ماهیت حکومت مسلط بر ایران و ظلم و ستم و تحقیر حاکم بر مردم صبور و دردکشیدهء این سرزمـین موضوعـی نیسـت کـه احـدی از آن بی اطلاع و نیازمنـد آگاهـی دادن باشـد . در حـال حاضر اکثریت قاطع ملت در مورد لزوم تغییر ساختارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور اتفاق نظر دارند و برای پرداخت هزینهء این تحول اعلام آمادگی میکنند . اما در واقع شاهد خفقـان تمام عیار و تسلط مطلق جمهوری اسلامی بر همین جامعه ای هستیم که به جهت تحولات عمیق اجتماعی و ارتقای سطح آگاهی و دانش و فرهنگ ملی به تعارضی بنیادین با ساختار مت! کـی بر خشونت و جهل و فقر و عقب ماندگی رسیده است . به منظور تحلیل وضعیت موجود و چگونگـی رهایـی از آن ابتدا به مروری بر تجربیـات گذشتـهء ملـت ایران در برخـورد با جمهوری اسلامی میپردازیم .
راهکار مبارزات خیابانی که به نوعی الگوبرداری شده از انقلاب بهمـن 57 اسـت توسـط اغلـب فعالان سیاسـی خارج از کشـور حمایـت میشـود و تا چنـد سـال پیش بخـش قابل توجهـی از جـوانان و دانشجـویان را به خود جذب کرده بود . اما تجمعاتی که سالهای اخیر در روزهایی چون هجده تیر و شانزده آذر و بیست خرداد و در مکانهایی چـون خیابان انقلاب و پارک لاله و کوی دانشگاه تشکیل شد و در انفعال مردم به شدت توسـط عوامـل حکومـت سرکوب شد نشـان داد که آمادگـی لازم برای پیگیـری چنیـن راهبردی وجـود نـدارد . جمهوری اسلامـی ! از روز تاسیس خـود تاکنون بیشترین سرمایه گذاری را در همین جبهه کرده است و به واسطهء سازماندهی عالی نیروهای نظامی و شبه نظامی و اعمال روشهای بسیار موفق امنیتی و اطلاعاتی و خشونت مثال زدنی عوامل بیشمار رسمی و غیررسمی خود به حدی از توانایی در سرکوب شورشهای خیابانی رسیده است که نمونه ای برای آن نمیتوان یافت . بنا به مشاهدات عینی خـود عـرض میکنم که در این عرصـه هیچ شانسـی برای مردم ایران متصـور نیست . مبارزات مسلـحانه هم که تنها توسط سازمان مجاهدین خلق پیگیری میشود ، دارای هیچ پایگاهی در داخل نیست و امکان آن منتفی است . و بالاخره اصلاحات مدنی که در اروپای شرقی به فروپاشی چندین دیکتاتوری انجامید و در سالهای اخیر الگو! ی غالب شده بود ، بیشترین حامی را در میان فعالان سیاسی داخل کشور و اقشار تحصیلکرده دارد . آزادی نسبی تشکیل احزاب، مطبوعات و تجمعات از ملزومات این نوع مبارزات است . چنین فضایی در سالهـای 76 تا 78 به دلیل شرایط خاص داخلی و خارجی در ایران شکل گرفته بود که منجر به کودتای آرام هیئت حاکمه و سرکوب اصلاح طلبان و برقراری مجدد خفقان در عرصهء عمومی شد . لازم به ذکر است که دوره اصلاحات بزرگترین فرصت رهبران نظام برای حفظ و تضمین جمهوری اسلامی بود که به رایگان از دست رفت . البته امکان وقوع تغییرات اساسی و بالطبع بقای طولانی مدت نظام فعلی منتفی نیست اما مطمئناً هزینه ای بسیار گزافتر از آنچه ممکن بود، به همراه خواهد داشت .
