خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت نحوهي فعاليت و حضور كانديداهاي احتمالي مطرح عرصهي انتخابات مانند معين، عارف، كروبي، توكلي، احمدينژاد، لاريجاني، ولايتي، رضايي و هاشمي در اين مقطع زماني را يك به يك مورد تحليل و بررسي قرار داد.
امير محبيان در همين راستا طي گفتوگويي با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، ابتدا به طرح موضوع كانديداتوري مصطفي معين در نهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري پرداخت و آنچه را بازي بر روي معين از سوي مشاركتيها عنوان كرد را قرباني كردن يك نيرو به سود موقعيت بهتر نيروي ديگر دانست.
به اعتقاد وي: جبههي مشاركت به معين به مثابهي سكوي پرش ديگري و عنصر تهييج جريان دانشجويي براي به حركت درآوردن جنبش دانشجويي نگاه ميكند و بر اين برداشت است كه اگر او از فيلتر شوراي نگهبان عبور كند، كانديداي حزبي و مفيدي است ولي اگر عبور نكرد با احياي تصويرهاي ذهني در مورد مواضع او در 18 تير 78 و همراهي با دانشجويان ميتوان دانشجويان را آژيته كرد و به صحنهي انتخابات كشيد و با مديريت صحيح اين نيروي موثر را به سود كانديداي ناگريز ديگر (احتمالا عارف) به كار گرفت.
عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت، معين را از منظر كساني كه آن ها را بازيسازان دوم خردادي ناميد نيرويي مقدماتي و استارتي براي روشن كردن ماشين خاموش ديگري دانست كه به گفتهي وي امكان و مجوز گذر از مسيري را دارد كه صدور مجوز آن با شوراي نگهبان است
به اعتقاد وي: دغدغهي معين در اين مسير همان چيزي است كه مشاركتيها روي آن سرمايهگذاري كردهاند و آن احتمال رد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان است.
اين تحليلگر سياسي دربارهي احتمال كانديداتوري عارف در عرصهي انتخابات با بيان اينكه امتياز آرام بودن براي عارف اكنون به نقطهي برتري جدي تبديل شده است، خاطرنشان كرد: عارف از نظر مشاركتيها و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي شايد چهرهاي مطلوب براي مديريت قدرت نباشد ولي در گزينشي ناگزير حداقل فايدهي آن اين است كه از فيلتر شوراي نگهبان عبور كرده و خلاء قدرت را به گونهاي ميتواند پر كند كه جايي براي رقابت نباشد. شايد خصلت آرام و غير جنجالي بودن عارف او را به كانديدايي براي روز مبادا تبديل ساخته بود، روز مبادايي كه ظاهرا جبههي دوم خرداد به آن نزديك ميشود.
محبيان معتقد است كه مانع بزرگ عارف، حضور كروبي است و در اينباره، افزود: طرح دو كانديدا در جبههي دوم خرداد شائبهي شكاف در اين جناح را تقويت ميكند و بعيد نيست و بلكه قريب به ذهن هم هست كه طرح عجولانهي معين و عارف توسط مشاركتيها براي منصرف كردن كروبي صورت گرفته باشد.
دبير كميتهي سياسي انجمن روزنامهنگاران مسلمان، با بيان اينكه كروبي فعلا در جناح دوم خرداد دغدغهي تندروها و اميد سنتيهاست، ادامه داد: كروبي عليرغم سادگي ظاهري اعمال توانسته است مجمع سنتي روحانيون مبارز را به نحوي مديريت كند كه مدرنهاي دوم خردادي نتوانند آنها را ناديده بيانگارند و بلكه از آن بالاتر به آرامي نتايج تلاشهاي مدرنها را كه چشم بسته به ديوار ميكوبيدند با چشمان باز به سود تشكيلات روحانيون چپ تغيير جهت دهند.
