advertisement@gooya.com |
|
دويچه وله: آقای مهدی خانبابا تهرانی، به نظر شما تهديدهايی که بنابه گفته ی روزنامه نگار آمريکايی «هرش»، عليه ايران وجود دارد، جدی ست؟
مهدی خانبابا تهرانی: ترديدی نيست که برخی محافل معين در ايالت متحده ی آمريکا حل مشکلات خودشان را با جمهوری اسلامی هنوز از طريق اعمال خشونت و راه حل نظامی جستجو می کنند. همچنان که نيروهای آشوبزی در جمهوری اسلامی نيز راه مقابله با آمريکا را از طريق خشونت و تروريسم دنبال می کنند و فکر می کنند با اين اعمال خود از کشورهای همسايه ی ايران می توانند ضربه به آمريکا بزنند و در چالش با آمريکا به مسايل خود دست يابند. اما به باور من وجود چنين نيرويی در جمهوری اسلامی از يکطرف، و در محافل آمريکا از طرف ديگر، بصورتی لازم و ملزوم در سياست درآمده است، و در جريان تبليغ سياست خشونت، دشمنی و تيرگی روابط دو کشور و دو ملت ايران و آمريکا واقعا عمل منفی انجام می دهند. فراموش نکنيد، در گذشته ها در جريان بحران افغانستان نيز همين محافل آمريکايی با حمايت از طالبان و تقويت اين نيرو در جنگ با دولت نجيب که دولت زير نفوذ شوروی بود، زمانی به جايی رسيدند که خود طالبان در مقابل نيروی امريکا قرار گرفت و عملا مجبور شدند به جنگ و مقابله ی آن بپردازند. من فکر می کنم، در شرايط کنونی آنچه بعنوان خبر پخش می شود، که آمريکايی ها در پاکستان و يا نقاط ديگری پايگاهها و مقرهايی درست کرده اند، جهت تجسس و پيداکردن مراکز اتمی ايران تا به ايران ضربه زنند، و يا خبر ديگری که مثلا چندی پيش کميسيون بحران يا کميسيون خطر امريکا که سخنگوی آن در «راديو واشنگتن» اظهارنظر کرد، که ما به اين نتيجه رسيده ايم که خامنه ای و دولت خامنه ای جريانی غيرقابل قبول و دارای دولتی تروريستی و جنايتکار است و همچون صدام يا ميلوسويچ بايد دادگاهی شود، و از اين جهت است که ما می خواهيم از جنبش دمکراسی در ایران حمايت کنيم. و به اين جهت ما خواست برقراری مناسبات ايران و آمريکا را طرح کرده ايم و ديگر اين دولت ايران است که بايد تصميم بگيرد. من فکر می کنم، چنين اخباری به نوعی گلوله های فروزانی ست که در سپهر سياسی ايران رها می شود برای نشان دادن اين يا آن تمايل با اين يا آن جريان در آستانه ی انتخابات رياست جمهوری در ايران. ترديدی نيز نداشته باشيم که اين نبرد در خود جبهه های مختلف سياسی ايران شروع شده است. بطوری که حتا شورای هماهنگی نيروهای انقلاب که بعد از انتخاب آقای خاتمی عملا به خرابکاری در جريان اصلاحات پرداختند و توانستند در فاصله ی ۶ سال گذشته بصورت نهادی متشکل درآيند، اکنون در ميانشان درگيری شديدی بوجود آمده، طوری که به انشعاب انجاميده است. آشفتگی در ميان اردوی محافظه کاران ايران در آستانه ی انتخابات رياست جمهوری، به نظر من وضعيتی را بوجود آورده که سياستهای خارجی در مجمع خودشان حاضرند به نيرويی کمک کنند که خواهان برقراری مناسبات با آمريکا يا مناسبات با غرب و اروپا است. بدين جهت، فکر می کنم که اين خبرها را بايد در چارچوب چالشی که در انتخابات آينده ی رياست جمهوری در پيش است نگريست و نه به جد به عنوان عمل سريع نظامی تلقی کرد.
