t.roozbeh@freenet.de
هم اکنون شاهد یکی از فرازهای مهم مبارزه کارگران علیه اقدامات ضدکارگری رژیم ودررأس آن تلاش برای تغییرو عملا لغوقانون کاروحاکم کردن قانون جنگل برمحیط های کارهستیم. طی حدود یک هفته دههاهزارنفرکارگردرنقاط مختلف کشوردراستانها و شهرهای مختلف کشورازجمله در تهران و ساوه، تبریز، قم، مازندران، گیلان، کردستان، سیستان و بلوچستان، قزوین، یزد، همدان، ممسنی و چهارمحال بختیاری، قزوین، یزد، همدان، کرمانشاه، ساوجبلاق و....علیه تغییرقانون کار،به تجمعات و تظاهرات اعتراضی پرداخته اند و اظهار می دارند که قدم در راه مبارزه ای نهاده اند که این اعتراضات راباید بعنوان اخطارهای اولیه ای دانست که تا عقب نشینی رژیم ادامه خواهد یافت. آن ها با شعارهائی چون "اشتغال موقت خیانت است خیانت،اعتصاب اعتصاب حق ماست،اتحاد اتحاد،کارگران اتحاد" و... عزم خود را برای عقب راندن رژیم به نمایش گذاشته اند. بدیهی است که مانند همیشه این حرکت ها بازتاب درخور خود را دررسانه های داخلی و خارجی نیافته اند و البته تشکیل چنین تجمعاتی دراماکن سرپوشیده نیز مزید برعلت شده است. اما دراین میان اپوزیسیون ترقی خواه نیز نتوانسته است باتشکیل ستادفراگیرحمایت فعال و شایسته ای متناسب با عنوان پرطمقراق خود از مطالبات کارگری به عمل آورد. واین درحالی است که تعرض عنان گسیخته و مستقیم رژیم به قانون کارموجود زمینه وفرصتی فراهم آورده است برای جلوه گرشدن وشکل گیری همبستگی درمیان کارگران استخدامی، موقت، درشرف بیکاری،ازکاربیکارشده وخیل جویندگان کار وتقویت همبستگی درجهت پیکارمشترکشان علیه تعدیات بلاوقفه کارفرمایان دولتی و خصوصی و درراستای غلبه برمبارزات پراکنده در واحدهای منفرد ودرمیان بخش های گوناگون طبقه کارگر.ناگفته نماند که درسال های اخیر دربخش های دیگری از مزدو حقوق بگیران، چون معلمان و پرستاران، شاهد برخی حرکت ها و اعتراضات تاحدی فراگیر و دسته جمعی بوده ایم.اما دربخش کارگران صنعتی و کارگاه های تولیدی علیرغم وجود اعتراضات متعدد وبی شمارپراکنده و منفرد جای اعتراضات مشترک و فراگیر خالی بود. ازاین رو می توان گفت که حرکت های اخیر این بخش از طبقه کارگر را باید آغاز نقطه جدیدی بشمار آورد درشکل گیری یک حلقه ضروری و تاکنون مفقود درمیان حلقات شکل دهنده یک همبستگی طبقاتی. آن چه که به عنوان استارت موجب روشن شدن و بحرکت درآمدن این بخش از کارگران گردید همانا تعرض رژیم به قانون کارموجوداست.
