد. بعد از انتخابات هم در اطلاعيه اى كه دادم، گفتم كه هركدام از دوستان پيروز شوند من با آنان همكارى خواهم كرد، به ويژه در شرايط فعلى كه احساس مى كنم غربى ها يك تصورى نسبت به انتخابات پيدا كرده اند و در اين زمينه طراحى دارند، لذا معتقدم كسانى كه عرق ملى و اسلامى دارند، فارغ از هر دسته بندى سياسى بايد به دولت آينده كمك بكنند. اين كمك به معناى فقط حضور در كابينه نيست بلكه دربرگيرنده كمك هاى فكرى و حمايت هم مى شود. برداشتم اين است كه غربى ها در جريان انتخابات انتظار حضور چشمگير مردم را نداشتند و شايد هم علاقه مند بودند كه نتيجه انتخابات چيز ديگرى در بيايد. اكنون در حال ساماندهى اقدام هستند. يكى اينكه نوعى اعتبارزدايى از انتخابات را انجام دهند كه اگر شما سايت هاى صاحبنظران غربى را ببينيد و از سوى ديگر موضعگيرى آنان همچون موضع گيرى هاى اتحاديه اروپا، كنگره بروكسل، سخنان وزير كم بينش ايتاليا و برخورد با آقاى حداد در بلژيك را مدنظر قرار دهيد، خواهد ديد كه آنان با اين كارها مى خواهند سطح حضور چشمگير مردم را در انتخابات پائين بياورند تا با اين كار قدرتى ايجاد كنند تا حركت هاى بعدى دولت آينده پيش نرود. لذا علامت سئوال ايجاد كردن براى اين انتخابات در جهت اعتبارزدايى از انتخابات بود. ديگر اينكه تخريب شخصيت آقاى احمدى نژاد از برنامه هاى آنان بود كه با اين اتهامات دولت آينده را منفعل كنند كه به جاى اينكه حركت روبه جلو داشته باشد، در موضع دفاعى قرار گيرد و از شكست تحليل خودشان فرار كنند.سوم اينكه آمريكايى ها در منطقه در مورد انتخابات يك تحليلى پيدا كرده اند كه ايران از يك قدرتى برخوردار است و اكنون سايش در سيستم تصميم گيرى كشور كمتر شده و اين مى تواند براى آنان در منطقه مسئله آفرين شود. به عنوان مثال در مركز نيكسون، در جلسه اى كه رياست آن برعهده مك فارلين بود و آقايان رتيك، جفرى كن و... در آن جلسه مقالاتى ارائه كردند، در مورد آقاى احمدى نژاد گفتند كه: «بايد آمريكايى ها با ملاحظه به موضوع ايشان نگاه بكنند، چون ما هنوز آقاى احمدى نژاد را نمى شناسيم و اگر درست با اين پديده برخورد نكنيم ممكن است عواقب شديدى براى آمريكايى ها در منطقه داشته باشد.» اين خود نشان مى دهد كه اينها يك ابهامى از اين مسئله دارند لذا دنبال يك مفرى هستند. آمريكايى ها به دليل نفوذ در راى مردم در اين انتخابات به دنبال نوعى نبرد نرم با ايران هستند. طراحى نبرد سخت در جايى ديگر همچون سوريه خواهد بود تا بتوانند در منطقه خاورميانه دست به مهار بزنند. بايد به اين نبرد نرم در ايران توجه كرد كه گاهى برخى دوستان در داخل كشور به اين موضوع توجه نمى كنند و سوار اسب تراوا مى شوند. از اين جهت بايد نيروهاى درونى كشور با هوشيارى نسبت به اين حوادث توجه داشته باشند تا در درون شطرنج آنان قرار نگيرند. به همين دليل من معتقدم همه نيروهايى كه نگاه به منافع ملى كشور دارند بايد به دولت آينده در همه ابعاد كمك كنند.
•آيا با اين وجود حضور شما در جلسه ديدار با نخست وزير عراق در كنار احمدى نژاد دوستانه بوده است و به عنوان قرار گرفتن در سمت خاصى در دولت آتى نيست؟
بله، آقاى احمدى نژاد از من خواستند كه در آن جلسه شركت بكنم كه اين كار را كردم.
•پس برخى اخبار مبنى بر قرار گرفتن شما در سمت دبير شوراى امنيت ملى و حتى وزير امور خارجه دولت احمدى نژاد را تائيد يا تكذيب نمى كنيد؟ در حالى كه اين اخبار با حضور شما در جلسه ديدار با ابراهيم جعفرى در كنار احمدى نژاد جدى شده است.
