..."وزير اطلاعات مهمترين چالش آينده كشور را تحريك اختلافات قومي دانست و گفت: ما به اوضاع داخلي و خارجي تسلط كافي داريم و شرايط منطقه اي مناسب است، اما نگران تحريك خيزش هاي اجتماعي و قومي هستيم.
وي افزود: وزارت اطلاعات به شدت نسبت به هرگونه تحركات صنفي، قومي و سازماني حساس است و ما هر جريان اجتماعي كه به دنبال پيوند با جريان هاي خارجي باشد را مورد برخورد قرار مي دهيم.
وزير اطلاعات گفت: با حداكثر حمايت از مطالبات قانوني مذهبي و قومي و تامين نيازهاي گروه هاي مذهبي، قومي و نيز صنفي سعي داريم كه به آن ها پاسخگو باشيم، اما اگر ميل به خارج پيدا كند با اين جريانات برخورد مي كنيم."
گویا این توهم بی باوری و عدم اعتماد هنوز در دولت ملاتاریا باقی است!...و یونسی فراموش کرده است که نسل جوان کرد حافظه تاریخی دارد و علت حساسیت بی سبب و علت دولت را خوب می داند!....کردها تاریخشان را نوشته اند و دیگر محال است این نسل خطای گذشتگان را تکرار کند تا بی نصیب از همه چیز در کنج غربت بماند! #
-------------------------------------------
وقتی که جرقه هاي انقلاب ايران در سال 57 به كردهاي كردستان رسيد و آن ها نيز براي رهايي از وضعيت نامناسب خود به ناچار از انقلاب و امام حمايت كردند و طيف گسترده اي از كردها در انقلاب با اخلاص شركت جستند تا شاه و ستون استبداد سلطنت را از بين ببرند و براي آزادي واستقلال وشاید خودمختاري خود چاره اي بجويند. از كردهايي كه در انقلاب ايران شركت نكردند، مي توان به جاف ها اشاره كردكه همكار ناآگاه سياست هاي شاه بودند. كردها در بدو امر با شور و نشاط و خلوص به انقلاب اسلامي نگريستند و هر چند در آغاز انقلاب امام خميني خودمختاری كردها را توطئه خارجي ها و دشمنان اسلام ناميد و يك جمهوري متمركز قوي و مقدر در زير يك لوا و پرچم را شرط اساسي حيات ايران اسلامي خواند، ايراني كه در آن كرد و لر و ترك و عرب و بلوچ و فارس می بایست يكسان باشند و در اسلام نيز اختلافي در بين برادران و خواهران ديني وجود ندارد وهمگي بايد متحد و منسجم باشند!
دكتر عبدالرحمن قاسملو در سال 1973 بعد از چند سال تبعيد و زندان به ايران بازگشت به عنوان دبير كل حزب دمكرات ايران برگزيده شده و خواست دمكرات را به سازمان اصلي سياسي كرد در ايران مطرح سازد، كه چنين نشد و از طرفی دیگر شيخ عزالدين حسيني، در حزب كومله رهبر روحاني سني هاي مهاباد،خواستار به رسميت شناختن مليت و قانون اساسي ايران بود كه حقوق فرهنگي، اقتصادي و سياسي و اجتماعي همه گروه هاي قومي رسماً و قانوناً شناخته شود و مرزهاي استاني مجدداً ترسيم گردد. در واقع با پيروزي انقلاب ايران ملت كرد كه خود را اصيل ترين و كهن ترين قوم ايراني مي پنداشتند و سال ها مترصد فرصتي بودند كه خودمختاري خود را به كمك سران احزاب آغاز كنند، اما عملكرد بعضي از سران احزاب موجب برافروخته شدن لهيب آتش در اين منطقه شد و هر چند درابتدا اين درگيري ها توافقي صوري و ظاهري را بين دولت و ملت كرد به وجود آورد اما سرانجام به خواسته و هدف خويش نرسيدند، و صدها گروه و دسته نابود و هزاران نفر تلف شدند. گروه هاي خودمختاري طلب و دمكراسي خواه در آغاز انقلاب ايران به فعاليت جهت برقراري حكومت خودمختاري پرداختند، اما ناآرامي و اغتشاش ساختگی دولت و بهانه به دست دادن خود کردها مانع شد تا دولت نظر مساعدي دربارة خواسته آنان داشته باشد. شايد اگراحزاب مي توانستند خواسته خود را به دولت ايران به طور یک صدا اعلام دارند،چنین نمی شد! ...