دلیل دفاع مشروط کارگران ازقانون کارموجود
پرداختن به این موضوع که چرا وچگونه دفاع ازیک قانون کارکه ازجهات زیادی ناقص وحتی ضددمکراتیک محسوب می شود و ازمعیارهای بین المللی نیزفاصله زیادی دارد، درشرایط مشخص کنونی ازسوی بخشی ازکارگران تبدیل به یکی از کانون های مقاومت می شود بی تردید درجای خود دارای اهمیت است که پرداختن تفصیلی به آن خارج ازحوصله این مقاله است. ولی درکوتاه ترین کلام آن را باید درعواملی چون وخامت روزافزون اوضاع بحرانی واحدهای تولیدی و وطویل شدن صف لشکر بیکاران وفقدان ویا ضعیف بودن تشکل های مستقل و پایداری دانست که درکل موجب ایجاد موقعیت سخت دفاعی وتضعیف قدرت چانه زنی طبقه کارگرگردیده است. اما هرچه که هست کارگران با وقوف بدین امرکه لغو قانون موجود درشرایط وتوازن قوای مشخص کنونی ودرشرایطی که کارگران احساس می کنند که آمادگی ارائه و پیشبرد بدیل مترقی دربرابر آن را ندارند و تعرض رژیم به قانون کارموجود باهدف حاکم کردن بی قانونی مطلق و گرفتن امتیازات مینیمم فعلی صورت می گیرد، ترجیح می دهند که بصورت حمایت مشروط ازقانون کار ونه البته حمایت از تمامیت آن و به عنوان پناهگاهی دربرابر تعرض رژیم از آن سود جویند. و مسلما چنین برخوردی باقانون کارربطی به ادعاها و یاوه گوئی های خانه کارگرکه خوددائما مجبورمی شود برای حفظ موقعیت خویش ژست حمایت ازبرخی مطالبات کارگری و اپوزیسیون بودن را بخود بگیرد، ندارد. وکارگران همان طورکه بارها نشان داده اند،هرزمان که فرصت مناسب بدست آورده اند ازمبارزه برای دست یابی به قانون کار مترقی و دربرگیرنده منافع خود فروگزار نکرده اند.
تعرض مجلس به قانون کار موجود
چنان که می دانیم براساس گزارشات انتشاریافته،مجلس هفتم بعنوان ماده یک فوریتی طرحی را دردست بررسی دارد که توسط گروهی ازنمانیدگان تهیه شده است و به بهانه ایجاد اشتغال، درصددخارج کردن کارگران قراردادی و موقت ازشمول قانون کاراست. باین ترتیب حرکت خزنده و موذیانه ای که از مدت ها پیش برای برای الغاء قانون کارموجود بسود سرمایه داران و درراستای یکه تازی بازار کارو حاکم کردن بی قانونی درعرصه کارشروع شده بود،وارد مرحله تازه ای می شود. اگر درگام های پیشین خارج کردن کارگران کارگاه های زیر 5 نفر ارشمول قانون کار و سپس کارگران قالی باف و کارگاه های زیرده نفر دردستور کار قرارداشت اکنون خارج کردن میلیون ها کارگر موقت ازشمول قانون کار که به قول کارگران 70% جامعه کارگری راهدف قرارداده است، دردستور کارقرار گرفته است که تصویب و اجراشدن آن به معنای افزوده شدن میلیون ها کارگرو خانواده آنان به خیل میلیونی طردشدگان ازحوزه قانون کارخواهد بود.طرح فوق دارای چنان عواقبی است که کارگران آن را با اصطلاحاتی چون ذبح کارگران،بباددادن دودمان کارگری، بهم زدن تاروپود هستی طبقه کارگر ومسلط شدن مناسبات ارباب رعیتی و یا مناسبات تیمچه ای و... توصیف می کنند.
موذیانه بودن شیوه لغو قانون کار بسود قانون جنگل از آن جاست که از سال ها قبل وقتی رژیم دریافت که تغییر قانون کار درجهت منافع سرمایه داران وتضعیف موقعیت کارگران با مقاومت عمومی طبقه کارگر مواجه خواهد شد، برآن شد که باگام های خزنده و ازطریق بخش بخش کردن کارگران و خارج کردن تدریجی آن ها اززیر چتر حمایت قانون کاربه هدف خود به رسد. یعنی هم چون یک شکارچی ماهر بجای صید ماهی درحوض پرتلاطم،سیاست خالی کردن تدریجی آب حوض را درپیش گرفت. شیوه ای که متأسفانه موجب تجزیه و آشفتگی درصفوف کارگران شده وسبب کاهش حساسیت و همبستگی آن ها دربرابر خطرمشترک گردید.