در سايت ها و بحث هاى مختلف سياسيون، اين مباحث را ديدم و شنيدم. نمى گويم هيچ چيز نيست، برخى از اين مطالب مطرح است ولى هيچ چيز مسجل و قطعى نيست.
•آيا حضور شما در كنار آقاى احمدى نژاد و سخنان يكى از حاميان وى مبنى بر اينكه «سياست خارجى فراتر از وزارت امور خارجه است» به معناى اين است كه سياست خارجى دولت احمدى نژاد فقط در دولت تصميم گيرى نمى شود و برخى نهادهاى ديگر هم در آن تاثيرگذار خواهند بود؟
وزارت امور خارجه زيرنظر دولت و مجلس كار مى كند. اينكه گفته شده در سطح بالاتر از دولت با سياست خارجى برخورد مى شود، اين مسئله فقط مربوطه به دولت آقاى احمدى نژاد نيست. دولت آقايان خاتمى و هاشمى هم همين طور بوده است. چون طبق قانون اساسى شوراى عالى امنيت ملى وجود دارد كه بسيارى از مسائل مهم سياست خارجى و دفاعى كشور در آنجا بحث مى شود.
•با توجه به رويكرد غرب در برابر دولت احمدى نژاد كه شما مواردى از جمله اعتبارزدايى از انتخابات ايران، عدم استقبال كشورهاى غربى از دولت احمدى نژاد، مطرح كردن برخى اتهامات نسبت به احمدى نژاد را بيان كرديد و شما و دوستان اصولگرا «غنى سازى اورانيوم را مطالبه ملى مردم ايران» مى دانيد و از سوى ديگر حتى خواهان نتيجه بخشى سريع برنامه هاى دولت آتى براى نمايش در برابر مردم هستيد نوع سياست خارجى دولت آتى را چگونه تشريح و تنظيم مى كنيد؟
سياست خارجى جمهورى اسلامى بايد هميشه براساس زمان و مكانى كه در آن تنفس مى كنيم، تعريف شود. در شرايط فعلى آمريكايى ها يك طراحى براى منطقه دارند كه اروپائيان را در اين زمينه يدك مى كشند. از اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم يك تئورى و دكترين TR در آمريكا مطرح شد و بر اين مبنا بود كه «صدايتان بايد صداى نرم باشد و چماقتان بلند.» اما الان با حضور «نئوكان ها» عملاً دكترين تغيير پيدا كرده است و حرفشان اين است كه «تا آنجا كه مى توانيد فرياد و جيغ و داد بزنيد و در كنارش چماق را هم بلند كنيد.» در پروژه عراق و بحث اتمى ايران نيز اين دكترين اعمال مى شود و يك طرح خاورميانه بزرگ وجود دارد كه مى خواهند قدم به قدم آن را پياده كنند. لذا جمهورى اسلامى با چالش هايى مواجه است. مسئله اتمى در جلوى ما قرار دارد و اروپائيان در حال خريد زمان از ما هستند. لذا استراتژى جمهورى اسلامى ايران از لحاظ سياست خارجى بايد اين باشد كه روى محورهايى با سازوكار و ابتكارات ديپلماتيك منافع و خواست ملى را محقق كند. البته اين بدين معنا نيست كه آمريكايى ها جيغ و داد راه نمى اندازند ولى بايد بدانيم كه آنان نمى توانند به دنبال جنگ با ايران باشند، چون ايران يك هدف سخت است. مختصر عقلى دارند و هزينه و فايده مى كنند و رفتارهاى نرم افزارى در جهت برخورد با ايران خواهند داشت. پس بايد هوشمندانه، دقيق و صحيح روى منافع ملى پافشارى كرد. آمريكايى ها و اروپائيان بايد بدانند كه چون آقاى احمدى نژاد با راى بالاى مردم آمده است، نمى تواند به راحتى از خواست ملى بگذرد. يعنى غنى سازى مردم سالارى دينى و غنى سازى مستبدانه علمى كشور همزمان است اگر آنان از متحدانش بگذرند، به آنجا مى رسيم كه ايران به كار خود ادامه دهد. نكته دوم اين است كه اولويت دولت آتى بايد داراى برنامه مدون در سياست خارجى باشد تا بتواند از منافع طبقه بندى خودش حمايت كند. يك اولويت به ايجاد امنيت منطقه اى به وسيله همسايگان بازمى گردد و ايران در دولت آتى با همسايگان روابط نزديك خواهد داشت و منطقه در مسير بازتوليد منافع مشترك است زيرا كه ظرفيت هاى بسيار خوبى در منطقه و همسايگانمان وجود دارد. اولويت دوم تاثيرگذارى ايران در پيمان هاى منطقه اى همچون شوراى خليج فارس، شانگهاى شوراى سياسى قفقاز است يا ايجاد پيمان ها و شوراهاى جديد. ايران نبايد در آنها مفقود باشد، بايد فعالانه حضور داشته باشد و ديپلماسى ما بايد راه هاى ورود به اين پيمان ها و يا ايجاد اتحاديه جديد را رصد و فراهم كند، با اين هدف كه منافع مشترك و امنيت منطقه اى را توليد و يك آرامش پايدار در منطقه فراهم كند. اولويت بعدى كشورهاى اسلامى است كه بايد ارتباطات نزديك ديپلماتيك، اقتصادى و فرهنگى با آنان برقرار كنيم. همچنين در مورد برخى كشورها همچون چين، روسيه و اتحاديه اروپا نيز مى توان برنامه هايى مدون كرد. بنابراين اولويت هاى سياست خارجى بايد به گونه اى تعريف شود كه هم واقع گرايانه باشد و هم منافع ايران در آن تامين شود.
