ضرب و شتم، هتاکی و بازداشت همسر گنجي و شماری از معترضین توسط نیروی انتظامی، گنجي

امروز: رسانه هاي خبري روز پنج شنبه 26 خرداد ماه خبري مبني بر ضرب و شتم همسر اكبر گنجي ـ روزنامه نگار دربند كه از يك شنبه گذشته در سلول انفرادي دست به اعتصاب غذا زده است ـ توسط نيروي انتظامي در برابر زندان اوين منتشر كردند. پيرو آن خبر معصومه شفيعي در نامه اي كه نسخه اي از آن به سايت امروز ارسال شد به تشر يح اين حادثه پرداخت متن كامل اين نامه در ادامه مي آيد:
صبح پنج شنبه 26 خرداد ماه طبق معمول پنج شنبه ها جهت ملاقات با آقاي گنجي به اتفاق اصغر گنجي ـ برادر آقاي گنجي ـ به زندان اوين مراجعه كرديم كه به ما گفتند ممنوع الملاقات است. از آنجا كه خانم زرافشان ساعتي قبل از ما جهت ملاقات با همسرش به داخل زندان رفته بود، منتظر مانديم بلكه بتوانيم از طريق خانم زرافشان خبري از آقاي گنجي به دست آوريم. در پياده روي آن طرف خيابان 12 ـ 10 نفر از دوستان و حاميان آقاي زرافشان ايستاده بودند كه ما نيز در كنار آنها ايستاديم. نيروي انتظامي آمد و گفت از اين جا برويد ما آن جا را ترك كرده و به بالاي خيابان رفتيم. يكي از آنها به نام م ـ ج كه از ابتدا حالتي عصبي داشت ناگهان با باتوم شروع به هل دادن و ضربه ؟ جمع كرد در اين هنگام برادر آقاي گنجي به نحوه برخورد وي اعتراض كرد كه با عكس العمل شديد م ـ ج روبرو شد و او را بازداشت كردند. من به بازداشت اصغر گنجي اعتراض كردم كه آقاي م ـ ج به طرف من هجوم آوردند كه خانم هاي حاضر در صحنه با سپر بلا كردن خود مانع از ضرب و شتم من شدند كه باز هم از ضربات وي در امان نماندم. سرهنگ م ـ ج در حضور جمع سربازان نيروي انتظامي و خانمهاو آقايان حاضر در صحنه ـ و حتي در حضور مافوق خود با ركيك ترين و شنيع ترين الفاظ مرا مورد اهانت قرار داد زشتي صحنه به حدي بود كه خود افراد نيروي انتظامي سرهنگ مذكور را سريعاً از آن جا دور كردند. نامبرده قبل از آن به من گفته بود: " به خاطر چادرت نمي زنمت"!! يعني از نظر آقايان نداشتن چادر مجوزي قانوني، شرعي و اخلاقي جهت تعرض به زنان با غيرت اين مرز و بوم است. كه البته به حرفش هم عمل نكرد و مرا با باتوم هدف قرار داد. در همين هنگام يكي از خانم ها گفت: " ايشان همسر آقاي گنجي است" مسول نيروي انتظامي منطقه كه در صحنه حضور داشت با اهانت به آقاي گنجي مرا وادار به واكنش كرد. از ايشان پرسيدم نام شما چيست تا بدانم با چه كسي طرف هستم من مي خواهم اسم شما را بدانم چرا اتيكت نامت را به سينه ات نزده اي؟ اين شخص سريعاً از صحنه دور شد و در حين دور شدن به سربازانش دستور داد مرا بازداشت كنند.

ما 6 نفر بوديم كه بازداشت شديم خانمها : فرزانه آقايي پور ـ شهلا انتصاري و بنده و آقاي اصغر گنجي، مسعود باستاني و آقاي شكوري. ما را به كلانتري ميدان تجريش بردند چون هيچك از ما بازجويي پس نداديم مجبور شدند ما را به دادسرا منتقل كنند. در آن جا متوجه شديم از ما به دليل اهانت شكايت شده است، كم مانده بود شاخ درآوريم. آنها ما را مورد ضرب وشتم قرار داده، با ركيك ترين الفاظ به ما اهانت كرده و سپس بازداشت نموده اند؛ تازه در جايگاه متهم نيز قرار گرفته ايم. هر يك از ما شش نفر از آقاي م ـ ج به دليل ضرب و شتم و اهانت شكايت كرديم كه اميدواريم بيطرفانه رسيدگي شود، خانم شهلا انتصاري به دليل شدت ضرب و شتم و كبودي و خونمردگي نقاط مختلف بدن به پزشكي قانوني معرفي شد.
با توجه به اين كه تعدادي از نيروهاي انتظامي مستقر در محل، اتيكت نام و نام خانوادگي نداشتند، آيا طبق قانون در برخورد با مردم اين عمل ـ نداشتن اتيكت ـ مجاز است در صورت هرگونه بي حرمتي از جانب ايشان مردم چگونه مي توانند از شخص خاصي شكايت كنند تا كل دستگاه مربوط زير سوال نرود؟
در چند روز گذشته بي حرمتي هاي زيادي جلوي زندان اوين درحق زنان و مردان، پيرمردان و پيرزنان صورت گرفت كه چون آقايان، اتيكت بر سينه نداشتند متاسفانه امكان شكايت به دليل ضرب و شتم و بي حرمتي از شاكيان سلب شده است. ولي آنچه مسلم اين است كه نيروي انتظامي منطقه مربوط بايد پاسخگو باشد.