هيئت هاي اعزامي و مأمور براي ايجاد صلح و سروسامان دادن كردها به آن ديار آمدند و خواسته خودمختاري كردها ـ كه بيشتر توسط عبدالرحمن قاسملو و شيخ عزالدين حسيني اعلام مي شد ـ را شنیدند اما گوئی در آن فضای ساختگی - دولتی این امر قابل پذيرش نبود! بعد از انقلاب ايران مطابق مادة 15 قانون اساسي كشور زبان فارسي زبان رسمي ايران است و تدريس و ارتباط با زبان هاي محلي ـ در كنار زبان فارسي بلامانع است و در قانون اساسي هم در کنار اقليت هاي مذهبي مانند مسيحيان، يهوديان و زرتشي ها به کردها هم به عنوان اقليت نگريسته شده و كردها به عنوان مكمل و متمم امت اسلامي شناخته شده است. حزب دمكرات و ديگر احزاب اهميت قانون اساسي جديد را در تضمين حقوق كردها تشخيص دادند؛ و نسبت به پيش نويس قانون اساسي معترض شدند، قانوني كه ـ توسط حكومت موقت مهندس مهدي بازرگان تدوين شده بود، و بنا به اظهار احزاب امتياز خاصي را به كردها به طور مشخص نداده است و كرد و لر و بلوچ و ترك و فارس در ديدگاه قانون اساسي يكي است، حزب دمكرات و نيز آيت ا.. كاظم شريعتمداري به پيش نويس قانون اساسي اعتراض كرد و خواست كه 500 نفر در تجديد نظر آن شركت بجويند؛ اما خميني پيش نويس قانون اساسي را با يك سري اصلاحات تصويب فرمود و هيئت جديد مجلس خبرگان كه شامل هفتاد و دو عضو بود، وظيفه تجديد نظر را بر عهده گرفت. مناظره در بارة پيش نويس قانون اساسي و درخواست خودمختاري خاطرات دوران جدايي طلبي كردستان وسال هاي 1940 را دوباره در اذهان زنده كرد؛ اما اين بار خميني تضعيف مرجع دولت اسلامي را مردود دانست و براي نمايندگان ناسيوناليست نژادي كرد ـ كه از مهاباد رفته بودند ـ سخنراني ايراد فرمود و تبعيض رژيم گذشته درمورد كردها را مردود و منفور دانستند! که همه مثل بچه آدم سر به زیر و مطیع بنشینند!. قبل از آن كه نتيجة قانون اساسي اعلام شود، درگيرهاي پراكنده ايجاد شد و تنش ها افزاي شيافت و در این بین بهشتی در ایجاد ناامنی از خود کردها بهره گرفت!
بازرگان در كابينة خود دو نفركرد را جاي داده بود دكتر كريم سنجابي و داريوش فروهر. درگيري ها عمدتاً در دو شهر سنندج و مهاباد دامن زده شد و قلب كشمكش در اين دو شهر مي تپيد، زيرا هر دو شهر نماد و سمبل خودمختاري بود. سنندج مركزعمدة فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي بود زیرا كه ساواك ـ سازمان امنيت و اطلاعات كشور ـ به عنوان پليس مخفي در آن به فعاليت عليه كردها مي پرداخت. در اواخر زمستان انقلاب جنگ و درگيري شديد در كردستان رخ داد وسلاح هاي پادگان ها و ارگان هاي نظامي به دست مردم افتاد و رهبران كرد مانند احمد مفتي زاده، شيخ عزالدين حسینی، غني بلوريان، قاسملو، صدیق كمانگر و... هر كدام آرمان ها واهداف خود را جداگانه منعكس مي كردند. عملكرد پراکنده و باور زود یقین و عدم اتحاد سران احزاب کرد دولت را وادار به اعزام نيرو جهت سركوب و رفع بحران كردستان نمود. بعد از سفرهاي مكرر فروهربه کردستان، طالقاني به همراه بهشتي ، رفسنجاني و دکتر بني صدر وارد سنندج شدند و با سران كُرد به مذاكره پرداختند و نخستين فردي كه در اين مذاكره حضور داشت شيخ عزالدين، بلوريان و صادق وزيري بود.
