من موحدم ، تو آزاده ای ، مديار مرتد نيست ...
ما حق طلبيم ، شما مبارزيد ...
ايشان اما ...
مشركند ، محاربند و براستی كه مفسدند .
ميگويند كه يكی از وبلاگ نويسان بنام آقای مجتبی سميعی نژاد ( مديار ) را به جرم ارتداد دستگير كرده اند .
اينهم آدرس وبلاگ ايشان : (من نه منم)
و اين ميگويند ، اينبار منابعی موثق هستند !
خبرگزاری حكومت و وكيل مدافع ايشان ، اطلاع رسانی كرده اند .
گفته های اين جماعت ، هر چند هم كه عجيب و غريب باشد ، قابل تامل است .
اينان معروفند باينكه ، با ارشاداتشان ، آدميان را ابتدا منحرف ميكنند ، سپس مشكوك مينمايند ...
و با تمهيدات خاص در نهايت كافرشان ميكنند تا بكشندشان !
و اين تنها كاری است كه خوب در آن تخصص دارند .
شقاوت ممزوج با جانشان ، شهره خاص و عام است و هيچ گروه و طبقه اجتماع نيست مگر آنكه از قساوت كردارشان ، بار رنجی بر دوش دارد .
من ، مديار را نميشناسم .
هم بدانگونه كه بسياری از ديگر وبلاگ نويسان دستگير شده و در آستانه دستگيری را ...
هم بدانگونه كه از ميان بيش از يكصد و پنجاه هزار معدوم ميهنم در سالهای حاكميت جنون ، بيش از چند صد نفر بيشتر را نميشناختم .
و از ميان نامعلوم شهيد و معلول ، بهمين گونه ...
همگی ما اما بواسطه خطوط قرمزی كه همه جای جامعه را از هم جدا كرده است ، در همان سوئی هستيم كه منطقه ممنوعه است .
و اين ، تنها نقطه مشترك ماست .
همان همدلی كه دستهای ريشه ها را در دست يكديگر ميفشارد .
ما ، آنجا كه بايد ، همگيمان همان ( نه من ) ميشويم .
تا آنانی را كه گفته امامشان را فراموش كرده اند بياد آوريم كه :
اينقدر نگوئيد من !
هر كس گفت من ... بدانيد اين من ، شيطان است .
و يادمان هم هست كه خود ايشان پيش از همه بدين مهم اقدام نمود ، آنجا كه آغاز كرد با بيان اين جمله معروف كه :
من توی دهن اين دولت ميزنم !
من دولت تعئين ميكنم !
اگر همه بگويند چه و چه ... من ميگويم همين كه من ميگويم !
باری ...
حسن آقا و بسياری ديگر از ايرانيان متعهد ، همچون هميشه و هر كدام بروش خود ، فرياد اعتراض خود را بر عليه بيعدالتی از هر طريق ممكن و خصوصا برگزاری يك پتيشن بلند كرده اند و ديگران را نيز بدين كارزار فراخوانده اند .
اميد كه اين حركت ، موجی باشد كه بنيان بركند ، و نه آنكه دربدر يك ساحل نزديك آرامش باشد .
من نيز ، از آنجا كه هيچگاه دوست نميدارم بدون بررسی قوانين اجرائی كشور مصيبت ديده مان كلامی گفته باشم ، مجموعه كوتاهی را بشرح ذيل از لابلای سياه نوشته های مربوطه جمع آوردم تا اگر كسی تيتر مطلب را دنبال كند ، حداقل بداند كه ميفهمم كه چه ميگويم .
در باره ارتداد و انواع آن ! ...
چنين آورده اند كه :
ارتداد از ريشه ( رد ) ضد قبول به معناى انصراف و خوددارى از پذيرش دينى است كه سابقا پذيراى آن بوده است .
تفاوت نمىكند كه پس از ارتداد ، در توقف و ترديد باقى بماند يا به آيين پيشين برگردد و يا راه و روش سومى را برگزيند ، چه بر هر سه فرض قابل انطباق است .
در اصطلاح فقاهت كه بر اساس كتاب و سنت است ، ارتداد بازگشت از اسلام به كفر است .
خواه قبل از ايمانش ، كفر ديگرى باشد يا نه .
