 |
|
|
|
|
|
|
 |
|
|
|
|
||
|
||||||
 |
 |
 |
|
|||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
||||||
|
|
|
|
|||
هموطن گرامی، ايرانيان عزيز.
با عرض ادب و احترام حضور ارجمندتان، هيأت موسس کنفدراسيون دانشجويان ايرانی مواضع خويش در باب طرح فراخوان ملي برگزاري رفراندوم را بدين شرح اعلام می دارد:
1- ساختار سياسی موجودِ ايران، عميقاً با شرايط « انسداد » مواجه بوده و سنگينی بار بحرانهائی چون «بحران مشروعيت»، «بحران کارکرد»، «بحران هويت، توضيح [منابع]، يکپارچگی و اقتدار را بر دوش می کشد. ما معتقديم بخش قابل توجهی از اين بحرانها که ساختار سياسی موجود به خود و جامعه ايرانی تحميل نموده است، از بحران کلان تری بنام «بحران ساختار» در نظم سياسی موجود نزج می گيرد که برآمده از تناقضات درونی ساخت حقوقی اين نظام و عدم انطباق آن با خواستها، مطالبات، انتظارات، هنجارها و نظام ارزش ها و باورهای مسلط جامعه ايران به ويژه با ترکيب هويت نسلِ امروز ايرانی، نسل پس از انقلاب 57 می باشد. لذا در شرايط فعلی ايجاد تحول بنيادين در ساختِ حقوقِ اساسیِ موجود و نظامِ سياسی برآمده از آن، برای خروج از شرائط انسداد، اجتناب ناپذير بنظر می رسد.
2- جهت ايجاد چنين «تحولات بنيادين» سه گزينه در حال حاضر فراروی جامعة ايرانی و به ويژه نيروهای اپوزيسيون قرار دارد که هر يک از يکی از کلان گفتارهای مسلط بر بخشی از نيروهای اپوزيسيون نضج می گيرد: گفتارهای چپ و بويژه روايت های ارتدکس آن به دنبال ايجاد تحولات عميقاً راديکال و ساختارشکن در تمامی حوزه های سياسی، اجتماعی و ... بوده. و تحولات بر اساس مبارزات نه سياسی که طبقاتی ارزيابی نموده و در نضج خواهانِِ تخريبی نظم موجود در همة زمينه ها و ايجاد «انقلابی» تمام عيار بر طبق الگوی «انقلابهای کلاسيک» می باشد. انقلابی از پايين، توام با بسيج اجتماعی گسترده و مبارزات خشنونت آميز، سياسی – اجتماعی بر اساس ره يافت طبقاتی که منجر به تخريب نظم بورژوازی گردد. که امروز گفتاری چنين و گزينه پيشنهادی «انقلاب» را شايد بتوان به واضح ترين صورتی در ميان جريانهای چپی که به سوی الگوی «سوسيال دمکراسی» اروپائی عبور نکردند، چون «حزب کمونيست کارگری» و شبکه تلويزيونی آن ملاحظه نمود! گفتار موجود ديگر، گفتار «محافظه کاری» [کنسرواتيسم] موجود در ميان برخی از جريانهای دست راستی اپوزيسيون بويژه در ميان طيف های راديکال جريان سلطنت طلب و يا آنگونه که خود می پسندند «پادشاهی خواه» می باشند.
طيف هائی که در ماههای اخير با اتخاذ مواضع افراطی و عملکردي مبتنی بر نگاه «کاتوليک تر از پاپ» حتی عليه رهبر مورد احترام خويش قرارگرفته و در نتيجه تعطيلی شبکه تلويزيونی شان را فراهم ساختند. اينان ظاهراً به دليل ماهيت دولت گرا و نظم گرای خويش، هر گونه تحولی از پايين را به دليل به مخاطره افتادن مفهوم «نظم اجتماعی» باز نتافته و در نتيجه برای ماهيت تحولات صرفاً واژة سياسی دولت گرائی از بالا، با حفظ تمامی مکانيزم ها و عناصر نظم اجتماعی، قائل می باشند و در نتيجه به سوی طرح گزينه ای تغيير سياسی از بالا با مداخلة نظامی خارجی حرکت می کنند.
مداخله ای كه با از بين بردن نظامِ سياسی موجود، راه را برای به قدرت رسيدن، بدون توجه بنيادين به مکانيزم دمکراسی، فراهم آورد تا آنها با صورتبندی «قدرت متمرکز و نامشروط» از جنس سالهای پيش از انقلاب 57، اقدام به زمان دادن به نوسازی عمرانی اقتصادی – اجتماعی ايران نمايند.
محافظه کاران راديکال اپوزيسيون به دنبال جلب حمايت و گونه ای از همگرائی با «نو محافظه کاران» مسلط بر کاخ سفيد [نيو کنسرواتيو] بوده و ترجيح می دهند اهداف سياسی خويش را بيشتر از اين منظر دنبال نمايند. هر چند تناقض بنيادين اين گفتار در تناقض ميان «ناسيوناليسم راديکال و رمانتيکِ» اين جريان از سوئی و رويکرد مبتنی بر اتکاء به حوزة دولتی برون ساختاری، از ديگر سوی خود را نمايان می سازد.
