بعضي از هموطنان ما ، اتومبيل خود را با يك برچسب كه برروي آن متن بالا چاپ شده است، بيمه مي كنند! خوب بالاخره معتقداتي است كه اين افراد دارند و كاريش نمي شود كرد. مسئولين مملكت ما هم، كشور ايران را بيمه امام دوازدهم كردند كه هم خيال خودشان راحت باشد و هم خيال امام دوازدهم ما مردم شيعه! اگر خاطرتان باشد از نمايندگان مجلس هفتم ، ليستي تهيه شد كه به وسيله فرشتگان نزد امام دوازده بردند و ايشان امضا كردند و فرستادند شوراي نگهبان! چون اين آقايان نظر كرده هستند و تائيده از امام دوازدهم دارند لذا از هر خدشه اي مصون بوده و قرار است كشور را بكنند گلستان! از بوستان صحبت نمي كنيم تا حرف توش نباشد!
قبل از انتخابات افرادي از اين نمايندگان فعلي مجلس قول ژاپن اسلامي و يا چين را مي دادند كه اخير آقاي خامنه اي فرمودند : برويد پي كارتان از اين صحبت ها نكنيد كه دلخور ميشوم! همان مدل اسلامي را بگيريد و برويد تا ته خط ! داستان ذوب فلزات هم كه در كشور ذوب در ولايت معني يافته بود با نظر آقاي خامنه اي علي السويه اعلام شد و قرار است آقايان مجذوب ولايت ، در اسلام حل شوند تا صوابش بيشتر باشد!
به خودم ميگفتم ما در كشوري زندگي مي كنيم كه خدا و ائمه معصومين هواي ما را از هر جانب دارند، پس چرا هنوز سنگ روي سنگ بند نمي شود! اگر از حوادث طبيعي بگوئيم كه بايد طوري ما ملت مسلمان و خداشناس و معتقد از اين سوانح در امان باشيم. مشاهده ميشود هراز گاهي شهرها و روستاهاي كشور توسط زلزله و سيل زيررو ميشوند و مردم معتقد و مسلمان ما زير آوار مي مانند و يا سيل آنان را با خود مي برد و ازبين ميروند! دست آخر از فشار درماندگي ، دست به دامان نامسلمان ها مي شويم ! از نظر اقتصادي و سياسي وضع بهتري از زلزله و سيل نداريم.
طبق نظر آقاي خاموشي رئيس سازمان تبليغات اسلامي: «« نمره كارنامه ما را بايد ائمه معصومين بدهند»» ! با اين نظرات و اعتقادات بايد ما ملت قبول كنيم كه اين دوستان خوش نشين ، كارنامه اي به ملت نشان نمي دهند تا لااقل ما نمره اي به آنان بدهيم! كم كم كليه امورات ما در اختيار پنج تن قرار گرفته كه خودشان خوب و بد را تشخيص مي دهند! اگر امورات بر وفق مراد باشد و مناسب ، بايد بجان مسئولين دعا كرد كه نمايندگان خدا و پيامبر و ائمه معصومين در خاك كشور ما هستند. اگر هم داستان جور ديگر باشد ، از بي اعتقادي ما كم مسلمان ها و اعتقاد سست هاي هرهري مذهب است!
داستاني را برايتان نقل قول مي كنم كه مربوط به بحث ما است! شخصي در محل ما زندگي مي كرد كه با كلي دردسر و زحمت زياد ، وانتي براي خويش تهيه كرده بود كه بوسيله آن زندگي خويش و خانواده را تامين كند! يكسالي از اين جريان گذشت و روز به روز وانت قزميت تر ميشد و خرج گردن اين هم محلي ميگذاشت. تا بالاخره با مشورت ريش سفيدان محل ـ كه علت را در بيمه نكردن اتومبيل نزد پنج تن ارزيابي كرده بودندـ شخص مورد نظر برچسبي تهيه كرد كه روي آن نوشته بود (( با شراكت پنج تن )).
advertisement@gooya.com |
|
ايشان بعد از چسباندن اين برچسب پشت شيشه اتومبيل خويش، دست زن و بچه را گرفت و اتومبيل را روشن كرد و راهي قم شد تا هم زيارتي كند و هم وانت مزدا را طواف دهد! ايشان با پشت سرگذاشتن دروازه تهران ، چنان تصادفي كرد كه وانت به كلي از شكل و شمايل افتاد و راهي بوتيك اوراقچي ها شد. خوشبختانه خسارت انساني بوجود نيآمد! اين هم محلي بخت برگشته ما شنيده بود با يك برچسب كارها درست ميشود اما تصور نمي كرد كه بالاخره بايد هنگام رانندگي جلو را نگاه كرد و حواس را جمع!
وقتي ياد اين ماجرا مي افتم ، حواسم دربست ميرود تو كار و افكار اين مسئولين مملكت! آنان نيز مانند هم محلي اينجانب ، شنيدند كه بايد برچسب (( با شراكت پنج تن )) را چسباند بر پيشاني اين مرز و بوم تا از گزند در امان باشند! اما نمي خواهند باور كنند كه اعتقادات يك سوي داستان است و عقل و خرد سوي ديگر! اگرواقعا اين مسئولين به آنچه مي گويند اعتقاد راسخ دارند. پس اينهمه هياهو و بگير و به بند و جاروجنجال براي چيست!؟ كليد مملكت را بايد تحويل امام زمان داد و خودش هرچه صلاح مي داند با اين مرز و بوم و ما ملت غيور و معتقد و مسلمان خواهد كرد!
اگر داستان چيز ديگري است و بچه گول زدن! كمي صداقت بايد بخرج داد و اعلام كرد : دوستان هل نشويد! داستان قدرت و مال و منال است! از پانزده خرداد ما برنامه داشتيم حكومت را بگيريم كه گرفتيم! حالا ـ حالا هم قصد نداريم از آن بالا تشريف بيآوريم پائين!مردم غيور و مسلمان ايران ! بفكر بيمه ديگري باشيد كه كارسازتر باشد! با تشكر از حوصله شما