در 9 آيه از آيات قرآن ، بطور صريح از ارتداد صحبت شده كه در عموم آنها ، مرتد به عنوان كافر معرفى و به خلود در آتش جهنم ، وعده داده شده است .
در احكام فقهى ، مرتد بر دو گونه است :
مرتد فطرى و مرتد ملى ؟!
مرتد فطرى كسى است كه يكى از والدينش در حال انعقاد نطفه او مسلمان باشند ، بعد از بلوغش اظهار اسلام كند و پس از آن از اسلام خارج شود .
مرتد ملى كسى است كه يكى از والدينش در حال انعقاد نطفه او كافر باشند ، بعد از بلوغش اظهار كفر كند و كافر اصلى شود پس از آن اسلام آورد ، دوباره به كفر برگردد .
مانند نصرانى كه اسلام بياورد و سپس به نصرانيتش برگردد .
فقه شيعه مبتنى بر روايات امامان معصوم ، احكام كلى مرتد را به ترتيب زير بيان كرده است :
احكام كلى مرتد فطرى ( مرد ) :
اين شخص ولو آنكه اسلام بياورد ، كشته مىشود !
همسرش ، فى الحال از او جدا گشته و عده وفات نگاه ميدارد ، اموال او بين ورثهاش تقسيم مىشود و توبهاش قبول است .
بنابراين اگر قبل از كشته شدنش توبه كند يا حاكم شرع به او دسترسى نداشته باشد و مرتد ، توبه كرده باشد ، در تمام اين فروض ، عبادات و معاملاتش صحيح بوده ، بدنش پاك و طاهر است و مىتواند بعد از عده همسرش ، وى را دوباره عقد كند .
احكام كلى مرتد ملى ( مرد ) :
توبه او مقبول است ولى اگر بر ارتداد خود پافشارى كند ، كشته مىشود !
زوجه او فى الحال عده طلاق منظور مىكند .
اگر پيش از انقضاى عده ، مرتد توبه كند مىتواند مجددا به همسرش رجوع كند .
اموال او بين ورثهاش تقسيم نمىگردد مگر بعد از قتل او ، ولى محجور و ممنوع المداخله است و اگر به اسلام برگردد ، منع از او برداشته مىشود .
احكام كلى زن مرتده ! :
زن مرتده اعم از اينكه فطرى باشد يا ملى ، كشته نمىشود !
( تنها سخاوتی كه در حق زنان در اينگونه احكام ، روا گرديده است )
بلكه او را توبه مىدهند .
اگر توبه كرد ، از او پذيرفته مىشود و اگر بر ارتداد خود پا فشارى كرد ، به حبس ابد با اعمال شاقه محكوم مىگردد !
در خوراك و آشاميدنى بر او سخت مىگيرند و لباس خشن بر او مىپوشانند و در اوقات نماز او را مىزنند !
حكم كلى ارتداد دسته جمعى :
اگر ارتداد گروهى باشد ، حكم ارتداد درباره آنها اجرا نمىشود ، زيرا اين نوع ارتداد غالبا عميق و ريشهدار نيست !
بلكه ممكن است تبليغات دامنهدار بر ضد دين باعث انحراف عقيدهها گردد و با وجود چنين جوى ، نمىتوان از انحراف عقيده افراد جلوگيرى كرد !
تا اينجا تنها جالب بود ... نه ؟!
مصاديق ارتداد :
اين فصل به دو بخش ( مرتدان صدر اسلام ) و ( مرتدان معاصر ) تقسيم شده است .
اجازه بدهيد به جهت حساسيت مطلب ، به عصر حاضر و بينش حاكمان فقهی ، بپردازيم :
باعتقاد ايشان :
اين پديده شوم به دست پنهان سردمداران استكبار و استعمار دوباره بروز كرده است !
آنان با هدف تضعيف مسلمانان و سرگرم كردن آنها به اين وقايع ، مزدوران قلم بدستى اجير كرده و با حمايت همه جانبه از آنها خود را رو در روى جهان اسلام قرار دادهاند !
احمد كسروى ، جريان حزب توده و سلمان رشدى از جمله مرتدان معاصر هستند ...
