این مقاله گزارش و بررسی ای در باره برگزاری آیین های نوروزی ایرانیان در بریتانیا است. از دهه 1960 به بعد و به خصوص در سال های اخیر با گسترش مهاجرت ایرانیان به غرب (آمریکا و اروپا)، برگزاری آیین های فرهنگی ایرانی از جمله نوروز در این کشورها رو به گسترش بوده است. نوروز سال 1383 (2004) اوج این گستردگی نسبت به تمام سال های گذشته بود. این گسترش را می توان یکی از اشکال فرهنگی"جهانی شدن" دانست. این مقاله شرح و بررسی این موضوع و تحلیل علل، چرایی و چگونگی آن است. با توجه به فرایند جهانی شدن نوروز به بررسی این نکته پرداخته ایم که این فرایند جهانی شدن چه تاثیری بر شیوه اجرا و فهم این آیین می گذارد؟ چه تفاوتی در فهم نوروز بین ایرانیان مهاجر با درک بومی نوروز در زادگاه آن یعنی ایران وجود دارد؟ اجرای این آیین چرا انجام می شود و به کدام نیازهای ایرانی مهاجر پاسخ می دهد؟ همچنین از لحاظ نظری هدف مقاله جستجوی نظریه ای برای تبیین نسبت نوروز و دنیای مدرن است.
برای بررسی این پرسش ها به مطالعه نوروز در بین ایرانیان مهاجر بریتانیا به منزله یک "مورد مطالعاتی" یا شاهد تجربی پرداخته ایم. مهاجران ایرانی در بریتانیا و به خصوص مهاجران ساکن لندن به دلیل آشنایی و "تجربه زیسته" که از شیوه زندگی آنها در نتیجه پنج سال زیستن در لندن دارم برای مطالعه برگزیده شده اند. در مطالعات مردمنگاری و انسان شناختی که عموماً بر پایه "درک تفهمی" و درونی الگوها و رفتارهای فرهنگی استوار است، تجربه زیسته نقش اساسی ایفا می کند ((Spradley 1980. علاوه بر آن، لندن یکی از "شهرهای جهانی" است که میزبان انبوه مهاجران از ملت های مختلف از جمله ایرانیان است. ایرانیان مهاجر عمدتاً در شهرهای جهانی مانند لوس آنجلس، نیویورک، لندن و پاریس زندگی می کنند (Naficy 1993; Ansari 1988: Hosseini-Kaladjahi 1997). از اینرو مطالعه رفتار ایرانیان در لندن می توانست به نوعی نمونه مناسب تری برای شناخت عام رفتار مهاجران با نوروز باشد. برای این منظور در دو برنامه برپایی جشن نوروزی یکی برنامه نوروزی بریتیش میوزیم یا "موزه بریتانیا" در لندن که از دوم تا چهارم آوریل 2004 ، و دیگری برنامه جشن سوآس یا "مدرسه مطالعات شرق و آفریقای" دانشگاه لندن که در بیستم مارس 2004 برگزار شد شرکت کردم. داده های اتنوگرافیک این بررسی از راه "مشاهده مشارکتی" و "مصاحبه" های طولانی و شفاهی با شرکت کنندگان و برگزار کنندگان این جشن ها فراهم شده است.
همان طور که گفتیم هدف اصلی مقاله علاوه بر ارائه گزارش از جشن های نوروزی ایرانیان مهاجر، طرح "دیدگاه نظری" تازه ای برای فهم نوروز و دنیای مدرن است. از اینرو، در بخش نخست مقاله این دیدگاه را بررسی و شرح داده ایم. در بخش های دیگر متناسب با دیدگاه ارائه شده به بررسی گستره جهانی نوروز در دو دوره باستان و بعد در دوره معاصر می پردازیم. بعد از آن گزارشی از جشن های نوروزی در بریتانیا ارائه می کنیم. دو بخش پایانی به تحلیل کارکردهای نوروز و رابطه آن با دنیای مدرن، جهانی شدن و مهاجرت اختصاص دارد. با توجه به این نکات این مقاله از بخش های زیر تشکیل شده است.
• نوروز و جهانی شدن: طرح یک دیدگاه
• گستره جغرافیایی نوروز در دوره باستان
• گستره جغرافیایی نوروز در دوره معاصر
• نوروز در بریتانیا
• علل و کارکردهای نوروز برای مهاجران
• نوروز، مدرنیته و جهانی شدن
مفاهیم کلیدی: مهاجرت، مدرنیته، موزه پذیری، جهانی شدن، هویت، نوروز.
نوروز و جهانی شدن: طرح یک دیدگاه
نوروز در سال های اخیر توجه بسیاری از محققان در سراسر حوزه فرهنگ ایران را به خود معطوف کرده است (ساعد برومند 1377؛ هُنری 1991؛ رجبی 1376؛ عزیزی 1988؛ روح الامینی 1378 ؛ مظاهری 1992؛ بشیر عزیزی 2003). این توجه از یک سو از نقشی که نوروز در سیاست ناسیونالیستی و استقلال یافتن کشورهای تاجیکستان، آذربایجان و کشورهای آسیای میانه و تعارضات قومی در افغانستان دارد نشأت می گیرد، و از سوی دیگر ناشی از "جهانی شدن" و اهمیت یافتن آیین های قومی در فرایندهای جهانی از جمله مهاجرت اقوام ایرانی به غرب است. اما علی رغم گستردگی نسبی این مطالعات، اغلب آنها یا از منظر ادبی است و به ستایش نوروز و بهار اختصاص دارد، یا از منظر تاریخی است و به ریشه های تاریخی و اسطوره ای آن می پردازد (رجبی 1376؛ مظاهری 1992). برخی نیز مطالب سرگرمی، تجاری و تبلیغی هستند که اغلب در مطبوعات و رسانه ها منتشر می شوند. تاکنون کمتر برای تبیین نوروز در بافت و ساختار جهان مدرن نظریه ای ارائه شده است، زیرا همان طور که گفتیم گفتمان نوروز پژوهی اساساً مبتنی بر نگرشی تاریخی- ادبی و فولکلوریک است نه انسان شناختی. از اینرو حتی مطالعات انسان شناختی این حوزه نیز یا به همان بررسی های تاریخی محدود می شود (روح الامینی 1378) یا آنکه به گزارش های فولکلورشناختی در زمینه گردآوری آداب و رسوم نوروزی در مناطق مختلف، یا در لال به لای متون ادبی و تاریخی اختصاص دارند (ساعد برومند 1377).
