در خارج از ايران شاهدى عينى شهادت داده است كه زهرا كاظمى خبرنگار عكاس ايراني كانادايى بر اثر شكنجه در زندان اوين جان خود را از دست داده است. اين شاهد عينى كه دكتر شهرام اعظم نام دارد با خانواده خود به كانادا پناهنده شده است. براى برخى كسان اين پرسش مطرح شده است كه هويت شاهد عينى پرونده زهرا كاظمى را چگونه ميتوان تاييد كرد و شهادت وى در چه زمينه اى براى روشن شدن اين پرونده ياري رسان است. اين پرسشهايي است كه با دكتر رامين احمدي پزشك ايراني مقيم امريكا مطرح كردهايم چون دكتر احمدى به عنوان يكى از مسئولان سازمان اسناد حقوق بشر ايران و كارشناس امور پزشكي مدارك عرضه گشته از سوى دكتر شهرام اعظم را بررسى كرده تا درستى آنها را بسنجد.
دويچه وله: آقاى دكتر رامين احمدى، در گفتگو با هفتهنامه آلمانى ”دى تسايت“ شهروندى ايرانى به نام دكتر شهرام اعظم شهادت داده است كه خانم زهرا كاظمى را در حالتى در بيمارستان بقيةالله معاينه كرده كه ايشان بيهوش بوده و شكنجه شده بوده است. پرسش نخست من از شما اين است كه آيا پزشك بودن آقاى شهرام اعظم را تاييد مىكنيد و چه اطلاعاتى اصولا در مورد ايشان داريد؟
رامين احمدى: مركز بررسى اسناد حقوق بشر ايران از طرف وكلاى پسر خانم زهرا كاظمى اين ماموريت را داشت كه با اين پزشك مصاحبه بكند، ببيند كه ايشان واقعا پزشك هست يا نه و ببيند كه مداركى كه دارد آيا مداركى هستند كه مىشود به آنها استناد كرد يا نه. ما اين كار را چندين هفته پيش انجام داديم، با ايشان مصاحبه كرديم. دكتر شهرام اعظم متولد سال ۱۳۴۵ است. دبيرستان و پزشكىاش را در ايران خوانده است. داوطلب جنگ و جانباز بوده است. استخدام و كادر نيروى انتظامى با درجه ستوان يكم بوده است. جانباز هفتاد درصد بوده است. بنابراين برايش تسهيلات قائل شده بودند. در مهاباد و اردبيل مطب داشته است. تحصيلات دانشگاهيش را در اروميه انجام داده است. محل كار اصلى ايشان درمانگاه نيروى انتظامى بوده است. در واقع پزشك نيروى انتظامى بوده است. به آن نظام در حد توان خود خدمت كرد، به عنوان يك جوان رفته و براى نظام جنگيده است، موقعى كه نظام احتياج داشته كه ايشان به جنگ برود. موقعى كه نظام نياز داشته كه ايشان زندگى خودش را فدا بكند، رفته اين كار را كرده و مجروح شده است. بعد هم كه به عنوان پزشك كار كرده، براى نيروى انتظامى كار كرده است. بنابراين ايشان نه تنها پزشك بوده، بلكه مىشود گفت كه يكى از پزشكان محرم نظام بوده است. پزشكى بوده كه حق داشته در آن بيمارستان بقيةالله، كه بيمارستان پزشكان عادى و آدمهاى عادى نيست، كار بكند. مداركى كه ايشان دارد به طور مشخص علاوه بر كارت عضويت نظام پزشكىاش، مداركى كه از وزارت كشور دارد، از فرماندهى لوجستيكى نيروى انتظامى دارد، از دانشكده علوم پزشكى بقيةالله دارد، چه از دفتر پرستاريشان، چه از اتاق اورژانس و چه مدارك ديگرى كه از دانشكده علوم پزشكى استان آذربايجان غربى، همه به ما نشان ميدهد كه ايشان هم پزشك بوده و هم درون سيستم كار كرده، باتجربه بوده و هم اينكه در بيمارستان بقيةالله بوده و مهمتر از همه اينكه مداركى دارد كه به روشنى نشان مىدهد كه در زمانى كه خانم زهرا كاظمى را در حالت اغما به بيمارستان آوردند، ايشان در اتاق اورژانس شيفت كارش بوده و مشغول به كار بوده است.