رشدى كه يك مسلمان هندى الاصل است ، بر اثر فساد و بی محتوايی فرهنگ غرب به بی دينى و ارتداد كشيده شد و در كتاب آيات شيطانى به ساحت قرآن مجيد ، حضرت رسول و زوجات ايشان ، جسارتى عظيم كرد و مورد تشويق بى حساب سردمداران كفر قرار گرفت .
آنها تشخيص داده بودند كه آنچه به دنياى اسلام حركت مىدهد ، هاله قداستى است كه عقايد اسلامى را فراگرفته و چون با هيچ شيوهاى نتوانستند اين هاله تقدس را محو كنند ، با اين روش وارد عمل شدند .
اما اين نقشه شوم آنان با حساسيت بموقع امام خمينى كه حكم قتل سلمان رشدى را صادر فرمودند ، نقش بر آب شد !
و اما ... احكام فقهى ارتداد :
در فقه شيعه ، بنابه چهار دليل ، حكم ارتداد صادر مىشود .
اين دلايل عبارتند از :
1 - اقرار خود شخص مبنى بر اينكه از دين اسلام خارج شده و يا اظهار او به يكى از اديان باطل
2 - اقوال كفر آميز ... مثل اينكه لفظا صانع را نفى كرده ، يا پيامبر و يا يكى از ضروريات اسلام را انكار كند .
3 - افعال دال بر خروج از اسلام
4 - سب نبىاكرم و ائمه اطهار ( دشنام دادن بايشان )
حكم ارتداد بر كسانى جارى مىشود كه داراى اين شرايط باشند :
1 - قصد و نيت
2 - بلوغ
3 - عقل
4 - اختيار
اثبات ارتداد از دو راه امكان پذير است ! :
1 - اقرار صحيح و شرعى به انجام يكى از موارد ارتداد
2 - شهادت دو مرد عادل و موثق
بعد از اينكه ثابت شد فردى مرتد است ، بنابه اينكه مرتد ملى باشد يا فطرى ، زن باشد يا مرد ، در هر يك از بابهاى فقهى ، احكام متعدد و متفاوتى بر او جارى مىشود .
در اينجا به ذكر عناوين آن دسته از ابواب فقهى كه در آنها حكمى براى مرتد آورده شده ، بسنده ميكنم .
اين عناوين عبارتند از :
طاهر نبودن مرتد ، قضاى نماز و روزه مرتد ، حج مرتد ، مهريه ، نكاح ، نفقه فرزند ، طلاق و عده مرتد ، اموال مرتد ، صيد و ذبيحه مرتد ، وقف مرتد ، وصيت و ارث مرتد ، شهادت دادن مرتد ، قصاص ، سرقت ، زنا ، قذف ، ديات ، لوث و قسامه مرتد ، جهاد با مرتدين ، مجرى حكم مرتد ، توبه مرتد ، غسل و دفن مرتد .
باعتقاد ايشان ، اسلام ، نظام سياسى كاملى را در مجموعه قوانين خود دارد كه مبتنى بر عقل و برهان است .
و در حمايت از يك نظام ، هيچ چيز قويتر از منع كسى كه بر آن خروج كرده ، نيست !
زيرا خروج ، كيان نظام را تهديد مىكند !
ايشان مدعيند كه ... امروزه بيشتر كشورهاى جهان هر كس را كه بخواهد عليه نظام كشورشان توطئه كند ، به سختترين كيفر ، مجازات مىكنند !
و ارتداد در اسلام مانند قيام عليه نظام كشور است .
و اين امر با ارزشهاى والاى امت اسلامى اصطكاك پيدا مىكند و زيانهاى فاحشى بر جامعه اسلامى وارد مىسازد .
و عدالت اقتضا مىكند كه جرم سنگين ، كيفرى متناسب داشته باشد .
و در واقع ، حقوق جزاى كشورها در مورد توطئه و اخلالگرى ، همان كيفرى را مقرر كرده كه اسلام به منظور پاسدارى از نظام سياسى و اجتماعى خود، براى مرتد در نظر گرفته است !
و نتيجه ميگيرند كه اين سخن مستشرقان كه اسلام دين شمشير است و براى غير پيروان خود ، حق حيات قائل نيست ، اتهامى بيش نيست .
