روز شانزدهم آذر جناب آقاى خاتمى پس از سه سال فاصله گرفتن از نشست هاى دانشجويى به مناسبت بزرگداشت شانزده آذرماه در جمع آنها حضور يافتند. به عنوان فردى كه طى سال هاى گذشته به طور مرتب در دهها نشست دانشجويى براى سخنرانى و شركت در پرسش و پاسخ حضور داشته ام و به خوبى از نحوه برخورد دانشجويان و روند دانشجويى در برابر مسائل سياسى كشور آگاهى دارم، برايم روشن بود كه فضاى حاكم بر اين نشست، فضايى آكنده از اعتراض شديد و همه جانبه خواهد بود.شك ندارم كه براى شخص رياست جمهورى و مشاوران ايشان نيز چنين برداشتى وجود داشت. آقاى خاتمى مى دانستند كه در اين گردهمايى با سيل اعتراض ها مواجه خواهند گشت ولى با اين حال پذيرفتند كه در آن حضور پيدا كنند. پاسخ به چرايى قبول و تن دادن به اين امر را شايد ايشان در آينده در ضمن يادداشت ها و خاطرات مربوط به دوران هشت ساله مسئوليت شان در سمت رياست جمهورى بدهند.من تا حدى و نه به طور كامل دليل حضور آقاى خاتمى را در گردهمايى شانزدهم آذر در پيوند با ويژگى شخصيتى ايشان داير بر داشتن حسن نيت و صداقت توجيه ميكنم. استنباط من اين است كه ايشان با حضور در برابر نمايندگان نسل جوان كشور و قرار دادن خود در معرض حملات آنها دو پيام و منظور داشتند: نخست آن كه به گونه غيرمستقيم از اين كه نتوانسته اند در طول دو دوره مسئوليت شان آن طور كه مردم به حق مى خواستند اوضاع را متحول بسازند، به شيوه اى خاص و كم سابقه پوزش بخواهند. با اين كه مسئولان امر كوشيده بودند تا با انتخاب فضاى محدود و واگذارى بخش عمده آن فضا، شرايط مطلوب خود را حاكم بسازند و از حضور گسترده نيروهاى وابسته به جنبش دانشجويى جلوگيرى به عمل آورند و با چيدن مهره هاى لازم به روال معمول در شمارى از گردهمايى ها، جو نا مناسبى را حاكم بسازند ولى به دنبال اعتراض شمارى از دانشجويان درون تالار و فريادهاى گروه پرشمار دانشجويان در بيرون از سالن، آقاى رئيس جمهور خواستند تا عده بيشترى به درون سالن بيايند كه ديگر كنترل از دست ماموران خارج و سبب شد تا گروهى از جوانان فرصت بيابند تا بخشى از اعتراض ها را به گوش رئيس جمهور برسانند، پديده اى كه در كوتاه ترين زمان در سطح كشور و جهان بازتابى گسترده داشت. اگرچه آقاى خاتمى به پاسخگويى پرداختند ولى در مجموع مى توان گفت قصد آن نداشتند تا با قاطعيت اعتراض ها را نفى كنند و آنها را باطل و بى اساس جلوه دهند. ايشان كوشيدند با توجيهاتى كلى به گونه اى مدارا كنند. به نظر مى رسيد آقاى خاتمى با حضورشان و تحملى كه در برابر اعتراض ها به خرج دادند، مى خواستند نشان بدهند كه به شيوه اى خاص خود بيشتر قصد همدلى دارند تا دفاع.آنجايى كه آقاى خاتمى گفتند: «به نمايندگى از اين ملت از برخى جريانات طلبكارم. از كج انديشان متعصب قدرت طلبى كه حركت اصلاحات را ناديده گرفته اند طلبكارم، از كسانى كه مطالبات مردم را نديدند و در برابر آن صف آرايى كردند و همچنين در برابر مطالبات مردم كه برخاسته از آرمان هاى آنها بود و در دوم خرداد متجلى شد، ايستادند، طلبكارم. زيرا تنگ نظرانه ايستادند و سنگ اندازى كردند...» خواستند بگويند كه روح اعتراض ها را باور دارند.اما اين همه داستان نبود.