گفتار موجود ديگر در ميان نيروهای اپوزيسيون، گفتار «ليبرال» است که طيف وسيعی از جريانهای سياسی، از نيروهای سوسيال دمکرات گرفته تا نيروهای ليبرال دمکرات تا «مليون» را که بيشتر از واژه ليبرال ناسيوناليستی برخوردار می باشند، در خود جای داده است.
گفتارهای ليبرال با تأکيد بر مفهوم «گذار به دمکراسی» به عنوان يک پروژة جهانی، از صورت بندی های مدنی، غيرخشونت گرا و غير دولت گرای چنين گذاری حمايت می کنند. در نهايت از دل آن مفهومی در می آيد که در ادبيات سياسی دهة 1990 و بعد از فروپاشی شوروی تحت عنوان «اسقلاب» [refolution, reformrevolution] يا انقلابهای مخملی، تکوين يافت.
در چنين رويکردی که تجاربی چون اروپای شرقی در ابتدای دهة 1990، يوگسلاوی، گرجستان و اوکراين در همين اواخر را پشت سر نهاده، با تکيه بر بسيج اجتماعی گسترده مدنی و غيرخشونت گرا، از سوئی نيروهای اجتماعی و شکل گيری نخبگان سياسی جايگزين در داخل و فشار و حمايت روند جهانی دمکراسی با اتکاء بر «جامعة مدنی جهانی»، به مثابه عناصر اصلیِ اين رويکرد مواجهيم.
گزينة رفراندوم ره آورد چنين گفتار ليبرالی است که خواهان تعيين سرنوشت سياسی جامعه بر اساس رجوع به «ارادة عمومی» جامعة به گونه ای آزاد و مدنی می باشد. لذا ما برخود فرض می دانيم که با توجه به ملاحظات انسان مدارانه، دمکراسی خواهانه، برابری طلبانه و نيز دغدغه های ملی خويش، که آنها را در پرتو نگاه ليبرال دمکراسی خويش می پنداريم حمايت خويش را از پروژة رفراندوم، قوياً اعلام داريم.
3- با وجود تمامی نقصان ها و محدوديت هائی که متن فراخوان رفراندوم از آن رنج می برد که در مجالی ديگر بايد بدان پرداخت، و با وجود تمامی انتقاداتی که نسبت به عملکرد و گذشته سياسی برخی از پيشنهاد دهندگان اين متن وجود دارد، ما بر آنيم که در شرائط فعلی و با توجه به تمامی جوانب امر، متن رفراندوم را می بايد به عنوان «سندی ملی» برای خواست دمکراسی در ايران نگريسته، در صيانت و حراست از ساحت آن و نيز حمايت و پی گيری مطالبات مطروحه در آن کوشيد.
4- هيأت مؤسسِ کنفدراسيون دانشجويان ايرانی پيشنهاد می نمايد، اين امکان برای امضاء کنندگان حمايت از متن فراخوان رفراندم که ظاهراً تاکنون از مرز 30 هزار تن گذشته است، فراهم آيد تا در تهيه يک انتخابات از ميان امضاء کنندگان و يا ساير افراد ذيصلاح، هياتی را تحت عنوان «کميته منتخب پی گيری طرح رفراندوم» انتخاب نمايند.
|
advertisement@gooya.com |
|
اين کميته مي تواند جهت پی گيری اين طرح در جهت ايجاد اجماع بر روی طرح رفراندوم و تبديل آن به يک خواستة فراگير و ايجاد همبستگی بر اساس آن در بين نيروهای سياسی ايران، با جريانهای مختلف سياسی به رايزنی و گفتگو پردازد.
5- از فعالين جنبش دانشجويی به عنوان فعالترين بخش جنبش اجتماعی پروژة دمکراسی در ايران، انتظار می رود با توجه به فيلترينگ سايتِ در داخل و عدم امکان تداوم جمع آوری امضاء اينترنتی در داخل ايران با تشکيل کميته هاي رفراندوم در سراسر کشور، اقدام به جمع آوری مستقيم امضاء و ارسال آن توسط ای- ميل به سايتِ www.60000000.com نمايند تا فيلترينگ سايتِ موجب تضعيف اين پروژه نگردد.
6- از همة دوستان انتظار می رود ، با ارسال آراء و نظرات خويش در بابِ پيشنهادات کنفدراسيون ما را در بارورسازی و گسترش ادبيات رفراندوم ياری رسانند.
با کمال امتنان
هيأت مؤسسِ کنفدراسيون دانشجويان ايرانی
پيمان عارف،کورش صحتی،اميرعباس فخرآور و ...
تلفن: 00984115517210
www.newconfederation.org/new_mail
peymane_aref@yahoo.com