برای آن که به ابعاد فاجعه ای که درشرف وقوع است بهترپی ببریم کافی است نگاه کوتاهی به برخی آمارهای منتشر شده دراین باره بیفکنیم:
مطابق آمارهای انتشاریافته تعداد این نوع کارگران موقت بالغ بر یک میلیون و هفتصدهزار نفر تخمین زده می شود.اکنون حدود 46% نیروی کاردرحیطه قراردادهای موقت مشغول به کار هستند. رقم فوق بطور جهش آسائی درحال افزایش بوده وتا پایان سال جاری تا 64% کل تعدادکارگران شاغل را در برمی گیرد. و گفته می شود اگرباهمین نزخ افزایش یابد تاپایان برنامه چهارم میزان آن به حدود 90% افزایش خواهد یافت!
همین چند قلم نشان می دهد که تاچه حد خطرگسترش بیکاری، بی خانمانی ودرازتر شدن صف بیکاران و یا شاغلین موقت و فاقد تأمین های حداقل،هستی طبقه کارگرایران و بویژه بخش با ثبات ترآن را موردتهدید قرار داده است. چنان که در سال های اخیر باخارج شدن کارگاه های 5 نفره و ده نفره و قالی باف از شمول قانون کارشاهد گسترش مناسبات بقول کارگران ارباب رعیتی در کارگاه های کوچک و حتی رواج پدیده هائی چون گماشتکی و مزدوری دربرخی از واحدهای بزرگ تولیدی هستیم. افزایش استثمارمطلق،میزان سوانح محیط های کار،استفاده گسترده ازکار کودکان وبطورکلی رواج کارسیاه و زیرزمینی دربدترین شرایط انسانی،ازجمله نتایج سلطه بی قانونی برمناسبات محیط های کاردرطی سال های اخیر بوده است است. کارگران بخوبی دریافته اند که افزایش کارهای موقت و حاکم شدن بی قانونی، با تشدید رقابت میان کارگران دائم با کارگران موقت وجایگزین شدن قراردادهای فردی بجای قراردادهای دسته جمعی بزرگترین ضربه را برموجودیت همبسته کارگران و پیکارهای متحد آنان وارد می سازد. پرداختن به ابعاد اجتماعی این فاجعه نظیرتؤسعه بی خانمانی وتن فروشی و قاچاق و اعتیاد و جنایت، که هم اکنون نیز دامن گیر کشورشده است، خارج از حوصله این نوشته است.
کارگران هم چنین بخوبی دریافته اند، رژیم جمهوری اسلامی که خود مسبب اصلی بحران درواحدهای تولیدی وغیرتولیدی است،چون همیشه درصدداست که باربحران را بردوش کارگران بیافکند. آن ها مطرح می کنند: "مگرکارگران درتصمیم گیری های شما سهیم بوده اند که باید تاوان آن را به پردازند؟"
ویژگی های اعتراضات کارگران
نگاهی به مقطع زمانی این اعتراضات ونیز به شعارها و مطالبات کارگران نشان دهنده آنست که:
الف-کارگران هردو جناح رژیم را درتعرض به کارگران متحد و هم هدف می یابند.اصلاح طلبان درسال های گذشته و درمجلس ششم و درخلال تصمیم های دولتی، دشمنی خود را باکارگران به نمایش گذاشته اند. اما مجلس هفتم که به وسیله "اصول گرایان" و کارگزاران ولی فقیه و تحت شعارهای عوامفریبانه ای چون عدالت و اشتغال تسخیر شده است نیز به همان شدت وحتی خشن تر از اسلاف خود تهاجم به کارگران را دردستور کارخود قرار داده است. البته ماهیت ضد کارگری شیادان "اصول گرائی" چون احمد توکلی و هم پالگی هایش که مجلس هفتم را درچنگ خود دارند، ازدید کارگران پنهان نیست.ازاین رو آنها دراعتراضات و سخنان خود خاطرنشان می سازند که اتحاد سرمایه داران سنتی و نئولییرال را دست دردست هم دربرابر خود دارند. علاوه براین ها فتوای رهبری درممنوعیت اعتصاب و مصوبات ضدکارگری مجمع تشخیص مصلحت نظام و رأی دیوان عالی درتأیید قانونی بودن سیاست خارج کردن کارگران ازشمول قانون کار، نشان دهنده آن است که کارگران با کل هیئت حاکمه طرف هستند. کلیتی که کارگران بعنوان شهروند ودرمبارزات سیاسی علیه حاکمیت نیز آن را بخوبی تجربه کرده اند.