•سياست خارجى دولت آتى براساس صحبت هاى شما فقط روى كشورهاى اسلامى و منطقه اى متمركز مى شود، پس تعامل ما با اروپائيان و كشورهاى غربى چگونه خواهد شد؟
سال گذشته حدود ۱۴ ميليارد دلار فقط واردات از كشورهاى اروپايى داشتيم. رابطه بسيار زياد اقتصادى با اروپا داريم كه مى تواند محملى براى ارتباطات سياسى فعال، هدفمند و هوشمند باشد و حتى قابل گسترش و مكمل سازى شود در مورد كشورهاى اسلامى و منطقه اى اولويت بندى كردم و به صورت ويژه به آن پرداختم.
•حال با توجه به اينكه كشورهاى اروپايى از نتيجه انتخابات خشنود نشدند و حتى برخى از اين كشورها موضعى تند گرفتند و اتهاماتى را مطرح كردند، فكر مى كنيد نوع تعامل دولت آتى با كشورهاى اروپايى چگونه خواهد بود؟
خيلى به موضع گيرى هاى كنونى آنان اهميتى نمى دهم. اروپائيان اگر احساس مى كنند در صحنه خاورميانه به وسيله ارتباط با ايران مى توانند بازيگرى بهترى داشته باشند يك بازى براى خودشان تعريف كنند. پيشنهاد ما به اروپا اين است كه در يك بازى «برد، برد» با ايران وارد عمل بشوند دنبال اينكه بازى «برد، باخت» را در مورد ايران طراحى كنند، امكان پذير نيست و از سوى ديگر ايران هم هوش و حواس جمعى دارد كه وارد شطرنجى نشود كه بازى «برد، باخت» در آن نهفته است. اروپائيان در صحنه خاورميانه غيبت دارند درحالى كه آمريكائيان بارشان را بستند. بنابراين اروپائيان مى توانند در يك بازى ديپلماتيك منطقه اى در خاورميانه حضور يابند. البته ما اصرارى نداريم ولى عقل حكم مى كند كه اروپائيان در خاورميانه فعال شوند و براساس پلوراليسم حركت كنند.ما بازى را به هم نمى زنيم ولى اگر آنان (اروپائيان) مى خواهند اين كار را بكنند، بكنند، بهتر است كه در صحنه اتمى به منافع خودشان بينديشند و در صحنه ارتباط با ايران دچار توهمات نشوند زيرا خواست آمريكا است كه اروپائيان وارد منطقه نشوند. ما علاقه منديم كه اروپائيان در منطقه حضور يابند. در نهايت من معتقدم كه شرايط در آينده تغيير خواهد كرد و از شتاب ابهام خارج خواهند شد.
•حال اگر اروپائيان در منطقه حضور يابند آيا دولت آتى حاضر خواهد بود برخى حمايت هاى خود را از گروه هايى همچون حزب الله لبنان منتفى كند؟
حمايت، حمايت معنوى و سياسى است. طبعاً از دولت عراق حمايت خواهيم كرد، در دولت خاتمى هم از حزب الله لبنان و سوريه حمايت شد. همان رفتارهاى دولت خاتمى در مورد عراق، سوريه و لبنان ادامه خواهد يافت.