دويچه وله: اينها را شما بعدا از طريق مصاحبهاى كه با ايشان كرديد متوجه شديد؟
رامين احمدى: هم از طريق مصاحبه و هم از طريق بررسى اسنادى كه ايشان با خود آورده است. يعنى نگاه كردن دقيق به اين اسناد، مطابقت دادنشان با اسناد مشابهى كه از ايران ما در اختيار داريم درمورد پزشكان جوان ديگرى كه در ايران تعليم پزشكى گرفتهاند و براى ادامه تخصيل به خارج ميايند.
advertisement@gooya.com |
|
دويچه وله: آقاى دكتر احمدى، گزارش پزشكىاى كه دكتر اعظم در اختيار مركز اسناد حقوق بشر ايران قرار داده است چه اطلاعاتى به شما ميدهد؟ چه چيزى را درمورد آنچه كه بر سر خانم كاظمى آمده توصيف ميكند؟
رامين احمدى: در درجه اول خيلى مهم است كه ما بدانيم كه اين گزارش پزشكى در واقع يك شرح حال بالينى است و چيزى را در باره اينكه چه كسانى اين كار را انجام داده، اين بلا را سر خانم كاظمى آوردند، به ما نميدهد. يعنى به عبارت ديگر از طريق اين گزارش نيست كه ميتوانيم بگوييم كه آقاى سعيد مرتضوى يا محمد بخشى در اين كار دست داشتند، بلكه فقط ميتوانيم بگوييم كه واقعا خانم زهرا كاظمى در چه شرايطى به اتاق اورژانس رسيده است. اينكه چقدر طول كشيده است تا اين شرايط در او ايجاد شود يا اينكه بعد از اينكه از اتاق اورژانس خارج ميشود حتى چه اتفاقى برايش ميافتد را اين گزارش به ما نميگويد. بنابراين آنچه مهم است اين است كه اين گزارش تنها از يك دوره زمانى كوتاه و مشخص است كه خانم كاظمي، قرباني، در اتاق اورژانس بوده است. معاينه بالينى پزشك نشان ميدهد هنگامى كه ايشان به اتاق اورژانس ميايد، در حال اغما بوده است. فقط باصطلاح پاسخ رفلكسى به تحريكات دردناكى ميداده كه در معاينه بالينى انجام ميدهند. آثار ضرب و شتم در سر و گردن وجود داشته است. استخوان بينياش شكسته بوده است. ترشحات خونى كه از حفره بينى وجود داشته به هر دليلى در اينترنهايى كه در آنجا كار ميكردهاند اين فكر را القا ميكند كه ممكن است اين مريض خونريزى داخلى داشته است، خونريزى از معده و شكم داشته و به اين دليل است كه خون در دهان يا بينىاش هست. در اين مورد اولين كار و تدبير درمانى كه ميكنند اين است كه سعى ميكنند معده را شستشو دهند. از اين طريق است كه سعى ميكنند لوله باريكى را از بينى درون معده ببرند تا معده را بشويند. اين كار را ميكنند، اما درون مايه برگشتى خون نبوده است. اين كار را به دشوارى انجام ميدهند، چون استخوان بينى شكسته بوده است. بنابراين ميفهمند كه ايشان خونريزى درونى در شكم و معده ندارد. ولى معاينه بيرونى نشان ميدهد كه علاوه بر اينكه استخوان بينى شكسته بوده، در گردن وى يك سرى خراشيدگيهاى عميق به صورت سه خط موازى در پشت گردن بوده است. سينه شكستگى داشته، دندههاى پنج تا هفت شكسته بوده است. در منطقه آلت تناسلى مقدار زيادى پارگى و خونريزى و غيره وجود داشته است. چند شكستگى انگشتان و ناخن اشاره و شست و غيره هم هست كه در مجموع ميتوان گفت كه له شدگى و شكستگى انگشت و ناخن شست پاى راست يا ناخن سوم و چهارم پاى چپ يا خونريزيهايى كه در كف هر دو پا در اين گزارش وجود دارد و بعد شكستگيهاى دنده و صورت و غيره به ما تصويرى ميدهد از يك مريض تكه پاره كه به اتاق اورژانس آورده شده است و كسى كه به احتمال قوى زير شكنجه بسيار قوى قرار گرفته بوده است. حال اينكه چند نفر و چه كسانى اين كار را كردند را ما نميتوانيم از روى اين گزارش بگوييم. فقط ميتوانيم بگوييم كه به احتمال بسيار زياد اين شكنجه خيلى شديد بوده است و آن ضربهاى كه ايشان را به اغما ميبرد، ضربهاى كه به سرش خورده بوده و باعث خونريزى داخلى شده بوده است، واقعا يك بخش از يك پروسه بسيار طولانىتر بوده است.