به اعتقاد اين فعال سياسي كروبي ثابت كرده است هر چند در تئوريهاي جامعهشناسي از مدرنهاي دوم خردادي عقب ميماند ولي بازي ميدان سنتي قدرت را بهتر از آنها ميداند. براي همين هر چه مدرنها ميكوشند محترمانه او را كنار نهند اما به نظر ميرسد او با محاسبات خود به اين نتيجه رسيده است كه آن جوانان كم تجربه نميدانند كه حضور او در انتخابات ولو شكست خورده قادر است از ريشههاي جريان دوم خرداد حفاظت كرده و حاشيهي امنيتي براي آنان باشد.
محبيان با ادعاي اين كه مانع بزرگ كروبي اصرار مشاركتيها و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي براي نيامدن و همچنين پارهاي از اختلافات دروني بر سر كانديداتوري وي درون مجمع روحانيون است، افزود: گمان ميرود فراكسيونبندي فعلي مجمع متشكل از 8 راي به نفع كانديداتوري كروبي، 12 راي به نفع كانديداتوري هاشمي رفسنجاني و 10 راي ساكت است.
وي با بيان يان كه 12 راي هوادار هاشمي در نهايت به نفع كانديداتوري كروبي آمده و فضا را درون مجمع به نفع او خواهد كرد، ادامه داد: زيرا بعيد نيست هاشمي در بازي نهايي كانديدايي نجيب و اصيل چون كروبي را ترجيح ميدهد.
اين عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت، توكلي را مردي براي تمام دورهها اما نه مرد اول معرفي كرد و در توضيح گفتهي خود افزود: شكي نيست كه ميتوان توكلي را به عنوان يك چهرهي اصولگرا شناسايي كرد، زيرا او همواره كوشيده است درونگفتماني كه به آن ايمان دارد يعني عدالتخواهي بازي كند. ولو اين به معناي انعطافناپذيري او باشد.
وي با بياني اين كه توكلي كانديداتوري خود را به صورت وارونه اعلام كرد و آن را به شرط حضور هاشمي واگرار نمود، اضافه كرد: اصرار توكلي بر ايستادگي در برابر هاشمي بعضي را به اين باور رسانده است كه مشكلي شخصي در اين ميان است، مسالهاي كه بنده به آن اعتقاد ندارم.
دبير كميتهي سياسي انجمن روزنامهنگاران مسلمان، مانع بزرگ توكلي را دو مساله دانست و عقيدهي خود را اينگونه بيان كرد: اول آن كه او خود را در برابر كسي به عنوان مخالف تعريف ميكند كه ريشههاي قوي درون جناح متبوع او دارد و همين امر بخشي مهم از حاميان احتمالي و تشكيلاتي را در حمايت از او دچار ترديد ميكند. ثانيا بسياري افراد جناح منتقد ممكن است او را فردي تكرو بشناسند كه به نتايج و اقتضائات تشكيلاتي گردن نمينهد هر چند كه شايد اين بيشتر يك ذهنيت باشد. در اين نوبت توكلي براي ايجاد اجماع بر روي خود يك مشكل ديگر هم دارد و آن وجود احمدينژادي است كه خود را در حد يك مصداق گفتمان سادهزيستي و عدالتخواهي مطرح نموده و نظربخشي از آنچه كه اصولگرايان ناميده ميشوند به سوي خود جلب كرده است.
اين تحليلگر سياسي احمدينژاد را در اين مقطع اميد مجسم اصولگرايان نوين عنوان و در مورد او ابراز عقيده كرد: طيفي كه در روزنامهي كيهان و جمعيت ايثارگران و بخشهايي ديگر نام اصولگرايان نوين بر خود گذاشتهاند اينان به مرد كوچك اندام و سادهزيست و پرتلاشي كه بيش از ظرفيت بدني خويش ميكوشد اميدهاي فراواني بستهاند و ميكوشند اين پديدهي نوظهور را سريعتر از آن كه حتي خود بخواهد در جايگاهي قرار دهند كه شايد ايدهآلها را در مقامي بالاتر از مصحلتها بنشاند. او هر جا كه بوده چه در استانداري و چه در شهرداري درخشيده است پارهاي اين درخشش را بيش از تخصص و مديريت او مديون صداقت و خلوص ميدانند و گروهي نگران محافظت از اين خلوص در بازيهاي رياست جمهوري هستند.