•يعنى هيچ تفاوتى ميان سياست خارجى دولت احمدى نژاد و خاتمى وجود نخواهد داشت؟
دولت آينده مطمئناً تدابير و ابتكارات جديدى خواهد داشت. دولت آينده مى تواند سياست خارجى را در برخى امور از حالت منفعل به حالت فعال درآورد. دولت آينده مى تواند استراتژى فعال در ديپلماسى داشته باشد، ابتكارات نوين در جهت امنيت پايدار در منطقه ايجاد، ارتباطات اقتصادى و سياسى معنادار با هم فراهم و پيوندهاى همسايگى با ايران را دقيق تر كند. برخى مسائل همچون بحث هسته اى در مورد ايران فقط به حوزه حقوقى بازنمى گردد بلكه مباحث سياسى را هم در درون خود جاى داده است. اگر بحث سياسى باشد لزومى ندارد كه با بحث اتمى حل شود بلكه بايد در داخل يك بسته بندى قرار بگيرد كه چيزهاى ديگر منطقه اى هم در درون آن باشد.
•دولت احمدى نژاد چگونه مى خواهد اين پكيج را طراحى كند و با چه كسانى اين چالش هاى بين المللى را مى خواهد حل كند؟
در درون وزارت خارجه دولت آتى بايد ساخته شود و تغييراتى شكل گيرد و بخش هايى ايجاد شود كه مطالعات راهبرى در آن احيا شود و از حالت روزمرگرى فعلى خارج شود. در درون وزارت امور خارجه بايد اين نوع مطالعات و انديشيدن ها صورت گيرد. پتانسيل لازم وجود دارد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

•احمدى نژاد با چه مديرانى مى خواهد اين سياست ها را در وزارت امور خارجه پياده كند و آيا از ديپلمات هاى دولت هاى پيشين استفاده خواهد كرد؟
عقل كل عالم در مسائل ديپلماسى منحصر به اين مديرانى كه در اين چند دوره بودند خلاصه نمى شود. ما جامعه نخبگانى داريم كه آنان در مسائل سياست خارجى و ديپلماسى خيلى حرف مى زنند،مدير هم نبودند پس بدين معنا نيست كه دولت آقاى خاتمى و آقاى هاشمى تمام نخبگان عالم امكان را در وزارت امور خارجه خود جمع آورى كرده اند. بنابراين دولت آقاى احمدى نژاد مى تواند از اين ظرفيت هاى موجود همچون جوانان تحصيلكرده خوش فكر كه در مجلات مختلف ديپلماتيك مقالات خوبى مى نويسند، استفاده كند. اگر احمدى نژاد بتواند اين تور را به خوبى پهن كند و نخبگان را دعوت كند، مى تواند فكرهاى خوبى را در سياست خارجى توليد كند. جناب آقاى احمدى نژاد خود به خوبى با اين وضعيت آشنا هستند.
ادامه تيتر يك
•آيا با حضور اين نيروها در كابينه، در دولت احمدى نژاد حضور خواهيد يافت؟
اصلاً به دنبال اين نيستم كه حتماً در كابينه حضور داشته باشم، چون كار كردن در جمهورى اسلامى منحصر در كابينه بودن نيست. آنهايى كه در فعاليت هاى سياسى يك استخوانى خرد كرده اند، مى دانند كار سياسى فقط به ويترين بيرونش نيست. بنابراين مجال براى كار كردنم در زمينه هاى مختلف فراهم است. از كارهاى علمى و نويسندگى تا مطبوعاتى و تازه در حاشيه هم مى توانم به دولتمردان كمك هاى فكرى بدهم. من اصلاً اين شرط و شروط را براى دولت ها قائل نيستم. اينكه پير يا جوان، زن يا مرد، سياه يا سفيد و... باشند. اكنون با مجموع شرايطى كه ايران در منطقه دارد و چالش هايى كه غرب برايش در حال طراحى است و از سوى ديگر فكر مى كنم خاورميانه توسط آمريكايى ها آبستن حوادثى باشد كه در اين شرايط يك چيز مهم است و آن اين است كه دولت بايد دولت قوى باشد تا بتواند هم مطالبات داخل را پاسخ دهد و هم حريف اين چالش هاى بيرونى باشد. اين دولت بايد از تمام ظرفيت هاى خوب و توانمند داخلى استفاده كند كه براى آينده جمهورى اسلامى و بالا بردن سطح و توان ايران فوق العاده مهم است. لذا شرط ديگرى براى حضور در كابينه ندارم.