• آنچه دانشجويان گفتند
دانشجويان در گفته ها و شعارهايشان بر سه محور عمده تاكيد داشتند: نخست آن كه به رئيس جمهور اعتراض داشتند كه چرا در قبال فشارهاى وارد بر مطبوعات و دانشجويان و فعالان سياسى در ۸ سال گذشته سكوت اختيار كرده اند. آنها اعتقاد داشتند كه سكوت آقاى خاتمى موجب شده تا رويدادهاى تلخى مانند حمله به رئيس دانشگاه علم و صنعت به وجود آيد و معتقد بودند كه آقاى خاتمى به عنوان رئيس دولت بايد جوابگو باشند. محور دوم اعتراض دانشجويان بر اين نكته مهم قرار داشت كه آقاى خاتمى با شناختى كه از ساختار سياسى دارند، چرا به جاى طرح واقعيت ها و درميان گذاردن آن با ملت و تعيين مجموعه اى از شرايط و گرفتن تضمين هاى لازم بار ديگر در دوره دوم پا به ميدان گذاشتند و بالاخره سومين محور اعتراض آنها متوجه برگزارى انتخاباتى بود. در همين محور آنها از رئيس جمهور پرسيدند كه آيا شما اقتدار لازم را براى انجام يك انتخابات آزاد داريد؟
• گفته ها و پاسخ هاى رئيس جمهور
آقاى رئيس جمهور در سخنان خويش و پاسخ هايى كه در قبال اعتراض هاى دانشجويان دادند، در مجموع نكته تازه اى بيان نداشتند و به تكرار مواضع پيشين خود پرداختند.ايشان فرمودند: «به اين اعتقاد پايبندم كه راهى جز استقرار مردمسالارى براى نجات كشور نيست... در اسلامى كه من مى شناسم راى مردم تشريفاتى نيست، حكومت و همه اركانش بايد متكى به راى مردم باشند... اگر روزى مردم حكومت را نخواستند او حق تحميل خود را به زور بر مردم ندارد.» ايشان مثل هميشه از ادبيات دلپذيرى در پيوند با مردم سالارى و حق ملت استفاده كردند، ولى حتى اين بار هم نخواستند كه درباره ساختار واقعى سخن بگويند و ساختار موجود را كالبدشكافى كنند. و ايشان نخواستند نشان بدهند كه چه عواملى مانع اصلاحات مى شود و چرا با وجود شيفتگى كه به نام رئيس جمهور نسبت به مردم سالارى از خود ابراز مى دارند نتوانسته اند گامى موثر بردارند.ايشان براى چندمين بار همه مشكلات را بر گردن «درد مزمن استبداد ديرپا» انداختند. من بارها بر آن بوده ام كه به شمار قابل توجهى كه در نوشته ها و گفته هايشان بر پديده استبدادزدگى جامعه ايران اشاره دارند پاسخ دهم و با توجه به واقعيت هاى تاريخ اين سرزمين و منابع پربار فرهنگ آن، درباره نادرستى اين برداشت و اينكه چگونه جريان چپ كمونيست وابسته، اين ديدگاه را در فرهنگ سياسى ايران طرح و جا انداخته است توضيح دهم. جناب آقاى خاتمى اجازه بدهيد فقط يادآور شوم كه در ميان ملت هاى كهن جهان و تمامى كشورهاى امروز، تنها كشورى كه نام سرزمين اش داراى يك مفهوم ارزشى والا است، ايران است به معنى «كشور آزادگان». مردمى كه در كهن ترين روزگاران «آزادگى» را ارج مى نهادند و به شهادت اسطوره ها و آثار ادبى آن چون شاهنامه فردوسى، از هويت خويش در برابر ديگران با عنوان «آزاده» ياد كرده اند، چگونه مى توانسته اند پذيراى «درد مزمن استبداد ديرپا» باشند.آقاى رئيس جمهور در دنباله سخنانشان باز به بيان ادبيات دلپذير روى مى آورند و مى فرمايند: «... دواى درد مزمن ما مرد م سالارى است، ما خواستار آزادى هستيم و از آن گريزى نيست.» ولى اينكه مردم سالارى چه ساختارى دارد و «آزادى» مورد نظر ايشان چه ويژگى هايى دارد توضيحى نمى دهند. اما وقتى دانشجويان شعار «رفراندوم، رفراندوم» را سر مى دهند، در پاسخ خود نوع مردم سالارى را مشخص مى كنند. ايشان يادآور مى شوند: «...اگر اشكالى وجود دارد عصبانى نشويد. شما جوان هستيد و نمى دانيد مسئله چيست. اگر هم اشكالى وجود دارد در ظرفيت هاى معطل مانده قانون اساسى است نه در قانون اساسى»؟!به عبارت روشن تر ايشان با وجود همه حوادث سال هاى گذشته هيچ نيازى به بازنگرى احساس نمى كند. آقاى رئيس جمهور در دفاع از اصلاحات مى گويند: «اگر اصلاحات هيچ نتيجه اى نداشت جز اينكه حكومت و دولت منتخب مردم يك لولوى زورگو نباشد و در برابر مردم نايستد، همين اندازه كافى بود.»
advertisement@gooya.com |
|
وى گفت: «در ايران امروز انتقاد به فلان دستگاه دسته سوم نظامى و قضايى با برخوردهاى شديد مواجه مى شود، ولى دولت با آغوش باز از انتقاد استقبال مى كند.»آقاى رئيس جمهور جنابعالى به جاى آنكه با قاطعيت نسبت به برخوردهاى آنچنانى موضع بگيريد و اجازه ندهيد به گونه اى آزادى هاى مردم از آنها سلب بگردد، اظهار مى فرماييد كه: «دولت مى توانست مثل خيلى هاى ديگر بگيرد و ببندد.» جامعه ما همين يكى را كم داشت كه دولت هم براى خودش دستگاه بگير و ببند را سامان دهد و پا به ميدان بگذارد. آقاى رئيس جمهور به دانشجويان هشدار دادند كه: «گول رانده شدگان از انقلاب را كه مى خواهند براى ما سوغات آزادى و دموكراسى بياورند نخوريد.»جناب آقاى خاتمى اگر به حق نگران مانور برخى جريان هاى مشكوك و ضدملى در خارج از كشور هستيد، بايد واقع بينانه با مسائل كشور و منطقه برخورد كنيد.بنابراين جا دارد تا در چند ماه باقى مانده، آقاى رئيس جمهور با صراحت و از موضع قدرت، به جاى مردم و جنبش دانشجويى همگامان خود در ساختار نظام را مخاطب قرار دهند و بخواهند تا در برابر خواست بى چون و چراى ملت ايران سر تسليم فرود آورند و به ناچار تا پيش از اين فرصت از دست نرفته است پذيراى انجام دگرگونى هاى ساختارشكن براى استقرار دموكراسى و حاكميت ملى بگردند.