faridpirouzian @ gmail.com
از وقت حمله امریکا به عراق خبری از رجوی نیست. گویا غیب شده، نه حرفی نه کلامی، نه نواری! جالبتر انکه در این مورد نه مجاهدین چیزی می گویند نه دولت اسلامی نه اپوزیزسیون. انگار همه راضیند!
قبل از انکه مجاهدین از این ناپدید شدن - غیبت کبری یا صغرا - بسازند باید فهمید برادر چه شده و کجاست؟
وگرنه مجاهدین که ازدواج مریم و رجوی را انقلاب شفابخش و سوراخ کردن لوله های نفتی ایران را عملیات نطامی میدانند حتما فردا هم میگویند رجوی با امام زمان و مسیح برمیگردد و مردم اول مجاهد میشوند بعد مسلمان یا بالعکس!
نظراتی راجع به غیب شدن برادر وجود دارد
الف - مسعود و چاه
مجاهدین بارها گفته اند برادر وقتی دلش از رنج مردم ایران می گرفت به چاهی می رفت که می گویند امام زمان از آن ظهور می کند. سر مبارک را می کرد تو چاه و عربده می کشید. حال یکسری که به متافیزیک معتقدند می گویند بخاطر مزاحمتهایی که ایجاد کرده به لعنت امام گرفتار آمده و طلسم شده. برخی نیز که مدرنترند مانند روشنفکران مذهبی می گویند، رجوی لیز خورده افتاده توی چاه. در اینصورت اگر مشغول عقد حوریها نباشد، چند وقت دیگر امریکایي ها کشفش می کنند!
ب - مسعود، داماد زنجیره اي!
مسعود در هر چه بد باشد در انتخاب زن و ازدواج دست همه را از پشت بسته است. بعد از اشرف، دختر بنی صدر را عقد کرد. رابطه سیاسی مسعود و بنی صدر بهم خورد و ازدواج هم لغو گردید. شانس آوردیم دیگر مجاهدین به فکر همکاری سیاسی با گروه های دیگر نیفتادند و گرنه همه ما یه جوری با مسعود فامیل شده بودیم!
سپس نوبت مریم شد. خوش سلیقه گي مسعود را با مقایسه قیافه مریم بادیگر زنان کادر مرکزی مجاهدین می توان فهمید. نخاله ای می گفت اینا می توانند در فیلمهای وحشتناک نقش افرین باشند، آنهم بدون جلو ه های ویژه!
بر طبق این باور می گویند برادر رجوی هم اکنون یکی از این سربازهای آمریکایی را عقد کرده و منتطر گرین کارت است تا راهی امریکا شود و حمله به ایران را از لس آنجلس شروع کند.
advertisement@gooya.com |
|
ج - مسعود و مدرنیته
چند وقت قبل تبلیغی بدستمان رسید. بما گفتند انگار مسعود وارد کارهاي تبلیغاتی شده است. آنهم برای وسترن یونیون، شرکتی که در سراسر دنیا پول جابجا می کند. کسانی که به بانک دسترسی ندارند و یا آلرژی به بانک دارند، مانند مریم که چند میلیونی در فرانسه، در صندوق نگه میداشت تا در بانک، به سرویس های وسترن یونیون مراجعه می کنند.
عکس بسیار سمبلیک است! مسعود برای بچه های آواره مجاهد در صحرای عراق پول میفرستد. مسعود بفکر آنهاست. هر چند که برادر در جای نرم است و آنها در جای بسیار گرم و نه چندان نرم!