از يك طرف رهبران كرد خواستار خودمختاري و عدم تجزيه طلبي بودند ازطرفي نيز کسی مانند احمد مفتي زاده ـ به عنوان رهبر مذهبي كردها ـ خواستار ترويج و احياي فرهنگ قومي و ادبيات فولكوريك و تجديد تفكر ديني كردها بود و مكري و ابراهیم يونسي نيز خواستار حركت در چارچوب قانون براي كردها بودند و قيام مسلحانه را منفور مي دانستند..... طالقاني در اواخر زمستان، سه هفته بعد از پيروزي انقلاب ايران، راهي كردستان شد، جايي كه شعله درگيري و اغتشاش زبانه مي كشيد و بر اذهان نوعی انحصار طلبی و تحجرحکم فرما بود!... در دانشگاه با سران كرد ـ مانند شيخ عزالدين و مفتي زاده ـ مذاكره كرد. احمد مفتي زاده در سخنراني هايش به اركان و مشخصات يك حكومت اسلامي اشاره مي كرد كه در آن قوانين و اصول اسلام به درستي رعايت گردد و رهبر اسلامي اين نكات را رعايت كند و تاكيد داشت كه در قانون اساسي ايران نيز به درستي به امر اشاره گردد و حقوق كردها در يك زمان جداگانه صادر گردد. با وجودي كه مصاحبه ها و بحث هاي علني و یک تنه مفتي زاده حاكي از نوعي دمكراسي اسلامي بود و نسبت به مذهب سالاري روشنفكرانه و برقراري حكومت اسلامي اصرار مي ورزيد.اما در آن برهه كه مشكلات كردستان پديد آمده بود، پيشنهادها و دخالت هاي وي بيشتر به اشتباه و قصور مبدل شد و عدم مشاوره و آگاهي كامل موجب شد تا اقدام هايش در اذهان مردم كُرد مدفون گردد و فقط به عنوان يك معلم و علامه مذهبي از وي ياد كنند تا يك مُصلح روشن بين سياسي.
مفتي زاده در دوران انقلاب بارها و بارها تلاش كرد تا مبارزه كردها شكل و سويي ويژه به خود بگيرد و با تاسيس مكتب قرآن و شوراي شمس در سنندج، عملكرد و حركت وي در جهت خلاف آرمان هاي انقلاب ايران شناحته شد و همين مبارزه فرهنگي زود هنگام و باورکمی عجولانه او به بهشتی باعث شد تا از صحنة انقلاب ايران توسط ملاتاریا حذف و سال ها زنداني شود. طالقاني بعد از قطع حملات نظامي، در سنندج اعتماد كردها را جلب كرد وكردها هم مثبت انديشانه و صادقانه به گرد او حلقه زدند زيرا وعدة نصيب شدن آزادي و استقلال كردها را مي داد كه سرنوشت آن ها در آزادي و دمكراسي جمهوري اسلامي ايران به نيكويي رقم خواهد خورد. هيئت نمايندگان به سرپرستي ملا رحيم عباسي، رئيس شوراي استاني مهاباد، جهت ملاقات با شخصيت هاي برجسته مذهبي و سياسي راهي تهران شدند و با آيت ا... طالقاني، مصطفي چمران ـ وزير دفاع ـ و صادق طباطبائي ـ نماينده نخست وزير ـ ديدار و گفتگو كردند. و طرح هاي خود را به آن ها ارائه دادند:
ـ عقب نشيني شيخ صادق خلخالي از مناطق كردستان..... ـ عقب نشيني پاسداران غير كرد از مناطق كردستان ....- آتش بس فوري و دعوت كنفرانس جامع جهت بحث دربارة خودمختاري كردستان در چارچوب قانون دولت ايران و...