ب-طرح ارائه شده به مجلس گرچه دروهله نخست کارگران موقت را آماج خویش قرارداده است، اما ازدید کارگران پوشیده نیست که بهمان اندازه و حتی بیشتراز آن کارگران باشغل دائم وشاغل درواحدهای بزرگ را درمعرض خطرقرار داده است.هم ازطریق افزایش رقابت بین کارگران و تضعیف همبستگی آنان وهم ازاین طریق که گام بعدی نوبت آن هاست. ازهمین رو کارگران شاغل در واحد های بزرگ درمی یابند که اگر بهنگام خروج کارگاه های 5 و ده نفره و قالی باف،مقاومت لازم را صورت داده بودند شترعدم امنیت شغلی اکنون دم در خانه آنان نمی خوابید. از این رو باید گفت که نبرد دراین نقطه به منزله نبرد درسنگر ما قبل آخر است که اگر مقاومت لازم دراین مرحله صورت نگیرد،بی تردید فتح خاکریز بعدی برای رژیم چندان دشوار نخواهدبود. بهمین جهت شاهدیم که دراعتراضات کارگری، انتقاد به حدف شمول کارگاه های پنج نفره و ده نفره ودرخواست قرارگرفتن مجدد آن ها درشمول قانون کاروبرخوردار ازتأمین اجتماعی ازجمله خواست های کارگری است. هم چنین باید اضافه کنیم که گرچه پس گرفتن طرح کذائی خارج کردن کارگران موقت ازحوزه شمول قانون کار توسط مجلس مطالبه اصلی کارگران را تشکیل می دهد، اما آن ها علاوه برآن مخالفت خود را با سیاست های اقتصادی حکم بردولت یعنی خصوصی سازی، ضرورت برچیده شدن شرکت های خدماتی و پیمان کاری و داشتن حق اعتصاب وپاره ای مطالبات دیگر نیز ابراز داشته اند.
ج-بی تردید خانه کارگربعنوان تشکیلات انحصاری وشبه دولتی، وبدلیل آن که پایگاه و تشکیلات آن عمدتا بر شوراهای اسلامی موجود درواحدهای بزرگ استواراست،با احساس خطرازدست دادن جایگاه و موقعیت کنونی خود ازیکسو و حفظ کنترل حرکت های اعتراضی کارگران ازدیگرسو،سواربرموج اعتراضات شده و نقش فعالی را درسازماندهی و جهت دادن به آن ها بعهده دارد. چنان که گنجاندن عباراتی چون دفاع از ولایت فقیه و نظام،تنزل مخالفت با خصوصی سازی به شیوه خصوصی سازی، کنترل شعارها و مطالبات واشکال حرکت و غیرسیاسی وانمودکردن همه مطالبات کارگری و.. درقطعنامه های کارگری نشان دهنده آن است .معهذا هیچ کدام این تلاش ها به معنی آن نیست که خانه کارگرتسلط کامل برحرکت ها واعتراضات کارگری داشته و باید این دو را یکی تلقی کرد. بی گمان یکسان تلقی کردن این دو خطای بزرگی است که به نیتجه گیری های نادرستی می انجامد.به عنوان نمونه دربرخی ازگزارشات آمده است که موقع سخن رانی کمالی وزیر سابق کار،کارگران بعنوان اعتراض ازجای خود برخاستند. ودربرخی نقاط نیز حرکت های خودجوش و خارج از خواست خانه کارگرمانند راه پیمائی صورت گرفته است. درهرحال خانه کارگر،اگر هم درمواردی ناچارشود که برای منزوی نشدن وبا هدف موج سواری برای تقویت موقعیت خود با کارگران همراهی کند- چنان که تجربیات تاکنون نشان داده است- درحساس ترین لحظات با مقامات ضد کارگری سازش کرده و دربرابرمطالبات واعتراضات کارگران ایستادگی خواهد کرد. کارنامه ورفتارسیاسی دستگاه کارگری رژیم یعنی خانه کارگرو حزب موسوم به