تمرکز گفتمان های مطالعات نوروزپژوهی بر ابعاد تاریخی و ادبی دلایل مختلفی دارد. از جمله این دلایل می توان به تلاش آگاهانه نخبگان فکری و سیاسی جهان ایرانی برای احیای یا به تعبیر اریک هابزبام و رانگر (1983) "ابداع مجدد" نمادهای تاریخی، قومی و فولکلوریک برای تشکیل و تقویت دولت-ملت های مدرن، سلطه سنت قوی نگرش های تاریخی و ادبی در این کشورها، و همچنین ماهیت و جنس تاریخی بودن نوروز اشاره کرد. مجموعه این عوامل باعث می شود که نگرش جوهری یا ذات گرایانه ای در شناخت عناصر فرهنگی و فولکلوریک مانند نوروز که "بنیان های فرهنگی" اقوام گوناگون جهان ایرانی را تشکیل می دهند تسلط یابد. نگرش ذات گرایانه، فرهنگ را بیشتر امری ثابت می پندارد تا متغیر. در نتیجه اغلب در مطالعات مربوط به این حوزه درک متغیر و سیال بودن ماهیت مفاهیم و سنت های فرهنگی و به خصوص عناصر و مولفه های فرهنگ مردم دشوار می شود (Funch 2001). در حالیکه در واقعیت، فرهنگ همواره در عین داشتن نوعی ثبات، متغیر و پویاست. یعنی در دوره ها و مکان های متفاوت مولفه های فرهنگ و بسیاری از سنت های موجود، دقیقاً "کارکرد اجتماعی" و "معنای" متفاوت و گاهی ضد یکدیگر داشته اند. تاریخ تحولات تمام سنت های فرهنگی گواهی بر این خصلت سیالیت و متغیر بودن فرهنگ است. برای مثال در زمینه آیین های نوروزی برخی محققان بر این باور هستند که رسم سیزده بدر برای بیرون کردن نحسی سیزده نبوده است زیرا ایرانیان در گذشته سیزده را نه تنها نحس نمی دانسته اند بلکه یکی از ایام مقدس و خجسته بوده است ؛ و «تفكر نحوست عدد 13 از دو شاخهي مردم كشورهاي غربي و عربها به ايران وارد شده است (روح الامینی 1383، بقایی 1383). حتی این باور که سیزده بدر همیشه و همه جا در روز سیزدهم فروردین برگزار می شود نیز قابل تردید است زیرا مردم لرستان بنابر سنتي قديمي، روز چهاردهم فروردين از خانههاي خود بيرون ميروند، سبزهها را به آب ميدهند، شادي ميكنند و دختران دم بخت سبزه گره ميزنند (اسدیان 1383).
این تغییرات، تنوعات و تفاوت ها در نوروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به خصوص تاکنون نظریه ای برای تبیین نوروز در چارچوب تحولات کنونی در "جهان ایرانی و ایران جهانی" و جهان امروز به طور کلی، ارائه نشده است. این مقاله برای پُر کردن این خلاء نظری، نگرشی تازه برای فهم نوروز در چارچوب نظریه های مدرنیته و فرایندهای جهانی شدن را پیشنهاد می کند. در این نگرش نوروز امری متغیر، تحول پذیر، و زمانمند است که در ارتباط با شکل گیری هویت انسان مدرن در چارچوب شرایط جدید امروزی ایفای نقش می کند. در زیر این رویکرد را شرح می دهیم.
نوروز یکی از عناصر فرهنگ ایرانی است که در چند دهه اخیر توانسته است بیش از هر زمانی در تاریخ گذشته به خارج از مرزهای سرزمین "ایران بزرگ" یا سرزمین های "حوزه فرهنگ ایرانی" –یعنی آسیای میانه، هند و کشورهای شبه قاره - گسترش یابد. این فرایند را می توان فرایند «جهانی شدن مجدد نوروز» نامید زیرا پیش از این نیز در دوره ای از تاریخ نوروز گستره جهانی داشته است. اگرچه نوروز از جهاتی، جشنی منطقه ای و سرزمینی شناخته می شود و بیش از هر چیز با نام سرزمین ایران پیوند خورده است اما در واقعیت همواره گستره ای بیش از ایران داشته است. از این منظر می توان دو مرحله اساسی در تاریخ نوروز را از هم تفکیک کرد. نخست، "دوره باستانی" که تقریباً در تمام جهان متداول بوده است. با رواج مسحیت، ظهور اسلام و افول دین های ایرانی میترایسم و زرتشت، گستره نوروز محدود می شود. دوم، "دوره اخیر" که همگام با "فرایند های جهانی شدن" و "مهاجرت" اقوام ایرانی از ایران، افعانستان، تاجیکستان و آسیای میانه به کشورهای غربی و سراسر جهان، مجدداً آیین های نوروز نیز در سراسر جهان توسط این مهاجران برپا می شود.
نکته اساسی این است که اگرچه امروزه مجدداً جشن های نوروز در سطح جهانی در حال گسترش است اما علل، کارکردها، چگونگی و شیوه ها برپایی نوروز بین امروز به خصوص نوروزی که مهاجران برپا می دارند با دوره باستان تفاوت ماهوی دارد. نوروز امروز نه با آن روایت اسطوره ای دیروز، بلکه در چارچوب نیازها و شرایط مدرن و پسا مدرن امروز انجام می شود. همان طور که می دانیم منطق باستانی نوروز "اسطوره های نوروزی" است، اسطوره هایی مانند"اسطوره زیبای آفرینش در ایران باستان"، "اسطوره نمادين سالگرد بيداري طبيعت از خواب زمستاني" اسطوره دوران جمشيد" و افسانه هایی که جم با حضرت سليمان آميخته مي شود و از مجموعه این افسانه ها بنيانگذاري نوروز را به سليمان نسبت مي دهند (رسولی 1383). اما منطق امروزی نوروز "اسطوره های مدرن و پسا مدرنی" است که تاکنون کمتر بررسی و کاویده شده اند. اگرچه تمامی آن اسطوره های تاریخی به نحو پیچیده ای در فرایند شکل بخشی به هویت انسان ایرانی، به خصوص ایرانیانی که خارج از مرزهای وطن خود زندگی می کنند بازتولید می شوند زیرا «نوستالژی نسبت به گذشته تاریخی وطن، پاره ای از مولفه های سازنده رشد و تکامل انسانی است که از طریق متصل کردن و توسل جستن به ریشه ها و مشترکات باعث بازسازی و ترمیم انفصال ها و انقطاع های هویتی در سطح فردی و جمعی می شود» (Naficy 1993: 148). اما همان طور که مانوئل کسل می گوید قومیت ها در پرتو شرایط مدرن بازتولید و تفسیر سنت های تاریخی خود می پردازند و هرگز هویت تاریخی شان را عیناً به منظور تکرار آن هویت عرضه نمی کنند.
از اینرو ایرانی های مهاجر و اقوام دیگر، امروز به نحوی آگاهانه و به نوعی "قراردادی" برای برگزاری نوروز در محلی گردهم می آیند. جوهر تعمدی و آگاهانه، آن را از برگزاری سنت ها در داخل زادگاه و وطن که اغلب به حکم فرهنگ و ناخودآگاه جمعی انجام می شود متفاوت می سازد. از آنجا که به نحو آگاهانه این آیین ها را انجام می دهند، همواره خود را مخیر و آزاد می دانند تا به روش انتخابی عناصری از گذشته را برگزینند که مناسب شرایط امروز آنان است. همچنین از آنجا که در معرض فرهنگ های دیگر هستند اغلب به "روش خلاقانه" آیین های سنتی شان را با آیین ها و روش های فرهنگی دیگر در می آمیزند.
علاوه براین، نوروزی که در سرزمین های بیرون از ایران توسط مهاجران ایرانی برگزار می شود با نوروزی که در حال حاضر در ایران انجام می گیرد نیز دارای تفاوت های بنیادینی است، اگرچه همه در این امر که نمادی از ایران و فرهنگ آن است مشترک اند، و آیین های نوروزی داخل کشور نیز همان طور که خواهیم دید تحت تاثیر دنیای مدرن قرار دارند.