وي ادامه داد: احمدينژاد اما عليرغم همهي اميدها موانعي نيز در پيش روي دارد نخست مانعي "ذهني" است و آن خصلت محافظهكاري جناح حامي اوست كه نيازموده اعتماد نميكند و ميكوشد همه را در جريان زمان و به آهستگي ولي عميق آزمايش كند. لذا اين دكتر سادهزيست؛ شعار تحولگرايي را سرلوحه كار خود قرار ميدهد تا پيامي براي جوانان اصولگرا ارسال نموده و خط تمايزي ميان خود و طيف سنتي بكشد. شعار و مرزبنديي كه شايد باعث سوء تفاهم نيز گردد. مانع ديگر آن كه تكيه به يك گروه حاشيهاي جناح كه هر چند پرتلاش و انرژي و مدعي نمايندگان كردن اصولگرايان جوان هستند در جايي كه بدنهي موثرتر از راس باشد ميتواند منشاء اثراتي باشد ولي در جناحي كه هنوز سنتهاي تشكيلاتي - تصميمگيري قديمي ولي بسيار موثر و اصيل قوي است بعيد نيست مايه دلخوريهاي دو جانبهاي گردد.
advertisement@gooya.com |
|
امير محبيان عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت در ادامهي گفتوگوي خود با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، و در پاسخ به سوالي مبني بر آخرين تحليلهاي خود از كانديداهاي مطرح براي انتخابات رياست جمهوري دربارهي كانديداتوري لاريجاني، گفت: اين دكتراي فلسفه به دلايل آشكار ريشه در سنت و ساقه در نوگرايي دارد. لاريجاني بدون شك از مديران اجرايي قوي جناح ارزشگراست. كسي كه سياست را در كنار مديريت اجرايي هميشه چاشني كار خود داشته است و ضمن ريشهداري و كسب اعتماد سنتيترين لايحههاي اجتماعي؛ از انديشههاي نوگرايي نيز برخوردار بوده و از انعطاف لازم نيز براي بازيهاي سياسي برخوردار است.
وي مهمترين مشكل فراروي لاريجاني را اين مساله كه وي درون پروسهي دموكراتيك درون جناح ارزشگرا رقيباني جدي دارد دانست و افزود: رقيبي چون ولايتي كه به يكباره بر ارزشگرايان اصيل و پر قدرت تكيه كرده است و نيز رقيبي چون احمدينژاد كه به اصولگرايان نوين به عنوان جرياني جديد لذا او ميكوشد به نحوي عمل نمايد كه در مواضع مظهر هر دو قشر باشد حركتي هوشمندانه و تجميعي كه البته او را در نزد هر دو جريان به عنوان گزينهي دوم قرار ميدهد و خطر نيز براي او همين جاست.
محبيان ولايتي را رقيب نجيب براي همه كانديداهاي ديگر معرفي كرد و اظهار داشت: ولايتي با تكيه بر جريان پر قدرت و اصيل ارزشگرا توانسته است حاميان قدرتمندي براي خود بيابد هر چند بخشي از طيف جناح منتقد يعني اصولگرايان در پي كانديداي خاص خويشند. ولايتي فارغ از سابقه مديريتي خود از شم ديپلماتيك خود براي شناسايي ريشههاي قدرت به خوبي بهره برده است و اعتماد حاميان خود را به خوبي جلب كرده است. گوهري كه در جناح ارزشگرا قيمتي شگرف دارد.
عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت، با بيان اينكه موانع پيشروي ولايتي كم نيست، افزود: نخست اصرار طيف اصولگرايان نوين با گرايشهاي خاص بر روي كانديداي خويش كه رقابت دروني را تا حد يك چالش حيثيتي بالا برده است، ثانيا رقيبي دروني و جدي چون لاريجاني كه هميشه ولايتي احترامي ويژه براي او قايل بوده است و مايل نيست در چالشي اثرگذار به گونهاي شركت كند كه ضربهاي به وي حتي احتمالي وارد آيد از موانع پيشروي ولايتي است.
دبير كميتهي سياسي انجمن روزنامهنگاران مسلمان، با بيان اينكه محسن رضايي اين بار روي پرده حضور يافته است، گفت: رضايي كه پيش از اين بارها در انتخاباتهاي گوناگون تا آخرين لحظه مردد بود و نهايتا جانشيني خود را به ميدان ميفرستاد اين بار با تجربه سالهاي پيش خود به ميدان آمده است. او شايد با نگاهي جمعيت شناسانه نسل دوم هم از ميان نخبگان و مديران و هم از ميان بدنه اجتماعي را هدف گرفته است كوشيده است در اين مدت با خيزي 25 ساله به سوي كرسي رياست جمهوري به جهد و در اين راستا خود را به تئوريهاي اقتصادي و فرهنگي نيز مجهز كرده است.
به اعتقاد وي رضايي سه مشكل اساسي دارد: اولا؛ او همواره كوشيده بود به تنهايي يك امت باشد لذا امكان اتكاء به حاميان تشكيلاتي پرهوادار اجتماعي را ندارد. او اين بار نهايتا واقعگرايانه به جناح ارزشگرا تكيه كرده است. اما انتظار نتيجه و كسب حمايت بدنه تشكيلاتي جناح در كوتاهمدت را نميتواند داشته باشد ولي پروسهاي كه آغاز كرده ميتواند در آينده قابل اتكاء شود. دوم اينكه تلاش براي جريانسازي در مقابل دو جناح هر چند خود آن را تلاشي براي تقابل ميداند رسوباتي از ميل او به تقابلطلبي را باقي گذاشته است و رفع اين رسوبات زمان و نيز هزينه ميطلبد؛ سوم آنكه هر چند دوري محسن رضايي از سه قوه عليرغم حضور در حاكميت به او موقعيت انتقادگري از هر سه قوه را اعطا ميكند ولي در همين حال جز مديريت جنگ كه نتايجش فقط در حساب او نيست سابقهي مديريت كلاني را دشوار بتواند ارايه كند شايد به همين دليل است كه بر آن شعار هوشمندانه تكيه داده است.
اين عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت، با بيان اينكه در خوشبينانهترين حالت محسن رضايي چشم بر كرسي رياست جمهوري دارد، ادامه داد: وي در حالت ميانه اميد به تعامل براي معاون اولي رييسجمهور طيف ارزشگرا و در حالتي ديگر حضور در كابينهي هر رييسجمهور محتمل ولي شك نيست كه محسن رضايي در انتخابات رياست جمهوري استارت حضور علني خود را در سياست زده است.
محبيان در مورد كانديداتوري هاشمي رفسنجاني با بيان اينكه ظهور دوباره ولي حساب شدهي هاشمي شايد پديده انتخابات نهم رياست جمهوري شود، ادامه داد: هاشمي به مدد تجربه طولاني سياسي خود مرد صبر و انتظار و برنامهريزيهاي كلان شده است. او شايد هيچگاه شطرنجبازي نكرده باشد ولي استراتژيهاي آن را به خصوص در مسير بازيهاي سياسي عالي ميشناسد. او ظرف هشت سال گذشته بيش از هر كسي زير فشار سنگين بوده و بالاترين سطح تخريب را تجربه كرده است و اكنون در برابر هر تخريبي مصونيت يافته است و در دوران ظهور دوباره او با ذهنيتي ويژه به ميدان وارد ميشود. نخست بياعتمادي نسبت به هر آنكه در دوران اين سختي يا به او حمله كرده و يا سكوت كرده است.