•البته شما در مصاحبه خودتان با «سياست روز» گفته بوديد حضورم در دولت احمدى نژاد بستگى به تركيب كابينه دارد.
آنچه برايم مهم است، اين است كه يك كابينه برآيندش بتواند مسائل داخلى كشور را پاسخ دهد و قوى باشد.
•با وجود اينكه اكثر گروه هاى اصولگرا از احمدى نژاد حمايت كردند، آيا فكر مى كنيد اين گروه ها در دولت آتى نقشى داشته باشند؟
فكر مى كنم از اين طرف تمام جريانات اصولگرا حامى احمدى نژاد هستند و او را كانديداى اصولگرا مى دانند. همه جريانات اصولگرا از ايثارگران تا گروه هايى كه در شوراى هماهنگى اصولگرايان هستند، پس از انتخابات از او حمايت كردند.
•يعنى احمدى نژاد هيچ چالشى با گروه هاى سنتى اصولگرايان نخواهد داشت؟
نه، اصولگرايان جهت همكارى با آقاى احمدى نژاد هيچ ترديدى ندارند و مبناى نظرى در اين زمينه دارند. اولاً آقاى احمدى نژاد از اصولگرايان است و ثانياً مجموعه مختصاتى كه ايران در آن حركت مى كند، ايجاب مى كند كه حداكثر تلاش را بكنيم تا دولت قوى تشكيل شود. حتى فكر مى كنم با توجه به مطالب بيان شده از سوى آقاى احمدى نژاد، با وجود اينكه گروه هاى دوم خردادى مخالف فكرى ايشان بودند، از همه گروه ها استفاده كنند.
•در اين انتخابات چه اتفاقى افتاد كه دو كانديداى حزبى _ شما و مصطفى معين _ پايين ترين راى را نصيب خود كرديد و آيا اين مسئله به معناى شكست احزاب در اين انتخابات بود؟
نمى دانم چرا شما تاكيد داريد كه بقيه كانديداها حزبى نبودند. در حالى كه از آقاى هاشمى رفسنجانى جامعه روحانيت، جامعه مدرسين، كارگزاران، حزب اعتدال و توسعه و به عبارتى جريان حزبى حمايت كرد. آقاى كروبى در جريان دوم خرداد كانديداى مجمع روحانيون مبارز بود، آقاى قاليباف هم كانديداى ايثارگران. پس همه اينها كانديداى حزبى بودند. فكر نمى كنم اين تحليل كه انتخابات اخير شكست احزاب بود، درست باشد.
•مشخص ترين كانديداى حزبى شما و معين بوديد. ريشه دارترين احزاب اصولگرا از شما حمايت كردند. نمى توانيد خود را همچون ديگر كانديداها بدانيد.
من نمى توانم با تحليل شما خيلى موافق باشم. به نظرم تمام كانديداهاى موجود در انتخابات كانديداى حزبى بودند. دور اول آقاى هاشمى مشخصاً كانديداى جامعه روحانيت مبارز بود. اين تشكل به پايدارترين گروه سنتى جناح راست مشهور است و بقيه در كنار او ريشه كردند. جامعه مدرسين اطلاعيه نداد، اما برجسته ترين اعضاى اين تشكل از آقاى هاشمى حمايت كردند. كارگزاران، اعتدال و توسعه و برخى گروه هاى ريز ديگر هم از ايشان حمايت كردند.
•اما هاشمى نگفت اگر اين گروه ها از من حمايت نكنند، نمى آيم. در حالى كه شما اين را گفتيد.
ايشان وجه مثبت را گفت. گفت اگر همه اين گروه ها از من بخواهند، مى آيم. دو نمونه از يك بحث است. واقعاً آقاى هاشمى كانديداى جريان هاى مختلف حزبى بود. آقاى كروبى هم همين طور، حزب ريشه دار جريان چپ كشور از او حمايت كرد. آقاى احمدى نژاد كانديداى آبادگران است، براى او اطلاعيه دادند. ايثارگران هم از قاليباف حمايت كرد. همه كانديداها حزبى بودند. از يك سو معتقد نيستم كه اين انتخابات پايان كار حزبى است و از سوى ديگر فكر نمى كنم احزاب ما كارستانى بودند، هيچ كدام كارستانى نبودند. كلاً احزاب در ايران حالت پفكى دارند، نزديك انتخابات باد مى كنند، چون كار سيستمى نمى كنند و ريشه دار نيستند. بعضى هاى آنان به هيات هاى عزادارى سياسى شبيه هستند. برخى هم خيلى رمانتيك به عرصه سياست نگاه مى كنند و فكر مى كنند با چهار تا قافيه و قيافه گرفتن مى توانند جريان سازى كنند. نه در جبهه اصولگرايان و نه در جبهه اصلاح طلبان احزابى كه بتواند كار اصولى بكند و قوى و ريشه دار باشد، وجود ندارد. البته اگر جمهورى اسلامى بخواهد پايدار باشد و هر انتخاباتى سايش براى نظام ايجاد نكند، بايد احزاب تعريف شده در كشور وجود داشته باشند و متناسب با شرايط قانون اساسى در درونش رقابت كنند.
