"حضور موسوي در صورت حمايت از او، ميتوانست راهگشا باشد"
"اصولگرا خطابكردن گروهي خاص را قبول ندارم، اصولگراي واقعي مردم هستند"
تهران- خبرگزاري كار ايران
ابوالقاسم سرحدي زاده نامي آشنا براي همه مبارزان است كه در دوران ظلمت سياه و سرد ستمشاهي، داغ زندان و شكنجه را چشيدند اما همچنان استوار و مقاوم چون سرو ايستاده مردند كه فجر را براي ظلمت زدگان به ارمغان آورند، وي كه از عنفوان جواني به اتهام مبارزه عليه رژيم ديكتاتوري شاهنشاهي مدتهاي مديدي را در زندان بسر برده است، پس از انقلاب به عنوان چهره اي خدوم در مسئوليت هاي متعددي كه بر عهده اش گذاشته شد، خدمت به نظام، مردم و كشور، بويژه طبقه محروم و شريف كارگر را پيشه خود ساخت و در اين راه لحظه اي آرام نگرفت.
آخرين مسئوليت سرحدي زاده، رياست كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي- دوره ششم- بود و اكنون نيز بدليل دست به گريبان بودن با بيماري، دوران نقاهت را سپري مي نمايد كه در اين ماه رحمت و بركت شفاي عاجل اين چهره خدوم را از خداوند متعال مسئلت داريم.
عضو شوراي مركزي حزب اسلامي كار به سوالات" عليرضا حسيني"، خبرنگار" ايلنا" پاسخ ميدهد.
نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي در خصوص انتخابات آينده رياست جمهوري و شرايط حاكم بر فضاي سياسي كشور گفت: وقتي آقاي خاتمي به عنوان رييس جمهوري انتخاب شدند، باب يكسري مسايل را گشودند كه به موجب آن مطبوعات تا حدودي آزاد عمل كنند و مصر بودند كه بايد به رسانه ها و مردم آزادي دهيم تا در مورد همه مسايل اظهار نظر كنند، با وجود اينكه با اين اقدام آقاي خاتمي، خيلي مخالفت و در برابرش مانع تراشي شد، اما مي بينيم كه دستاوردهاي اين موضوع رايجتر مي شود، بنابراين اگر دولت يا رييس جمهوري بخواهد حاكم شود، حتما بايد يكي از شعارهايش پيگيري همين مطالبات خاتمي باشد؛ چرا كه مردم به اين دليل به خاتمي راي دادند كه بتوانند حرف خود را بزنند و مطالبات خود را پيگيري كنند، بنابراين معلوم مي شود كه مردم خواستار آزادي بيشتري هستند.
وي ادامه داد: حال اگر رييس جمهوري بخواهد به اين خواسته ها پاسخ دهد- كه هنوز هم اين خواسته ها در بين مردم با قدرت دنبال مي شود- بايد به مطالبات مردم توجه كند.
سرحدي زاده با بيان اين كه" رييس جمهوري آينده بايد بداند كه خواسته ها و مطالبات مردم دقيقا چيست" گفت: رئيس جمهوري آينده بايد مردم را اميدوار كند كه مطالبات مورد نظرشان را بيان كنند والا اگر بخواهد با خواسته هاي مردم بيگانه باشد و با سكوت از كنار اين مطالبات رد شود، به عنوان رييس جمهوري انتخاب مي شود، منتهي مردم استقبال آنچناني از وي نخواهند كرد.
عضو كانون زندانيان سياسي پيش از انقلاب به نياز كشور به حضور مردم در صحنه انتخابات در وضعيت كنوني، افزود: ما امروز نياز داريم كه مردم به صحنه بيايند، تا قدرت خود را در دنيا نشان دهيم، بنابراين نيازمند رييس جمهوري هستيم كه بالاي 20 ميليون راي داشته باشد، اگر كسي با سه، چهار ميليون راي به عنوان رييس جمهوري اسلامي ايران انتخاب شود، به نظر من نمي تواند موفق و كارآمد باشد. رييس جمهوري آينده حتما بايد نظرات مردم را جذب كند.
نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي با انتقاد از برخي جريانها كه به نام اصولگرايي با خواسته هاي مردم مخالفت ميكنند و در مقابل مردم ميايستند، گفت: بنده هيچ اعتقادي به اصولگرا بودن يك جناح خاص ندارم، آنها خود، اسم خود را اصولگرا مي گذارند. آيا اصولگرا به معني اين است كه مسايل را از راه خشونت پيگيري كرد؟ تعجب مي كنم كه به چه عنواني اسم خود را اصولگرا مي گذارند؟ بنده اين عنوان را قبول ندارم و نمي توانم با اين عنوان اين گروه را بشناسم.
