تهران-خبرگزاري کار ايران
ساخصه اصلي سه دوره غرب باستان, غرب دوره قرون وسطي و غرب مدرن, دور شدن از غيبانديشي و اعتقاد به اصالت معرفت متافيزيکي است.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا, دکتر شهريار زرشناس که در فرهنگسراي علوم با عنوان سنت و مدرنيته سخنراني ميکرد با اعلام اين مطلب گفت: حداقل سه معناي مختلف براي شرق و غرب ميتوانيم در نظر بگيريم که عبارتند از: جغرافيايي, سياسي و تمثيلي يا عرفاني. منظور ما هيچ کدام از اين تعريفها نيست بلکه منظور ما تعريف تارخي- فرهنگي است.
وي تصريح کرد: معناي جغرافيايي غرب بر مبناي اروپا محوري است, معناي سياسي بعد از جنگ سرد باب ميشود, براي مثال آلمان و آمريکا را غرب ناميدند و کشورهايي مثل روماني و چک و اسلوکي را شرق .
زرشناس درباره تعريف تمثيلي يا عرفاني از شرق و غرب گفت: در تعريف سهروردي, شرق به معناي عالم نور لحاظ ميشده و غرب به معناي عالم ظلمات لحاظ شده است.
وي اظهار داشت: مقصود من از شرق و غرب در اينجا معناي تاريخي - فرهنگي است که در اين معنا ميتوانيم بگوييم ابتداي تاريخ بشردر دوراني که باورهاي ديني وجود داشت يا دوراني که باورهاي اسطورهاي غالب بود, دوره سيطره شرق محسوب ميشود.
زرشناس خاطرنشان کرد: وقتي اعتقاد به اصالت اشراقي کنار گذاشته ميشود؛ ساحت غرب تاريخ بشر طلوع ميکند, بنابراين براي غرب به عنوان يک مجموعه تاريخي - فرهنگي سه دوره ميتوان قائل شد: غرب باستان, غرب دوره قرون وسطي و غرب مدرن (سکولار).
وي افزود: شاخصهاصلي غرب در هر سه دوره مذکور با دور شدن از غيب انديشي و اعتقاد به اصالت معرفت متافيزيکي است.
advertisement@gooya.com |
|
زرشناس گفت: متافيزيک؛ آن نوع پرسش از هستي و وجود است که مبنا و معيارش عقل است.
وي اظهار داشت: مبتکراني همچون هايدگر و نيچه معتقدند زماني که از وجود پرسش عقلاني ميکنيم زماني است که از وجود دور هستيم.
زرشناس تصريح کرد: اين پرسش عقلاني چون پرسش حصولي است؛ ميان ما و وجود فاصله مياندازد که اين ويژگي اصلي تفکر متافيزيکي است.
وي افزود: تفکر متافيزيکي؛ مولفه بنيادين غرب در معناي تاريخي - فرهنگي آن است.
زرشناس درباره خصايص غرب باستان گفت: اين خصايص عبارتند از: کمرنگ بودن غيبانديشي متافيزيکي انديشيدن, عالم محور بودن, شهروند مداري, بردهداري و بودن مهد دموکراسي محدود و بردهدارانه.
وي خاطرنشان کرد: در انديشه اسطورهاي؛ خدايان مبناي تفکر هستند, در تفکر ديني اصلي (شرق) خدا مبناي تفکر است اما در تفکر يوناني نظام عالم مبناي تفکر است.
زرشناس با اشاره به اينکه غرب باستان به دو دوره يوناني و رومي تقسيم ميشود گفت: مشعل تمدن غربي ابتدا در آتن روشن است و بعد از آن به روم برده ميشود.
وي تصريح کرد: هر چقدر تفکر يونان فلسفي بود؛ تفکر رومي با عملگرا و نزديک به مسائل عيني بود و روميها فيلسوف نداشتند و بيشتر سياستمدار و نظامي داشتند.