و اينكه ، ارتداد غالبا محملى است براى تمرد از عبادات و قوانين .
و به اين جهت است كه ارتداد ، اغلب با جرم خيانت مرادف است !
و جزاى خيانت چيزى جز هلاكت نيست !
علاوه بر اين ، معتقدند كه ارتداد در صدر اسلام ، با انگيزههاى مادى و دنيوى صورت مىگرفت و عقيده، پوشش ظاهرى آن بود .
و مرتدان صدر اسلام ، كسانى بودند كه با انتظارات دنيايی به اسلام رو آورده بودند و زمانى كه مىديدند اسلام براى رهروى در طريق الهى ، پاداش مورد انتظار آنان را ندارد ، به كسانى رو مىكردند كه اعتقاد افراد را با پول مىخريدند ...
لذا دفاع از ايشان ، از مقوله دفاع از ارزشهاى اعتقادى و آزادى عقيده نمىتواند باشد .
( گمان ميكنم كافی باشد )
مفروض به آنچه مستند شماست در چنين جرمی و روشهای كشف مرتكبين آن :
و اكنون پرسش اينست كه مديار ( مجتبی سميعی نژاد ) :
كجا به چنين جرمی ( بخوانيد اقرار صحيح و شرعى ) اعتراف نموده است .
و يا اقوال كفر آميز را در جامعه رواج داده است ...
و يا فعلی و اقدامی انجام داده است كه نشانه خروج او از اسلام باشد ...
و يا كدامين دو مرد عادل و موثق به ارتدادش گواهی داده اند ؟
به كدامين جرم ناكرده ، او را و ديگر آزاد انديشانی را كه سعی در زدودن آثار و عوامل شك و انحطاط فكری دارند ، دستگير و به نقاط عمدتا ناشناخته و غير رسمی منتقل نموده و ايشان را تحت شنيعترين شكنجه ها و آزارهای انسانی قرار ميدهند ؟
ای ننگ و نفرين بر شما كه با فرزندان ملتی باورمند به آئينهای پدر و مادريشان حكم حرب و تجسس و قتال صادر ميكنيد .
آيا شمايان پيرو مولای معنوی اين جماعت بيشماريد كه از قولش نقل ميكنند :
ويران باد آن عدالتخوانه ای كه مظلوم برای بيان حقوق پايمال شده اش در آن ، بواسطه ترس از كارگزاران آن سكوت اختيار ميكند ؟
آيا شما پيرو كتاب آسمانی اين جماعت بيشماريد كه گرفتن جان را تنها در قصاص نفس و آنهم با شرايطی بسيار سخت ، جايز شمرده است ؟
در كجای اين كتاب ، چنين مجازاتی را برای چنين جرايم مورد مدعای شمايان منظور نموده اند ؟
مگر شما در باب مرتدين صدر اسلام نميگوئيد كه :
در صدر اسلام ، به چند دليل مساله ارتداد پيش آمد .
اين امر در بين قبايل تازه مسلمان رخ داد .
و دليل اول ارتداد آنها ، عدم شناخت كافى از اسلام بود .
و اينكه گروهى از شيوخ قبايل از روى بيم ! يا طمع ! ، مسلمان شده و پس از فتح مكه با مشاهده قدرت عظيم اسلام ، خود را ناچار به تسليم ديده بودند .
و اينكه بسيارى از آنها شخص پيامبر را نديده و سخن او را نشنيده بودند .
و در آن مدت كوتاه هم مجالى نبود كه معلمانى از طرف پيامبر ، آنان و مردمشان را با اسلام آشنا كنند ... و در نتيجه با روح شريعت اسلام بيگانه بودند ؟!
و دليل دوم ارتداد ، اهميت مقام پيامبرى در مكتب اسلام بود !
و اينكه اصل پيامبرى در مكتب جديد ، نكته قوتى بود كه ساير قبايل از آن محروم بودند و طبيعى بود كه اين نقطه ضعف ساير قبايل با ( ادعاهاى نبوتى ) مىتوانست جبران شود .
advertisement@gooya.com |
|
و چنين بود كه به مجرد انتشار خبر وفات پيامبر ، روح جاهليت عرب در همه جا علم خودسرى برافراشت ؟!