•پس از ديدگاه شما احزاب در اين انتخابات شكست نخوردند، بلكه اصلاً پا نگرفتند تا شكست بخورند؟
بله، در گذشته هم احزاب خيلى شكل واقعى به خودشان نداشته.
•آيا با توجه به اينكه احمدى نژاد در سخنان گذشته خود همواره احزاب را نقد و پيروزى خود را بدون حمايت احزاب قلمداد مى كرد و از سوى ديگر حتى حزب گرايى را مشابه قبيله گرايى دانست، فكر مى كنيد نقش احزاب در آينده كشور چگونه خواهد بود؟
با توجه به قانون اساسى، به هر حال احزاب در كشور ما مجرايى براى معطوف كردن اراده مردم به چگونه اداره كردن كشور هستند. چون حكومت مردم سالارى دينى وجود دارد، احزاب و نهادهاى مدنى بايد شكل واقعى به خودشان بگيرند. براى اين امر بايد دو وجه مورد نظر قرار گيرد: اول اينكه نخبگان سياسى در كشور يك آسيب شناسى از خودشان بكنند تا بتوانند ايرادات خود را دريابند و دوم اينكه حكومت بايد قوانين را طورى تغيير دهد تا كمك كننده اى براى احزاب باشد و از سوى ديگر كمك هايى هم از سوى حكومت انجام شود تا احزاب پا بگيرند.
•پس چرا خودتان تا به حال عضو هيچ حزبى نبوديد؟
مخالف حزب نيستم. چون مدتى در سپاه پاسداران بودم و سپس وزير فرهنگ و رئيس سازمان صداوسيما شدم كه درست نبود عضو حزب خاصى باشم. البته در دوران رياست صداوسيما بارها به من گفتند كه عضو يك حزب شوم ولى فكر مى كردم رئيس سازمان صداوسيما بهتر است كه عضو حزبى نباشد.
•مى توانم دوباره از شما بپرسم كه چرا شما راى پايينى نسبت به ديگر كانديداى اصولگرا آورديد؟
دوست ندارم پرونده انتخابات را خيلى باز كنم، به هر حال يك مسير تخريبى شوراى هماهنگى از درون نيروهاى اصولگرا در پروسه انتخابات آغاز شد. آنان خارج مى شدند و تخريب شوراى هماهنگى را شروع مى كردند. رفتار سياسى خوبى براى كار جمعى حاكم نبود و شواهد آن موجود است. در بخش ديگر بى نظمى در تصميم گيرى تشكيلاتى وجود داشت. به اين معنا كه يك تشكيلات بايد يك زمانى بتواند، تصميم بگيرد، هيچ وقت به آن فرصت تصميم گيرى نمى دادند و به محض اينكه مى خواست تصميم بگيرد، چوبى لاى چرخش مى گذاشتند. رفتار تشكيلاتى ضعيف بود. چون من به تشكيلات پايبند بودم، اين سايش برايم ايجاد مى شد. يعنى از زمانى كه شوراى هماهنگى مرا به عنوان كانديداى مورد حمايت خود اعلام كرد، راى ام شروع به سقوط كرد. مسائل ديگرى هم وجود داشت كه برخى بداخلاقى هاى سياسى از سوى برخى ستادها شكل مى گرفت و در نزديكى انتخابات استعفاى بنده را به نفع يك كانديدا اعلام مى كردند و البته رد پاى آنان را پيدا كرده بودم و در نهايت تكثر كانديدا هم باعث ريزش آرايم نشده بود. بنده به صورت حرفه اى آمدم و به نتايج آن نيز احترام مى گذارم. به هر حال اصولگرايان در دموكراسى پيروز شدند و اصلاح طلبان در دموكراسى شكست خوردند.

Copyright: gooya.com 2016