خميني اين تقاضاها رارد كرد و حجت الاسلام حسين كرماني را در مقام نماينده رهبري جهت نظارت بر برقراري صلح ـ بعد از شورش - به كردستان روانه ساخت. بازرگان ـ نخست وزير ـبراي توافق صلح و ارائه امتيازشخصي به كردها و قول كمك اقتصادي بزرگ براي تقويت اقتصاد ضعيف كردستان، عفوعمومي پيشمرگان حزب دمكرات و تاسيس دانشگاه مهاباد در سوم اواخر شهريور 1358 راهي مهابادشد. بازرگان تلاش می كرد كه توسط داريوش فروهر توافقي كلي دركردستان فراهم آورد. حزب دمكرات کردستان ایران در انتخابات از نامزدي مسعود رجوي، رهبر حزب مجاهدين خلق، حمايت كرد كه عليه دکترابوالحسن بني صدر بود. اما قاسملو در بهمن ۵۸ به رييس جمهور لیبرال ـ دکتر ابوالحسن بني صدر ـ نزديك شد و برنامه خودمختاري كردستان را به وي ارائه كرد و خواست در ازای شرکت مردم كرد در انتخابات دولت هم به محدودة خودمختاري راي دهد. اما اين خواسته عملاً ناممكن بود. اين كه آيا حزب دمكرات، با توجه به انديشه هاي قاسملو در جهت منافع خلق كرد مبارزه مي كرد يا نه، بنا به عكس العمل دموكرات ها در جنگ مسلحانه در مقوله اي مهم غير قابل بررسي است . هرچند که مناقشات سياسي و نظامي دموكرات با ديگر احزاب به سادگی معلوم نمي كند كه كدام يك منافع ملي كرد را ترجيح مي دهند وكدام يك سعي در احياء منافع حزبي خود داشتند. متاسفانه درگيري هاي دروني و مناقشات و جنگ مسلحانه نمونة بارز و ملموس عدم موفقيت احزاب درجنگ سياسي بود و به جاي آن كه حفظ منافع واقعي كردها مستمسك شود، عدم وحدت و اتفاق نظر باعث تضعيف آنان در صحنة سياسي ايران دستاويزي براي منازعات داخلي شد؛ با وجودي كه حزب دموكرات در نهايت به زعم خيلي ازمشكلات حداقل بهره برداري را در مطرح كردن و شناساندن نسبي افكار حزبي خود بدست آورد. تشنج هاي ناآگاهانه و اختلال هاي خونين و غير منطقي و زبان به انتقادگشودن ديگر احزاب فعاليت آنان را در واقع و عملاً بي نتيجه ساخت و شاید اگر براي بيرون راندن مخالفان و فتنه - گرانی همچون بهشتی -از تدبير و تاكتيك صحيح سود ميجستند و در محيطيآرام و امن و پرتفاهم فعاليت آنان انجام ميشد و بحث هاي واقعي و چاره جويانه صورت ميگرفت این چنین در چشم مشتاق هزاران كرد، اشك نفرت و نوميدي جاري نمي شد و در قاموس سابقه و تاريخ كردها نيز واژگاني مانند بحبوحه، اعتراض، ناامني، شورش و.... پديد نمي آمد.