کار و دیگر ضمائم آن، چه با شرکت درانتخابات مجلس هفتم بهمراه اکثریت کنونی حاکم برآن و چه درحمایت از کاندیداتوری رفسنجانی- بامواضع کاملا شناخته شده اش درحمایت ازخصوصی سازی وسیاست های تعدیل اقتصادی و سرکوب گرانه- برکسی پوشیده نیست و باید مورد افشای پیگیر قرار گیرد. بویژه تلاش این جریان برای کشاندن کارگران به شرکت درانتخابات ریاست جمهوری را باید با تمام قوا مورد افشاء قرارداده و رسواکرد.
د-ازمشخصات دیگراعتراضات اخیرکارگری توجه آن ها به عرصه بین المللی است.سخنرانی نماینده سازمان جهانی کار و حمایت وابراز همبستگی وی با مطالبات کارگران که موجب استقبال کارگران شرکت کننده درهمایش تهران قرار گرفت، نشان ازاین رویکرد دارد. علاوه برآن تهدید به شکایت نزدمجامع جهانی کار درصورت عدم عقب نشینی مجلس نشانه دیگری است ازهمین گرایش. بی گمان شکل گیری این پدیده مثبت بوده و کارگران دراین رابطه نه فقط دست آوردها و تجربیات کارگران کشورهای دیگر را دربرابر خود قرار خواهندداد،بلکه بانیرو گرفتن از همبستگی بین المللی وحمایت های جهانی، ازآن بعنوان اهرمی درمبارزات خود علیه حاکمیت بهره خواهند جست.
ه-ماهیت مطالبات کارگری
advertisement@gooya.com |
|
مطالبات کارگری گرچه بصورت ظاهرهم خصلت صنفی دارد و هم دفاعی که بصورت مقاومت دربرابر تعرض رژیم خود را نشان می دهد. با این همه مقاومت آن ها درمحتوای خود سیاسی بوده و کارگران را درموقعیتی قرار داده است که ناچارند بین تسلیم و نابودی یا شروع نبردهای بزرگ و سراسری یکی را برگزینند. همانطور که تجربه نشان داده نبردهای موضعی وپراکنده و محدود به کارخانه ها ودیگرواحدهای تولیدی و غیر تولیدی،به تنهائی برای مقابله با تهاجم بزرگ رژیم کافی نیست.کارگران فقط با اقدامات و اجحافات این یا آن کارفرما دراین یا آن کارخانه ودراین با آن بخش مواجه نیستند. بلکه علاوه برآن با اقدامات تعرضی و سیاست گذاری های کلان و سراسری ضدکارگری رژیم جمهوری اسلامی مواجهند.وهمین وضعیت است که ضرورت آغازنبردهای بزرگ را اجتناب ناپذیر ساخته وبه مطالبات ظاهرا صنفی و دفاعی کارگران ماهیتی سیاسی و تعرضی بخشیده است. کارگران برای تحقق این هدف خودلازم است که اولا دامنه صفوف خود را از طریق جلب هرچه بیشتربخش های مختلف کارگری اعم از موقت و پیمانی و دائم وکارگاه های کوچک و بزرگ و..به کارزار موجود فراگیر کنند و ثانیا بدانند که جزازطریق تأکید برمطالبات و منافع مشترک و لاجرم تقویت پیکارمشترک، قادر به مقابله با تعرض رژیم نخواهند شد و ثالثا جز ازطریق جلب همبستگی و پیوند با سایر بخش های مزدو حقوق بگیران،شکل گیری نهائی نبرد بزرگ برای عقب راندن رژیم و پیش روی بسوی تحقق مطالبات بسرانجام خود نخواهد رسید.و بالأخره آن که هرگزنباید فراموش کرد که دست یابی به همه این ها درگروآنست که طبقه کارگر درگرماگرم نبرد خود یک دم از ضرورت برپاکردن تشکل های مستقل و سراسری و مقابله با تشکل های وابسته و شبه دولتی خانه کارگر و ضمائم آن غفلت نکند.