در این زمینه می توان گفت از انتهای قرن نوزدهم به بعد با ورود گسترده ایران به دوره مدرن و شکل گیری گفتمان ها و به تبع آن چالش های هویت ملی، دینی و مدرن، انسان ایرانی نسبت به لایه های پنهان و آشکار فرهنگی خود، آگاه و خودآگاه شد، و به تدریج تمام سنت ها و آیین های فرهنگی از جمله نوروز ديگر نه به منزله سنتي موروثي كه به طرز ناخود آگاه پذيرفته و اعمال مي شود بلكه به منزله نوعي آيين فرهنگي و اجتماعي كه افراد به معنا و وجود آن علم و آگاهي دارند تلقي شده است.
آنگاه كه انسان آگاهانه عناصر فرهنگي را درك و تجزيه و تحليل مي كند در فضاي مدرن قرار مي گيرد زيرا ديگر سنت ها نه از آن حيث كه تاريخ را به دوش مي كشند بلكه از آن حيث كه آگاهانه "انتخاب شده اند" مورد توجه اند. این نکته برای مهاجران که در محیطی بیرون از "زیست بوم تاریخی" خود زندگی می کنند به شکل مضاعف تحقق می پذیرد. یعنی میزان و غلبه خودآگاهی مهاجران در برگزاری این جشن به مراتب بیش از انجام یک سنت برحسب عادت یا به حکم "میراث اجتماعی" است. زیستن در یک جامعه دیگر، به منزله زیستن در "ضد محیطی" است که آگاهی دایمی به محیط بومی را تولید می کند. از این منظر، نوروز مهاجران تفاوت بنیادین با نوروز در داخل کشور، و نسبت وثیق تری با تحولات مدرنیته دارد.
در این بررسی با توجه به توضیحات مذکور رویکرد ما بر این اصل استوار است که برپایی جشن های نوروزی در بین مهاجران ایرانی هم دارای جنبه های سیاسی و جهت گیری های ایدئولوژیک و هم دارای کارکردهای فرهنگی و اجتماعی مهمی در زندگی مهاجران است. برای فهم نوروز در بین مهاجران باید از یک سو شرایط جامعه مدرن غرب، و از سوی دیگر مهاجرت و فرهنگ مهاجران را به درستی درک کرد. اساسی ترین نکته در این زمینه این است که فرهنگ و فعالیت فرهنگی برای مهاجران تنها یک تفریح و پر کردن اوقات فراغت نیست بلکه تمام زندگی آنان است. از اینرو باید برپایی جشن نوروز در بین مهاجران را در چارچوب شیوه زندگی و فرهنگ مهاجر بودن آنها و بافت، و ویژگی های جامعه و دوره فراصنعتی و فرانوگرایی که آنها در آن زندگی می کنند تحلیل و بررسی کرد.
همچنین آیین های نوروز مهاجران با توجه به این واقعیت که در زمینه اجتماعی متفاوتی از فرهنگ ایرانی انجام می گیرد لاجرم متاثر از شرایط و محیط کشورهای میزبان یعنی جامعه و غرب است. این تاثیر را به طور مشخص در نفوذ "فرهنگ عامه پسند" ، "فرهنگ مصرف گرایی" ارزش های سکولار نظام سرمایه داری، لیبرالیسم، عقلانیت و دموکراسی به منزله ویژگی های بنیادین جامعه مدرن می توان دید، تاثیری که البته کم و بیش در داخل ایران نیز قابل مشاهده است چرا که مدرنیته و نظام سرمایه داری کم و بیش نشان خود را در ایران به نحو روشنی برجای نهاده است، هرچند تا رسیدن به نقطه بلوغ مدرنیته در ایران هنوز راه زیادی باید پیموده شود.
با توجه به کارکردهای اجتماعی و فرهنگی که نوروز در کلیت زندگی مهاجران عهده دار است، شکل و محتوای آن با مراسم و آیین های نوروزی که در داخل کشور انجام می شود از برخی جهات متفاوت است. از جمله این تفاوت ها، تاکید بیشتر بر به کارگیری عناصر و نمادهای سنتی، استفاده از نمادهایی که جلوه های بازنمایی و بصری بیشتر دارند، و در آمیختن نوروز با کل فرهنگ ایرانی و تبدیل کردن آن به "نمایش فرهنگی" برای معرفی، عرضه و انتقال فرهنگ ایرانی به نسل های جوانتر و غیر ایرانیان و جامعه میزبان آنها است. از این نظر برپایی جشن های نوروزی اساساً تلاش مهاجران ایرانی برای بازیابی و باز تعریف هویت وفرهنگ آنهاست، فرهنگ و هویتی که در نتیجه بیرون رفتن از سرزمین مادری و همچنین تعلق نداشتن به سرزمین میزبان که در آن زندگی می کنند، "سرزمین زدایی" شده و فاقد بُعد مکان و زمان است؛ و در نتیجه هستی مادی خود را متزلزل می بیند و نیازمند تلاش آگاهانه برای شکل یافتن و تعریف است. از اینرو به تعبیر رییس کمسیون فرهنگ اداره یونسکو در ایران: «كساني كه سالها است خارج از ايران زندگي مي كنند به مراتب نسبت به سنت نوروز وابستگي بيشتري احساس مي كنند تا ما كه در ايران هستيم. آنها سعي مي كنند كه اين احساس تعلق و هويت ملي و فرهنگي شان حفظ شود» (فراهانی 1382).
با توجه به این نکات در این زمینه مفهوم و تلقی از هویت و نسبت آن با مهاجرت و مدرنیته نقش اساسی در تبیین نوروزی ایرانیان مهاجر ایفا می کند. از منظر انسان شناسي هويت پديده اي مركب، ارتباطي و ابداعي است (كليفورد 1988: 10). يعني هر گروه و جامعه اي با توجه به شرایط زیست بوم یا "جهان زندگی" اش و در جريان ارتباطاتش با جوامع و گروه های ديگر به ابداع يا باز تعريف خود مي پردازد. جهان زیست انسان معاصر به خصوص انسان مهاجر عمدتاً شرایطی است که آن را مدرن یا مدرنیته تعریف می کنند. همان طور که استدلال خواهیم کرد "مهاجرت انبوه" ، پاره ای از فرایندهای مدرنیته و جهان مدرن است. منظور از مدرنیته بیش از هر چیز ساختارهای اجتماعی- فرهنگی که از دوره روشنگری به تدریج در پرتو فرایندهای شهرنشینی، صنعتی شدن، دموکراسی، کاپیتالیسم و اقتصاد آزاد ظهور کرده و هر روز رشد و تکامل و در عین حال دگروگونی یافته است (احمدی 1377: 23). بین مدرنیته و هویت رابطه ای نزدیک وجود دارد زیرا مدرن شدن از منظر انسانشناسي نوعي فرايند كسب آگاهي، باز شناسي و ارزيابي انتقادي مداوم از خود به منظور ايجاد بهترين الگوي تطابق با مجموع شرايط محيطي، تاريخي، فرهنگي و اجتماعي دوره مدرن است. در اين ديدگاه هر گروه و جامعه اي متناسب وضعيت خاص خود فرايندي منحصر به خود از مدرن شدن را طي مي كند، فرايندي كه ممكن است با جوامع و گروه های مشابه خود وجوهي مشترك، و با جوامع و گروه ديگر اشتراكات كمتري داشته باشد، اما در هر صورت، كليت مدرينته هر گروه و جامعه اي منحصر به فرد است. بنابر اين فرايند مدرن شدن همواره در ماهيت خود نوعي انطباق با بومي سازي مداوم همراه است. از اينرو، همانطور كه جيمز كليفورد اشاره مي كند، هر جامعه اي ناگزيراست براي نيل به مدرنيته "تفاوت آن را از ديگر مدرنيته ها ابداع و بازشناسي كند" (1988: 15).