بعد از آن عكس العمل شديدي از طرف دولت ايران پديد آمد و بررسي خواست و اعتراض كردها فراموش شد و امام خميني همة قوم ها را به زير يك لوا و پرچم فرا خواند و شورشيان را در صورت اغماض از خواسته و اهدافشان بي جرم و گناه خواند، اما منظور از شورشيان در واقع همان رهبران احزاب كُردبود كه اعتراض و مخالفت و عدم باور و اتحاد و قضاوت زود هنگام و چند صدايي بودن و حركت عجولانه بعضي از آنان فضايي ناآرام و مختل پديد آورد و زماني كه آنان به حس عدم پذيرش و تفاهم رسيدند، به بهانه و طرق مختلف در گوشه و كنار صداي اعتراض خود را بازمي گفتند اما ديگر نه فضايي مساعد شنيدن بود و نه نظام نظر مساعدي نسبت به بررسي خواست و اعتراض آنان داشت؛ چون دولت در ایجاد ناآرامی و تفرقه موفق شده بود. بنابراين بخش عظيمي از آنان از كشورخارج شدند و دولت به فعاليت احزاب سياسي كرد در كردستان ايران ابراز انزجاركرد هر چند كه البته اين وضعيت چندان غير قابل پيش بيني نبود. هر حزب سياسي بعد از جلاي وطن، قسمت عظيم نيروي خود را درتكاپوي سياسي و مبارزة نسبتاً گروهي به صورت معاند و مخالف صرف کرد؛ كه اكثر گفت و شنودها يا شعارهاي تند و يا طرفداري شديد واحساساتي از براندازي نظام و حكومت بوده و هست و به ندرت در ميان احزاب كُرداتفاق افتاده است كه با توجه به تجارب و برداشت تاريخي سعي جدي و وافر دربرقراري پلي ارتباطي و گفتگوي منطقي و كارگر در بین همدیگر كرده باشند؛ اما خيل عظيمي ازكردها اكنون در سويد، فرانسه، آلمان، يونان و انگلستان هنوز چشم به انتظارنظريات و برداشت هاي احزاب سياسي كرد دارند، كه اين امر كاملاً طبيعي است زيرا در هر برهة تاريخي اگر مبارزه و عصياني به نتيجه نرسد و فعاليت ها به محاق سانسور وتوقيف كشیده شود، شوق بازيابي آن نيرو در ميان مردمان آن رخنه مي افكند.
بهشتي و دکتربني صدر در كنار طالقاني براي كردهاي سنندج سخنراني كردند كه كردها سخنان قدرت طلبانه بهشتي را دروغ مي پنداشتند و با خشم و غضب به او مي نگريستند. طالقاني شوراي شهر سنندج را بنيان گذارد اما شوراي اسلامي شهر ـ كه توسط مفتي زاده اداره مي شد ـ با احترام گفته طالقاني پذيرفت و پرفسور مظفر پرتوماه- فیزیک دان کرد سنندجی - به رياست شوراي شهر سنندج معرفي شد و عمدة افراد شورا را اشخاصي همچون فواد روحاني، صدیق كمانگر، هادی مرادي و... اداره مي كردند؛ شورايی كه در آن بجاي وحدت نظرو اتفاق آراء، اندک اندک اختلاف نظر وعدم پذيرش و تحمل آراء همديگرموجب تعطيلی آن شد و تشكيل بحران دیگری در سنندج . رهبران احزاب خواسته هايشان را از يك منبر اعلام نكردند و اقدام هاي عجولانه و ديدارهايي متفاوت با خميني - به طور جداگانه - موجب شد تا تفرقه خود را به جاي وحدت رسميت بخشند. ابتدا عزالدين نامه اي به خميني نوشت و در آن مستقيماً خواستة خودمختاري كردها را اعلام كرد و قاسملو هم در اوايل فصل بهار با امام ديدار و مذاكره كرد و سپس قاسملو و بلوريان به اتفاق چند نمايندة ديگر كرد با بازرگان ديدار كردند و حتي در ان موقع ياسرعرفات از قاسملو دعوت رسمي به عمل آورد تا در لبنان به بحث و مذاكرده بپردازند. چون نتيجه اين مذاكرات و ديدارها نامعلوم شد و دولت موقت تصميم گيري نهايي متزلزل مانده بود و كردها ـ كه حقوق و سرنوشت خود را پايمال شده مي دانستند ـ به تظاهرات و اغتراض علنی پناه آوردند و تعداد افراد مسلح روز به روز افزايش مي يافت.بهانه کافی برای ملاتاریا به وجود آمد و درگيري مسلحانه در بين مردم و احزاب شروع شد و به خونريزي تعداد كثيري از نسل جوان انجاميد كه همگي مخالف و معاند سرسخت بودند وخود را ناكام و فریب خورده مي ديدند. شيخ عزالدين و مفتي زاده با هم به مذاكره و گفتگو پرداختند. که درهنگام مفتي زاده به وقت کشی متهم است زیرا به جای انحاد و ائتلاف برروي مذهب و دين احزاب اصرار مي ورزيد كه مردم به تقوا و پارسايي و زهد دعوت شوند و احزاب هم وي را به عنوان رهبر مذهبي و چهره شهير به وي احترام مي گذاردند و وي در برابر احزاب لائيك چپ ايستادگي مي ورزيد ودغدغة خويش را رشد بهائيه و گرويدن مردم به آيين بهاء و فعالان بهائيان اعلام داشت!