و دليل سوم ارتداد آنان ( عدم تمايل به پرداخت زكات ) بود !
و اينكه پرداخت زكات كه يكى از دستورات اين دين جديد بود براى مردمى كه تا آن زمان حاضر بودند در فقر زندگى كنند اما دست گدايی به سوى كسى دراز نكنند و از طرف ديگر ، حاضر به دادن باج به هيچ قبيلهاى نبودند ، تكليف سنگين و شاقى بود كه طبيعت بی قيد صحرانشين قدرت تحمل آن را نداشت ؟!
و نتيجه اينكه :
قبايل مرتد در صدر اسلام بيشتر از مردم بحرين ، يمن ، عمان و حضرموت بودند !
افرادى جاه طلب و در پى آرزوى به دست آوردن مقام پيامبرى ، ادعاى نبوت مىكردند و قبايل فوقالذكر بنا به دلايلى كه گفته شد ، دور آنان جمع مىشدند و سخن آنها را مىپذيرفتند .
و اين افراد ، عبارت بودند از اسود عنسى ، مسيلمه ، سجاح و طليحه كه اينان براى مدتى جولان دادند و حكومت تاسيس كردند .
اما در نهايت ، توسط نيروهاى مسلمان از هم پاشيده شدند.
پس اين پديده كه اساسا در زمان حيات رسول اسلام ، محلی از اعراب نداشته است .
و متعاقبا ، آياتی را كه در اثبات مدعايتان مطرح ميكنيد ، هيچگونه ربط معقولی نسبت به اصل جريان ندارد و اساسا در هيچ نسخه قابل استناد از كتب شاءن نزول نيز اشاره مستقيمی بدينگونه برداشتهای فرقه ای نيست .
اشارات آيات فوق به رفتار پيروان اديان ابراهيمی پيشين است و تنها بگونه روايت تربيتی نقل گرديده است .
آيا جنايات و كشتار و آزارهای نظام حكومتی شما در كجای اين معادلات قرار ميگيرد ؟
رهبر حكومت ، آيا در رتبه همان مدعيان رهبری صدر اسلام طبقه بندی نميشود ؟
آيا اينهمه بدعت خطرناك كه بنيان اسلام را در روح و جان مردم دچار شك و شبهات نموده است ، از همين نمونه ها نيست ؟
كوتاه كنم .
شمايان محاربيد با پيروان رسول اسلام و كتابش و سنتش و خاندانش و يارانش .
شما محكوميد به فساد در زمين .
شما ميبايست در برابر اقدامات اجرائی تان كه در طول اين سالها ، به تاراج رفتن منابع و معارف يك ملت را در پی داشته است مورد مواخذه قرار گيريد .
حكم قتال و قصاص ، در اين موارد است كه به صراحت تمام مورد تاكيد قرار گرفته است .
نه در روايات و احاديث مربوط به پس از رحلت پيامبر و بنا به خدعه های بدست گيری رهبری جامعه ... كه در يكی از آن 9 آيه در نص صريح كتاب آسمانی :
قرآن
آمده است :
( ان الذين ارتدوا على ادبارهم من بعد ماتبين لهم الهدى، الشيطان سول لهم و املى لهم )
همدرد عزيز :
يكبار ديگر در باب احكام اجرا در مورد متهم به ارتداد تامل كنيد .
اينها مجازاتی است كه هم اينك بر سر بسياری از اسيران در زندان و خصوصا وبلاگ نويسان جاری ميكنند .
و نه تنها اين ...
كه به آن مجموعه حقوق جزائی را و خصوصا مجموعه قوانين مجازات اسلامی را نيز اضافه كنيد .
اگر ميتوانيد ساكت بمانيد ، بمانيد !
اگر ميتوانيد به جشن و پايكوبی عيد و ديده بوسی و با خودتان خوش بودن بپردازيد ، بپردازيد !
اگر ...
و اگر نميتوانيد ، بقول قديم ... برخيزيد و گامی فراپيش نهيد .
كه بزرگی گر بكام شير در است
بايد كه خطر كردن و از دهان شير جستن ...
بايد .
http://rezaeghbal.blogspot.com