اين فعال سياسي ادامه داد: اين ذهنيت باعث ميشود او در اين دور فقط و فقط به هوش و بازيسازي خود آنهم در فضايي كاملا تعليقي تكيه كند. هاشمي در اين دوران با تكيه بر خصلت سانتريستي و معتدل خود خواهد توانست بالاترين امتياز را از هر دو جناح بگيرد زيرا از منظر هر دو جناح هاشمي بهتر از جناح رقيب آنهاست هر چند كانديداي مطلوب آنان نباشد. ثانيا روحيهي محافظهكار او وي را واميدارد كه در اين دوره از تفاوتهاي جدي با گذشته دارد قبل از ورود به بازي ميدان را به سمتي مديريت كند كه نتيجه مطلوب در نهايت قابل پيشبيني آن هم با درصدي مطمئن باشد. گروهي برآنند كه اين شدني نيست لذا هاشمي نخواهد آمد ولي برآنم كه هاشمي در حال مديريت اين فضاست و توانسته است بخشي از صحنه (بخش چپ) را بر پايه خواست خود بازآرايي كند و تا آخرين لحظات ممكن نيز پروژه بخش راست صحنه را تكميل خواهد كرد با اين جنبش نتيجه راي انتخابات قابل حدستر خواهد شد.
دبير كميتهي سياسي انجمن روزنامهنگاران مسلمان، با اعتقاد بر اينكه هاشمي در اين راستا چند دغدغه جدي دارد، توضيح داد: مهمترين اين دغدغهها پيشبرد وضعيت رواني دو جناح به سمتي است كه در مقايسه با رقيب به او بنگرند و تصميم اتخاذ كنند و نه با تكيه بر برداشتي كه از توانايي خود دارند. ثانيا ميزان راي نيز از اهميتي ويژه برخوردار است او طبعا واقعگرايانه ميداند كه انتظار راي مشابه 76 براي همه كانديداهاي ديگر حتي خود خاتمي عبث است لذا همگان با توجه به كف آراي خود بايد براي كسب 5 ميليون راي پيروزي بخش مبارزه كنند. از همين رو در مذاكرات و مديريت اوضاع بايد به نحوي پيش رفت كه اين 5 ميليون راي به دست آيد.
اين عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت افزود: سومين دغدغهي هاشمي شايد كشف زماني است كه مصحلت است سياست تعليق اعلام كانديداتوري كنار گذاشته شود. شكي نيست كه استراتژي تعليق حضور هاشمي مانع ديگران در تصميمگيري قاطع ميشود ولي در همين حال كش دادن اين زمان ممكن است اثر معكوس نيز گذاشته و به دليل از دست رفتن زمان جناحها به جاي تكيه به سياست گزينش هاشمي در مقايسه با قيب فقط و فقط به نيرو و بازي خود تكيه كنند.
وي با بيان اينكه چهارمين دغدغه استراتژيك هاشمي شايد اين باشد كه در صورت گزينش در فضاي جديد سياسي كشور تا چه حد بايد با گذشته خود تفاوت داشته باشد و براي پيشبرد راهبرد سازندگي تا چه حدي بايد اصلاحات در آن را بپذيرد؟ يادآور شد: البته شايد با توجه به روحيهي منعطف و مصحلتگرايانهي هاشمي رفع اين دغدغه براي او چندان دشوار نباشد. و پنجمين دغدغهي هاشمي اكنون شايد آن باشد كه چگونه ميتوان صحنهي سياسي و انتخاباتي را مديريت كرد كه رقباي نجيب و احتمالا رفقاي آينده در كابينه حضور داشته باشند.
دغدغهاي كه احتمالا هاشمي با كابينه وحدت ملي خود با حضور بعضي از كانديداهاي فعلي در مقام معاون اول يا وزراي كليدي آن را نيز به نحوي حل خواهد كرد.