با توجه به رویکرد بالا، استدلال ما این است که مهاجران ایرانی نوروز را از یک سو در پرتو موقعیت خاص خودشان برای شکل بخشیدن به هویتی مدرن به خدمت می گیرند، هویتی که هم آنان را با جامعه مدرن غرب سازگار و منطبق کند و هم در عین حال رنگ تغلق بومی و متفاوت بودن به آنها بزند. به نحوی که بتواند بدون غربی شدن در غرب زندگی کنند. در زیر ابتدا عمومیت نوروز در دوره باستان، و سپس دوره مدرن را شرح می دهیم.
گستره جهانی نوروز در دوره باستان
نوروز جشن و آیینی است که از ابتدا جنبه بین المللی داشته و محدود به مرزهای سیاسی معینی نبوده است. حتی در ایام باستان که امپراتوری پارس بزرگترین امپراتوری جهان بود و رقبایش مصر و یونان بودند آیین های نوروزی در این کشورها رایج بوده است. هرودت معتقد است كه مصريان باستان اولين كساني بوده اند كه سال را به 12 ماه تقسيم كرده و به پايان آن 5 روز اضافه كردند. قلقشندي صاحب كتاب "صبح الاعشي" مي گويد: «نوروز كه يمي از مشهور ترين اعياد مصر است از ايران باشتان گرفته شده و به آن نام نيروز قطبي داده اند. اين عيد با همان نام و آداب و سنن ايراني در مصر برگزار مي شود." وي در كتاب «مناهح الفكر» نيز مي گويد: مصريان در آن روز شادي كرده، آتش مي افروزند و آب بر روي يكديگر مي پاشند كه از مراسم ايرانيان به مراتب مفصل تر است و مردم شام نيز همين آيين را در اول ماه نيايش كه يكي از ماه هاي رومي است بركزار مي كنند (اخوان بهبهانی 1383)
برگزاری جشن نوروز در کشورهایی مانند هند هم سابقه ای دیرینه دارد و علاوه بر "پارسی های" هند که این آیین را اصولاً جشن محلی و بومی خود می شناسند، نوروز با نام "جشن هولی" در میان برخی اقوام دیگر آن نیز برگزار می شود. هولی که با مذاهب و ساختار اجتماعی اقوام مختلف هند در آمیخته است همچنان نمادهای مشترک ایرانی را داراست:
آيين جشن دو روز است. در روز اول آتشي بزرگ در غروب و يا شب هنگام روشن مي شود قبل از آن آتش بزرگ ديگري بر روي مكاني كه از قبل آماده شده روشن مي شود و تمثالي از هوليكا كه از خيزران و بوريا ساخته شده در حركت دسته جمعي منظم به همراه خوانندگان و نوازندگان محلي به وسيله برهمن ها با تشريفات به محل مي شود (حسینیان 1383).
همچنین نمونه دوردستي از آتش افروزي نوروزي را در نزد مردم روستاهاي جنوب كشور روماني گزارش كرده اند (مزداپور 1383). همچنین برگزاری آیین های نوروزی در اروپا در گذشته های دور نیز رواج داشته است. صادق همایونی در «نوروز و پیوستگی های آن با سایر اقوام و ملل» می نویسد:
در برگزاري جشن و آيين هاي نوروزي كه هزاران سال پيشينه دارد افزون بر زردشتيان و مسلمانان كه هر كدام باور خود را دارند مسيحيان ارمني و نيز يهوديان فارسي در سمرقند و بخارا و برخي از شهرهاي آسياي مركزي نوروز و اعتدال بهاري را جشن مي گيرند. گذشته از ايران در آسياي صغير و يونان برگزاري جشنها و آيين هايي را رد آغاز بهار سراغ داريم، در منطقه ليدي و "فري ژي" منطقه شمال آسياي صغير بر اساس اسطوره هاي كهن به افتخار "سي بل" الهه باروري و معروف به مادر خدايان و الهه "اتيس" جشني در هنگام رسيدن خورشيد به برج حمل و هنگام اعتدال بهاري برگزار مي شد. مورخان از برگزاري آن در زمان آگوست شاه درتمام سرزمين فري ژي و يونان وليدي و آناتولي خبر مي دهند به ويژه از جشن و شادي بزرگ سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردين) (همایونی 1383)
برپایی آیین های نوروزی یا مشابه آن در سراسر اروپا وجود داشته چرا که تا قبل از رواج مسیحیت، میترایسم یا آیین مهرپرستی دین رایج این ناحیه بوده و حتی بعد از گرویدن به مسیحیت نیز تا قرن ها جشن کریسمس و ژانویه رواج نداشته است. بر اساس شواهد باستاشناختی و تاریخی موجود در آغاز سده چهارم میلادی بیش از 300 معبد میترائی (مهرابه) در ایتالیا وجود داشت و قاطبه مردم یلدا (تولد مهر) را جشن می گرفتند. در ضمن اين آئين توسط لژيونرهای رومی به مناطق تحت نفوذ امپراطوری از جمله آلمان، اتريش و انگلستان انتقال يافت و مهرابه های متعددی در آن كشورها ساخته شد. در سال ۱۹۵۴ بقايای يك مهرابه هنگام باز سازی "وُلبروک هاوس" لندن كه در زمان جنگ آسيب ديده بود كشف شد و پس از مدتی آنرا كنده و در كنار "کویین ویکتوریا استریت" در نزديكی "بنک" بازسازی كردند و هم اكنون در تمام روزهای هفته در ۲۴ ساعت در آنجا قابل رويت است. اما از اوایل قرن چهارم به تدریج آیین میترایسم و سنن آن از اروپا برچیده شد. امپراطور كنستانتين اول، مشهور به "پدر كليسا" كسی است كه پايتخت رم شرقی را بنا كرد و به نام خود آنرا قسطنطنيه ناميد. او در سال ۳۱۲ ميلادی ايتاليا و رم را تسخير كرد و علاقه داشت دين مسيح را در ايتاليا رواج دهد ولی چون نميتوانست مستقيما با ميترائيسم مقابله كند، در سال ۳۱۲ فرمانی را در ميلان برای آزادی و برابری مذاهب صادر كرد و دستور داد كه چون مسيحيان حضرت عيسی را مظهر نور ميدانند آنها نيز يلدا را به عنوان روز تولد مسيح جشن بگيرند. اين موضوع را مسيحيان متعصب نپذيرفتند زيرا آنها برپائی جشن تولد مخصوصا يلدا را يك آئين مربوط به كافران و مشركين می دانستند. تغيير و تصحيح تقويم بار ديگر در قرن شانزدهم انجام گرفت. در سال ۱۵۸۲ به دستور پاپ گرگوری سيزدهم روز بعد از چهارم اكتبر روز ۱۵ اكتبر اعلام شد. پس از گذشتن متجاوز از چهار قرن اين فرمان و دستورات ديگر از قبيل قرار دادن اول ژانويه به عنوان اولين روز سال به صورت كلی مورد قبول مردم واقع شده است ولی قسمتهائی از كليسای ارتدكس اين تقويم و پيشنهادهای كنفرانس (نيسه آ) را قبول ندارند و تاريخهای مذهبی را بر مبنای تقويم جولين حساب ميكنند (فتح راضی 1382؛ Miller 1993).