ابراهیم يونسي در اوايل تابستان ازعوامل شورش و درگيري در ميان احزاب به تنگ آمده بود و هواداران بعضی احزاب نيز با ایجاد جو انتقادي يونسي را وادار به استعفا كردند. سرانجام درگيري و نزاع وتفرقه در ميان احزاب موجب شدتا قاسملو در بيانيه هايي احزاب رابه وحدت و همبستگي فرا بخواندو شايد بتوان گفت كه در آن برهه قاسملو عامل ايجاد تفاهم و سازش ـ ولو صوري و ظاهري ـ در بين احزاب بود. سپاه پاسداران براي رفع درگيري ها به عمليات پرداخت هر از چندگاهي با وساطت این و آن نوعی توافق و صلح در كردستان ايجاد مي شد وهيچ گاه احزاب خود در میان هم به صلح وتفاهم نپرداختند سپس حزب دمكرات كردستان به قيامي مسلحانه روي آورد و جنگي گسترده در منطقه به وجود آمد و خميني - که مدت ها منتظر این فرصت بود - دستور ورود نيروي هوايي و زميني و حمله چند جانبه نظاميان را صادر كرد. شوراي انقلاب در آن زمان براي حذب رقيب قدرتمند خود، حزب دمكرات را غير قانوني، غير دوستدار كرد، وابسته به اجنبي، تجزيه طلب و عامل اصلي قتل عام خونين كردستان معرفي كرد، هرچند در آن هنگام حزب توده خواهان رفع بحران با روش مسالمت جريان بود.
سپاه پاسداران - تاسیس شده به دست ابراهیم یزدی - به سرپرستي دكتر چمران با هزاران نفر نيروي نظامي، وارد كردستان شد، گر چه عمليات نظامي دولت با موفقيت همراه مي شد اما گاهی ادامه جنگ هاي چريكي و پارتيزاني كردها در منطقه موجب تسلط دوباره احزاب خودمختار طلب مي شد؛ نيروهاي نظامي بارها و بارها كردستان را در هم كوبيندند اما احزاب با مقاومت سرسختانه خود به جنگ ادامه دادند. مردم ايران هم با تظاهرات و راهپيمايي هاي خود - بنا به سخنان منتظری در نماز جمعه تهران - عمليات نظامي سپاه را دركردستان ستودند! در جنگ و سركوب سپاه پاسداران روزها صدها جسد درخيابان ها جمع آوري مي شد.امام فرمان بسيج همگاني را براي سركوبي كامل و ريشه اي احزاب معاند ومخالف كرد ـ كه خواهان خودمختاري بودند ـ صادر كرد. سپس به دستور امام، صادق خلخالي دوباره به كردستان اعزام شد و وي براي سركوبي کردهای بی پناه - که ملاتاریا ياغيان و مهاجمان می نامید - صدها نفر از آن ها را با تشكيل دادگاه صحرايي تيرباران كرد، زيرا وي مخالفان را كمونيست و تجزيه طلب دانست و هرگونه مذاكره و گفتگو را به شدت منكر مي شد!...جز گلوله زبانی نداشت!...و من او را بی گناه می شناسم!...چون بنا به دستور شخص خمینی ماءمور بود و معذور! اگر در آن اعدام ها و سركوبي مقصرها و آشوب گرها، به متهم و باني اصلي توجهي نكنيم و عهده داري مسئووليت و مأموريت ده ها نفر از نيروهاي دولتي را كاملاً منطقي و طبيعي بدانيم؛ خون هزاران نفر از كردها در كردستان ريخته شد و كردستان پر آشوب مورد حمله و تسويه حساب سياسي احزاب و دولت قرارگرفته بود و جالب این که پس از اين خونريزي و خشونت عليه مردمان كرد هنوز دولت کردها را متهم می شناسد !.. راستی چه دستان خون آلودي باعث شد كه اين همه افراد چه بي گناه و چه مقصر قرباني شوند؟... حال چه احزاب و چه دولت بايد نسبت به اين موضوع پاسخ گو باشند