در نهایت و بعد از آزمایش روشهای فوق در مبارزه با جمهوری اسلامی ، ملت سرد و گرم چشیدهء ایران به سراغ راهکار مقاومت منفی رفت که اتفاقاً نمونه های فراوانی در تاریخ ایران زمین دارد . منظور از مقاومت منفی در اینجا بیتفاوتی نسبت به اشتباهات حکومت و حتی دامن زدن به آن و عـدم هرگونه حمایـت از حکومـت در زمان تعـرض دشمنـان اسـت . تعمیـق و توسعـهء این طـرح در میان مردم از زمانی آغاز شد که جمهوری اسلامی با وجود برخوردهای غیرعقلانی و از موضع قدرت بی منطق با ملت ایران در مقابل قدرتهای خارجی سـر تعظیم فرود آورد و به امتیازدهی های مداوم پرداخت . عقب نشینی های علنی جمهوری اسلامی از فردای یازدهم سپتامبر شروع شـد . اولین مقامـی در جهـان که ضمـن محکومیـت ایـن حادثـه به نوعـی اعلام برائـت کرد ، رئیس جمهوری اسلامی ایران بود . همچنین بعد از بیست و پنج سال مرگ بر آمریکا گفتن امت خودجوش حزب الله ، به مدت سه هفته در مراسم نماز جمعه در سراسر کشور دیگر " هیچکس مرگ بر آمریکا نگفت " و این در حالی بود که در عراق و پاکستان مردم به خیابانها آمده بودند و پرچم آمریکا را به آتش کشیده بودند . مدتـی بعـد افغانستـان اشغـال نظامـی شـد و در میان حیـرت همـگان ، جمهـوری اسلامـی توسـط متحدین شبه نظامی خود در افغانستان بیشترین خدمت را به ارتش آمریکا کرد و همچنین در استقرار دولت دسـت نشانـدهء آمریکا نهایت همکاری را به عمل آورد . مشابه همین روند در مورد عراق هم تکرار شد و! تا زمانی ادامه داشت که جورج بوش از محور شـرارت صحبـت کـرد و تصمیـم دولـت آمریکـا را در مورد مقابله با ایران و عراق و کره شمالی اعلام کرد . واکنش جمهوری اسلامی بسیار جالب بود . زیرا در عوض هرگونه عکس العمل انقلابی ، رقابتی سخت میان رهبران نظام برای ایجـاد ارتباط و مذاکره با آمریکا شکل گرفت و هر روز اخبار اعـزام هیئـت نمایندگانـی از ایران به کشـورهای اروپایـی برای مذاکـره غیرعلنـی با مسئـولان آمریکایـی به گوش میرسید. وحشـت حاکم بر هیئت حاکمهء جمهوری اسلامی و عقب نشینی آشکاری که با وجود رجزخوانیهای فراوان قبلی به آن تن داده بود ، موضوعی نبـود که از دیـد مـردم ایران پوشیـده بمانـد . ماجـرای پروژهء غنی سازی اورانیوم و پذیرش تمام محدودیتهای اعمال شده توسط غرب مهر تایید دیگری بر این ادعا بود که نظام با تمام توحشی که در قبال ضعیفتر از خـود دارد در برابر قویتر از خود بسیار منطقی خواهد بود . پاشنهء آشیل جمهوری اسلامی همین جاست .
در سـال 85 جمهوری اسلامی به بدترین وضعیت خود از زمان تاسیس میرسد . تمامی همسایگان ایران دولتهایی با گرایشات دموکراتیک و متحد با آمریکا خواهند داشت . تحریـم اقتصادی ایران به دلیل توسعه طلبی های نظامی و تهدیدات ایران برای کشورهای دیگر و نقض سازماندهی شدهء حقوق بشر به وقوع میپیوندد . آنهم در شرایطی که نـرخ بیکـاری به 25 درصــد و نـرخ تـورم به 40 درصد رسیـده اسـت ، عضویـت در سازمان تجارت جهانی غیرممکن است و در ضمن شاهد غارت بی رویهء ثروت ملـی توسـط عوامـل حکومت و باج دهی گستـردهء سرا! ن نظام به دولتهای خارجی هستیم . بحران شدید اقتصادی و متعاقب آن هرج و مرج اجتماعی و اعتراضات و اعتصابات بیکاران و کارمندان و کارگران غیر قابل اجتناب است . بروز اختلافات شدید میان اشخاص و گروههای حاضر در هیئت حاکمه که علائم آن آشکار شده است و در شرایط حاد به علت تفاوت رای در نحـوهء برخورد با معضلات ، علنـی خواهـد شـد در روند مدیریت بحران و سرکوب مردم و بسیج عمومی خللی جدی وارد می کند . آنهم در شرایطی که شاهد تزلزل پایگاه ایدئولوژیک نظام به علت مشاهده شکستهای همراه با خفت در برابر دشمنان خارجی نظام و همینطور رشد فزایندهء آگاهیهای سیاسی ، اجتماعی و مذهبی تودهء عوام هستیم . و از همه مهمتر آنکه ایالات متحده در تداوم طرح خاورمیانه ای خود و پس از سر و سامان دادن به وضعیت عراق تمام تواناییهای سیاسی ، اقتصادی و نظامی خود را صرف تغییر وضعیتی خواهد کرد که با موجودیت جمهوری اسلامی عجین شده است . آنهم در شرایطی که به لطف تجربهء اصلاحات ، اصلاح پذیر نبودن نظام در افکار عمومی داخل و خارج به اثبات رسیده است .
