مقامات و رسانه هاي آمريكايي چند روزي است كه مي گويند دكتر احمدي نژاد رئيس جمهوري منتخب ملت ايران امكان دارد جزو كساني بوده باشد كه در جريان تسخير لانه جاسوسي آمريكا در تهران شركت داشتند. طي چند روز اخير رسانه هاي معروف آمريكا اين ادعا را دستمايه عمليات رواني از نوع تاييد و تكذيب كرده اند و سعي دارند از آن به زعم خود يك اتهام عليه رئيس جمهوري منتخب ملت ايران بسازند.
دفتر رئيس جمهور منتخب و نيز چند تن از افرادي كه دست اندركار فتح لانه جاسوسي آمريكا در تهران محسوب مي شوند، حضور محمود احمدي نژاد را در ميان دانشجويان تسخيركننده لانه جاسوسي رد كرده اند، اما آيا اين موضوع- حتي بر فرض صحت- مي تواند براي احمدي نژاد و ميليون ها مسلمان ايراني كه به او رأي داده اند، يك اتهام محسوب شود؟
واقعيت اين است كه از نظر ملت ايران فتح لانه جاسوسي آمريكا و شكستن شاخ ابرقدرتي اين كشور افتخاري منحصر به فرد و انقلاب دوم بود؛ انقلابي كه در پي ساقط كردن رژيم مستبد وابسته به آمريكا رخ داد و سوم تيرماه امسال با انتخاب قاطع يكي از فرزندان متعهد انقلاب اسلامي سال 57، در حقيقت انقلاب سوم را خلق كرد.
اساسا مشكل امروز آمريكايي ها اين نيست كه آيا احمدي نژاد در جريان فتح لانه جاسوسي شركت داشته يا نه، بلكه مسئله اينجاست كه اگر او- برفرض- در تبليغات انتخاباتي اعلام مي كرد كه توفيق حضور در اين حركت عظيم و افتخارآفرين را داشت، بي ترديد آراي او به مراتب بيش از ميزان فعلي اش مي بود.
آمريكايي ها مي توانند هر طور مايلند از رسانه هاي بي شمارشان تبليغ كنند كه تسخير سفارت (لانه جاسوسي آمريكا) در تهران عملي مغاير با اصول ديپلماتيك در روابط بين الملل بوده، اما براي هميشه در برابر اين پرسش مقدر قرار دارند كه: وظيفه يك سفارتخانه چيست؟!
عرف ديپلماتيك و قواعد روابط بين الملل جاسوسي را از زشت ترين پديده هايي مي شمارد كه امكان وقوع دارند و كمتر كشوري را مي توان يافت كه مجازاتي كمتر از اعدام براي اين جرم درنظر بگيرد. با اين حساب كلنل هاي بازنشسته و سالخورده آمريكايي كه اين روزها تلاش مي كنند حافظه هاي ناقص خود را به كاربيندازند تا بتوانند به زعم خود اتهامي براي ملت ايران و رئيس جمهوري منتخب آنان بتراشند، بايد هر روز به كليسا بروند و مراسم شكر بجا بياورند كه رأفت اسلامي امام خميني(ره) و سياست مسالمت آميز اصولي جمهوري اسلامي ايران به آنان اجازه داد 26سال بيشتر در اين جهان زندگي كنند. آنان بهتر از هركسي مي دانند كه در تمام اين سال ها اسناد سفارت خودشان در تهران، جزو اقلامي محسوب مي شد كه ورودشان به خاك ايالات متحده ممنوع است!
فهرست رفتارهاي خصمانه و ضد ديپلماتيك آمريكا بخصوص عليه ملت ايران طولاني تر از آن است كه در عصر گسترش ارتباطات و آگاهي، عصري كه حاكميت ها و از جمله حاكميت كاخ سفيد در خانه هاي شيشه اي زندگي مي كنند، بتوان با اتهام تراشي براي رئيس جمهوري منتخب ملت ايران، مشكلي از مشكلات كاخ سفيد را حل كرد؛ رفتارهاي خصمانه اي كه از نيم قرن پيش تا همين امروز بدون لحظه اي انقطاع ادامه داشته است.
هنوز شهروندان و نخبگان ايراني هنگام ورود به خاك ايالات متحده به اتهام تروريست بودن مورد بازجويي قرار مي گيرند و از آنان به گونه اي توهين آميز انگشت نگاري به عمل مي آيد.
كارشناسان مسائل استراتژيك آمريكا امروز به صراحت از اين مي نالند كه يكي از دلايل اصلي به ثمر نرسيدن انقلاب نرم و مخملين آمريكايي در ايران اسلامي، بسته بودن سفارتخانه و عدم حضور سفير ايالات متحده در اين كشور است.
دكتر محمود احمدي نژاد، رئيس جمهوري منتخب اكثريت ملت ايران- متاسفانه- در حماسه فتح لانه جاسوسي آمريكا در تهران حضور نداشت. اگر در انقلاب دوم شركت داشت، قطعا بر پرونده افتخارات اين فرزند راستين انقلاب و امام(ره) مي افزود. اما اگر رئيس جمهور كم عقل آمريكا و مشاوران كودن او دنبال كساني مي گردند كه اتهام تروريست بودن را متوجه آنها كنند، نمونه هاي فراواني براي معرفي به آنان وجود دارد كه شايد يادآوري تنها يكي از آنها كافي باشد:
ساعت 55/10دقيقه صبح 12تيرماه سال 1367 كاپيتان ويليام راجرز فرمانده ناو آمريكايي وينسنس كه به طور غيرمجاز وارد آب هاي فلات قاره ايران شده بود، دستور شليك يك فروند موشك سيستم پيشرفته ايجيز را به سوي هواپيماي پهن پيكر ايرباس ايران صادر كرد و در يك لحظه 290مرد و زن و كودك غيرنظامي ايراني را به قتل رساند.
advertisement@gooya.com |
|
اين هواپيماي مسافربري در دالان هوايي «آمبر59» در حال اوج گيري و پرواز در مسير بندرعباس- دوبي بود. اين جنايت كم نظير كه از سوي تمام كارشناسان بي طرف جهان به عنوان گناهي غيرقابل بخشش توصيف شد، حدود يك سال مورد تجزيه و تحليل اطلاعاتي قرار گرفت تا در نهايت معلوم شد كه كاملا آگاهانه و عمدي رخ داده است و از موارد جدي نقض حقوق اساسي بشر، حقوق بين الملل و حقوق بين المللي ناوبري هوايي بشمار مي رود. بعد از روشن شدن جوانب مختلف اين اقدام تروريستي بود كه ويليام راجرز از دست رئيس جمهور كشورش نشان لياقت دريافت كرد!
راستي، اگر يك تروريست حرفه اي بخواهد با بهره گيري از تمام پشتوانه هاي نظامي، دولتي، سياسي، مالي و رسانه اي براي انجام يك جنايت جنون آميز عليه بشريت بهره بگيرد، چگونه عمل مي كند؟!