برخی نیز ریشه نوروز را در کشاورزی و وابستگی انسان به طبیعت می دانند. از این نظر نه تنها ایرانیان بلکه در گذشته اغلب سرزمین ها فرا رسیدن بهار را جشن می گرفتند. از اینرو هنوز نیز بقایای نوروز در سرزمین هایی که رومن ها ماه فوریه (اسفند) را ماه نظافت و دور کردن بدی ها و بدیمنی های زمستان می دانستند و با اجرای مراسمی خود را برای شروع سال نو و استقبال از بهار آماده می کردند. در جزایر «لیوارد» در هلند هنوز این آیین ها با نام ساکافوکو برگزار می شود. هدف این آیین ها «دور کردن نحسی» روزگار است. رومن ها سابقاً پایان زمستان و آغاز بهار را جشن سال نو می گرفتند و آن را «فورواریس» یا «جشن فوریه» می نامیدند. جشن فورواریس سه روز می انجامید.
کلیسای کاتولیک تلاش های زیادی کرد که سنت های دهقانی را که ریشه در آیین های کفر داشت برچیند. از جمله این تلاش ها برگزاری جشن های سنت مارتین که در روز یازدهم ماه نوامبر (یازدهمین ماه سال) برگزار می شد است. هدف این جشن فراهم سازی مقدمات جشن زمستان در چارچوب آموزه های مسیحی بود. هدف جشن های زمستان دور کردن بدی های این فصل بود.
کلیسای کاتولیک در نهایت موفق به حذف آیین های کفار نشد. از اینرو در سال 1091، کلیسای کاتولیک روز چهارشنبه سه روز بعد از جشن آغاز سال نو را «اش ونزدی» اعلام کرد. اش ونزدی، روز آغاز ایام چهل روزه، روزه گرفتن در مسیحیت است. ایامی که غسل «بپتایز» عیسی مسیح گرامیداشته می شود. مسیحیان در ایام روزه داری از خوردن گوشت دست می کشیدند، از این رو آن راCarne Levale که در زبان لاتین به معنای دست کشیدن از مصرف گوشت است می نامیدند. اما در معنای امروزی آن کارنوال واژه ای است که در قرن سیزدهم پدید آمد.
بررسی تاریخی مسئله جایگاه نوروز در دوره باستان موضوع این تحقیق نیست و از حوزه تخصص و مطالعات نگارنده بیرون است. اما با توجه به مجموعه اطلاعات موجود در این نکته که نوروز یا جشن های مشابه آن در دوره های گذشته تاریخ در اغلب سرزمین های جهان رایج بوده است تردید وجود ندارد. از این نظر می توان گفت نوروز اساساً جشن و آیینی جهان گستر بوده است که تحولات اجتماعی و فرهنگی باعث محدود شدن آن به سرزمین های جهان ایرانی شده است، محدودیتی که بعد چندین سده دو باره در حال برداشته شدن است. هر چند همان طور که خواهیم دید ماهیت و چگونگی گسترش یا جهانی شدن نوروز تفاوت بنیادین با دوره باستان آن دارد.
جهانی شدن نوروز در امروز
همان طور که گفتیم در چند دهه اخیر همگام با مهاجرت و حضور ایرانیان در کشورهای مختلف، جشن نوروز دو باره به اروپا راه یافته و در حال گسترش است. در نتیجه با توجه به حضور اجتماعات بزرگ و کوچک مهاجران ایرانی در سراسر جهان، امروزه کمتر کشوری وجود دارد که مراسم نوروز در آن برگزار نشود. در كشور هاي گوناگون جهان، مراسم چهارشنبه سوري، تحویل سال نو، جشن و سرور نوروزی، سیزده بدر و بسیاری از رسم و رسوم ریز و درشت آن مانند هدیه دادن، حاجی فیروز، قاشق زني، خريد آجيل های مخصوص، و تهیه غذاها و شیرینی های ایرانی و بسیاری چیزهای دیگر از سوي ايرانيان برگزار مي شود. در این ایام فروشگاه هاي ايراني، موسيقي ايراني و هر آن چيز ديگري كه رنگ و بوي ايراني دارد در سراسر جهان رونق دارند و به جهان برای چند روزی رنگ و بوی ایرانی می دهند. در زیر نمونه هایی از گزارش های منتشر شده در باره نوروز در برخی کشورهای جهان را بیان می کنیم، اگرچه این گزارش ها تنها چند نمونه و مثال است و قصد ارائه گزارش توصیفی جامع از آیین های نوروزی در جهان را نداریم و ضرورتی نیز به بیان تمام آنها نیست.
در نوروز 1383 شهردار پاریس اگرچه با کُردی خواندن نوروز خاطر ایرانیان را آزرد اما نوروز 1383 را «درتالار بزرگ شهرداری پاريس که بسيار زيباست و گچ بری ها و طلاکاری ها و تزئينات گرانبهايی دارد» جشن گرفت. همچنین برای نوروز 1383 «سازمان زرتشتيان جهان» در لندن، در اسفند 1382طي اطلاعيه اي رسمي اعلام كرد كه مراسم چهارشنبه آخر سال _ چهارشنبه سوري _ را هر چه باشكوهتر برگزار مي كند. این سازمان اعلام كرد اين مراسم، همچون سال هاي گذشته و نيز ساير مراسم زرتشتي در تمامي كشور هاي زرتشتي نشين به خصوص در هند، كانادا، پاكستان، آمريكا، انگليس و ايران پاس داشته مي شود. این سازمان اعلام داشت از ديگر كشور هايي كه در مراسم پاسداشت چهارشنبه فرجامين سال شركت مي كنند سوئيس، فرانسه، آلمان، ايتاليا، كشور هاي اسكانديناوي و نيز ژنو است. اينها مكان هايي هستند كه پذيراي مهاجران يا پناهندگان ايراني هستند و بدين جهت با سنت هاي ايراني نيز آشنا شده اند.
سه شنبه شانزدهم مارس 2004 ایرانیان مقیم کانادا در ونکور در غرب کانادا کارنوال بزرگی برپا کردند، و به شیوه ای که شهروندان لندن در شب ژانویه در "میدان ترافالگار" و در کنار "ساحل تیمز" جمع می شوند، ایرانیان نیز در میدان شهر گردهم آمدند، آتش روشن کرده و حضور خود در شهر را به نمایش گذاشتند.