كساني مانند حميدرضاجلايي پور، كه از فرماندهان اعزامي به سپاه پاسداران در نقده بود، و ده ها نفر از مخالفان ـ وكساني نيز كه به احزاب كمك بی دریغ مي كردند ـ را اعدام نمود کسی که امروز دم از دمکراسی می زند و اصلاحات! دولت در نماز جمعه تهران پايمال شدن و نابودي احزاب مخالف را خواستار شد و هدف احزاب را تجزيه طلبي واعتشاش و غير بومي زدايي درلواي خودمختاري معرفي كرد.....ارتش هم در منطقه كردستان مستقر شد كه فشار ارتش براي خلع سلاح مردم سنندج و مله هليكوپترهاي نيروهاي هوايي با مسلسل موجب كشتار و قتل عام هزاران كرد بی گناه شد. حزب دمكرات با پخش شبنامه و اعلاميه خواستار مقاومت مردم در برابر ارتش بود اما تلاشی بی فایده بود. بعد از حمله ارتش به مهاباد عزالدين وقاسملو از كردستان رفتند و دادگاه اسلامي ايران حكم تعقيب و اعدام آن ها را صادر كرد. دکترقاسملو همچنان صلح و مذاكره با دولت ملاتاریا را آخرين راه نجات مردم كرد و كردستان مي دانست و حتي مقامات دولتي بريتانيا و آمريكا و فرانسه را به مداخله و حل بحران كردستان و نجات مردم كرد فرا خواند. عزالدين هم به مذاكرات خود ادامه داد حتي مجدداً با طالقاني و بازرگان ديدار كرد اما با یا با وعده سر خرمن یا مخالفت مواجه شد، زيرا دولت اعتقادي بجز جنگ و نابودي احزاب نداشت و دیگر حتي ارسال نماينده و نامه به خميني در جهت ارسال هيئت برقرار كنندة صلح و امنيت مثمرثمر واقع نشد و دیگرخميني هيچ حزب و دسته اي را از كردستان براي گفتگو نپذيرفت!.... جنگ خونين بين دولت و احزاب به شدت ادامه يافت و امام جنگ را جنگ كمونيست و لائيك ها خواند و از نپذيرفتن انقلاب توسط آنان گله كرد وسرپيچي و عنادشان عامل فتنه و فاجعه ناميد و سرکوب آنان را واجب می دانست!
در حالي كه شايد گفتگو و روشی دیگر - مانند شرکت در موزائیک قدرت ـ باعث مي شد از اسلحه اي گلوله اي شليك نشود وخوني ريخته نشود. عدم گفتگو و سازش مسالمت آميز خلائي را در ميان احزاب و مردم و دولت به وجود آورد، گروه ها و احزابي كه نتوانستند ايده ئولوژي وبينش خود را نسبت به مسائل جامعه كرد و نجات و اعتلاء آن ها همخوان و همسو كنند و متكي به نيروي تودة مردم باشند و پيوندي بر اساس آرمان هاي مشترك براي دفاع از حقوق خلق تشكيل دهند- و شايد تعصب غفلت و افراط - حقوق دمكراتيک جامعه خود را به آسانی از كف دادند. به ديگرسخن در ايام انقلاب احزاب سياسي كُرد نتوانستند با سياست حزبي مبارزه كنند و اهميت و ارزش مبارزة حزبي آنان امروزه - در ميان توده هاي مردم و اقشار اجتماع كردستان مانند نسل جوان ـ از بين رفته و يا كم رنگ شد.
