جمعه 23 بهمن 1383

سخنان بوش و سیاست دولت آمریکا در مورد جمهوری اسلامی، تقی روزبه

t.roozbe@freenet.de

سخنرانی سالانه بوش درکنگره آمریکا دربرابراعضای دومجلس سنا و نمایندگان، درعین‌حال بیان‌کننده خطوط اصلی سیاست خارجی دولت وی درمورد حکومت‌اسلامی دردوره دوم ریاست جمهوریش نیزبود.سخنان وی درباره ایران،اظهارنظرهای متفاوتی را درمیان ناظرین سیاسی برانگیخت. گروهی آن‌را درمجموع نرم و شماری دیگر تهدید آمیزتلقی کردند. نرم درراستای تأکید بر حمایت ازگزینه دیپلماسی،وسخت درراستای گزینه نظامی. یعنی دوسیاستی که مدتی است پا به‌پای هم اززبان کسانی چون بوش،کاندولیزارایس و دیک چنی شنیده می‌شود. اخبارانتشاریافته درمورد گسیل کماندوها وهواپیماهای تجسسی بداخل خاک ایران توسط سیمور‌هرش و حمایتی که بوش ازمذاکرات اتمی سه کشور اروپائی با دولت ایران بعمل‌آورد،جلوه‌های بارزی ازاین سیاست دوگانه بشمارمی‌رود.

این دوگانگی را چگونه باید توضیح داد.؟آیا همان‌طورکه برخی صاحب نظران تحلیل می‌کنند هنوز دولت آمریکا درمورد ایران فاقد یک هدف روشن واستراتژی فراگیراست؟ودرنتیجه درحال نوسان بین گزینه‌های مختلف؟ برای یافتن پاسخی درخوربه این گونه سؤال‌ها،درنگی برچندنکته زیر اجتناب ناپذیراست:

آیا عدم استفاده بوش ازاصطلاح شردرباره حکومت ایران به معنای تغییرسیاست دولت آمریکا دراین مورداست؟

واقعیت آن است که ازنظرنومحافظه‌کاران آمریکا دولت جمهوری‌اسلامی درنقشه موسوم به خاورمیانه‌ بزرگ جائی نداشته وعلیرغم همراهی‌های موردی وبه‌اصطلاح تاکتیکی،این رژیم هم‌چنان شرعمده بوده ودرنتیجه آماج اصلی تهاجم دولت آمریکا درایجاد"خاورمیانه بزرگ"تلقی می‌شود.بنابراین تغییرنظام‌اسلامی بسود یک حکومت مطلوب،بخشی ازسیاست‌های راهبردی نومحافظه‌کاران درمنطقه راتشکیل داده وازدل‌مشغولی‌های اصلی دولت آمریکا درطی چهارسال آینده بشمار می‌رود.درسخنرانی سالانه بوش تروریسم هم‌چنان بزرگ‌‌ترین دشمن جهانی ایالات متحده قلمداد شده وجمهوری‌اسلامی نیز بزرگترین حامی آن. چنین عبارتی گرچه درقالب محورشیطانی"شر"بیان نشده است،اما همان هدف را با بیانی دیگرموردتأکید قرار می‌دهد. بیانی که درانطباق با راهبرد "یک جانبه‌گری اندکی تعدیل یافته"درپی بحران جنگ عراق ودردوره دوم ریاست جمهوری بوش قراردارد.

بنابراین وقتی سردمداران کاخ سفید تأکید می‌کنند که درچهارسال دوم ریاست بوش برکاح سفید پرونده ایران دررأس دیپلماسی دولت آمریکا قرار دارد، دارند به همین مسأله اشاره می‌کنند. وهنگامی که حسن روحانی که ارجانب حکومت ایران مدیریت مذاکرات هسته‌ای را به عهده‌دارد،ازبحران هستهای بعنوان بزرگترین پرونده سیاسی وحقوقی کل تاریخ ایران(که لابد قرادادهائی چون ترکمن چای دربرابر آن درجه دوتلقی می‌شوند)صحبت می‌کند، اونیزدارد برهمین واقعیت اشاره می‌کند.گرچه حسن روحانی از"درمیان بودن پای استقلال کشور"سخن به میان می‌آورد،اما آگاهانه از "درمیان بودن پای موجودیت جمهوری اسلامی"طفره می‌رود. اوبه مثابه یکی ازمهره‌های کلیدی دستگاه عالی امنینی رژیم بخوبی می‌داند که جمهوری اسلامی وارد تونل تاریک وهفت خوانی شده،که دولت پیشین عراق ازسال‌ها قبل به‌درونش رانده شده بود.دعوت به تبعیت ازالگوی کلنل قذافی تنها یکی ازاین خوان‌هاست.درخواست تضمین عینی برای غیرنظامی بودن برنامه‌های هسته‌ای ازطریق کنارنهادن کل چرخه غنی‌سازی که چیزی جزبرچیدن کل دستگاه‌های هسته‌ای رژیم و خلع سلاح کامل اتمی رژیم معنای دیگری ندارد، آن‌سوی دیگر تلاش دول اروپائی و دولت آمریکا برای پیش‌برد الگوی لیبی است.تلاشی که درمراحل بعدی به خلع سلاح درعرصه‌های نظامی غیرهسته‌ای چون تجهیزات موشکی و شیمیائی و .. نیزتغییرجهت خواهد‌داد و درادامه خود بسوی خوان‌های دیگر.