چهارشنبه سوري در ژاپن نيز طرفداراني دارد. طي سال هاي اخير كه تعداد مهاجرين ايراني در ژاپن رو به افزایش گذاشته، ايرانيان مقيم ژاپن به همراه خانواده هاي عمدتاً ژاپني خويش در جشن و سرور آتش بازي چهارشنبه سوري شركت مي كنند. همسايگان و دوستان ژاپني اين ايراني ها معمولاً از هنگام غروب به ميهماني ايرانيان رفته و تا پاسي از شب گذشته به آتش افروزي و آتش بازي مشغول مي شوند (سلیمانی 1382).
مراسم نوروز امسال (1383) در آمستردام هلند نیز نسبت به سالهای پيش گسترده تر و به اشكال متفاوت تر برگزار شد. از جمله برنامه های نوروزی در این کشور برنامه «بنياد آينده ايران» بود. این برنامه شامل تركيبی از برگزاری جشن سنتی نوروز و سخنرانی هايی در باره اوضاع سياسی ايران بود. جمعيت شركت كننده را تقريباً نيمی ايرانی و نيمی هلندی تشكيل می دادند. برگزاركنندگان برنامه سنگ تمام گذاشتند و برنامه هايی از موزيك زنده و نمايش فيلم گرفته تا ميزگرد وبحث به اجرا گذاشتند.
همچنین امسال در اغلب شهرهای آمریکا که ایرانیان حضور دارند به خصوص در لوس آنجلس مرکز اصلی ایرانی نشین در آمریکا و در بسیاری از دانشگاه های آمریکا جشن های نوروزی برگزار شد. این برنامه ها سال هاست که در آمریکا عمومیت دارد. آنچه امسال در این کشور تازگی داشت رژه و نمایش کارنوالی نوروز در خیابان های نیویورک بود که به دلیل وسعت و گستردگی آن کم و بیش مورد توجه رسانه های غربی قرار گرفت. «رادیو فردا» از آمریکا در باره این جشن این گونه گزارش می کند: «شهر نيويورک با 8 ميليون جمعيت از بيش از 190 کشور دنيا، مرکز تجمع مليت هاي گوناگون است، از پورتوريکوئي ها، مکزيکي ها و هندي ها و پاکستاني ها گرفته تا چيني ها و ژاپني ها. به همين سبب هفته اي نيست که مرکز شهر، خيابان پنجم و خيابان مديسون روز تعطيل شنبه يا يکشنبه در اختيار يک گروه قومي يا میهني قرار نگيرد تا براي نمايش سنت ها و غرور ملي خود، راهپيمائي ها و رژه هاي عظيم بر پا کنند. امروز (27 مارس) براي نخستين بار، ايراني ها هم به اين جمع اضافه شدند، و با برگزاري جشن خياباني و رژه در خيابان مديسون نيويورک، حضور خود را به عنوان قوم و فرهنگ به مجموعه رنگارنگ قومي و نژادي همشهري های خود در نيويورک معرفي کردند. يک دسته ارکستر از پليس نيويورک ترانه هاي ايراني را براي رژه تنظيم کرده بود.»
برگزاری نوروز به شکل کارنوال پدیده ای است که به تازگی بین ایرانیان برون مرزی در حال رواج یافتن است. ایرانیان مقیم مونترآل کانادا امسال برای دومین سال متوالی در 21 مارس روز اول فروردین در محوطه بزرگ پلاس دو گردهم آمدند و به شیوه جشن های کارنوالی اروپایی به شادی و سرور پرداختند. «برنامهها به حدي متنوع و موسيقي به اندازهاي شاد بود كه هيچكس براي يكي دو ساعت اول حتي سرماي هوا را هم احساس نميكرد. با همان برف و باران مردم به كنار سفره هفت سين زيبايي كه بر روي ميزي در كنار محوطه چيده شده بود ميآمدند و عكس ميانداختند تا از دومين پاراد نوروزي ايرانيان مونترال يادگاري داشته باشند. برخي دوستان غيرايرانيشان را هم آورده بودند و برايشان توضيح ميدادند» (روشن 1383).
می توان با توجه به سهولت دستیابی به اطلاعات از طریق رسانه های الکترونیکی و اینترنت، انبوهی از گزارش های مربوط به برپایی جشن های نوروز در سراسر جهان ارائه کرد. از آنجا که هدف این مقاله ارائه گزارش توصیفی صرف نیست، گزارش های ارائه شده برای طرح و نشان دادن مسئله گستره جهانی نوروز در جهان امروز کفایت می کند. به منظور ارائه توصیفی دقیق تر از جزییات برگزاری جشن های نوروزی در بیرون از مرزهای جهان ایرانی، در زیر به بررسی و شرح چگونگی برپایی جشن نوروز در بین ایرانیان مقیم بریتانیا می پردازیم.
advertisement@gooya.com |
|
نوروز در بریتانیا
همان طور که گفتیم در بریتانیا نیز مانند بسیاری از نقاط دیگر جهان آیین های نوروزی سال هاست که برگزار می شود و هر سال نسبت به سال گذشته گستردگی آن بیشتر می شود. در آخرین نوروز یعنی بهار 1383، ایرانیان مقیم بریتانیا به اشکال مختلف نوروز را برپا داشتند. این آیین ها از نظر شکل و محتوی با آنچه در ایران انجام می شود تفاوت هایی دارد. آیین های نوروزی در بین ایرانیان بریتانیا اساساً بیش از آنکه یک "فعالیت خانوادگی" باشد یک "فعالیت اجتماعی گروهی" است. به این معنا که کانون برگزاری جشن ها و مهمانی های نوروزی بیش از آنکه "خانه" و حول محور شبکه خویشاوندی شکل گیرد، بیرون از خانه و حول محور گروه های اجتماعی مانند دوستان و گروه های فرهنگی، و همچنین در نهادهای اجتماعی بیرون از خانه و خانواده مانند دیسکوها، سالن های موسیقی، فروشگاه ها، رستوران ها، دانشگاه ها و موسسات فرهنگی انجام می شود. اما با وجود جمعی بودن، ایرانیان برخلاف اقلیت های قومی دیگر ساکن بریتانیا جشن های سال نو را در محل های عمومی مانند چینی ها که منطقه "چیناتاون" در مرکز لندن را آذین می بندند و چراغانی می کنند، به صورت کارنوالی در خیابان ها انجام نمی دهند. از این نظر جشن سال نو ایرانی جلوه و ظهور عمومی چندانی در سیمای شهر لندن ندارد، مگر مختصر فعالیت هایی که فروشگاه های ایرانی انجام می دهند.