advertisement@gooya.com |
|
تحولات جغرافیای سیاسی از زمان فروپاشی شوروی تا کنون و به ویژه انقلابهای مخملین اروپای شرقی موید این ادعاست که تحولات مذکور به شکلی منظم و جهتدار و در راستای اهداف سیاستهای حاکم و قدرتهای برتر بین المللی بوده اند . هر چند که در هر کشوری نوع حضور مردم در شکلگیری نتیجهء نهایی تاثیر گـذار بوده اسـت ، اما نبایـد از نظـر دور داشـت که در جهان امروز امکان تغییر حکومتها به وسیلهء شورشهای مستقل مردمی در حد محال است و زمانهء آن سپـری شـده اسـت. در حـال حاضـر قدرت مطلق مردم در تعییـن سرنوشـت خــود به عنـوان جزیـره ای منفرد از جهان شعاری است که فقط به کار عوامفریبی می آید . در حقیقت کمرنگ شدن انواع مرزبندی ها در دهکدهء جهانی ، تداوم دولتها بدون تکیه به ملتها را دشوار کرده است و شرایط را برای سقوط قدرتهای خودکامه مهیا نموده است و نقش مردم حداکثر در حد امضای نهایی سقوط این دولتهاست . نقشی که مـردم عـراق و افغانستـان از آن هم محـروم شدنـد . مـلت ایران هم چاره ای جز پیوستن به قافلهء بشریت و دست یاری دادن به دنیای آزاد ندارد . اینکه به هر حال مردم نمی توانند تعیین کنندهء همه چیز باشند واقعیتی است که کتمان آن بیهوده است ، اما ساختار حقیقی و حقوقی قدرت در ایران معاصر به هر شکل و با هر روشی که متحول شود ، ملت ایران می تواند به عنوان وزنه ای موثر به ایفای نقش بپردازد . اگر ملت ایران تا ! روز واقعه در دو سطح عوام و خواص به اتحاد حول اصول مشترک و سازماندهی گسترده دست یافته باشـد ، بزرگتریـن تضمیـن ممکـن برای حفـظ حاکمیـت ملـی و تمامیـت ارضی و جلوگیری از تعرض قدرتهای منفعت طلب به حقوق و منافع کشور حاصل می شود . و اما اگر اینگونه نباشد هیچ تضمینی نیست که هیئت حاکمه ای خودکامـه بر سـر کار نیایـد و یا شاهد تجزیهء ایران عزیز نباشیم و یا قدرتهای داخلی و خارجی به سودجویی و نقض حقوق ملت نپردازند . مسالهء اتحاد و سازماندهی برای ایران امروز مساله مرگ و حیات است .
شرایط فعلی و سوابق تاریخی حکایت از آن دارند که حرکت به سوی وحـدت ملـی در ایران بایـد از مراجـع اجتماعـی و نخبگـان سیاسـی آغـاز شـود . اتحـاد استراتژیـک رهبران و فعالان سیاسی را می توان در دو حوزهء داخل و خارج از کشور به صورت مجزا پیگیری کرد . در خارج از کشور جمهوریخواهان ، مشروطـه خواهـان و سوسیالیستهـا می تواننـد در قالـب سه ائتلاف بزرگ و مستقـل از یکدیگـر شکل بگیرنـد . قدم اول در این راه برگزاری جلسـات غیرعلنـی توسـط افراد و گروههـای نزدیکتر و تلاش در جهت گسترش هر چه بیشتر اشخاص و سازمانهای حاضر در مذاکرات و همین! طور تصویب توافقنامه های همکاری بر مبنای تعهد به اصولی مشترک و موکول کردن اختلافات به آینده است . تشکیل شورای مرکزی به عضویت نمایندگان گروههای حاضر در ائتلاف و تنظیم مرامنامه و انتخاب دبیر کل به شکل ادواری قدم بعدی است . در نهایت میتوان به تشکیل یک شـورای عالـی در جهـت بررسـی راهکارهـای اتخـاذ مواضـع مشتـرک در قبـال مسائـل روز امیـدوار بود . در داخـل کشور به علت وجود سابقهء همکاری میان مخالفین هیئت حاکمه کار آسانتر است و زمینهء لازم برای شکلگیری سـه ائتلاف بزرگ اصلاح طلبان خارج از دولت ، ملی گرایان مذهبی و دانشجویان سراسر کشور مهیاست . چنانچه این سه ائتلاف نیز به ایجـاد سـاز و کـار ارتبـاط مستمـر و اتخـاذ سیاستهـای هماهنـگ بپردازنـد ، امکان ایجـاد اتحـادی مستحکم می! ;ان ایشان وجود دارد . همبستگی میان مبارزان داخل و خارج از کشور مرحلهء نهایی روند اتحاد ملی و گام نخست در راه سازماندهی توده های مردم و راه اندازی هسته های مقاومت در سطح جامعه است . در آخر توجه به این نکته لازم است که برای دستیابـی به اهداف مذکور چاره ای نیست جز معیار بودن موقعیت فعلی افراد در میدان نبرد میان آزادی و استبداد .
امضا محفوظ - دانشجوی دانشگاه تهران