٭ « اينهمانیِ » دوران حکومت دکتر محمد مصدق و فاشيسم مذهبی حاکم بر ايران، يک قرينه سازی غير علمی است!
٭ « نامة سرگشاده ...» عملاً خواستار « حفظ وضع موجود» در ايران است.
٭ ايکاش امضاءکنندگان « نامة سرگشاده ...» ضمن ابراز مخالفت آشکار و روشن با فاشيسم مذهبی حاکم بر ايران، خواستِ مشروع، مدنی و عادلانة مردم ما (برای انجام يک همه ُپرسی آزاد و دموکراتيک) را به اطلاع مردم آمريکا می رساندند.
رُوُ ند شتابناک حوادثِ مربوط به ميهن ما، جنبش رو به رشد آزاديخواهی و دموکراسی طلبی مردم ايران، تشنّج آفرينی های منطقه ای و بين المللی رژيم اسلامی و سرانجام: خطر مداخلة نظامی آمريکا، هر ايرانی آگاه و آزاديخواهی را نگران و نسبت به سرنوشت ميهن خود، مسئول و متعهد می سازد، انتشار «نامة سرگشاده به مردم آمريکا» (در مخالفت با مداخلة آمريکا در ايران) را می توان از اين ديدگاه مورد بررسی قرار داد:
1- تا آنجا که من می دانم، بسياری از دانشگاهيان ايرانی مقيم آمريکا (امضاء کنندة اين نامة سرگشاده ... ) با تأکيد بر « خصلت آکادميک» فعاليّت های خويش، تاکنون از شرکت در اعتراضات ملی و بين المللی (عليه نقض فاحش و مستمرّ حقوق بشر در ايران) « پرهيز» داشته اند. بنابراين امضاء و انتشار اين « فراخوان»، هم ماية تعجّب است و هم موجب خوشحالی.
« نامة سرگشاده ...» با عباراتی کلّی و چند پهلو، و با امساک آشکار در مخالفت با فاشيسم مذهبی جمهوری اسلامی، فقط مخالفت خود را با مداخلة آمريکا در ايران، ابراز داشته است.
امضاء کنندگان « با قاطعيّت» تأکيد کرده اند:
« نارضايتی و ضديّت مردم ايران با حکومت مذهبی حاکم بر کشور به معنای موافقت آنها با مداخلة نظامی آمريکا نيست ...» سئوال اينست که با توجه به سال های درازِ دوری از ايران و زندگی در آمريکا و اروپا، اين استادان و دانشگاهيان (که بی ترديد اهل علم و آمار و در نتيجه، ُمتصِّف به احتياط علمی می باشند) اين « قاطعيت» را چگونه از طرف ملت ايران، استنتاج و ابراز کرده اند؟
2- امضاءکنندگان با يادآوری عمليات سرّی آمريکا در سرنگون کردن دولت دکتر مصدق (در سال 1332) تأکيد کرده اند که « آمريکا به آزادی در ايران ضربه ای اساسی وارد آورد»، بدين ترتيب امضاء کنندگان در يک « اينهمانی» يا قرينه سازی غير علمی، به مخاطبان خود (مردم آمريکا) چنين وانمود می کنند که رژيم اسلامی نيز همانند دولت دکتر محمد مصدق است و لذا حمله به آن، « به آزادی در ايران، ضربه ای اساسی وارد خواهد ساخت» !!!
3- حيات 25 سالة جمهوری اسلامی نشان می دهد که اين رژيم بخاطر خصلت نامعاصر (Anachronique ) خود، رژيمی است « آشوب زا» و « آشوب زی» که با شکست در عرصه های ايدئولوژيک، سياسی، اقتصادی و ناکامی در تحقّق وعده های انقلابی خويش، می کوشد تا با ايجاد آشوب و بحران، در عرصة داخلی (با سرکوب و نقض مستمرّحقوق بشر و آزادي های اولية ملّت ايران) و در عرصة بين المللی (با صدور انقلاب، جنگ 8 سالة عراق، آزادکردن ُقدس، نابودی اسرائيل، صدور تروريسم، تهديد به قتل سلمان رشدی و تلاش برای دستيابی به بمب اتمی) به حيات آنارشيستی خود، ادامه دهد.
advertisement@gooya.com |
|
بنابراين: اين، رژيم اسلامی ايران است که زمينه سازِ آشوب های داخلی و مداخلات خارجی می باشد و لاغير.
« نامة سرگشاده به مردم آمريکا» بدون ارائة هيچ طرح يا راه حل مناسبی برای تحولات سياسی در ايران (مثلاً ضرورت حمايت از مبارزات مردم ايران) عملاً خواستار « حفظ وضع موجود»، يعنی تداوم رژيم اسلامی است و اين، در شرايطی است که جهان آزاد و دموکرات، امروزه با خواست عادلانه و آزاديخواهانة مردم ما، همراه و همصدا می شود.
آزاديخواهان ايران ضمن مخالفت قاطع با مداخلة نظامی آمريکا و نيز با مماشات سياسی - اقتصادی دولت های اروپائی (خصوصاً فرانسه، آلمان و ا نگليس) « خط سوم» ی را برای تحولاّت آرام و مسالمت آميز سياسی در ايران پيشنهاد کرده اند: « طرح فراخوان ملی برگزاری رفراندوم».
ايکاش امضاءکنندگان « نامة سرگشاده»، ضمن ابراز مخالفت آشکار و روشن با فاشيسم مذهبی حاکم بر ايران، اين خواست مشروع، مدنی و عادلانة ملّت ما را به اطلاع مردم آمريکا می رساندند. اين کمترين انتظار ملّت در بند ايران - خصوصاً زنان، جوانان و دانشجويان ما - از استادان و دانشگاهيان ايرانی مقيم آمريکا است.
چنين باد!