اولین نشانه های نوروز در بین ایرانیان مقیم بریتانیا در فروشگاه های ایرانی در لندن که عمدتاً در خیابان های ایلینگ، شپردزبوش و کنزیگتون متمرکز هستند بروز می یابد. این فروشگاه ها با عرضه "عیدانه"، میوه جات، ماهی قرمز، آجیل و تنقلات شب عید، مجلات و ویژه نامه ها و موسیقی ها و محصولات فرهنگی مخصوص نوروز، بوی بهار و عید را به لندن می آورند. فروشگاه های ایرانی به هنگام ماه رمضان نیز با عرضه خرما و زولوبیا و شیرینی های ایرانی و عرضه نوارهای مذهبی و برخی از آنها با نصب پوسترهای مذهبی حال و هوای مذهبی پیدا می کنند. از اینرو فروشگاه های ایرانی در لندن به مثابه "نمایشگاه های دایمی" فرهنگ ایرانی هستند که با ارائه انواع کالاها، خوراکی ها، میوه ها، شیرینی ها و لوازم خانگی ایرانی عملاً جلوه های مختلف اندیشه و به خصوص "شیوه زیست ایرانی" را عرضه و معرفی می کنند. در گفتگویی با "سوپر مازندران" در خیابان ایلینگ، فروشنده از این که فروشگاهش به محلی برای معرفی فرهنگ ایرانی به مردم بریتانیا شده است احساس غرور و افتخار می کرد و می گفت: «ایرانی ها، به خصوص جوانان، وقتی می خواهند کشور ایران را به دوستان خارجی شان معرفی کنند آنها را به فروشگاه ما می آورند. در اینجا از قلیان و کیسه حمام و سنگه پا گرفته تا لیموشیرین، باقلوا، لواشک و سماور و پلوپز برقی ایرانی و موسیقی های سنتی همیشه وجود دارد. ما سعی می کنیم هر چیز ایرانی را تهیه کنیم و در فروشگاه مان بگذاریم تا مردم دنیا ببیند ایران سرزمین صنعت و هنر و زیبایی است.»
فروشگاه های "سوپر بهار"، "قنادی رضا" و "سوپر زمان" در خیابان کنزیگتون را می توان "موزه های ایرانی" نامید که نمادهای دینی، ملی و فرهنگ مدرن امروز ایران در آن دیده می شود. تابلوهای فارسی بزرگ با "خط نستعلیق" که بر روی آن نوشته شده است «مرکز فروش اجناس ایرانی» و مجموعه میوه ها و کالاهای ایرانی که مطابق سنت فروشگاه های ایرانی داخل کشور، در بیرون جلو در فروشگاه ها چیده شده اند، توجه عابران را به ایران جلب می کند. بر روی شیشه فروشگاه سوپر زمان تبلیغ "گوشت حلال" و اجناس ایرانی دیگر می توان نمادهای بیشتری از ایرانی بودن را یافت. این فروشگاه ها معمولاً اغلب کالاهای فرهنگی و اقتصادی ایرانی متناسب نیازهای یک خانوار را عرضه می کنند و به مثابه کانون اجتماعی برای توزیع اخبار مربوط به ایرانیان و فعالیت های آنها نیز هستند. برخی از این فروشگاه ها به صورت موسسه اجتماعی در مناسبت های فرهنگی فعالیت های ویژه انجام می دهند. از جمله اینکه اغلب در چهارشنبه سوری در مقابل فروشگاه ها آتش روشن می کنند.
دومین جلوه عمومی نوروزی در لندن حضور "حاجی فیروز" در خیابان کنزینگتون، مهمترین منطقه ایرانی نشین لندن است. یک دو هفته به نوروز مانده بعد از ظهرها در خیابان کنزينگتون در مقابل فروشگاه های ايرانی (سوپر بهار ، سوپر زمان و قنادی رضا) حاجی فيروز و رقاصه عرب با موسيقی بلند (سنتی لس آنجلسی ) می رقصند. مردم به خصوص ایرانی ها نیز با تکان دادن دست و احوالپرسی به آنها احترام می گذارند.
اما گسترده ترین شکل آیین های نوروزی ایرانیان بریتانیا جشن هایی است که "در سالن ها و فضاهای بسته" انجام می شود. با توجه به تنوع و تفاوت های گسترده ای که از نظر قومی، مذهبی، زبانی، اجتماعی و سیاسی بین ایرانیان بریتانیا وجود دارد، این جشن ها و آیین ها نیز تا حدودی متفاوت هستند. اما مهمترین عامل تاثیرگذار بر روی جشن ها و به طور کلی فعالیت های فرهنگی ایرانیان مهاجر ماهیت سیاسی و جهت گیری ایدئولوژیک گروه های مختلف است. از این منظر می توان دو گروه عمده را از یکدیگر متمایز ساخت. نخست، گروه اکثریت یعنی گروهی که وابستگی، تعلق یا همسو با گفتمان و حاکمیت جمهوری اسلامی نیستند و می توان آنها را گروه ها سکولار نامید. این گروه نیز دارای گرایش های مختلفی هستند و برخی از آنها مانند زردتشتیان اساساً نوروز را به مثابه آیینی مذهبی برگزار می کنند و برخی دیگر نیز تعلقات مذهبی دارند اما قائل به قرائت سیاسی از اسلام نیستند و به اشکال مختلف برگزاری نوروز را ماهیتاً نوعی فاصله گرفتن و جدایی از نظام سیاسی کنونی ایران می شناسند. برخی دیگر نیز دارای هدف و ماهیت سیاسی تعریف شده هستند. برای مثال "کانون ایرانیان" (فداییان اقلیت و چپ های غیر توده ای)، "جامعه ایرانیان" (نیروهای چپ و حزب توده) و "کانون ایران" (سلطنت طلبان) هر سال آیین های نوروزی برگزار می کنند. این جشن ها اغلب در ادامه فعالیت های سیاسی این گروه ها قرار دارد اگرچه در سال های اخیر به تدریج رنگ سیاسی این جشن ها کمتر شده و به ابعاد اجتماعی و سرگرمی آن بیشتر توجه می کنند.
در این زمینه برای مثال به "کانون ایران" که از نظر سیاسی تمایلات سلطنت طلبانه دارند اشاره می کنیم. کانون ایران خود را از نظر رسمی «يک مؤسسه ي غير سياسي و غير انتفاعي و صرفأ فرهنگي» می داند و «به عنوان يک نهاد خيريه، نزد سازمان خيريه انگلستان و ولز به ثبت رسيده است». این کانون هدف اصلی خود را «پاسداری از فرهنگ و هنر ایران» می داند و از همان بدو تاسیس این کانون در سال 1982، برنامه ها و فعالیت های فرهنگی را در مرکز توجه خود قرار داد. از اینرو این کانون در 1984 اقدام به تاسیس آموزشگاه زبان فارسی کرد و هر سال «دربرگزاري آئين هاي ملي و سنتي و بزرگداشت سنت هاي ملي مانند نوروز، مهرگان، سده، يلدا، اهتمام مي ورزد» (قاسمی 1382).