دويچه وله: ممکن است مشخص تر برای ما بگوييد که آمريکا چه حسابی را باز می کند؟
مهدی خانبابا تهرانی: به نظر من آمريکا از تضادهای داخلی درون جبهه ی جمهوری اسلامی اطلاعات کافی دارد و واقعيت نيز اين است که بين خود سياستمداران و سياستگذاران جمهوری اسلامی اختلاف نظر هست، بر سر پيشبرد حرکت سياسی جمهوری اسلامی. آنهايی که برای انتخابات آينده دور آقای رفسنجانی حلقه زده اند، بيشتر به اين امر متعقدند که بايد هرچه زودتر مناسبات با آمريکا را عادی کرد و مناسباتی برقرار نمود. اين خواست در حقيقت در محافل آمريکا در کاخ سفيد نيز موجود بوده است. آنها نيز خواستی بيش از اين ندارند که با عادی سازی مناسباتشان با ايران و گشايش سفارت در ايران بتوانند سياست ديگری را برای پيشبرد استراتژی خاورميانه ی بزرگ از طريق ايران اعمال کنند. اين است که اين دو خواست با هم گره خورده است. يکی، خواست برقراری مناسبات از طرف آمريکا با ایران. از طرف ديگر خود محافلی که در انتخابات آينده ی رياست جمهوری بر سر همين سياست با هم به چالش پرداخته اند. من فکر می کنم، عده ای که از نيروهای پخته تر جمهوری اسلامی هستند، به اين اجماع رسیده اند که با روی کار آمدن آقای هاشمی رفسنجانی می توان اين راه را گشود. و از اين جهت نيروهای تندروتر و جوانتر محافظه کار نيز با کانديد کردن آقای احمدی نژاد، شهردار تهران يا آقای قاليباف، فرمانده ی نظامی و يا ديگران برای رياست جمهوری مخالفند. اين نوع اخباری که منتشر می شود، می خواهد حساسيت موقعيت منطقه و بويژه ايران را نشان دهد، به آن محافلی که در ايران سياست گذاری می کنند.
دويچه وله: اگر فرض بگيريم که آمريکا طرح چنين حمله ای را عليه ايران واقعا در دست داشته باشد، به نظر شما رابطه ای كه بين دولت و مردم در ايران وجود دارد تا چه حد می تواند آمريکا را جري کند، که آمريکا به خود اجازه دهد اصولا چنين طرحهايی را بپروراند؟
مهدی خانباباتهرانی : من به اين نکته توجه دارم که آمريکا قدرت تخريبی بسيار دارد و اين قدرت تخريبی را نبايد دست کم گرفت. ولی فکر می کنم شرايط ایران و اصولا نگاه اروپا به ايران و بيشتر محافل تعيين کننده در آمريکا خواستار استفاده از اين قدرت تخريبی بصورت نظامی در ايران نيستند. چرا که می دانند پس از مشکلات موجود در افغانستان و عراق گشودن جبهه ی جديد نظامی در ايران امری ست که با خطر بزرگ برای جهان غرب و اصولا خود آمريکا روبروست. بدين جهت، فکر نمی کنم که تهديد نظامی به عمل نظامی بی انجامد. هرچند، همانطوری که اشاره کرده ام، من قدرت تخريبی آمريکا را دست کم نمی گيرم و مثل برخی از محافل داخل کشور ايران که اين قدرت را سرسری گرفته اند، به اين ساده انگاری تن نخواهم داد، ولی معتقدم شرايط ایران و شرايط منطقه طوری ست که نيازی نيست در ايران قشون کشی نظامی شود. و اگر چنين امری رخ دهد، چيزی جز خبط سياسی نيست. چون معتقدم ناسيوناليسم ایران پررنگتر از آنست که بخاطر مسئله ی جدال با حکومت شان مداخله ی نظامی را بپذيرند، بلکه برعکس، می تواند وحدتی صوری ناسيوناليستی در ايران بوجود آورد که پای آمریکا را در يک باتلاق بزرگتر نظامی بکشاند.
دويچه وله: پس حدس می زنيد، اگر چنين مسئله ای پيش بيايد مردم پشت دولت خواهند ايستاد و نه اينکه راه خودشان را بروند؟
مهدی خانبابا تهرانی: به باور من، مردم ايران در مجموعه ی خودشان حاضر نيستند برای رفع بلای داخلی خود که نظام ولايت فقيه باشد، تن به مداخله ی خارجی دهند. عموم روشنفکران ايران بر اين عقيده هستند که دخالت نظامی اتفاقا کمکی ست به حاکميت ارتجاع در ايران. چرا که در جنگ تجاوزگرايانه ی عراقی نيز ديده ايم که از اين جنگ نظام جمهوری اسلامی بعنوان يک برکت الهی نام برد و از آن برای سرکوب نيروهای آزاديخواه داخل کشور استفاده کرد. من فکر می کنم چنين خبطی را کليت سياست گذاری آمريکا و اروپا نخواهد پذيرفت و به چنين اشتباهی تن در نخواهد داد.
دويچه وله: آقای مهدی خانباباتهرانی، از اين که دعوت ما را به مصاحبه پذيرفتید از شما بسيار سپاسگزارم.