advertisement@gooya.com |
|
هر چند دکتربني صدر در مقابل خواست كردها واكنش مثبت نشان داد، اما اصرار به خلع سلاح كردها داشت و مخالف خود را با رويارويي نظامي اعلام كرد، كه با جنگ مسلحانه و اسلحه هيچ پيشرفتي ـ كه مساله توافق بيان نامه ـ حاصل نمي گردد. اما قاسملو پافشاري كرد كه تا زماني كه خودمختاري كردها حاصل نگردد، سلاح برزمين نخواهند گذاشت؛ درگيري هاي جديدي در كردستان آغاز آيت ا... علم نوري در اسفند 58 به بحث درباره خودمختاري كردها و مسايل آن پرداخت اما تمركزگرايي خواست دولت ايران بود و اقليت ها را به رسميت نمي شناخت او فعاليت هاي مخالف همچنان ادامه داشت. اشغال سفارت آمريكا در تهران، توسط دانشجويان خط امام و حمله عراق به ايران و اشغال خوزستان موجب شد كه قاسملو اشتباه اول و آخر خود را مرتكب شود و به حمايت نظامي و سياسي از صدام حسين پرداخت. بعد کودتای خرداد ۱۳۶۰رخ داد و بني صدر توسط امام خميني عزل شد و بني صدر و مسعود رجوي توسط يك جهت نيروي هوايي مخفيانه از فرودگاه مهرآباد به پاريس رفتند به محض دريافت پناهندگي سياسي از فرانسه به تشكيل شوراي ملي مقاومت براي مبارزه با جمهوري اسلامي ايران پرداختند و حزب دمكرات كردستان ايران نيز به آن ها پيوست، اما بعد از چند ماه اين شورا از هم پاشيده شد و رجوي به دامان حزب بعث عراق رفت. در مارس 1985 بين حزب دمكرات و رجوي در عراق درگيري شروع شد قاسملو و رجوي هر دو را به خيانت متهم مي ساختند. در واقع حزب دمكرات دچار نزاع و درگيري داخلي نيز بود،علاوه بر نزاع و كشمكش قاسملوعليه حكومت جمهوري اسلامي ايران كريم حسامي و غني بلوريان كه هر طرفدار حزب تودة شوروي بودند، دو زاويه ديگرمثلث درگيري بودند، كه بعد ازسرنگوني حزب توده در سال1982 و دستگيري و اعدام اعضاي توده نزاع هاي حسامي وغني بلوريان، با روابط بهبود يافتة گورباچف ـ شوروي ـ در ايران پايان يافت.
--------------------------------------------
هنوز هم این سرکوب کردها ادامه دارد....یا ترور یا تهدید و یا یا ایجاد آشوبی ساختگی و تنگ تر کردن حلقه محاصره ....در کردستان ما امروز نوعی مبارزه فرهنگی پدید آمده است ...نسل جوان آن امروز به اندیشه راهنما چشم دوخته است و عقل آزاد..دیگر فریب نمی خورد. دمکرات و کومله و ...هم چشم امیدشان این جوانان است و هنر و اراده و استقامت آنان به سوی رشد اندیشه . دیگر امروز از دیدگاه من مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان نیست بلکه نماینده اندیشه آزادیخواهی این نسل جوان است و خطایی اگر از او سرزند غیرقابل بخشش است! و ابراهیم علیزاده و مهتدی هم باید در اختیار نقد و نظر اندیشه آزاد و رو به رشد این نسل باشد و اندیشه راهنما به من نسل جوان عرضه کنند نه گلوله ...هدف آزادی باشد نه قدرت ..واگرجز این تصور باشد وجود آنان سودی ندارد!
دکتر عرفان قانعی فرد
erphane@hotmail.com