عدم پشتیبانی لازم ازسوی سایر جنبش ها و نیروهای ترقی خواه
متأسفانه جنبش طبقه کارگر تا این لحظه مورد حمایت ولودرسطح حداقل ازسوی سایر نیروها قرار نگرفته است.ازجمله می توان به سکوت و بی تفاوتی تشکل های رسمی دانشجوئی چون تحکیم وحدت و انجمن های دانشجوئی اشاره کرد. تشکلی چون تحکیم وحدت که این روزها درموارد گوناگون اعلام موضع می کند، درمورد حرکت کارگران ومطالبات آنان چنان سکوت پیشه کرده است که گوئی مقاومت و مقابله کارگران با سیاست های خانمان براندازی که میلیون ها انسان زحمتکش را مورد تهدید مستقیم قرار داده است، ربطی به مشغله های ذهنی و غیر ذهنی آنان ندارد. بی تردید مشاهده چنین منشی ازسوی جنبش دانشجوئی با آن پیشینه و سنت های درخشان دردفاع از عدالت اجتماعی و حقوق زحمتکشان، زنگ خطری است نسبت به سمت وسوی تحولاتی که دراین جنبش می گذرد. بردانشجویان پیشرو ومدافع جنبش کارگران و زحمتکشان است که باتلاش های بی وقفه خود،این سکوت شرم آور را شکسته و از فرورفتن جنبش دانشجوئی درباتلاقی که اصلاح طلبان نئولیبرال و ضد کارگر دربرابراین جنبش گشوده اند، ممانعت به عمل آورند. تقویت همبستگی و حمایت لایه های دیگر مزد و حقوق بگیر، نظیر معلمان و پرستاران و... و نیز جنبش زنان و روشنفکران ازاعتراضات کارگران ازدیگر وظایفی است که دربرابر پیشروان این جنبش های قرار دارد. والبته همان طور که دربخش نخست نوشته حاضر اشاره شد، از کم کاری و بی تفاوتی اپوزیسیون مدعی ترقی خواهی دردفاع همه جانبه ازمطالبات کارگران نیز نمی توان بسادگی گذشت. آن ها لازم است با فعال کردن کمیته ها و تشکل های هم اکنون موجود و ایجاد کمیته های فراگیر برای اقدام مشترک و ایجاد بیشترین هماهنگی بین فعالیت های پراکنده کنونی درعرصه های گوناگونی هم چون صدوربیانیه، همکاری سایت های اینترنتی،آکسیون های متنوع و جلب حمایت تشکل ها و نهادهای کارگری و بین المللی از جنبش کارگری و افشاء اهداف و عملکرد دستگاه های کارگری رژیم به پردازند. برای نیروهای ترقی خواه و مدافعین آزادی و برابری اجتماعی، برقراری پیوند های گسترده با تکانه ها و جنبش های داخل کشورو درهم آمیختن با آن ها، تنها راه برخاستن مجدداست.
هم چنین باید اضافه کرد که دفاع ازمطالبات کارگران و جنبش کارگری،بستر مناسبی برای درهم شکستن جو گفتمان نئولییرالی حاکم برفضای سیاسی کشور و آزمون خوبی برای مدعیان رنگارنک دفاع ازحقوق بشراست.
27.11.04-17.09.83