از تاريخ دوم تا بيست و هفتم مي، نيويورك ميزبان ششمين كنفرانس بازبيني معاهده منع گسترش هسته اي (NPT) خواهد بود. با توجه به آن كه چنين كنفرانس هايي هر پنج سال يك بار برگزار مي شوند، اين واقعه اهميت خاصي دارد. اما با وجود آن كه تنها يك ماه به زمان برگزاري اين كنفرانس باقي مانده است، نه برنامه منسجمي براي آن وجود دارد و نه طرح اجرايي خوبي براي آن در نظر گرفته شده است. گزارش سازمان ملل متحد در مورد اجراي تصميمات كنفرانس هاي پيشين مرور بر NPT نيز هنوز به مرحله عملي نرسيده اند.
در سال 1995 ميلادي، NPT براي مدت نامحدودي تمديد شد و در حال حاضر اصلاح مواد آن، امكان پذير نيست. با اين وجود، آمريكا قصد دارد تغييراتي در NPT به وجود آورد و اين سند را با نيازهاي سياست خارجي خود تطبيق دهد.
وقتي مسأله گسترش سلاح هاي هسته اي در عراق از توجه بين المللي خارج شد، مسأله تأكيد بر سرنگوني صدام حسين مورد توجه قرار گرفت. اما ايران كه خود را قدرت منطقه اي بزرگ مي داند، با اين موضوع مخالف است و به توسعه برنامه هسته اي خود مي انديشد.
به علاوه، ايران قدرت بزرگي در درياي خزر و آسياي مركزي است اما آمريكا نتوانسته منافع استراتژيك خود را در منطقه كاملاً تأمين كند. محرمانه بودن سياست ها و برنامه هاي مقامات ايران به خصوص در مورد برنامه هاي هسته اي به واشنگتن اجازه داده كه جبهه اي عليه ايران را در آژانس و ساير سازمان هاي بين المللي ايجاد كند و برنامه هاي هسته اي ايران را مسأله اي جدي در سطح روابط بين الملل بخواند.
اما سيا درست مثل ماجراي عراق ادعا مي كند كه تهران برنامه هاي سري هسته اي خود را دنبال مي كند و به همين جهت ناقض ماده دوم معاهده NPT است.
هنگامي كه ماجراي «كشورهاي شرور» از سوي آمريكا مطرح شد، مقامات اين كشور ادعا كردند از آنجا كه NPT را نمي توان از طريق مكتوب اصلاح كرد، جامعه جهاني بايد بپذيرد كه كشورهايي مثل ايران- با وجود آن كه NPT را امضا كرده اند- نمي توانند از حق خود براساس ماده چهارم NPT يعني تحقيق، توسعه، توليد و استفاده از انرژي هسته اي براي اهداف صلح آميز استفاده كنند.
اين روش، عملاً طرحي است كه از لحاظ سياسي و اقتصادي، دسته بندي جديدي از كشورهاي متعهد به NPT ارائه مي دهد به طوري كه براي آنها حق استفاده از انرژي هسته اي درنظر گرفته نمي شود.
شايد بتوان گفت كه در گذشته، آمريكا به تنهايي اين سياست را دنبال مي كرده است اما اين شرايط، امروزه تغيير كرده است. اكنون، رويكرد متعادل بريتانيا، فرانسه و آلمان براي رسيدن به مصالحه اي منطقي با ايران جالب توجه است. اين كشورها سعي دارند نگراني ها در مورد استفاده نظامي ايران از برنامه هاي هسته اي و توسعه تكنيكي و علمي در مسائل تسليحاتي را برطرف كنند.
در اين راستا، ايران بايد ثابت كند كه برنامه اي براي ساخت سلاح هسته اي ندارد و برنامه هاي غني سازي اورانيوم خود (با 54 هزار سانتريفيوژ) را متوقف كند اما حق خود براي به راه اندازي برنامه غني سازي اورانيوم (با 500 تا 600 سانتريفيوژ) را حفظ كند و در همين حال، نظارت هاي بين المللي براي كنترل فعاليت هاي ايران تقويت شود.
اين برنامه در همكاري با آژانس، شرايط خوبي را به نمايش گذاشت و به توافق منجر شد. اين برنامه، حقوق ايران را محدود مي كرد اما براي كاهش تنش ها تا پيش از برگزاري كنفرانس مرور NPT در ماه مي مؤثر بود.
با وجود آن كه سختي هايي در اين راه وجود داشت، اما اين روند ادامه داشت تا اين كه كاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريكا به اروپا سفر كرد. متحدان آمريكا در ناتو مي خواستند با بوش صلح كنند و «گامي تاريخي» در جهت رسيدن به توافق با ايران بردارند. مثل هميشه، آنها مي گفتند موضعشان نشانه اثبات موضع مشترك اروپا و آمريكاست. در اين ميان، فقط يك كلمه تغيير كرد. «توقف» جاي «تعليق» را گرفت. سفر رايس موجب شد اروپايي ها دوباره به اول خط برگردند. برنده اين جريان كه بود؟
advertisement@gooya.com |
|
روز بيست و چهارم مارس هم مقامات اروپايي با نمايندگان ايران در پاريس ديدار كردند و باز هم به بن بست رسيدند. با اين وجود، آنها ادامه مذاكرات را مورد توجه قرار دادند. در همان حال، رايس هم به پاكستان رفت و به متحد استراتژيك آمريكا يادآوري كرد كه اطلاعات سري زيادي در مورد فعاليت هاي بازار سياه بين المللي هسته اي و عبدالقديرخان وجود دارد كه بايد فاش شود.
اين شرايط در ايران، از زمان انقلاب اسلامي در سال 1979 بي سابقه است زيرا در آن زمان، شاه كه به توسعه برنامه هاي هسته اي مشغول بود نيز از حمايت و چراغ سبز آمريكا برخوردار بود.