شکاف بین هدف و وجود یک استراتژی عملی

داشتن هدف روشن واعلام شده یک چیزاست و توانائی برای عملیاتی کردن ومتحقق ساختن آن برپایه یک برنامه روشن و زمان بندی شده چیزدیگری.واقعیت آنست که بحران عملکرد آمریکا در عراق با توجه به تمامی پی‌آمدهای منطقه‌ای و بین‌المللی آن،مبین شکافی است بین هدف‌ها و توانائی‌های بالفعل دولت آمریکا برای تحقق آن‌ها. درپرتوچنین شکافی است که توسل به نیروی نظامی بعنوان اصلی‌ترین ابزار تحقق استراتژی آمریکا درمنطقه دچاربحران شده و درموردایران جای خود را به ترکیبی ازعناصرسه گانه زیرمی دهد:

هم تأکید بردیپلماسی واهرم فشاراروپا بعنوان نقدترین و مؤثرترین وسیله درشرایط کنونی. وهم تهدید نظامی به‌عنوان شمشیری آویخته برسردر"اتاق مذاکرات" برای افزایش شانس موفقیت آن وبعنوان بخشی ازعملیات بازدارندگی درشرایطی که جمهوری اسلامی دست به تمردبزند و پیشروی دیپلماتیک ناممکن شود. و هم امید بستن به خیزش‌های توده‌ای و حمایت ازاپوزیسیون مورد نظر با پردازش انقلاب‌های موسوم به مخملی چون موردهای اوکراین و گرجستان به مثابه الگوی مطلوب.سه‌ عنصری که هرکدام با توجه به فرازوفرودهای اوضاع واقعی می‌تواند نسبت به دیگری پررنگ تر یا کم رنگ ترشود.

با این همه صرف مطرح کردن عناصرسه گانه فوق درکناریکدیگر هنوزبه معنای دست‌یابی به یک استراتژی منسجم نیست.چرا که دست یابی به استراتژی قاطع و منسجم درگام نخست مشروط به آنست که این استراتژی روشن کند که بنیاد خود را برروی کدامیک از عناصر سه گانه فوق وپذیرش الزامات آن قرارمی‌دهد و این کارنیز بدلیل دشواری‌ها و ابهامات نهفته درهریک از سه فاکتورفوق مبهم است: درمحور نخست یعنی درعرصه فشاردیپلماتیک-که بهترین گزینه برای فراهم آمدن اجماع جهانی علیه رژیم جمهوری است-هدف‌های دولت آمریکا و کشورهای اروپائی بایکدیگرعلیرغم پاره‌ای اشتراکات،امادرهمه حلقات وازجمله چگونگی شکل دادن خاورمیانه بزرگ و هدف‌های آن خوانائی ندارد. درنتیجه تا آن‌جا که به جمهوری اسلامی برمی‌گردد،آمریکا فقط به تحت فشارقراردادن جمهوری اسلامی وگرفتن امتیازمی‌اندیشد،به قصد گشودن راه‌های دیگربرای نیل به هدف تغییررژیم.ازاین رو حمایت دولت آمریکا ازمذاکرات دیپلماتیک محدود و مشروط است.درمورد اقدامات نظامی هم این اقدامات درشرایط پس ازبحران جنگ عراق بناگزیزباید هم محدود(چه بلحاظ هدف‌ها و چه بلحاظ دامنه جنگ)باشد، وهم نتیجه طبیعی تلاش‌های نافرجام دیپلماتیک و برپایه وجودنوعی اجماع‌جهانی علیه جمهوری اسلامی.ازاین رواقدام زودرس به آن حتی درصورتی که دردست یابی به هدف‌های محدود خود موفق‌هم ارزیابی شود،با مخالفت‌ها وتنش‌های زیادی مواجه خواهد شد. واما رویکرد سوم گرچه ازجهاتی درنزد آمریکا گشایش‌آمیزترین گزینه درشرایط فعلی محسوب می‌شود،ولی اولا مسأله اصلی آنست که جنبش مردم ایران درمرحله بحران انتقال ولاجرم بحران آلترناتیو قرارداشته و روشن‌نیست که طی چه زمانی ازاین گردنه عبورخواهدکرد.و ثانیا معلوم نیست با توجه به درهم‌آمیختگی مطالبات سیاسی و اجتماعی واقتصادی وغنای تجربه مردم ایران،آنان بخواهند سقف مطالبات خود را در حد انتظارات دولت آمریکا منجمد سازند. وانگهی مردم ایران با هزاران ایما واشاره نشان داده‌اند که قادرنیستند عملکرد دولت‌های پیشین آمریکا درهمدستی چندین دهساله با دیکتاتوری نظام سلطنتی را فراموش کنند.اگرچنین چیزی ازخاطرمردم ایران رفته بود،آیا امکان داشت که کلینتون رئیس جمهوردوره قبلی آمریکا،دردمدمه سخنرانی سالانه بوش باردیگر زبان به انتقاد از سرنگونی دولت مصدق و سیاست آمریکا درمقابله با دمکراسی درایران بگشاید؟ ازاین رومعلوم نیست که هدف‌های آمریکا علیرغم پیچیده شدن در زروق زیبا و وسوسه‌انگیزی بنام "دمکراسی"،با آن چیزی که مردم ایران ازدمکراسی می‌فهمند و درجستجوی آنند،یکسان باشد.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که سیاست دولت آمریکا درمورد رژیم جمهوری‌اسلامی درعین تلاش برای بهره گرفتن ازهرسه عنصرفوق، بدلیل خلأناشی از بحران جنگ عراق ووضعیت انتقالی بحران حاکم برایران،با نوسانات وحفره‌هائی همراه هست.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