وي ادامه داد: معتقدم اين گروه از اصولگرايي به دور هستند. اولين اصل قانون اساسي، عشق به مردم است، مردم را بايد دوست داشت، نه اينكه به هر بهانه اي دست به روي مردم دراز كنيم و اعمال خشونت كنيم. مگر همين مردم نبودند كه 99 درصد به انقلاب و جمهوري اسلامي راي دادند؟ آيا با اين مردم ميتوانيم، خشن برخورد كنيم و آنان را متهم به عدم پايبند بودن به مباني انقلاب كنيم؟
سرحدي زاده تصريح كرد: اصولگرا خطاب كردن اين دسته، ذهنيت بيمارياست . مردم ما مردم انقلابي، اصولگرا و با وجداني هستند، اين مردم امتي هستند كه نمونه آن را نميتوان در طول تاريخ سراغ گرفت، اين مردم آنقدر به پاي آرمان هاي خود مي ايستند و مقاومت ميكنند، كه در دنيا، بي نظير است.
وي با طرح چند سوال به انتقاد خود ادامه داد و گفت: چرا عده اي به خود اجازه مي دهند كه با اين مردم، برخوردهاي آنچناني كنند؟ اگر دسته اي اسم خود را اصولگرا بگذارند، به اين معني است كه ديگران اصولگرا نيستند؟ در واقع بايد گفت كه مردم اصولگرا هستند، مردم هستند كه پايبند به همه آرمان ها هستند، چرا عده اي درك نمي كنند كه مردم چه مي خواهند؟ اگر در جايي نوشته شده كه اكثريت مي فهمند، پس كجايش نوشته شده كه اقليت نمي فهمند؟ اينكه مردم را متهم كنيم كه ما اصولگرا هستيم و شما نيستيد، ظلم به مردم است. وي افرود: مردم عاشقانه پاي جنگ ايستادند، گاهي ديده مي شود كه عده اي چماق بر سر همين مردم مي زنند. اين مردم همان هايي هستند كه در جنگ ايستادند و جان و مال و فرزندان خود را هديه كردند، چرا عده اي فكر ميكنند كه اين مردم اصولگرا نيستند؟ چرا مردم را آزاد نمي گذارند؟ اگر بيم اين موضوع است كه مثلا نفوذ خارجي باعث تغيير فرهنگ مردم شود، مردم با صداي بلند ميگويند؛ فرهنگي كه امام عرضه كرد، فرهنگ اصيل اسلام بود، اين فرهنگ چيزي نيست كه كسي بتواند با آن مقابله كند.
عضو شوراي مركزي حزب اسلامي كار با تاكيد بر اين كه" مردم به امام عشق مي ورزيدند" گفت: امام تجسم احسان بود، اگر ميخواهيم اسلام را عرضه كنيم، بگوييم الگويمان امام بود، اگر فرهنگي در بين ما رسوخ ميكند، باعث آن اين است كه ما اين فرهنگ را تغيير داده ايم، ما جور ديگري اسلام را تبليغ مي كنيم كه مردم از اسلام فراري شوند و الا مردم عاشق حقيقت و الگوي شفافي مانند امام هستند. در نهايت همين مردم پاي جنگ و تحريم ايستادند و مي ايستند و پيروز هم مي شوند.
سرحديزاده ادامه داد: اگر كساني ميگويند؛ امروز اين فرهنگ تغيير كرده، بدانند كه تقصير خودشان است كه غير از امام الگوي ديگري عرضه ميكنند. امام عشق مردم بود و مردم عاشق امام. بياييم همان فرهنگ را عرضه كنيم تا ببينيم مردم همان مردم هستند يا نه؟ مردم ما همان مردمي هستند كه خود را گروه گروه آماده شهادت كرده بودند، براي اينكه امام راست ميگفت، امام شفاف بود، امام هيچ خشي در رفتار و عملكردش نبود. هر چه امام ميگفت، برخاسته از متن اسلام بود، امام در زمان ما قرآن مجسم بود، امام قرآن ناطق زمان ما بود، امام چون حقيقت را مي گفت و عادلانه رفتار مي كرد، اين گونه مورد استقبال مردم قرار گرفت ولي الان اگر ميگوييم، اين گونه نيست، تقصير خودمان است، تقصير همان كساني است كه مي بايست پاسدار همان فرهنگ باشند و فراموش كردند آن ارزشها را. الان به وضوح مشاهده ميكنيم، آنچه امام مي گفت با آنچه در جامعه حاكم است، فرق مي كند، چطور توقع داريم كه مردم به دنبال ما حركت كنند؟
وي با نقد يك دست شدن حاكميت و تحليل شرايط سياسي امروز كشور گفـت: مگر ما در زمان امام يكدست نبوديم؟ مردم واقعا يك اعتقاد والايي داشتند، ممكن است سليقه هايشان با هم فرق داشته باشد، اما در مجموع به وحدت نظر مي رسيدند. در آن زمان مردم احساس به داشتن حزب پيدا نميكردند. دو گانگي و چندگانگي در كار نبود، وقتي از اين مرحله ها گذر كرديم، چند گانگي ها آشكار شد، جناح ها و خط بازي ها آشكار شد.