دومین گروه جشن ها و فعالیت های نوروزی، گروه های مذهبی همسو با جمهوری اسلامی است. در این زمینه می توان به برنامه های "مرکز اسلامی لندن" هنگام تحویل سال، و "اردوی فرهنگی نوروزی" اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان ایرانی اروپا اشاره کرد. از نظر شکل آنچه جشن های نوروزی این دو گروه را از یکدیگر متفاوت می کند تاکید گروه های سکولار بر استفاده از رقص و موسیقی ایرانی شادی بخش بدون ملاحظه محدودیت های "شرعی یا فقهی" است، در حالیکه گروه های مذهبی همسو با جمهوری اسلامی در چارچوب معیارهای پذیرفته شده حکومت ایران نوروز را جشن می گیرند. همچنین از نظر محتوی نیز تفاوت بارزی میان آنها وجود دارد. در حالیکه گروه های سکولار سیاسی نوروز را موقعیت اجتماعی برای بیان خواسته های سیاسی خود در مخالفت با یا انتقاد کردن از جمهوری اسلامی می دانند، گروه های مذهبی همسو با جمهوری اسلامی اغلب در پی تبلیغ و تبیین ارزش ها و گفتمان هایی هستند که در درون حکومت ایران پذیرفته شده است. اگرچه باید این نکته را در نظر داشت که همه گروه های سکولار الزاماً فعالیت سیاسی نمی کنند. از اینرو صرفاً گروه های سیاسی آنها نوروز را موقعیتی برای بیان خواسته ها یا در جهت هدف ها سیاسی خود به خدمت می گیرند.
همچنین این جشن ها را می توان بر مبنای موسسه یا نهاد برگزار کننده آن نیز به دو گروه عمده تقسیم کرد. گروه نخست جشن هایی است که توسط بنیادها و نهادهای تحقیقاتی، آموزشی و فرهنگی مانند دانشگاه ها و موزه ها برگزار می شوند. این جشن ها عموماً توسط نخبه گان و تحصیلکردگان مدیریت و برگزار می شود. از اینرو دارای محتوی و شکلی متناسب نیازها و اهداف خاص این گروه است. برای مثال"بنیاد میراث ایران"، "انجمن های دانشجویان ایرانی" در دانشگاه های مختلف هر ساله جشن های نوروزی برگزار می کنند.
گروه دوم جشن هایی است که توسط عامه مردم و به منظور شادمانی و در سالن های موسیقی، دیسکوها و رستوران ها و هتل ها انجام می شود. در این جشن ها معمولاً خوانندگان ترانه های پاپ محور اصلی جشن را تشکیل می دهند و همراه با مصرف انواع غذاها و نوشیدنی های ایرانی است. همچنین در این جشن ها برنامه های طنز و نمایش فیلم و رقص های ایرانی نیز عمومیت دارد.
یکی از اساسی ترین جنبه های جشن های نوروزی ایرانیان در بریتانیا تاکید و استفاده آنها از نمادهای سنتی است. برای مثال، در برنامه ی ویژه نوروزی که "موزه بریتانیا" در روزهای یازدهم تا سیزدهم فروردین 1383 در «صحن بزرگ» موزه برگزار کرد، آیین های زورخانه، موسیقی ها و رقص های صوفیانه، رقص های محلی ایرانی مانند کردی، بلوچی، آذری، جنوبی و مازندرانی در کنار موسیقی کلاسیک ایرانی، سفره هفت سین، نقاشی ایرانی، و خط نستعلیق ارائه شد. این برنامه که با استقبال گسترده ایرانیان و بسیاری از غیر ایرانیان رو به رو شد، نمایشی از تمام عناصر عرفانی، شیعی، و ملی و محلی فرهنگ ایرانی بود. همچنین در برنامه جشن نوروزی که "مدرسه مطالعات شرق و آفریقا" دانشگاه لندن معروف به "سوآس" در تاریخ 28 اسفند 1382 برگزار کرد، نمایشی از عناصر و مولفه های سنتی و کلاسیک فرهنگ ایرانی مانند رقص ها و موسیقی های محلی، غذاها و شیرینی های ایرانی سنتی و لباس های سنتی ایرانی ارائه شد.
علت تاکید بر به کارگیری بیشتر و گسترده تر نمادهای سنتی ایرانی در این آیین ها، تلاش آگاهانه ای است که برگزارکنندگان این جشن ها برای آموزش و انتقال دادن فرهنگ و ارزش های ایرانی به جوانان ایرانی و همچنین آشنا ساختن غیر ایرانیان با سنت و فرهنگ ایرانی انجام می دهند. جشن نوروزی سوآس با حمایت مالی خانواده های ایرانی مقیم بریتانیا برگزار شد و اجرا و طراحی برنامه توسط جوانان دانشجوی ایرانی در دانشگاه لندن انجام گرفت. فرزاد مدیر بخش آموزش زبان فارسی سوآس و خانم سرور داندن مدیر مدرسه زبان فاسی «کالج ام تی او» که مسئولیت برگزاری جشن نوروز در این مدرسه را عهده دار بودند، هدف ها و کارکردهای این جشن را به صورت زیر بیان می کنند.
• آموزش زبان و ادبیات فارسی به دانشجویان: برپایی جشن نوروز با موسقی ها، رقص ها، شعرخوانی، لباس ها و غذاها و شیرینی های سنتی ایرانی نوعی به تصویر کشیدن و ارائه زنده فرهنگ و تاریخ ایران است. این امر نه تنها از نظر معرفی فرهنگ ایرانی به دیگران بلکه از نظر روش تدریس فرهنگ و زبان فارسی و ایرانی به دانشجویانی ایرانی و غیر ایرانی اهمیت دارد. همچنین از آنجا دانشجویان برای شعرخوانی و اجرای موسیقی ایرانی، ناگزیرند ادبیات فارسی و متون کلاسیک را بخوانند و عمیقاً بیاموزند، برپایی جشن نوروزی موقعیت مناسبی است برای پی گیری هدف های آموزشی و دانشگاهی دپارتمان آموزش فرهنگ، زبان و ادبیات فارسی به دانشجویان.
• از آنجا که سوآس موسسه بین المللی در زمینه مطالعات آفریقا و خاورمیانه است، کشورهای آفریقایی و عرب حضور گسترده ای از نظر اجرای برنامه ها و فعالیت های فرهنگی در این مدرسه دارند. این امر باعث توجه بیشتر دانشگاهیان به آنها می شود. اما سهم ایرانی ها بسیار کمتر است. برپایی جشن نوروز باعث تحکیم موقعیت فرهنگ و مطالعات ایرانی در این مدرسه می شود.
• خانواده های دانشجویان ایرانی علاقه مندند که فرزندان شان را به شیوه ایرانی تربیت کنند. آنها مایلند تا با برگزاری اینگونه آیین ها به نیازهای مختلف تفریحی، تربیتی و هویتی فرزندان شان به روش موردپسند ایرانی پاسخ دهند و از رفتن فرزندان شان به کلوب های انگلیسی جلوگیری کنند.
• خانواده های ایرانی تمایل دارند تا پیوندهای اجتماعی بین فرزندان شان و ایرانی ها را از طریق برگزاری و مشارکت در این جش ها گسترش دهند. از این رو جشن نوعی محل تعامل و تحکیم پیوندهای اجتماعی برای آنها است. برای ایرانیانی که در داخل زندگی می کنند تمام سرزمین ایران محل پیوند آنهاست اما برای مهاجران باید موقعیت های ویژه ای برای تعامل با هموطنان فراهم ساخت. جشن و مراسم و آیین های فرهنگی ایرانی در دانشگاه و موسسات فرهنگی چنین هدفی را دنبال می کنند.
• فرهنگ ایرانی مشترکات زیادی با فرهنگ های دیگر دارد. از طریق ارائه فرهنگ و سنت ایرانی در این جشن ها به اقوام و ملت های دیگر ضمن نشان دادن تمایزهای فرهنگی، بر مشترکات فرهنگی