همه راه ها به "رم" ختم می‌شود

صرفنظر ازجنبه‌های فوق،سخنان بوش ازیک نظردیگر برای آن‌دسته از ایرانیانی که وقتی بحث تغییرنظام حاکم به میان می‌‌‌آید،نگاهشان به سوی قدرت‌های خارجی می‌چرخد،دربردارنده درس مهمی‌است.آن‌جا که اودرسخنان خود بطور ناخواسته و ازسرناچاری به خالی بودن دست خود و به تعیین‌کننده بودن نقش مردم ایران برای برون رفت ازبن‌بست کنونی اذعان می‌کند.اکنون برای بسیاری ازبازیگران صحنه سیاست چه درعرصه داخلی وچه جهانی روشن شده که تنها این مردم ایران‌اند که قادرند کشوررا از وضعیت بحران چند جانبه و خطرناکی که کشور را تهدید می‌کند بیرون بکشند.اما این فقط نیمی از حقیقت است.نیم دیگرحقیقت که هرگزنباید ازتکرارش خسته شد،آنست که این تعیین‌کنندگی به معنای آن نیست که الزاما مردم دراعمال حق حاکمیت خود نیزبهمان اندازه موفق خواهند بود.درانقلاب بهمن 57 وقتی خمینی و نمایندگان وی مشغول چانه زنی با سران ارتش و نماینده‌گان دولت آمریکا بودند، مردم با قیام خود خواب آن‌ها را آشفتند.بااین وجود،آن‌ها علیرغم درهم شکستن ارگان‌های اقتدار نظام سلطنتی،اما قدرت را دودستی تقدیم خمینی و یاران وی کردند.چراکه تسخیرقدرت بدست مردم وبرای مردم نیازمند آرایش دیگری ازمطالبات وصف‌آرائی ها بود.

وامروزاگرشاهدیم که بوش درسخنان خود فریاد برمی‌ آورد"من امشب به مردم ایران می‌گویم همان‌گونه که شما برای کسب آزادی خود ایستادگی می‌کنید،آمریکا نیزدرکنار شماایستاده است" درواقع چشم امید خود را به‌آن‌گونه صف‌آرائی جنبش ضداستبدادی مردم ایران دوخته‌است که درآن مردم پس از درهم شکستن شیرازه استبدادحاکم،قدرت را دودستی تحویل حامیان ومتحدین ایرانی قدرت‌های خارجی بدهند.والبته درصورت شکل‌گیری یک جنبش واقعا دمکراتیک و مستقل و مخالف با هرگونه مداخله خارجی،باهدف برپائی حکومتی که زمانی لینکلن درپی پیروزی نبرد گتیزبورگ آن‌را"حکومت مردم،به‌وسیله مردم و برای مردم"توصیف کرده بود،بعیداست که تنظیم‌کنندگان سخنرانی بوش مایل باشند که درسال‌های آتی چنین عبارت پرطمطراق و توخالی را درلابلای سخنرانی‌های سالانه وی بگنجانند.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/18184

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سخنان بوش و سیاست دولت آمریکا در مورد جمهوری اسلامی، تقی روزبه' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016