advertisement@gooya.com |
|
وي افزود: نبايد به احزاب و خط و خط بازي ها افتخار كرد، تحقق احزاب وقتي افتخارآميز است كه در قالب وحدت باشد، ولي اگر از قالب وحدت خارج و به رقابت تبديل شد، اين ديگر افتخار نيست، بنابراين پس رفتيم و پيش نرفتيم.
سرحديزاده با بيان اين نكته كه" الان در فضايي كه به دست خود به وجود آورده ايم، گم مي شويم" گفت: آن صداقت ها و اخلاص ها و شفافيت هايي كه وجود داشت، خالقش عشق بود، متاسفانه آن رشادت ها و شفافيت ها از بين رفت، نه اين كه بگوييم تماما از بين رفته، اما مقداري وجود دارد كه اميدوارم برطرف شود، كساني كه جزو نخبگان جامعه و مسئول اداره انقلاب هستند، نتوانستند وظيفه خود را به خوبي ادا كنند.
وي به بحثهاي حول و حوش حضور و يا عدم حضور ميرحسين موسوي در صحنه انتخابات رياست جمهوري از سوي گروههاي اصلاحطلب پرداخت و با تاكيد بر اين كه" حضور ايشان مي توانست راهگشا باشد" گفت: حتي در زمان حضرت امام (ره) بر سر راه آقاي موسوي سنگ اندازي هاي فراواني شد كه تحملش واقعا طاقت فرسا بود، سوال اين است كه آيا ايشان با حضور در صحنه ميتوانست با اين جو موفق عمل كند؟ بله اگر حمايت هاي كافي از وي به عمل مي آمد و بر سر راهش سنگ اندازي نمي شد، وجود گرانبهايي است كه مي توانست خيلي موثر باشد.
وزير كار و امور اجتماعي در كابينه مهندس موسوي در پاسخ به سوالي در خصوص بحثهاي مربوط به حضور هاشمي رفسنجاني در انتخابات آتي، از حضور وي استقبال كرد و گفت: آقاي هاشمي تجارب زيادي دارد و به لحاظ سوابق شخصيتي و انقلابي كه از پيش داشته است، همان عده اي كه ميتوانستند براي آقاي موسوي سنگ اندازي كنند، نمي توانند بر سر راه آقاي هاشمي اين موانع را ايجاد كنند، فكر ميكنم وجود آقاي هاشمي موثر خواهد بود و مي تواند با توجه به مشكلات موجود، مملكت را به پيش ببرد و اصلاحات را دنبال كند، گرچه كه عده اي شخصيت اين چهره انقلاب را مخدوش كردند، ولي حضور وي موثر خواهد بود.
وي در پايان با اظهار اميدواري اين مسئله كه همه بتوانند در يك فضاي آزاد و رقابتي در انتخابات رياست جمهوري آينده شركت كنند، گفت: ما شخصيت هاي زيادي داريم كه بتوانند راهگشاي شرايط فعلي كشور باشند، منتهي به دليل شيوه غلطي كه برخي ها در پيش گرفته اند و شخصيت هاي نظام كه سرمايههاي گرانقدري هستند را خراب كردند، وجود اين شخصيت ها مغفول مانده است. ما شخصيت هاي توانمندي داريم، اما با توجه به فضاي غبارآلودي كه وجود دارد، اصلا پيش قدم نمي شوند و به لحاظ اينكه احساس ميكنند شرايط طوري است كه نميتوانند فعاليت كنند و توانمندي هاي خود را نشان دهند، بنابراين گمنام مانده اند. البته اين به آن معنا نيست كه مملكت ما خالي از رجال توانمند است، منتهي مسيري كه هموار باشد و عده اي بتوانند بدون دغدغه خاطر بيايند و فعاليت كنند، وجود ندارد.