advertisement@gooya.com |
|
خدايا سخت است تحمل كردن و دم نزدن آنگاه كه براي فرياد زدن و ضجه زدن هزاران دليل و انگيزه وجود دارد . ماه هاست گوشه اي دور از اين سرزمين اجدادي ام را براي صرفا نفس كشيدن و نه زندگي كردن گزيده ام و حنجره ام را در اوج عطش خواندن و ترانه سردادن به سكوت فراخوانده ام.
در اين دوران سكوت بسيار به گذشته انديشيدم و تاريخ را مكررا ورق زدم و هر چه بيشتر مرور كردم بيشتر رنجور شدم و هر چه بيشتر خواندم بيشتر عذاب كشيدم .
به دانشگاه ها نگاه ميكنم و ياد مي آورم دوران تحصيل خود را . كجاست جنبش و پويايي و حركت ؟ چه بر سر دانشجو و دانشگاه آمده است ؟ كجايند ياران دبستاني ؟ صداي حق طلبانه دانشجو را چه كساني در گلو خفه كرده اند ؟ اين ترس و وحشت حاكم بر اهالي علم و دانش و جهل ستيزي نتيجه چيست ؟
نويسنده در زندان، به جرم نوشتن . روزنامه نگار در زندان، به جرم گفتن . خبرنگار در زندان، به جرم گزارش كردن و فراتر ، با ضربتي به ثتل مي رسد، اگر بيشتر گفته باشد و نوشته باشد .
دانشجو مرعوب كميته انضباطي و اخراج يك پا در كلاس و يك پا در دادگاه .استاد قريب به دو سال بيگناه در زندان آري هم او كه پايش را و عمرش را براي من ، تو و ايران داده است .هم او كه نه پا يش كه عزيزش و برادرش را نيز داده است .
عجيب است كه علماي ما براي ريشه كن كردن هنر موسيقي فتوا مي دهند . كلاس آموزش موسيقي را مخل آرامش و مخالف اخلاق و دين مي دانند و در شهري مثل كاشان يك شبه تيشه بر ريشه اين هنر مي زنند ولي براي اين همه ظلم و بيداد كسي فتوا نمي دهد . براي مبارزه با اعتياد جوانان كسي فتوا نمي دهد . همان جوان را كه براي رهايي و دوري از فضاي مسموم حاكم به فراگيري يك هنر لطيف و روحيه ساز پناه آورده با كمال بي رحمي از كلاس هنري محروم و دربدر و آواره در جامعه رهايش مي كنند .
و ما باز هم به راحتي از كنار اين خبر مي گذريم ، دستان يك جوان زنداني يك روز قبل از اتمام دوران محكوميت به دليل شكنجه قطع شد . خدايا اين درد را با كه بگوييم ؟ با شمايم شما كه در پشت قداست خود ساخته مخفي شده ايد آيا به اين كلام معصوم اعتقاد نداريد كه : بترسيد از فرياد مظلوم كه اگر بر آيد تا عرش خدا بالا مي رود .
من به عنوان يك هنرمند در غربت نشسته و خسته و زخمي از رنج ياران با صداي بلند فرياد مي زنم كه اي قدرت به دستان ، حكومت با كفر باقي مي ماند ولي با ظلم باقي نمي ماند . ظلمي كه بر امثال هاشم آغاجري ، اكبر گنجي و عباس عبدي و ... رفت بي پاسخ نمي ماند .
قصه شب
حسين زمان بعد از مدتي سكوت، دوباره از قصه شب ميگويد
Jump Cut
July 1, 2004 08:13 AM